قاتل سریالی در نخستین جنایت خود شهریورماه سال۱۳۷۴ مادر و دختری را به نامهای زهرا و آزاده در خانهشان حوالی خیابان فرجام در شرق تهران به قتل رساند. وقتی بازپرس جنایی همراه مأموران پلیس در محل حادثه حاضر شدند، دریافتند قاتل یا قاتلان با روسری این مادر و دختر را خفه کردهاند. بررسیهای کارآگاهان جنایی نشان داد در ورودی خانه سالم است که حکایت از این داشت عامل یا عاملان این جنایت با مقتولان آشنا بوده و بدون هیچ درگیری وارد خانه شده و در فرصت مناسب اقدام به قتل کردهاند. مأموران در تحقیقات میدانی از همسایهها و شوهر زهرا هیچ ردپایی از قاتل پیدا نکردند.
قتل دختر جوان به شیوه مشابه
در حالی که تحقیقات درباره این حادثه همچنان ادامه داشت مأموران پلیس فروردینماه سال ۷۵ جسد دختر جوانی به نام سحر را در یکی از باغهای اطراف کرج کشف کردند. بررسیها حکایت از این داشت سحر که مشکل اخلاقی داشته از سوی قاتل یا قاتلان به باغ متروکه کشاندهشده و پس از سرقت اموالش به قتل رسیده است. مأموران در بررسیها تخصصی دریافتند قتل سحر شباهت زیادی به قتل زهرا و آزاده دارد و با روسری و به همان شیوه به قتل رسیده است. بنابراین این فرضیه برای مأموران قوت گرفت که به احتمال زیادی قاتل این سهزن، یکنفر است. در چنین شرایطی مأموران برای دستگیری قاتل زنجیرهای تحقیقات گستردهای را انجام دادند، اما باز هم موفق به شناسایی قاتل این سهزن نشدند.
قتل مرد میانسال با سلاح جنگی
اوایل سال۷۶ بود و یکسالی از کشف جسد سحر در باغهای اطراف کرج گذشته بود و مأموران همچنان در جستوجوی قاتل فراری بودند که در جریان قتل مرد میانسالی در جنوب تهران قرار گرفتند. مأموران در محل حادثه که آب انبار خانهای در جنوب تهران بود با جسد مرد میانسالی به نام محمد حسین روبهرو شدند که با شلیک گلوله به قتل رسیده بود. بررسیهای مأموران نشان داد قاتل یا قاتلان پس از قتل صاحبخانه اموال او را سرقت کرده و بدون گذاشتن هیچ ردپایی از محل گریختهاند.
قتل در محل پامنار
مأموران در تحقیقات این قتل هم موفق به شناسایی قاتل نشدند تا اینکه تیرماه سال ۷۶ بود که مأموران از قتل مرد جوانی به نام محمد در حوالی پامنار تهران با خبر و راهی محل شدند. بررسی مأموران حکایت از این داشت که مقتول رابطه صمیمی با چند نفر از دوستانش داشته و روز حادثه هم با یکی از آنها به نام غدیر شیخجو دیده شدهاست. بنابراین مأموران به دوستان مقتول مظنون شدند و آنها را بازداشت کردند. در نهایت غدیر در بازجوییهای فنی به قتل محمد اعتراف کرد.
متهم در بازجوییها گفت: “من با دختری رابطه دوستی داشتم تا اینکه تصمیم گرفتم او را به قتل برسانم و اموالش را سرقت کنم. من و محمد دو نفری نقشه قتل و سرقت را طراحی کردیم و قرار شد روز حادثه آن را اجرا کنیم که ناگهان محمد در میانه راه پشیمان شد و با قتل دختر جوان مخالفت کرد. از آنجایی که احتمال دادم او مرا لو میدهد تصمیم گرفتم محمد را به قتل برسانم تا راز این نقشه پنهان بماند”.
اعتراف قاتل زنجیرهای به ۵ قتل
مأموران در ادامه بازجوییها به سرنخیهایی رسیدند که نشان میداد قاتل سهزن جوان دیگر غدیر است. بدین ترتیب وی را مورد بازجوییهای فنی قرار دادند. متهم ابتدا باتناقضگوییها قصد فریب مأموران را داشت، اما وقتی با مدارک و دلایل روبهرو شد به چهارقتل دیگر اعتراف کرد.
