تایید یک حکم اعدام در دیوان عالی کشور

حکم قصاص یک زندانی جوان با اتهام قتل پس از حدود ۵ سال در دیوان عالی کشور تایید شد

شامگاه ۲۹ تیرماه سال ۹۱ فریادهای گوشخراش پسر ۲۵ساله ای به نام مرتضی در یکی از خیابان های اسلامشهر پیچید. مرتضی که سرتاپا آتش بود با تلاش همسایگان به بیمارستان شهدای یافت آباد برده شد ولی تلاش پزشکان برای نجات وی بی نتیجه ماند و  او ۱۱ روز بعد به خاطر شدت سوختگی جان سپرد.

به دنبال تحقیق ها روشن شد قربانی ساعتی پیش از آتش سوزی با دوستش به نام محسن درگیر شده بود.

محسن۲۷ساله در بازجویی ها خود را بی گناه خواند اما کارشناسان صحنه جرم، آتش سوزی را عمدی تشخیص دادند و زنی جوان با پرده برداشتن از رابطه پنهانی اش با وی و اینکه محسن برای جابه جایی پول مقتول از او کمک خواسته بود این مرد پای میز محاکمه ایستاد.

در آن جلسه پدر مرتضی گفت: “پسرم قبل از مرگش در بیمارستان به من گفت محسن او را روی ماشین خوابانده و به رویش بنزین پاشیده بود. کارشناسان بررسی صحنه جرم نیز تایید کرده اند روی ماشین آثار فرورفتگی و سوختگی وجود دارد. به همین خاطر من به هیچ قیمتی از خون پسرم نمی گذرم و قاتل او باید اعدام شود”.

وقتی محسن در جایگاه ویژه ایستاد گفت: “مرتضی دوست صمیمی ام بود و انگیزه ای برای کشتن او نداشتم. آن شب بنزین ماشینم تمام شده بود. به همین خاطر بطری نوشابه خانواده را پر از بنزین کردم. سرگرم ریختن بنزین در باک ماشینم بودم که مرتضی به شوخی ضربه ای به دستم زد. همان لحظه بنزین روی بدن مرتضی پاشید و چون در حال سیگارکشیدن بود آتش گرفت”.

وی ادامه داد: “قبول دارم که دوستم ۳۰۰ هزار تومان از کارت عابربانکم برداشت کرده بود و از او دلخور بودم اما دشمنی ای با او نداشتم و راضی به مرگ او نبودم. در پایان جلسه دادگاه هیات قضایی وارد شور شد و محسن را به قصاص محکوم کرد. اما این حکم در شعبه ۳۱دیوان عالی کشور تایید نشد و پرونده به شعبه همعرض فرستاده شد”.

در دومین جلسه رسیدگی به این ماجرا که در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران تشکیل شد بار دیگر پدر قربانی برای محسن حکم قصاص خواست. سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: “باور کنید مرگ مرتضی یک اتفاق تلخ بود و من دستی در آن نداشتم”.

وی در تشریح جزییات ماجرا گفت: “بنزین ماشینم تمام شده بود به همین خاطر با مرتضی تماس گرفتم و از او خواستم برایم بنزین بیاورد. او به پارکینگ خانه من آمد و در حال ریختن بنزین در باک ماشین بود که یکباره سراپا آتش گرفت. من هم لباس هایم شعله ور شد که روی زمین دراز کشیدم و آتش را خاموش کردم. همان موقع موکتی که در صندوق عقب ماشین بود برداشتم و آن را دور مرتضی پیچیدم تا آتش خاموش شد”. وی درباره تناقض های قبلی اش در بازجویی ها نیز گفت: “من قبلا هم گفته بودم بنزین ناگهان روی دوستم ریخت و به خاطر روشن بودن سیگار لباس هایش شعله ور شد”.

در پایان آن جلسه هیات قضایی وارد شور شد و این بار نیز محسن را به قصاص محکوم کرد. این حکم در شعبه ۳۱ دیوان عالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفت و پس از کش و قوس فراوان مهر تایید خورد. به این ترتیب محسن در لیست اعدام قرار گرفت.

هرانا ۱۰ اردیبهشت