کاظم جلالی: وقتی زندانیان کهریزک از اتفاقاتی که برایشان افتاده بود تعریف کردند، گریه می‌کردیم

جلالی در این گفتگو نقبی به جلسه کمیسیون امنیت در مجلس ششم می‌زند و زوایای تازه‌ای از کهریزک را جلوی چشم ما باز می‌کند: «یک بار مسئولان انتظامی و قضائی درباره فلسفه این زندان و جنایاتی که این افراد شرور انجام می‌دادند، گزارشی دادند که برخی از اعضای کمیسیون اشک ریختند. از آن طرف هم کسانی که در آنجا مأمور بودند، تشخیص نمی‌دادند چه کسی چه‌کاره است». لحظاتی مکث می‌کنیم. زندان کهریزک جای افرادی بوده که به لحاظ اخلاقی خیلی دردسرساز بودند؛ نه جوانانی که شاید در زندگی‌شان حتی یک‌ بار گذرشان به یک بازداشتگاه ساده نیفتاده بود.

کاظم جلالی ابایی ندارد از اینکه به تأثیر حضور فرزند روح‌الامینی در رسیدگی به وضعیت کهریزک اشاره کند؛ هرچند همان‌جا می‌گوید «روند رسیدگی به پرونده کهریزک پیش از ماجرای روح‌الامینی در دستور کار بود».

بخشهایی از گفتگوی جلالی با شرق که مرتبط با قضیه کهریزک است در ادامه می آید.

این روزها از حکم آقای مرتضوی برای جریان کهریزک صحبت می‌شود. شما سخنگوی کمیته بررسی زندان‌ها بودید و به بازداشتگاه‌ها سرکشی کردید. آن زمان  در گزارشی که خواندید از دو نفر از نامزدها انتقاد کردید که چرا قانون‌شکنی کرده‌اند. گزارش کمیته را بی‌طرفانه ارزیابی می‌کنید؟

دوباره این سؤالات را می‌پرسید و برایمان هزینه‌تراشی می‌کنید. الان باید به مسائل اصلی کشور که در حوزه اقتصاد است بپردازیم، اما اگر گزارش را بخوانید از کسی دفاع نشده است. انتقاد در حد یک پاراگراف و البته قابل‌دفاع هم بود که اتفاقا صداوسیما خیلی آن را برجسته کرده بود. برخی آدم‌های منصف از جریان اصلاح‌طلبی همان زمان با من تماس گرفتند و گفتند این چه گزارشی است که داده‌اید، من گفتم شما متن گزارش را کامل بخوانید و بعد قضاوت کنید. همان‌ها وقتی متن را خواندند گفتند این یک گام به پیش بود و شما منصفانه رفتار کردید. آنجا بحثمان این نبود که به ماجرای انتخابات ریاست‌جمهوری بپردازیم. بحثمان این بود که چه اتفاقاتی رخ داده است و در مورد تک‌تک اتفاقات صحبت کردیم. ابتدا از زندان اوین بازدید کردیم. به ما گفته بودند ظرفیت زندان اوین پر است و باید همه واکسن مننژیت می‌زدند. رفتیم در زندان اوین دیدیم ظرفیت خالی است و به همین دلیل زندانیان کهریزک را به زندان اوین آوردند و مسئولان زندان تزریق واکسن مننژیت را غیرضروری می‌دانستند و دو ساعت با زندانیانی که از کهریزک منتقل شده بودند گفت‌وگو کردیم.

