آنچه در نشست 16اکتبر2017 اعضای کمیته اقوام گذشت:

تهیه و تنظیم از: امید رمضانی  Omid Ramazani

جلسه سخنرانی ماهیانه اعضای کمیته اقوام وملل ایرانی در 16اکتبر2017 ساعت  15  به وقت اروپای مرکزی با حضور اعضای فعال کمیته وهمراهی سایر دوستان و فعالان حقوق بشربه صورت عمومی دراتاق پالتاک برگزار گردید که طی این برنامه همکاران ما بیاناتی را با موضوعات مختلف و پیرامون نقض حقوق ایرانیان ایراد فرمودند.

در ابتدای این نشست خانم مهناز احمدی ضمن درود و خیر مقدم همراه با با پوزش از اینکه به دلیل امری ضروری پس از اندک زمانی جلسه را ترک خواهند کرد، خانم جعفری را بعنوان جایگزین مسئولیت جلسه معرفی و بمنظور گزارش و تحلیل اخبار نقض حقوق اقوام، از طریق تلفن با اقای نیما کاظمی نژاد ارتباط برقرار نمودند و ایشان پس از درود و ابراز تاسف از فرصت اندک و انبوه خبرهای نقض حقوق بشر، گزارش مفصلی پیرامون رویداد های ماه گذشته ارائه کردند که چیکده ای از آن را در ادامه میخوانید: برخلاف مادهٔ 6 اعلامیه حقوق بشر، یک سرباز کُرد  بنام “طاهر خورشیدی” ٢١ ساله اهل محله‌ “سیدآباد” توسط  نیروهای وابسته به اداره اطلاعات سپاه پاسداران جمهوری اسلامی به اتهام جاسوسی در اشنویه دستگیر و به مکان نامعلومی منتقل شده است .همچنین روز ۱۷ مهرماه دستکم سه شهروند به نام‌های محمد حزباوی، رسول سواری،۳۰ ساله، و محمد سواری، ۲۴ ساله از سوی اداره اطلاعات اهواز بازداشت شدند.

آقای کاظمی نژاد با ارائه مفصل گزارش خبری خود که ضمن آن به مواد نقض شده در اعلامیه جهانی حقوق بشراستناد کرده بودند از جلسه دادگاه ۳۵ تن از فعالان مدنی آذربایجان در دادگاه انقلاب اهر نیز خبر دادند که از شما خوانندگان گرامی تقاضا میشود برای دریافت مشروح این بخش از برنامه به آدرس زیر مراجعه و از فایل صوتی آن استفاده نمائید:

http://bashariyat.org/?p=10553

با پایان بخش خبر و تحلیل آن و در غیاب خانم مهناز احمدی، خانم جعفری از آقای محسن سیاحی که مسئولیت تطبیق اعلامیه جهانی حقوق بشر با قانون اساسی ایران و چگونگی اجرای آن در ایران امروز را داشتند دعوت نمودند تا میکروفون را دراختیار بگیرند و ایشن نیز پس از گفتگوی کوتاه با حاضرین از ماده 15 قانون اساسی که در ارتباط با حق آموزش به زبان مادری است یاد کرده گفتند:

زبان فرا‌تر از یک وسیله ارتباطی بوده و درکل عنصر اصلی هویت انسان‌ها و جوامع بشری است، حق آموزش و تحصیل به زبان مادری به عنوان یکی از ابتدایی‌ترین و بنیادی‌ترین اصول حقوق بشری در جهان شناخته می‌شود، اما هنوز در برخی کشور‌ها این حقوق اساسی انسان‌ها نقض شده و سیاست‌های تبعیض آمیزی از طرف دولت‌های آنان بطور سیستماتیک برای محو زبان مادری ملل و اقلیت‌های تحت ستم،  درحال اعمال شدن است. کشور ایران هم جز کشورهایی است که در آن از زمان تشکیل حکومت سلطنتی پهلوی تا بحال بطور سیستماتیک سیاست‌ها و برنامه‌هایی برای نسل کشی زبانی و فرهنگی سایر اقوام ایرانی یا غیرفارس، تدوین شده و به اجرا گذاشته می‌شود.

حکومت پهلوی و جمهوری اسلامی ایران با تدوین دستور العمل‌ها، سیاست‌ها و برنامه‌هایی در جهت آسمیلاسیون منفی اقوام ساکن در ایران و نابودی زبان مادری آنان اقدام کرده و با توسل به قدرت نیروهای نظامی و امنیتی و با استفاده از بودجه و امکانات کشور، زبان فارسی را به جای زبان مادری به آنان تحمیل کرده و در کشور توسعه داده‌اند که در نتیجه این سیاست‌های تبعیض آمیز در حال حاضر اکثریت مردم ایران یعنی میلیون‌ها شهروند ایرانی غیر فارس اعم از ترک، کرد، عرب، بلوچ، لر، گیلک و تالش از داشتن حق تحصیل به زبان مادری خود محروم هستند و از تبعیض و ستم مضاعف ملی رنج می‌برند.

بر طبق اصل ۱۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران خط و زبان رسمی کشور زبان فارسی است و تاکید کرده نموده که اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد.

 با اینکه در این اصل از قانون اساسی از آزادی استفاده زبان‌های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‏های گروهی و تدریس ادبیات آن‌ها در مدارس سخن رفته است ولی هیچ تضمینی در این باره برای دولت ایران ایجاد نکرده است که از تحصیل به زبان مادری قومیت‌ها حمایت‌های لازم را به عمل آورد و حتی بر اساس این اصل کلیه مکاتبات رسمی، کتب درسی مدارس و دانشگاه‌ها به اجبار بایستی به زبان فارسی تدوین و نوشته شوند. هیچ شخصی، نهادی و موسسات خصوصی و غیر دولتی تاکنون حق ایجاد مدارسی برای تدریس زبان مادری شهروندان منسوب به اقوام ایرانی و تشکیل موسسات آموزشی برای ارتقا و توسعه زبان غیر از زبان رسمی را نداشته و دولت ایران با ایجاد موانعی از تشکیل چنین نهاد‌ها و موسسات جلوگیری کرده است. در دید حاکمیت ایران دفاع از حق تحصیل به زبان مادری جرم تلقی شده و مجازات سنگینی را در پی دارد.

حکومت ایران نه تنها از حق تحصیل و خواندن نوشتن به زبان مادری را حمایت نمی‌کند بلکه تنوع قومی و زبانی در کشور را تهدیدی برای موجودیت حکومت، امنیت ملی و تمامیت ارضی کشور قلمداد می‌کند. مدافعان حقوق زبانی و فعالین مدنی منسوب به اقوام ایرانی هم با اتهامات واهی نظیر تجزیه طلبی، اقدام علیه امنیت کشور، تبلیغ علیه نظام از طرف ارگان‌های امنیتی و قضایی حکومت جمهوری اسلامی روبرو شده، مجازات می‌شوند.

 امروزه صحبت کردن کردن از زبان مادری اقوام ایرانی تجزیه طلبی تلقی می‌شود که در قوانین ایران اشد مجازات برای آن در نظر گرفته شده است. در حال حاضر بخش اعظم زندانیان سیاسی مربوط به قومیت‌های مختلف در ایران را مدافعان حقوق اقوام که یکی از آن حق تحصیل به زبان مادری می‌باشد، تشکیل می‌دهند.