قاتل درباره قتل مادر و دختر جوان گفت: “سال۷۴ با زنی به نام زهرا رابطه دوستی داشتم تا اینکه مدتی بعد با هم اختلاف پیدا کردیم و به همین دلیل تصمیم گرفتم او را به قتل برسانم. شهریورماه بود که با نقشه قبلی به خانهشان رفتم و از آنجایی آزاده دخترش در جریان دوستی من با مادرش بود احتمال دادم او مرا به جرم قتل مادرش لو بدهد به همین دلیل هر دوی آنها را به قتل رساندم و از محل گریختم”.
متهم در توضیح سومین جنایت خود گفت: “پس از قتل دختر و مادر با دختر دیگری به نام سحر دوستم شدم. چندماهی از دوستی ما گذشته بود تا اینکه فروردینماه سال ۷۵ او را همراه یکی از دوستانم به نام محرمعلی به باغ متروکهای در حوالی کرج بردیم و پس از آزار و اذیت او را به قتل رساندیم”.
وی درباره چهارمین و پنجمین قتل هم گفت: “فروردینماه سال ۷۶ محمد حسین را در آب انبار خانهاش به خاطر سرقت اموالش با اسلحه جنگی به قتل رساندم و سهماه پس از آن هم تصمیم داشتم همراه محمد، دختر جوان دیگری را به قتل برسانم که محمد مخالفت کرد و به خاطر اینکه راز قتلهایم فاش نشود او را هم به قتل رساندم. متهم در ادامه سههمدست خود را لو داد و مأموران هم همدستان وی را به نامهای محرمعلی، هادی و علی را دستگیر کردند. سه متهم در بازجوییها به سرقت مسلحانه با همدستی غدیر اعتراف کردند”.
متهمان پس از تحقیقات تکمیلی در دادگاه جنایی تهران محاکمه شدند.
قاضی دادگاه غدیر را به اتهام پنجفقره قتل به پنجبار اعدام محکوم و به اتهام سرقت و تجاوز به شلاق و حبس محکوم کرد. سه همدست متهم ردیف اول نیز به اتهام معاونت در قتل و سرقت به حبس و شلاق محکوم شدند.
حکم اعدام متهم پس از تأیید در شعبه ۲۰دیوان عالی کشور برای سیر مراحل اجرا به شعبه اجرای احکام دادسرای امور جنایی فرستاده شد.
قاضی محمد شهریاری، سرپرست دادسرای امور جنایی تهران گفت: “متهم پس از سیر مراحل قانونی اجرای حکم چند روز قبل در زندان رجاییشهر کرج با چوبه دار اعدام شد”.
لازم به یادآوری است مورخ ۲۹ آذرماه یک اجرای دسته جمعی اعدام در زندان رجایی شهر کرج صورت گرفته که تاکنون هرانا هویت ۵ تن از آنان را احراز کرده است. هویت غدیر شیخ جو برای نخستین بار است که مطرح می شود و کماکان مشخص نیست تاریخ اجرای حکم اعدام او چه زمانی بوده است.
اعدام، مجازات عامل قتل پدرخوانده یک دختر
از سوی دیگر ایران گزارش داد، پسر جوانی که درجریان مشاجره و درگیری ناپدری دختر جوانی را با چاقو به قتل رسانده بود، پس ازمحاکمه به اعدام محکوم شد.
سوم آبان سال ۹۳، مأموران پلیس اسلامشهر بهدنبال تماسی از بیمارستان این شهرستان درجریان کشته شدن مرد میانسالی قرارگرفتند که جسد خونینش به بیمارستان انتقال یافته بود.
پس ازحضور مأموران دربیمارستان و بررسیهای مقدماتی، جسد با دستور بازپرس کشیک قتل به پزشکی قانونی انتقال یافت.
در ادامه نیز تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی مأمور تحقیق دراین باره شدند.
یکی از فرزندان مقتول به مأموران گفت: «از چندی قبل خواهر ناتنیمان با پسر جوانی به نام «رسول» آشنا شده بود. شب قبل هم آنها باهم بیرون رفته بودند که پدرم دراوج عصبانیت، وقتی موضوع را فهمید منتظرنشست تا پسرغریبه را بگیرد وتحویل پلیس بدهد. اما همین که آنها به مقابل خانه رسیدند وپدرم به طرف رسول هجوم برد او برای فرار با چاقو به پدرم حمله کرد وپس ازوارد کردن ضربهای از محل متواری شد.»
در حالی که تحقیقات برای دستگیری متهم به قتل فراری آغاز شده بود او با اطلاع از مرگ پدر دختر مورد علاقهاش خود را به پلیس معرفی کرد که پس ازتحقیق وبازجویی واعتراف، روانه زندان شد.