ماجرای گفت‌وگویتان چه بود؟

در آن ملاقات اعضای کمیته، از جمله آقایان بروجردی، حیدرپور، سردار کرمی، نماینده کرمان و تجری در زندان اوین با این افراد ملاقات کردیم. وقتی از ماجراهایی که در زندان کهریزک بر آنها گذشته بود تعریف می‌کردند همه ما گریه می‌کردیم و آقای بروجردی هم بغض کرده و چون رئیس و اداره‌کننده جلسه بود خودش را کنترل می‌کرد و گریه نمی‌کرد. بچه‌ها خاطرات تلخی را از کهریزک نقل کردند. ما تا ساعت ١٢ شب در زندان اوین ماندیم. بخش زیادی از افراد آزاد شدند. قبل از رفتن به زندان، شایعه‌ای به شکل وسیع در رسانه‌ها شکل گرفته بود که یک‌سری آدم گم شده‌اند. در آنجا بررسی کردیم و نتیجه آن شد که افرادی که به زندان می‌رفتند به دلیل اینکه برایشان سوءسابقه نشود، نام جعلی را می‌گفتند و از هویت خودشان چیزی نمی‌گفتند و خانواده‌ها با نام اصلی دنبالشان می‌گشتند. بنابراین تصور گم‌شدن اشخاص برایمان روشن شد و همان زمان من مصاحبه کردم و توضیح دادم.

پس کسی در آن قضیه گم یا مفقود نبود.

خیر؛ البته اوایل این بحث‌ها خیلی داغ بود. ما با بچه‌ها صحبت کردیم که خانواده‌هایتان در بیرون نگران شما هستند و شما هویت اصلی خودتان را اعلام کنید تا از نگرانی درآیند.

از خاطرات آن ملاقات برایمان بگویید، خاطره‌ای که هنوز گوشه ذهنتان سنگینی می‌کند.

اساسا کهریزک محیطی برای بردن افرادی از این تیپ نبود. چون آنجا افرادی بودند که به لحاظ اخلاقی خیلی دردسرساز بودند و به یاد دارم که یک ‌بار مسئولان انتظامی و قضائی در کمیسیون امنیت ملی در مجلس ششم درخصوص فلسفه این زندان و جنایاتی که این افراد شرور انجام می‌دادند، گزارشی دادند که برخی از اعضای کمیسیون اشک ریختند. از آن طرف هم کسانی که در آنجا مأمور بودند تشخیص نمی‌دادند چه کسی چه‌کاره است. هرکسی وارد آن محیط می‌شد، یک استانداردی داشتند که با آن استاندارد برخورد می‌کردند؛ مثل اینکه دست شما زیر پرس باشد، دستتان را پرس می‌کند و برایش با آهن فرقی ندارد. بنابراین آنجا از جهت کتک‌زدن و نوع رفتارهایی که نسبت به این بچه‌ها اعمال شده بود، بسیار خلاف شأن و نامناسب بود. آن زمان گفتند به این دلیل این افراد را به کهریزک بردیم که جا نبود و ما به زندان اوین که رفتیم، دیدیم اتفاقا جا هست و اینها دروغ گفتند. همه آنهایی را که به کهریزک برده بودند به زندان اوین منتقل کردند و بعد مشخص شد که موضوع کمبود جا از اساس کذب بود.

شما با آنها که کهریزک بودند، صحبت کردید و اشک ریخته‌اید. بعد از مدت‌ها حکم آقای مرتضوی از پنج سال به دو سال حبس تقلیل می‌یابد. از حکم ارائه‌شده راضی هستید؟

در مقام قضاوت نمی‌خواهم قرار بگیرم و قاضی هم نیستم. ولی به نظرم یکی از جاهایی که حتما نظام ظرفیت خودترمیمی خودش را نشان داد، اینجاست. در همان زمان مقام معظم رهبری شخصا دستور تعطیلی کهریزک را دادند و بیشترین پیگیری از ناحیه ایشان انجام شد. در مجموعه نظام قرار بر این بود که از این افراد دلجویی شود. چند نفر هم در این حادثه کشته شدند. مورد مشهورش مرحوم روح‌الامینی بود. طبیعی است این رفتار و اتفاقی که افتاد این‌طور نبود که به‌راحتی قابل گذشتن باشد و امیدواریم چنین رفتارهایی در داخل سیستم تکرار نشود اما در آن زمان اول رهبری و بعد، از طرف مجلس و دستگاه قضا همه مصمم بودند این حادثه را ترمیم کنند. اما در مورد اینکه حکم چیست و مقدماتش چه بوده، نمی‌دانم. ضمن اینکه آن زمان آقای مرتضوی می‌گفت در شرف دفاع از رساله دکترایم بودم و خودش هم گرفتار بود و بعضی کارها را به معاونانش واگذار کرده بود.