جامعه بین المللی اهمیت و ضرورت آموزش زبان مادری را پذیرفته و آن را به عنوان یک حق اساسی بشری به رسمیت شناخته است. به طوری که در چندین معاهده و اعلامیه تهیه شده از سوی سازمان‌های بین المللی بویژه سازمان ملل متحد ضمن تصریح به حقوق اشخاص در آموزش زبان مادری خود، تعهدات مثبت و منفی دولت‌ها نیز در شناسایی این حق مورد تصریح و تاکید قرار گرفته است. منظور از تعهدات مثبت تعهداتی است که دولت‌ها بر اساس این معاهدات و اعلامیه‌ها مکلف شده‌اند تا با به وجود آوردن شرایط و امکانات لازم و حمایتهای مورد نیاز، دسترسی افراد را به این حق تسهیل نمایند و منظور از تعهدات منفی نیز تعهداتی است که دولت‌ها را از تجاوز و تعدی به آن منع می‌نماید.

ماده ۲۷ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی مصوب ۱۶ دسامبر ۱۹۶۶، ماده ۳۰ کنوانسیون حقوق کودک مصوب ۲۰ نوامبر ۱۹۸۹ مجمع عمومی سازمان ملل متحد، مواد مختلف از جمله بندهای ۳ و ۴ ماده ۴ اعلامیه حقوق افراد متعلق به اقلیتهای قومی، ملی، مذهبی و زبانی اعلامیه مصوب ۱۸ دسامبر ۱۹۹۲ مجمع عمومی سازمان ملل متحد، اعلامیه جهانی حقوق زبانی مصوب سال ۱۹۹۶ در ۵۲ ماده مبسوط تهیه و تدوین شده است که در آن تمامی جزئیات مربوط به حمایت از زبان قومیت‌ها و تکالیف دولت‌ها در این خصوص قید گردیده است، بندهای سه گانه منشور زبان مادری مصوب سال ۱۹۹۶ یونسکو در مورد حق تحصیل به زبان مادری و تکلیف دولت‌ها در قبال آن می‌باشند. تا کنون به مفاد هیچ کدام از این معاهدات بین المللی در مورد زبان مادری عمل نشده بلکه سیاست‌ها و برنامه‌های حکومت ایران بر ضد این معاهدات و تفاهم نامه‌ها بوده است.

از بدو تشکیل حکومت پهلوی تاکنون معاهدات و قوانین بین المللی در زمینه حق آموزش به زبان مادری توسط دولت‌های وقت بکلی نقض شده و سیاست‌ها و برنامه‌های کلانی در جهت نابودی زبان‌های مادری و فرهنگ اقوام درایران از طرف این دولت‌ها به اجرا گذاشته شده است. در مقابل آن ارتقا و توسعه زبان فارسی از طرف سیستم حاکم به منظور الیناسیون و آسمیلاسیون فرهنگی و زبانی اقوام و استحاله کردن آنان در زبان و فرهنگ حاکم از دیگر سیاست‌های تبعیض نژادی و قومی این حکومت‌های مرکزی در ایران تابحال بوده است.

با توجه به سیاست‌های تبعیض آمیز و غیرانسانی دولت‌های حاکم در ایران در طول یک قرن اخیر علیه زبان، هویت و فرهنگ قومیت‌ها می‌توان نتیجه گرفت اقدامات حکومت‌های وقت در این باره هیچ گونه توجیه حقوقی و اخلاقی نداشته و نقض آشکار حقوق بشر می‌باشد. همچنین این توجیهات مورد پذیرش نیست که با طرح مسائل امنیتی و به بهانه حفظ تمامیت ارضی میلیون‌ها نفر از شهروندان غیرفارس را که اکثریت جمعیت ایران را تشکیل می‌دهند، از حق تحصیل و آموزش به زبان مادری خود محروم کرد. تنوع فرهنگی و تکثر زبان‌ها نه تنها عامل تهدید بلکه به عنوان یک ارزش معنوی و گوهر گرانبهاست که زبان‌شناسان و جامعه‌شناسان ارج نهادن و احترام به آن‌ها را از طرف دولت‌ها و شهروندان برای پیشرفت همه جانبه و پایداری جوامع با اقوام و اقلیت‌های متفاوت مانند ایران ضروری می‌دانند. بنابراین بدون توجه و احترام به خواست‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و زبانی اقوام ساکن در ایران رسیدن به یک صلح پایدار، توسعه، پیشرفت و وحدت در داخل کشور امکان پذیر به نظر نمی‌رسد.

به رسمیت شناخته شدن زبان، فرهنگ و هویت ملل در ایران و ارج نهادن به آن باعث افزایش مشارکت آن‌ها در سرنوشت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی خود و کشور می‌شود و این مسئله به نوبه خود می‌تواند وحدت و همدلی را در بین اقوام ساکن در ایران تقویت کند و مانع واگرایی بین آن‌ها و حکومت مرکزی شود. تحقق چنین امری در چهارچوب یک حکومت دموکراتیک مطابق با استاندارد‌های امروزی امکان پذیر بوده، در غیر این صورت با وضعیت کنونی ایران با حکومت غیر دموکراتیک و استبدادی جمهوری اسلامی غیر ممکن بوده و بعید بنظر می‌رسد. به دلیل اینکه حکومت کنونی ایران به همه مسائل و مشکلات جامعه اعم از شهروندان فارس و غیر فارس به عنوان تهدید امنیتی و توطئه می‌نگرد. همچنین سیستم حاکم به جای حل مشکلات جامعه با ارائه و اجرای راهکارهای منطقی و علمی، با توسل به قوه قهریه ارگان‌هایی نظامی و امنیتی تحت امر رهبری حکومت نظیر وزارت اطلاعات، سپاه پاسداران و نیروی انتظامی بشدت به سرکوب خواسته‌های بنیادین شهروندان خود که یکی از آن‌ها هم حق تحصیل به زبان مادری است، اقدام می‌کند.

در بخش دوم این برنامه تریبون در اختیار آقای قاسم ساکی  قرار گرفت که مجموعه سخنان ایشان در رابطه با  کار و مشکلات کارگران ایران بود، موضوعی که کمتر بدان پرداخته شده است، آقای قاسم ساکی ضمن ابراز تاسف از این عدم توجه رسانه ها و فعالان حقوق بشر، ابتدا به معرفی واژه « کارگر» پرداخته گفتند: كارگر كسي است كه به هر عنوان در مقابل دريافت حق السعي اعم از مزد، حقوق، سهم سود و ساير مزايا به درخواست كارفرما كار مي كند اما متاسفانه به دلیل عدم اطلاع رسانی درست و واقعی درباره مسایل ومشکلات کارگران در مطبوعات ایران، امکان یک بررسی دقیق و همه جانبه از شرایطی که زندگی کارگران را رقم میزند، وجود ندارد و مراجع مرتبط با نیروی کار نیز نیازی به ارایه اخبار و اطلاعاتِ درست به جامعه را احساس نمی کنند، با بررسی گزارشات وضعیت عمومی وکلی کارگران ایران به دست می آید که می تواند پایه ای برای شناخت واقعی تر از زندگی کارگران باشد:

اخراج و تعدیل نیروی کار و نبود امنیت شغلی/ عدم پرداخت به موقع دستمزدها تا  شش ماه تاخیر/ شدت کار در واحد های فعال با استفاده ازحداقل نیروی کار/ فراتر رفتن دامنه بیکاری از نیروهای شاغل و آماده کار/ عدم توازن و تعادل در بازار نیروی کار به سود کارفرمایان در انتخاب و گزینش نیروی کار ماهر و در عین حال ارزان به دلیل افزایش دامنه بیکاری/ تعطیل کارخانه ها و واحدهای کار و تولید به دلایل گوناگون از جمله ناتوانی در رقابت با محصولات وارداتی / کاهش تولید درکارخانه ها و واحدهای تولیدی در اختیار دولت به رغم برخورداری از تسهیلات و اعتبارات ویژه / ناکارآمدی و به انجام نرسیدن طرح های به ظاهر اشتغال زا علیرغم اختصاص میلیاردی تسهیلات / واردات بی رویه کالا و محصولات و حذف تعرفه ها و درمقابل ورشکستگی کارخانه هایی با تولیدات مشابه / فزونی حوادث ناشی از کار در کارگاههای صنعتی و ساختمانی / اخراج کارگران خواهان ایجاد سازمانهای سندیکایی از محیطهای کار و صدور احکام زندان از یک تا چهارسال برای فعالین کارگری احضار، تهدید، پیگرد، اخراج، صدور حکم شلاق و زندانی کردن فعالان کارگری و سندیکایی معترض در ایران به اتهام‌هایی نظیر اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام از جمله روش‌های مداوم و هدفمندی است که به شدت از سوی مسوولان امنیتی و قضایی حکومت جمهوری اسلامی دنبال می‌شود که یکی از این موارد، ‌ اجرای احکام شلاق برای ۱۷ کارگر اخراجی معدن طلای آق‌دره در استان آذربایجان غربی بود .

با وجوداین  برخوردهای امنیتی و قضایی، رژیم جمهوری اسلامی ایران، نتوانسته است ازاعتراض‌های گسترده و تجمع‌های چشمگیر کارگرانی که از سال های  گذشته تاکنون نتوانسته‌اند در روز جهانی کارگر در دفاع از مطالبات خود، مانند دیگر همتایان خود در سراسر جهان، گردهم بیایند جلوگیری کند .

پایین بودن سطح معیشت و کاهش مداوم قدرت خرید کارگران در سبد هزینه خانوارهای کارگری درشرایطی که بانک مرکزی ایران درآخرین گزارش خود نرخ تورم افسارگسیخته در ایران را در ۱۲ ماه منتهی به خرداد ۱۳۹۶ بالای ۱۰ درصد اعلام کرده است که گزارش‌های مرکز آمار ایران نشان می‌دهد از سال ۱۳۹۳ افزایش سالانه حداقل دستمزد، بالا‌تر از خط تورم بوده است.

درحالی که بر اساس دو تبصره ماده۴۱ قانون کار، ‌حداقل دستمزد ماهانه کارگران باید بر اساس نرخ تورم و نیز هزینه زندگی ماهانه خانوار کارگری تعیین شود درحال حاضر، حداقل دستمزد کارگران برای سال ۹۶ با افزایش ۱۴/ ۵ درصدی به رقم ۹۳۰ هزار تومان رسیده است، دستمزدی بسیار نازل که با تمام دریافتی‌های جانبی آن با حداقل نیازیک خانواده چهار نفره فاصله زیادی دارد و این در حالی است که سبد معیشت ماهانه یک خانواده سه و نیم نفره کارگری، ‌ دو میلیون و ۴۸۰ هزار تومان اعلام شده است.

براساس گزارش‌های منتشر شده از سوی نهادهای دولتی دستکم پنج دهک خانوارهای کارگری ایران زیر خط فقر هستند و کانون ۸۰ درصد خانوارهای کارگری زیر خط فقر قرار دارند.

در ۱۲ ماه اخیر، دست کم ۱۹۰۰ کارگران ایران در این مدت دچار مرگ حین انجام کار شدند، شاخص عدم دریافت حقوق نیز در مقایسه با سال ۹۴، بیش از ۹ برابر افزایش داشته است.

یازدهم اردیبهشت ماه بعنوان روز جهانی کارگر، فرصتی دوباره برای توجه به وضعیت جامعه کارگری کشور و معضلات پرشمار آنان بخصوص در بحث حقوق و دستمزد، مشکلات صنفی، معوقات مزدی، امنیت محیط کار و همچنین حق تشکیل اتحادیه های کارگری است.

در مدت ۱۲ ماه گذشته (۱۱ اردیبهشت ۹۵ تا ۱۱ اردیبهشت ۹۶) حداقل ۱۹۰۰ کارگر در پی حوادث کار ناشی از فقدان ایمنی محیط یا شرایط کار، جان خود را از دست داده اند، با توجه به آمار رسمی منتشر شده از مرگ کارگران در سال گذشته، رشد مشخصی را شاهد هستیم و بر اساس اطلاعات گردآوری شده در مجموع ۲۳۹۷ کارگر نیز در مدت ۱۲ ماه اخیر دچار مصدومیت شده اند۰

در قیاس سال‌های ۹۴ با ۹۵، مقایسه تعداد ماه هایی که در آن کارگران حقوق دریافت نکرده اند، چندین برابر شده است، گفتنی است بر اساس آمارهای گردآوری شده در مجموع ۸۷۱۶۹ کارگر بیش از ۱۲۰۰ ماه معوقات مزدی طلب دارند که این شاخص در مقایسه با سال قبل که ۱۳۱ ماه بوده، بیش از ۹ برابر افزایش داشته است.

در مدت یک سال، در مجموع ۴۰۸ تجمع کارگری در کشور انجام شده است، بعضی از تجمعات کارگری مانند اعتراضات کارگران مجتمع کشت و صنعت مهاباد (۳۸ روز) ادامه یافته است.

حقوق کار نیز از دو ویژگی بسیار مهم برخوردار است، نخست آنکه این حقوق بخشی از حقوق مدنی و به طریق اول بخشی از اصول پذیرفته شده و جهانشمول اعلامیه جهانی حقوق بشر است، و دوم به لحاظ قدمت مبارزه برای کسب این حقوق از آغاز پیدایش سرمایه داری در جهان، از سوی کارگران پیگیرانه دنبال شده و از طریق اتحادیه های کارگری در دنیا در صحن کنگره های سازمان بین المللی کار مطرح و به تصویب رسیده و از سوی بیشتر کشورهای جهان رسمیت یافته، به عنوان یک رشته ای از علم حقوق مرجعیت و وجاهت پیدا کرده است و در بیشتر دانشگاه های جهان از سوی اساتید حقوق تدریس میشود تا دانشجویان به عنوان نیروهای ذخیره و آماده کار از حقوق خود در هنگام اشتغال آگاه باشند.

 یکی از جلوههای برقراری و رعایت این حقوق در جوامع مختلف، برقراری دموکراسی فراگیر درآن جوامع است. کشورهایی که حقوق کار به ویژه در اساسیترین وجوه آن را رعایت نمیکنند. بی شک در رعایت حقوق عموم مردم هم خدشه وارد کرده و دموکراسی و آزادی را به بند میکشند و درنتیجۀ نبودِ آزادی و دموکراسی، سطح مشارکت ها و همزیستی در بین خود مردم نیز به مخاطره میافتد. هنجارشکنی در اجتماع تا پایینترین واحد اجتماعی رایج می شود و نمونه آن تلاش خانواده ها و از میان رفتن کرامت انسانی است.