پس ازتکمیل تحقیقات وصدورکیفرخواست، پرونده برای رسیدگی ومحاکمه به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد.
در این جلسه متهم به قاضی زالی -رئیس دادگاه- و قاضی اسلامی-مستشارعالی- گفت: «من وپریسا- دخترخوانده مقتول- قرار ازدواج داشتیم اما به خاطرمشکلات پیش آمده ازاین کار منصرف شده بودم. آن شب هم پریسا با من تماس گرفت و خواست دنبالش بروم و او را به خانه برسانم. من هم همین کار را کردم. ساعتی بعد او دوباره تماس گرفت و مدعی شد پدرخواندهاش میخواهد مرا ببیند و از من تشکر کند. من هم آنجا رفتم، اما آنها مرا گرفتند و گفتند تحویل پلیس میدهند. درحالی که با شنیدن این حرف خیلی ترسیده بودم و نمیدانستم باید چه کار کنم تصمیم گرفتم با چاقو پیرمرد را بترسانم که یک ضربه به او خورد و فرار کردم.به هیچ عنوان هم قصد وانگیزهای برای قتل نداشتم.حالا هم از خانواده مقتول درخواست میکنم به خاطرخدا مرا ببخشند وبه جوانیام رحم کنند. من به هیچ عنوان قصد کشتن کسی را نداشتم و آن شب هم فقط برای کمک به دخترشان او را به خانه رساندم.»
قضات پس از شنیدن اظهارات متهم وارد شور شدند و پسر جوان را به اعدام محکوم کردند.
پزشک قاتل از چوبه دار فاصله گرفت
پزشک ایرانی مقیم اسکاتلند که به اتهام قتل پدرش در بازداشت به سر میبرد موفق به جلب رضایت اولیایدم شد.
چندی قبل مأموران کلانتری قلهک از مرگ مشکوک مرد سالخوردهای در یکی از بیمارستانها با خبر و راهی محل شدند. مأموران در بیمارستان با جسد مرد۷۰ساله به نام بهرام روبهرو شدند که بر اثر ضربه مغزی جان باخته بود. بررسیها نشان میداد مرد فوت شده ۱۹خردادماه امسال در حالی که از ناحیه سر آسیب دیده به بیمارستان منتقل شد، اما در نهایت پس از گذشت چهارماه بستری به کام مرگ میرود. دختر بهرام با شکایت از برادرش به اتهام قتل پدرش گفت: “برادرم مقیم کشور اسکاتلند است و همان جا مدرک پزشکیاش را گرفت. مدتی قبل به تهران آمد و زنی را صیغه کرد. او خانه پدرم را به مبلغ ۷۰۰میلیون تومان فروخت و برای خودش خانهای خرید. پس از این پدرم همراه او زندگی میکرد تا اینکه باخبر شدیم برادرم تمامی دلارهای پدرم را که حدود ۳۰۰هزار دلار بوده گرفته و همچنین از پدرم خواسته سکهها و اموال قیمتیاش را به او بدهد که پدرم مخالفت کرده و با هم درگیر شدهاند”.
وی ادامه داد: “پدرم در بیمارستان به من گفت روز حادثه کامران با شیشه نوشابه به سرش ضربه زده است. پس از طرح این شکایت متهم به دستور بازپرس پرونده بازداشت شد”.
وی ابتدا در بازجویی منکر قتل پدرش شد و در ادعایی گفت: “مدتی قبل پدرم را برای تفریح به شمال کشور بردم که آنجا پایش لغزید و با سر به زمین خورد و سرش آسیب دید. او را به بیمارستان بردم و تحت درمان قرار دادم تا اینکه روز حادثه به خاطر موضوعی با هم مشاجره کردیم و ناگهان حالش بد شد که او را به بیمارستان رساندم، اما متأسفانه فوت کرد”.
متهم در ادامه وقتی با دلایل و مدارک روبهرو شد به قتل پدرش اعتراف کرد و گفت: “من قصد قتل پدرم را نداشتم. روز حادثه با پدرم درگیر شدم. وقتی درگیری ما بالا گرفت خیلی عصبانی شدم و با دست سیلی محکمی به صورتش زدم که ناگهان حالش بد شد و او را به بیمارستان رساندم”.
در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت صبح دیروز دو خواهر متهم به دادسرای امور جنایی آمدند و برادرشان را به شرط پرداخت دیه بخشیدند. جوان آنلاین 3 دی