در زمانی که ماجرای کهریزک رخ داد؟

بله. همان زمان برخی جلسه‌هایی که داشتیم با معاونان ایشان برگزار می‌شد.

کهریزک چگونه تعطیل شد؟

رهبری دستور تعطیلی را دادند و آقای جلیلی به‌عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی مصاحبه کردند و گفتند جایی بود که طبق استاندارد نبوده و رهبری دستور تعطیلی آن را داده‌اند. فردای آن روز من در مصاحبه نام کهریزک را بردم.

این گفته را قبول دارید که اگر پسر آقای روح‌الامینی در آن جریان کشته نمی‌شد، شاید ماجرای کهریزک به این وسعت رسانه‌ای نمی‌شد؟

بالاخره فوت آقای روح‌الامینی بی‌تأثیر نبود اما تنها عامل پیگیری هم نبود؛ شاید پیگیری‌ها را تسریع و بیشتر برجسته کرد.

در گزارش خواندم بار اول که رفتید اجازه ملاقات با زندانیان را ندادند.

خیر؛ بار اول با زندانیان ملاقات کردیم و تا ١٢ شب در زندان ماندیم و بسیاری همان شب حضور ما آزاد شدند و ما آنها را هنگام آزادی مشایعت کردیم و روزهای بعد به بندهای ٢٠٩ و ٢٠۴ رفتیم و با برخی از زندانیان به شکل رندم ملاقات کردیم که در بین این ملاقات‌شوندگان آقایان قوچانی و امام هم بودند.

در مورد ماجرای حمله به کوی دانشگاه و مجتمع سبحان آقای لاریجانی چه واکنشی داشتند؟

ایشان از مجتمع سبحان بازدید کردند. انصافا آقای دکتر لاریجانی خیلی دلسوزانه پیگیری می‌کردند و مرتبا از ما گزارش می‌خواستند. برخی‌ها به ایشان نامه می‌نوشتند، به ما با دستور ارجاع می‌داد حتی به یاد دارم که در روزهای تعطیل هم با پیک مجلس نامه را به در منزل ما می‌آوردند و ما سریعا با مسئولان تماس می‌گرفتیم و کار هرروزه ما پیگیری و گزارش‌دهی بود.

بحث کوی چه بود و چگونه پیگیری شد؟

یک روز من در دانشگاه امام صادق(ع) بودم که آقای نادران با من تماس گرفت و گفت فلانی هرچه در دست داری زمین بگذار و سریع به کوی بیا. سریع رفتم؛ آقای نادران بود و بعد آقایان زاکانی و سروری هم اضافه شدند. دانشجویانی هم که با ما صحبت می‌کردند دانشجویان بسیجی و متدینی بودند و از اینکه کتک خورده‌اند شدیدا شکایت داشتند و اتفاقا ملاقات و جلسه ما با آنها در داخل نمازخانه بود و با آنها نماز خواندیم و حرف زدیم و در دفتر بسیج جلسه گرفتیم.

معلوم شد چه کسانی بودند؟

یک‌سری تصاویر انداخته بودند که به ما نشان دادند. این تصاویر از کتک‌خوردن خودشان و تخریب اتاق‌ها و وسایل بود. دانشجویان اصرار داشتند از کوی نروید و شب نزد ما بمانید؛ ما می‌ترسیم؛ ممکن است دوباره در شب به ما حمله کنند. من دیدم فاجعه خیلی عمیق است بنابراین از همان‌جا با دکتر لاریجانی تماس تلفنی گرفتم و کل ماجرا را برای ایشان تعریف کردم. بعد از آرام‌کردن دانشجویان با آقایان دسته‌جمعی مستقیم از کوی به دفتر دکتر لاریجانی رفتیم که اتفاقا ایشان در دفتر نبود و مدتی گذشت تا برگشتند و به من گفتند رفتم دفتر آقا تا گزارش شما را انتقال دهم و نهایتا پس از بحث و تبادل ‌نظر قرار شد کمیته‌ای به ریاست آقای ابوترابی و عضویت بنده و آقایان نادران، زاکانی و سروری و عباسپور و کاتوزیان تشکیل شود. ما کمیته‌ای شدیم که کار آن هیچ‌گاه منتج به تدوین یک گزارش نشد. برخلاف پرونده کهریزک؛ جلسات تدوین گزارش تشکیل نمی‌شد.