 بدین ترتیب، بدیهی است که طبقه کارگر هر کشور برای دستیابی به این حقوق نیازمند اراده همگانی برای مبارزه در راه دموکراسی وآزادی است تا از طریق آن بتواند به این حقوق دست یابد. هرگاه کارگران بتوانند با اعمال قدرت سیاسی خود سیستم قانونگذاری را به تدوین و تصویب قوانین ومقررات کارِ کارآمد و مترقی به سود خود سوق دهند، آنگاه این امکان فراهم میشود تا با تکیه برهمان قدرت، اجرای آن قوانین را نیز بخواهند .

اساسی ترین اصول در حقوق کار آنجا تبلور مییابد که کارگران با شناخت این قواعد و مقررات ناشی از این حقوق، خواهان اجرای آن شوند و درستی اجرا این حقوق مادامی امکان پذیر است که مهمترین آنها و در اصل ضامن اجرای آن حقوق، یعنی حق آزادی تشکل رعایت شود و کارگران بخواهند و بتوانند با ایجاد سازمانهای سندیکایی و اتحادیهای بر اجرای درست و کامل آن قواعد و مقررات در مناسبات و روابط کار نظارت داشته باشند تا از طریق آن نظارت امکان تخطی از حقوق کار توسط کارفرمایان و دولت را منتفی کنند. این حقوق هم در اعلامیه جهانی حقوق بشر و هم در مقاوله نامه های بنیادین سازمان بین المللی کار و هم تا حدود زیادی در قوانین اساسی، مدنی و کار در ایران به رسمیت شناخته شده¬است.  متاسفانه این حقوق درمقاطع مختلف تاریخی به بهانه ها و به شکلهای مختلف از جانب دولت ها نقض و سلب شده و از اجرای آن جلوگیری به عمل آمده است.

واقعیت این که قوانین و عملکرد کنونی در ایران ناقض موازین بین‌المللی کارگری و حقوق اقتصادی و اجتماعی وحقوق کارگری و اقتصادی در ایران و به‌ویژه وضعیت فعالان سندیکایی و حقوق کارگری بسیار نگران کننده است.

حبس خودسرانه‌ی فعالان کارگری: در سنندج، مرکز استان کردستان، فعالان مستقل سندیکایی تلاش کردند با شعارهای خود در گردهمایی رسمی روز کارگر در جلوی خانه‌ی کارگر شرکت کنند، اما مورد حمله‌ی نیروهای امنیتی قرار گرفتند. در نتیجه، دست‌کم پنج فعال کارگری به نام‌های لطف‌الله احمدی، نادر رضا قلی، حسین حسن‌آبادی،یدالله صمدی و زاهد مرادی بازداشت شدند.

در شهر سقز در استان کردستان، به نام‌های پدرام عبدی پور، آزاد احمدی، احمد عبدی پور، صدیق محمدی و محمد عبدی پور دستگیر کردند.

آقای سعید شیرزاد، فعال کارگری و حقوق کودک، در شهریور ۱۳۹۴، به اتهام‌ «گردهمایی و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت ملی» به ۵ سال زندان محکوم شد. او از تاریخ ۱۲ خرداد ۱۳۹۳ پس از بازداشت در شهرتبریز در حبس خودسرانه به سر می‌برد.

آقای عثمان اسماعیلی، سخنگوی کمیته دفاع از فعالان کارگری به اتهام‌های تبلیغ علیه نظام و وابستگی به احزاب سیاسی اطلاع یافت و به این حکم اعتراض کرد.

آقای داود رضوی، عضو هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد، روز ۹ اردیبهشت ۱۳۹۴ در تهران دستگیر و پس از ۲۲ روز با قرار وثیقه آزاد شد. او در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۳۹۴ محاکمه و به اتهام‌های «گردهمایی و تبانی برای اقدام علیه امنیت ملی» و «اخلال در نظم عمومی» به ۵ سال زندان محکوم شد و به این حکم اعتراض کرد.

آقای ابراهیم مددی، نایب رییس سندیکای کارگران شرکت واحد در تاریخ ۲۸ فروردین ۱۳۹۵ محاکمه و به اتهام‌های «گردهمایی و تبانی برای اقدام علیه امنیت ملی» و «اخلال در نظم عمومی» محاکمه شد و در انتظار حکم به سر می‌برد.

آقای علی نجاتی، عضو بنیانگذار سندیکای کارگران نیشکر هفته تپه، روز ۲۴ شهریور ۱۳۹۴ دستگیر و پس از ۲۹ روز آزاد شد. او روز ۲۲ آذر ۱۳۹۴ در شهر اندیمشک در دادگاه انقلاب اسلامی به اتهام‌های تبلیغ علیه نظام و ارتباط با گروه‌های مخالف محاکمه شد و در انتظار صدور حکم است.

بیشک نمیتوان درد بزرگ اجتماعی کارگران یعنی عدم مشارکت در زندگی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و تاثیر آن در سایر امورات و زندگی کارگری در ایران را نادیده گرفت، نمی توان وجود بیکاری بیش از42 درصدی و به عبارت روشنتر، بیکاری بیش از 10 میلیونی کارگران را نادیده انگاشت، ممکن نیست بتوان نبود وکمبود مراکز تولید را در چرخه اقتصاد به هیچ گرفت چرا که اگر کار نباشد کارگر هستی نمی یابد، نمی توان بسته شدن، تعطیلی و ورشکستگی کارخانه ها و اخراج دسته جمعی و فردی نیروی کار و بالا رفتن شدتِ کار و عقد قراردادهای اسارت بار برکارگران شاغل را تحمل کرد،  نمیتوان برای اصلاح امور در واحدهای کار و تولید بی تفاوت بود و اجازه داد این ثروث ملی به ثمن بخس  چپاول گردد،  نمیتوان پذیرفت درحالیکه طراوت نیروی کار جوان با گذشت زمان دراردوی بیکاران تلف شود، سرمایه های این ملت به زیاده خواهی مشتی سوداگر روانه بازارهای جهانی شود و به جای ایجاد امکانات و تجهیزصنایع بنیادی و مادر، ثروت ملی در بازرگانی خارجی و واردات بی رویه کالا هزینه شود و نادیده گرفتن امکان تولیدات داخلی ادامه یابد، شایسته نیست که در برابرنابودی مزارع و تولیدات کشاورزی بی تفاوت بود و شاهد خرید مایحتاج مردم از خارج به جای سرمایه گذاری برای رشد وارتقای تولیدات کشاورزی بود، در عین حال نمیتوان با این بضاعت اندک در طبقه کارگر برای این همه دشواری انتظارات بالا و غیر واقعی داشت، وقتی تلاش کارگران برای دستیابی به خواسته های صنفی محدود تحمل نمی شود و با پیگرد و بازجویی و اتهام اقدام علیه امنیت ملی حکم زندانشان صادر میشود، زمانی که تشکیل سندیکای کارگری جعل عنوان قلمداد میشود وکارکران فعال سندیکایی با همان احکام از حقوق اجتماعی محروم می گردند، در شرایطی که بارها اعتراض مجامع بین المللی و در راس آنها سازمان بین المللیکار ایران را به نقض حقوق کار متهم می کند، اما رویهی معمول درباره کارگران تغییر نمی یابد.

