استمداد همسر یک زندانی برای نجات از اعدام: علیرغم یکسال تلاش موفق به تهیه مبلغ دیه درخواستی شاکی نشده ایم

collage3همسر (م. ذ)، زندانی محکوم به اعدام می گوید به دلیل عدم توانایی در تامین طلب ۵۰۰ میلیون تومان دیه توسط خانواده شاکی، همسرش در آستانه اجرای حکم اعدام قرار دارد.
بنا بر اطلاع «کمپین صلح فعالان در تبعید»، صبح یکی از روزهای اردیبهشت‌ماه ۹۳، اندکی پیش از اجرای حکم اعدام یک زندانی که در یک نزاع گروهی مرتکب قتل شده بود، اولیای دم اعلام کردند که با دریافت دیه ۵۰۰ میلیون تومانی در مدت یک‌سال و خروج همسر و فرزندان فرد محکوم از شهر «سورک» واقع در شهرستان میاندورود، رضایت می دهند و در ادامه اجرای حکم، بطور موقت متوقف شد.

همسر (م. ذ) در خصوص اتهام همسرش به خبرگزاری فارس گفته است: سال ۸۷ بود که در حاشیه یک مراسم عروسی، درگیری لفظی بین همسر او و پسر مقتول شکل گرفت، این درگیری پس از دو ساعت، تکرار شد و پس از آن نیز پسر مقتول به همراه پدر و تعدادی از دوستان و آشنایانش به منزل آن‌ها آمدند و درگیری شدت بیشتری یافت، در جریان این درگیری نیز مرد ۶۰ ساله با ضربه چاقو کشته شد.
وی اظهار کرد: در این درگیری، حدود ۴۰ نفر بازداشت و مورد بازجویی قرار گرفتند که همسرش به عنوان متهم و مظنون اصلی شناخته شد و پس از ۴۰ روز بازداشت، قتل مرد را به گردن گرفت.
این زن با بیان اینکه همسرش حدود هشت سال است که در زندان به سر می‌برد، افزود: سال گذشته حکم اعدام او ابلاغ شد و در یکی از روزهای اردیبهشت‌ماه ۹۳ در حالی که طناب دار بر گردن او گذاشته شده و مامور نیز در حال اجرای حکم بود، خانواده مقتول اعلام کردند که اگر همسرم شروط آن‌ها را قبول کند، از اعدام او صرف‌نظر می‌کنند.
همسر این فرد محکوم به اعدام، ادامه داد: پرداخت ۵۰۰ میلیون تومان دیه تا اردیبهشت ۹۴، یکی از شرط‌های آن خانواده بود که در آن شرایط اگر میلیارد‌ها تومان نیز درخواست می‌کردند، ما قبول می‌کردیم زیرا مسئله جان یک انسان در میان بود، اما حالا هنوز مبلغ پول‌هایی که جمع‌آوری کردیم، حتی به ۲۰۰ میلیون تومان نیز نرسیده است و این در حالی است که خانواده مقتول، تمام مبلغ مشروط را مطالبه می‌کند.
وی با بیان اینکه در خانه مردم کار می‌کنم و دو فرزند دختر ۱۵ و ۱۱ ساله و یک پسر هفت ساله دارم، افزود: وقتی پسرم دو ماهه بود، همسرم به زندان افتاد و اکنون او کلاس اول دبستان است، در خانه‌ای اجاره‌ای زندگی می‌کنم و خود نیز بیمار هستم.
این زن درمانده با اذعان به اینکه دیگر توانایی کار کردن ندارد و از طرفی می‌داند که حق با خانواده مقتول است، گفت: امیدوارم که مردم خیّر و نیک‌اندیش بتوانند من و خانواده‌ام را از این مشکل بزرگ نجات دهند.