چرا؟

تک‌تک اعضا مایل به کار بودند. چند بار من به حاج آقا ابوترابی گفتم. ایشان گفت فلانی خودت بنشین و گزارش را بنویس. من گفتم دارم گزارش کهریزک را می‌نویسم. دیگر نه وقتی دارم و نه توانی. انصافا آن روزها خیلی گرفتار بودیم و جلسات مکرری در مجلس حتی با خانواده‌های دستگیرشدگان داشتیم و گویا دیگر کسی حاضر به نگارش نشد و مشمول مرور زمان شد.

توصیه شده بود یا سنگ‌اندازی؟

هیچ‌کدام. به نظرم تکرار حوادث و گرفتاری‌ها، آن را مشمول مرور زمان کرد. رهبری از آن اتفاق به‌عنوان جنایت نام برده بودند. بخشی از دانشجویان را دستگیر کرده و به وزارت کشور برده بودند.

طبقه منفی چهار وزارت کشور که آن زمان در موردش حرف بود؟

نمی‌دانم نامش چیست. اما خیلی سریع کمیته آنجا رفت. با احترام برایشان لباس خریداری و عذرخواهی شد.

مشخص شد مهاجمان به کوی چه کسانی بودند؟ سازماندهی شده بودند یا نه.

پیگیری‌های خوبی شد اما منتج به نوشتن گزارش نشد.

آذر ماه ٨٨ وقتی قرار بود گزارشی در صحن مجلس ارائه شود، آقای مرتضوی صبح همان روز به مجلس رفت و قرائت گزارش به بعد موکول شد. آمدن ایشان تأثیری در این کار داشت؟

یادم نمی‌آید آقای مرتضوی آمده یا نه اما ایشان در جریان گزارش هیچ اقدام منفی‌ای برای تأثیرگذاری بر گزارش انجام نداد. اما در قرائت گزارش تأخیر بود چون باید به تأیید اعضا می‌رسید و ما چندین جلسه داشتیم. ابتدا گزارش اولیه آماده شد و نقدهای زیادی به آن وارد شد و چند بار گزارش رفت و برگشت تا نهایتا چیزی که شنیدید قرائت شد. من هم گزارش را در جلسه علنی مجلس قرائت کردم. خودم را برای اتفاقی در داخل مجلس آماده کرده بودم و چندین کپی از گزارش در جیب‌های مختلف داشتم که اگر پاره شد، داشته باشم.

از سمت آقای مرتضوی یا دوستانشان تهدید شدید؟

خیر. حتی ایشان گلایه هم نکردند.

از سمت نمایندگان موافقشان چطور؟

فقط تیم مسئول، از گزارش خبر داشتند. تلاش ما بر این بود که منصفانه کار را انجام دهیم. حتی اگر به مصاحبه‌های ما دقت کنید، بحثمان این بود که در سیستم اختلالی ایجاد شده ولی جمهوری اسلامی ایران این ظرفیت را دارد که اختلال را برطرف کند. آن زمان استدلالمان این بود. بحث ما این بود که اگر اشتباهاتی انجام داده‌ایم، چرا باید افراد به دیگران و خارج از نظام شکایت کنند. بالاخره مجلس، خانه ملت است و مردم باید احساس کنند اگر در جایی مورد ظلم بودند، در درون نظام و در مجلس مسئولان پیگیری می‌کنند. انصافا هم خیلی مؤثر بود. الان زمانش گذشته اما خاطرات زیادی دارم از تلفن‌ها و پیگیری‌هایی که بود. به‌گونه‌ای که همه احساس کرده بودند ملجائی درون سیستم وجود دارد بدون اینکه قضاوتی نسبت به مسائل دیگر داشته باشد، کار را به سامان می‌رساند. مقطعی از بس این موضوع را فشرده پیگیری کردیم، بیمار شدیم. از این جهت این اتفاق خوب بود که وضعیت خودترمیمی در نظام وجود داشت. روزنامه شرق 5 دی