 باید پذیرفت که ظرفیت های لازم برای واداشتن دولت ها در ایران به تن دادن به حقوق کار، حقوق مدنی، حقوق شهروندی و حقوق ملت ناشی از اصول همان قانون اساسی که قاعدتاً باید سند دولتمردان باشد، بسیار اندک است و قبل از هرچیز این ظرفیت ها را باید افزایش داد.

نسل امروزین طبقه کارگر ایران جوان است و پیشینۀ مبارزاتی گذشته بدلیل انقطاع دوران جنگ، سرکوب وسایر دلایل، در پیشرفت و رشد ذهنی اش راه پیدا نکرده است.

روحیات کنونی حاکم بر طبقه کارگر در ناباوری و گم گشتگی ناشی از تسلط فرهنگ غیرکارگری غوطه ور است و باید از طریق بازتولید فرهنگ مبارزاتی به تقویت روحیه کارگری پرداخت.

شرایط سخت زندگی و کار امکان رشد فکری از طریق مطالعه و شرکت در گفتگو های سودمند و ضروری را از وی سلب کرده است.

لایه بندی ها و دسته بندی ها مانع جدی در راه همبستگی طبقاتی کارگران است.

پس می پذیریم که در راه رسیدن به شرایط نسبی مطلوب برای هرگام به پیش، برای کسب هر خواست ولو بسیار اندک به موارد بالا به عنوان واقعیتی موجود توجه داشته و در تغییرآنها متناسب با سطح مبارزه بکوشیم و این میسر نمیگردد مگر با آموزش.

واقعیت آن است که حیات و بقای کارگران با کار معنا مییابد، سرمایه داران و اقشار مرفه از بابت فشارهای اقتصادی ناشی از بحران تنها سود کمتری میبرند و تمامی زیان حاصل از این شرایط بر گرده کارگران و مزد وحقوق بگیران هموارخواهد شد.

کارگران تنها به اتکای تلاش همبسته و پیوسته شان برای داشتن کار قادرند این مسیر سنگلاخ و تاریک وسیاه را طی کنند، ازسوی دیگر تکیه بر این خواست برحق، انسانی و قانونی و تلاش برای تحقق آن از مهمترین اهرمهای فشار برای اصلاح ساختار اقتصادی بیمار ایران است و به همین اعتبار هم، مورد موافقت عمومی قراگرفته و ازآن پشتیبانی خواهد شد.

درعین حال اصلاح تمامی مواردی که در بالا به آنها اشاره شد، طی سال های اخیر به عنوان مطالبات جدی مطرح بوده است.

بر اساس مادهٔ 23 اعلامیه جهانی حقوق بشر،هر کس حق دارد کار کند، کار خود را آزادانه انتخاب نماید، شرایط منصفانه و رضایت بخشی برای کار خواستار باشد و در مقابل بیکاری مورد حمایت قرار گیرد.

همه حق دارند که بدون هیچ تبعیضی، در مقابل کار مساوی، اجرت مساوی دریافت دارند.

هر کس که کار میکند بمزد منصفانه و رضایت بخشی ذیحق میشود که زندگی او و خانواده‌اش را موافق شئون انسانی تأمین کند و آنرا در صورت لزوم با هر نوع وسائل دیگر حمایت اجتماعی تکمیل نماید

هر کس حق دارد که برای دفاع از منافع خود با دیگران اتحادیه تشکیل دهد و در اتحادیه‌ها نیز شرکت کند.

و درمادهٔ 24 آمده است: هر کس حق استراحت و فراغت و تفریح دارد و بخصوص بمحدودیت معقول ساعات کار و مرخصی‌های ادواری با اخذ حقوق ذی حق میباشد.

همچنین طبق مادهٔ 25: هر کس حق دارد که سطح زندگانی و سلامتی و رفاه خود و خانواده‌اش را از حیث خوراک و مسکن و مراقبتهای طبی و خدمات لازم اجتماعی تأمین کند و همچنین حق دارد که در مواقع بیکاری، بیماری، نقص اعضاء، بیوگی، پیرییا در تمام موارد دیگری که بعلل خارج از اردهٔ انسان وسائل امرار معاش از دست رفته باشد از شرایط آبرومندانه زندگی برخوردار شود.

با تشکر از وقتی که در اختیار من قرار دادید  و با آرزوی تحقق کلیه آرمان ها،جبران تمامی خسارت ها و برقراری  نظامی برپایه تمامی اصول حقوق بشری در مورد همه هموطنان به سخنان خودم خاتمه میدم.

گفتنی است در پایان هر بخش از این نشست ماهانه فرصتی بمنظور پرسش و پاسخ بین حضار و سخنران تعیین شده بود که هر بار توسط مسئول جلسه مطرح شده و متاسفانه مشارکتی در اینمورد و از طرف حاضرین مشاهده نمی شد، در پایان سخنان آقای قاسم ساکی بار دیگر مسئول جلسه با تشکر ازایشان، از آقای احسان حیاک بعنوان یکی دیگر از فعالین کمیته دفاع از حقوق اقوام ایرانی نام برده و اعلام داشتند که بحران و یا همان فاجعه کاهش میزان آب در کشورمان ایران مطلب مورد نظر آقای حیاک است که بدان خواهند پرداخت .

متن کامل سخنان جناب آقای حیاک که بسیار مورد توجه حاضرین قرار گرفت را در ادامه میخوانیم:

سلام، من قبل از اینکه مطلب اصلی خود را شروع کنم به عنوان شخصی که مشکلات جامعه را لمس کرده و انها را  درک میکند میخوام بگویم که اگر در یک فرض خیالی اجازه رای دادن به اولویت مشکلات را داشته باشم من به « آب » اولویت اول را میدهم تا در صورت امکان بیشترین تمرکز و هزینه را روی آن قرار دهیم هر چند که این یک فرض است و منظور از اولویت دادن نادیده گرفتن یا مقایسه کردن این بحران با مشکلاتی مثله کودکان خیابانی یا عدم پرداخت دستمزد کارگران نیست و هر چند که اولویت دادن  به هرکدام از اینها نه سبب تولید باران بیشتر میشود و نه کودکی رو از خیابان نجات میدهد،

اما آنچه که در مسئله آب ایران تعجب آور و تاسف بر انگیز است بی کفایتی و بی توجهی مسئولان جمهوری اسلامی است، چرا که مشکلت ناشی از کمبود آب میتواند گریبانگیر شخص آنان نیز بشود، و فقط محدود به طیف عادی جامعه نیست، خوشبختانه یا متاسفانه عموم ملت ایران حتی اگر به هیچ چیز عادت نکرده باشند،به  دسترسی سهل و آسان و دریافت آب عادت دارند از این رو گمان نمی رود که فوران این بحران مورد پذیرش مردم عادی قرار گیرد و لاجرم دست به اعتراض خواهند زد و در مقابل رژیم سرکوبگری نظیر جمهوری اسلامی ایران قرار دارد که حتی آرام ترین و ساده ترین اعتراض را هم بر نمی تابد و پیوسته بیشترین، سخت ترین، خوشونت بار ترین و بدترین واکنش ها را نسبت به معترضین انجام داده ومیدهد،  شاید هم مردم ایران در برابر بحران آب نیز همانند سایر تنگ ناها و محدودیت های فعلی سکوت و یا عادت کنند همچنان که به تورم ایجاد شده، حجاب اجباری، عدم آزادی بیان و….  عادت کرده اند.

اما با بروز و بحران بی آبی،  تغییرات اقلیمی (از بین رفتن خاکهای سالم و به وجود آمدن بیابان ) و دیگر تغییرات اقلیمی ایران،  جایی برای سکونت مردم نخواهد ماند و همین امر موجب تعجب است، چرا که در صورت بروز اینگونه رویداد ها جمهوری اسلامی حاکم بر چه چیزی خواهد بود، به زبان ساده تر اینکه نیروهای سرکوبگر و جنایت پیشه جمهوری اسلامی نه محلی برای حوزه فعالیت های خود خواهند داشت و نه  افرادی را برای تعدی و ظلم بیشتر.

خوب میدانیم که آب از جمله با ارزشمند ترین و با اهمیت ترین منابع زیست محیطی و طبیعی کره ی زمین به شمار میرود یعنی آب یکی از مواد مایع و فراوان‌ترین مادهٔ مرکب بر روی سطح کره زمین و بستر اولیه حیات به شکلی که امروزه می‌شناسیم، است. بیش از ۷۱٫۱٪ وزن یک انسان از آب تشکیل شده‌است و نیز بیش از ۷۰٪ سطح کره زمین را آب پوشانده‌است (نزدیک به ۳۶۰ میلیون از ۵۱۰ میلیون کیلومتر مربع) با وجود این حجم عظیم آب تنها ۳ درصد از آب‌های کره زمین شیرین و قابل شرب است و باقی آن به علت محلول بودن انواع نمک‌ها خصوصاً نمک خوراکی غیرقابل استفاده است، از همین دو درصد آب شیرین بیش از ۹۰ درصد به صورت منجمد در دو قطب زمین و دور از دسترس بشر واقع شده‌است.

در علوم حاضر آب به چند دسته تقسیم میشود،از لحاظ علم فیزیک آب شامل سه حالت مایع،جامد و گاز است، در حالت مایع به میتوان به آب دریاها، رودخانه ها و یا مردابها اشاره کرد در حالت جامد برف، تگرک و یخ، در حالت گاز نیز میتوان به ابرها یا بخارات معلق در هوا که به صورت توده های ابری ریزش میکنند اشاره کرد.

تحقیقات زیستی ثابت کرده است که حیات از یک محیط آبی شروع شده است و هر چند که بسیاری از فرضیه سعی در به چالش کشیدن این قطعه علمی داشته اند اما منطق علمی حکم تایید به این مسئله را داشته است.

به جز مسائل روزمره مثل نوشیدن، بهداشت و موارد دیگر،  در موردسایر کاربردهای آب در زندگی انسان میتوان از مصارف صنعتی، پزشکی،شهرسازی، راه سازی، کشاورزی، تولید مواد غذایی وبسیاری موارد دیگر نام برد که هریک جنبۀ حیاتی دارد، و  این بدان معناست که آب محرک بسیار قوی و نیرومندی  است که کمتر فرآیندی را میتوان بدون آب تصور کرد، حتی اگر به صورت مستقیم موئثر نباشد حتما بطورغیر مستقیم دخالت دارد.

از اینرو پیش بینی میشود جنگهای آینده بر سر منابع آب باشد و جنگ انرژی شکل تازه به خود بگیرد.چرا که برگ برنده برای طرفهایی ست که تسلط بر منابع ابیٕ را دارند یا توانایی اصلاح آب شور دریاها را، از این رو خیلی از سیاستگزاریها دولتهای قدرتمند از هم اکنون و به شیوه ایی کاملا بیصدا در جهت در دست داشتن منابع آبی است.

و اما در رابطه با حیطه جغرافیایی محدود به ایران ،همانگونه که میدانید ایران ما دارای شرایط جغرافیایی گوناگونی است، قسمت شمال سرسبز، بارانی و مرطوب است که این روال به نیمه غربی با تغییراتی جزئی در آب و هوا ادامه ادارد.

مناطق مرکزی، شرق، جنوب وجنوب شرقی، کم آب، بی آب و کویرند و جزو مناطق کم بارش یا فاقد بارش به حساب می آیند، حال با تغییرات زیست محیطی ایران وکم شدن و آلودگی آبها، خشکیدن رودخانه ها و بیابان زایی به یک معضل برای ایران تبدیل شده است.

منابع آبی ایران از سال ۱۳۰۰ به نصف رسیده است حال آنکه در آن زمان ایران دارای ۱۳۰ میلیارد متر مکعب ذخایر آبی با وجود هشت میلیون نفر بود.اما امروز سقف ذخایر آبی آن به ۷۵ میلیارد مترمکعب تا ٨۵ میلیون مترمکعب با وجود ٨۰ میلیون جمعیت میرسد.

متاسفانه دلایل بسیار زیادی در این امر دخیل هستند از جمله افزایش بی رویه جمعیت، آب مصرفی در طول یک سال در زمان یاد شده 13الی 14هزار متر مکعب قابل تجدید بود و  امروز هزاروسیصد متر مکعب آببه چرخه مصرف برمیگردد و این پیشاهنگ یک فاجعه عظیم  در فرهنگ مصرف آب توسط ملت و دولت ایران است.

بعد از انقلاب ۵۷ اتلاف منابع آبی چند برابر شده است که اگر بخوایم  تعریفی در جهت آسیب گذاری آن داشته باشیم به این نتیجه میرسیم که بسیاری شهرهای بزرگ از هم اکنون به صورت تدریجی در موارد مصرف صنعتی و شهری با مشکل مواجه و دراوج گرما و تشدید این بحران اولتیماتوم های دولت نیز اوج می گیرد.

 به دلیل سیاست گذاری های غلط دولتمردان در جهت تشویق مردم به رشد جمعیت،عدم نظارت یا نظارت غلط بر برداشت کشاورزان از سفره های زیرزمینی و عدم به روز رسانی صنعت کشاورزی و صنعتی با استانداردهای جهانی ،سدسازیهای بی رویه، نداشتن تعرفه مناسب برای آب شهری، مجاز بودن صادرات محصولات کشاورزی، عدم توانایی در مهار مهاجرت روستاییان، ناتوانی در جهت جلوگیری از قطع درختان به منظور ایجاد واحدهای تجاری و مسکونی غیر استاندارد، عدم آموزش صحیح و رفتار مناسب اجتماعی در مردم و بسیار موارد دیگر، سیستم حاکم بر جامعه نتوانسته است که در عملکرد مستقیم،  الگوی ارزشمندی در برخورد با آب ارائه دهد .

با نگاهی دقیق تر به دلایل بی کفایتی جمهوری اسلامی در مسائل ذکر شده، متوجهه فاجعه هایی میشویم که کمتر کشورهایی در مدیریت آب به آن دچارهستند.مثلا کود های شیمیایی مورد استفاده در کشاورزی، صادرات محصولات کشاورزی مثل هندوانه یا هر محصول دیگر، گفته میشود تولیدیک کیلو هندوانه سیصد لیتر آب لازم دارد، با توجه به این معضل چرا باید ایران صادر کننده این محصول باشد؟. صادرات این محصول یعنی صادرات پنجا میلیارد متر مکعب بدون در نظر گرفتن ارزش آن، زیرا سرانه مصرف آب در بخش کشاورزی از همه بخشها بیشتر است.

با وجود عوامل ذکر شده مشکل آب در ایران و در سالهای آتی به مرز بحران خواهد رسید ونجات از این بحران با روند در پیش گرفته شده غیر ممکن خواهد بود .

در پایان اجازه میخواهم مطلی را از  ﭘﺮﻭﻓﺴﻮﺭ ﮐﺮﺩﻭﺍﻧﯽ ﭘﺪﺭ ﮐﻮﯾﺮ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ به اطلاع شما برسانم ایشان می گویند:

” ﭼﺮﺍ ﻧﻤﯿﻔﻬﻤﯿﺪ ﺩﯾﮕﺮ ﺁﺏ ﻧﯿﺴﺖ ؟! ” ﻣﺮﺗﺐ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﮐﻨﻔﺮﺍﻧﺲ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﻧﻤﯿﺮﻭﻡ ! ﭼﻮﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﮐﺎﺭ ﺍﺯ ﺳﻤﯿﻨﺎﺭ ﻭ ﮐﻨﻔﺮﺍﻧﺲ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ !

ﺩﺷﺘﻬﺎﯼ ﮐﺸﻮﺭ ﻧِﺸَﺴﺖ ﮐﺮﺩﻩ، ﺑﻄﻮﺭ ﻣﺜﺎﻝ ﺳﻄﺢ ﺁﺏ ﺩﺭ ﺟَﻬﺮﻡ ٥٧٠ ﻣﺘﺮ، ﺩﺭ ﺭﻓﺴﻨﺠﺎﻥ ٤٥٠ ﻣﺘﺮ ﻭ ﺩﺭ ﺷﻬﺮﯾﺎﺭ ٣٠٠ ﻣﺘﺮ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ!

ﺗﺎ 5 ﺳﺎﻝ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ” ﺟﻨﮓ ﺑﯿﻦ ﺍﺳﺘﺎﻧﻬﺎ ﻭ ﺷﻬﺮ ﻫﺎ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺁﺏ ” ﻋﻠﻨﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ، ﺑﺤﺮﺍﻥ ﺁﺏ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻠﻌﯿﺪ.

ﺍﻣﺮﻭﺯ ” ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺟﻨﮓ ” ﺩﺭ ” ﺣﻮﺯﻩ ﺁﺏ ” ﺍﺳﺖ.

ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﻭﻫﺴﺘﻪ ﺍﯼ ﻭﻋﺮﺑﺴﺘﺎﻥ ﻭ ﯾﻤﻦ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﺩﺭﺍﺯ ﻣﺪﺕ ﻧﯿﺴﺖ،ﺍﯾﻦ ﺑﺤﺮﺍﻥ ﺁﺏ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎً ” ﺍﻣﻨﯿﺖ ﻣﻠﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ ” ﺭﺍ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ !

ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﺼﺮﻑ ﺩﺭﺳﺖ ﺁﺏ ﺭﺍ ﺑﻠﺪ ﺑﻮﺩﻩ‌ﺍﻧﺪ،  ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻪ‌ﺍﻧﺪ ” ﺳﻪ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ” ﺑﺎ “ﺍﻗﻠﯿﻢ ﺧﺸﮏ ﻭ ﮐﻢ‌ ﺁﺏ ﺍﯾﺮﺍﻥ ” ﮐﻨﺎﺭ ﺑﯿﺎﯾﻨﺪ.

ﺟﻨﮓ ﭘﺮﺍﮐﻨﺪﻩ ﺁﺏ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻫﻢ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ “ﺧﺰﻧﺪﻩ ﻭ ﺁﺭﺍﻡ “ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪﻩ ﻭﻓﻘﻂ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺁﻥ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﻧﻤﯽ‌ﺷﻮﺩ. ! ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺣﺎﺿﺮ ” ﺍﯾﻦ ﺟﻨﮓ ” ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﭘﺮﺍﮐﻨﺪﻩ ﺭﺥ ﻣﯽ‌ﺩﻫﺪ ﺍﻣﺎ ﺗﺎ ﭘﻨﺞ ﺳﺎﻝ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺷﺎﻫﺪ ﺟﻨﮓ ﻓﺮﺍﮔﯿﺮ ﺁﺏ ﺩﺭ ﺩﺍﺧﻞ ﺷﻬﺮﻫﺎ  ﻭ ﺑﯿﻦ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻭ ﺍﺳﺘﺎﻧﻬﺎ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺑﻮﺩ.

ﺍﯾﻦ ﺁﻥ ﺧﻄﺮﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ:  “ﺍﻣﻨﯿﺖ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ ”  “ﻭ ﺑﻌﻀﯽ ﺳﯿﺎﺳﺘﻤﺪﺍﺭﺍﻥ ﭼﺸﻢ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪ” !

ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺗﺸﻨﻪ ﺍﺳﺖ، .ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺁﺏ ﮐﻤﺘﺮ ﻣﺼﺮﻑ ﮐﻨﯿﻢ ﺗﺎ  ﺭﻭﺯﯼ    17000000  ﻟﯿﺘﺮ آﺏ ، ﺫﺧﯿﺮﻩ ﺷﻮﺩ.

در پایان بیانات آقای حیاک بحث آزاد جلسه آغاز گردید که به «معرفی و بررسی وضعیت فعالین حقوق بشر در ایران امروز » اختصاص داشت و مسئول جلسه از آقای محمد ابوطالبی دیگر عضو بسیار فعال کمیته برای آغاز این بخش دعوت نموده و میکروفن را در اختیار ایشان گذاشتند.

آقای ابوطالبی با ابراز خرسندی از فرصت به دست امده و سپاس از حضور سایر میهمانان و همکاران در جلسه گفتند:

با سلام در ابتدا خدمت حضار گرامی  اعلام میدارم که از طریق این تریبون هر یک از ما میتوانیم بازتابی باشیم از فریاد های در گلو ماندۀ زندانیانی که روزها، ماه ها و شاید هم سال های عمرشان را در زندان های جمهوری اسلامی ایران سپری میسازند بدون آنکه نامی از آن ها برده شود و شاید هم بصورت محدود یک زمانی… در یک رسانه ای و آنهم بصورتی بسیار خلاصه و کوتاه  خبری را خوانده و فراموش کرده ایم افرادی نظیر فرزاد کمانگر، معلمی با 12 سال سابقه تدریس، کارگر ساختمانی آقای محمد جراحی، زندانی دردمندی که هفته گذشته بیماری سرطان وجود او را از کشور وخانواده ستم کشیده اش محروم کرد، رسول بداقی، دارای تحصیلات کارشناسی در رشته مدیریت آموزشی،  یک معلم سندیکالیست… و چه طولانی است لیست نام عزیزان در بند ، عزیزانی که در زندان های پیدا و پنهان جمهوری اسلامی ایران اسیرند و نه نامی از آنان می شنویم و نه یادی از ایشان.

 ددر این فرصت اندک میخواهم بسیار کوتاه از افراد یاد شده سخن بگویم و فرصت را دراختیار شما قرار دهم تا به معرفی و شرح وضعیت سایر زندانیان کارگری، سیاسی، عقدیتی و اجتماعی بپردازید.

فرزاد کمانگر با دغدغه های آگاهی بخشی به فرزندان و دانش آموزان ، احداث کتابخانه های متعدد در مدارس و مساجد شهرها وروستاهای محل زندگی وحتی پس از دستگیری تاسیس کتابخانه ای در زندان بوجود آورد که هنوز پابرجاست. دستگیری مردم و نیازمندان و…

او که در زمینه حقوق قومی و مسائل زنان فعال بود، در مرداد ۱۳۸۵ در تهران دستگیر و در اوین و بازداشتگاه اطلاعات سنندج و کرمانشاه شکنجه و پس از 33 ماه اسارت ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹، فرزاد به‌همراه علی حیدریان، فرهاد وکیلی، شیرین علم‌هولی و مهدی اسلامیان در زندان اوین به اعدام شد اما جنازه اعدام‌شدگان به خانواده‌های آنها تحویل داده نشد و با گذشت 7 سال هنوز محل مدفن این عزیزان بر خانواده های آنها آشکار نشده است.

محمد جراحی، او که تنها حقوق اولیه خود و دوستانش را طلب می کرد ….درمظلومیت محمد جراحی، این انسان زحمتکش همان بس که درهیچ کجا مطلبی از او، سال تولد، چگونگی زندگی قبل از زندانش نیست، چرا ؟ چون کارگر بود، لذا نیاز به نام و آوازه ایاز وی نیست.

خلاصه: محمد جراحی بار اول در سال ۸۶ به دلیل فعالیت کارگری بازداشت شد و به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به ۱۴ ماه زندان حکوم شد ولی بعد با قرار وثیقه آزاد شد

بار دوم سال ۸۷ به حکم دادگاه دستگیر شد و مدت یک ماه  زندان بود. دادگاه اورا به حبس تعلیقی محکوم کرد ولی با این حال مدتی را در زندان گذراند.

و خرداد 1390 برای بار آخر همراه با شاهرخ زمانی و تعدادی از فعالین دانشجویی تبریز توسط اداره اطلاعات تبریز بازداشت وبعد از گذشت دوماه به ۵ سال زندان تعزیری محکوم شد، او یکی از زندانیانی بود که توسط ماموران باسوء استفاده از زندانیان عادی، بمنظور اذیت و آزار انتخاب و موردشکنجه های رایج بر جسم و جانش قرار می گرفت.

محمد جراحی در زندان به بیماری سرطان تیروئید مبتلا شد. و از زندان به بیمارستان انتقال یافت و تحت عمل جراحی قرار گرفت. اما مسئولین قضایی با مرخصی درمانی او موافقت نکردند و پس از عمل او را به زندان بازگرداندندکه در نهایت هفته گذشته جان باخت، مرگ محمد داغ ننگی است بر پیشانی آنانی که تاب تحمل فریاد عدالتخواهی این کارگر مبارز را نداشتند وبه مدت 5 سال تحت ضد انسانی ترین شرایط به زندان انداختند، مراقبتهای پزشکی را از او دریغ کردند و برغم جسم بیمارش تا آخرین دقایق پایان محکومیت او را در زندان نگه داشتند .

رسول بداقی معلم سندیکالیست، عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان، از برندگان جایزه حقوق بشری رها و دارای سی سال سابقه دبیری به وِیژه دراسلام شهر، یعنی جنوبی ترین نقطه شهر تهران.

آقای بداقی ابتدا در تجمع های ده هزار نفره فرهنگیان بازداشت شد و بار دیگر دراعتراضات مردم ایران به نتایج انتخابات 1388، مجددا بازداشت ومحاکمه وسپس  خراج، از حقوق معلمی محروم  و در دادگاه انقلاب به اتهام “فعالیت تبلیغی علیه نظام” و “تبانی و تجمع به قصد برهم زدن امنیت ملی” به ۶ سال زندان و پنج سال محرومیت از فعالیت‌های اجتماعی محکوم شد.اما در حالی که دوران محکومیت شش ساله اش به پایان می‌رسید پرونده‌ی دیگری در شهریور1394برای او تشکیل، و باردیگربه اتهام اقدام علیه امنیت ملی به سه سال حبس محکوم گردید،آقای بداقی مدتی در انفرادی بود و بارها دراعتصاب غذای اعتراضی، اعتراض نسبت به وضعیت خود و دیگر زندانیان سیاسی که بدین منظور اقدام به نامه نگاری وارسال آن به سازمان ها و نهاد های حقوق بشری نموده خواستار رسیدگی مجامع بین‌المللی گردید وهمین  امر نیز بهانه ای شد برای تشکیل دادگاه مجدد و صدور رای جدید سه سال حبس.

و در ادامه نیز خانم جعفری ضمن بیان خاطراتی از دوران محکومیت 5 ساله خود در زندان های مختلف اوین، قزلحصار و گوهردشت به شرح وضعیت محمد نظری زندانی سیاسی کُردی که 24 سال از عمر و جوانی او در پشت میله ها و سلول های تنگ و نمور سپری میشود پرداخته گفتند:

فقط تصور کنیم: 24 سال زندان، شکنجه، تهمت، بازجوئی، چشم بند، اعترافات دروغین اخذ شده تحت شکنجه، حکم اعدام، بیماری قلبی، آرتروز گردن، محرومیت از درمان و رسیدگی پزشکی، محرومیت از ملاقات، محرومیت از مرخصی، 24 سال عدم پاسخگوئی و…. فقط تصور کنید، محمد نظری، یکی از قدیمی ترین زندانیان سیاسی، در اعتراض به عدم رسیدگی مسئولان قضایی به خواست های خود، از ۱۸ مرداد در اعتصاب غذای تر به سر می‌برد. مسئولان زندان، تاکنون در چند نوبت به وی سرم تزریق کرده اند اما او حاضر به شکستن اعتصاب خود نیست، او که از ۲۴ سال پیش بدون مرخصی در حبس است خواستار اعاده داردرسی بر مبنای قانون مجازات اسلامی جدید است که از سال ۱۳۹۲ به مرحله اجرا درآمده. در متن قانون جدید تصریح شده است که این قانون برای محکومانی که احکام آنها قبلا صادر شده نیز قابل اجراست و در صورت اجرای آن، حکم زندان ابد محمد نظری به ۱۵ سال زندان تبدیل خواهد شد بی گمان و با توجه به ۲۴ سالی که آقای نظری در زندان است، رسیدگی مجدد به پرونده او بر مبنای قانون سال ۱۳۹۲ منجر به آزادی او از زندان خواهد شد اما کو گوش شنوا؟

گفتنی است چند تن از میهمانان و اعضای کانون از جمله آقایان تبریزی، غلامی، ساکی، و تنی چند از میهمانان در بحث آراد جلسه مشارکت داشتنه و نکاتی را عنوان نمودنند که مورد توجه و ادامه این بخش از برنامه گردیده و تا ساعت 19 و 30 ادامه یافت

کمیته دفاع از حقوق اقوام . ملل ایرانی بدینوسیله مراتب سپاس خود را خدمت کلیه همکاران و شرکت کنندگان در این نشست از جمله خانم ها و آقایان شیوا سوئد، تنها ستاره، سپیده صفری، مهناز احمدی،  دلارام دره شوری، شیدا10،  صدیقه جعفری، محمد ابوطالبی، کانون مالزی، احسان زندی، خیام، امید میم ، سعید حسینی، نیما کاظمی نژاد، قاسم ساکی، پویان، بابک کیانی ، سمندر 123، احسان حیاک، امید رمضانی، محسن توکلی، محسن سیاحی، حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی، و منوچهر شفائی اعلام داشته قدر دانی نی نماید.

کمیته دفاع از حقوق اقوام  و ملل ایرانی