فعالیت های پلیس و تحقیقات محلی برای کشف علت گم شدن محمدامین، شروع یک داستان غم بار برای خانواده این نوجوان بود.
به گفته قاضی پرونده قاسم کرمی، بررسی آخرین تماس های محمدامین موجب شد تا پای فلاح پسر ۱۹ ساله، دوست مقتول به این پرونده باز شود.
فلاح که از طریق پسرعموی محمدامین طرح دوستی با او را ریخته بود، ابتدای امر با پیشنهاد دعوت به پارتی وارد دوستی عمیق تر با محمدامین می شود، اما این پیشنهاد از طرف مقتول رد می شود.
محمدامین و فلاح هر ۲ ساکن شهرک کارمندان زنجان هستند، اما دوستی فلاح همه داستان نیست، بعد از بازجویی ها مشخص می شود بازیگر نقش نخست این ماجرا شخصی بنام ترابی است.
ترابی مرد ۳۵ ساله ای که، قاضی پرونده درباره اش می گوید: “طبق تحقیقات محلی مشخص شده، در کودکی مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته و برادر ۱۳ ساله اش به همین علت ربوده شده و با وجود گذشت نزدیک به ۲ دهه هنوز اثری از او پیدا نشده است”.
پزشک قانونی تهران بعد از چند بار تست جنون، به طور قطعی اعلام کردند ترابی به بیماری اسکیزوفرنی دچار است، اما در حد جنون نیست.
قاضی کرمی بر این باوراست که همین عقده های چندین ساله و زندگی در فقر و بعد از آن وقایع دوران کودکی و جوانی ترابی، باعث می شود تا نقشه شومی را از چند سال گذشته مثل سناریوی فیلم های جنایی در سر پرورش دهد.
شاید ‘انتقام از جامعه’ کلید واژه ای است، که ترابی می خواهد با عملیاتی کردن آن تمام بلاهایی که زندگی بر سرش آورده بر سر یکی دیگر بیاورد و انتقامش را اینطور از زندگی بگیرد.
طبق گفته فلاح، ترابی در ابتدای آشنایی اش با او خود را مامور امنیتی معرفی کرده بود و دنبال یک پسر ۱۷ ساله که از خانواده ای مرفه باشد می گشت.
برای این معرفی و همکاری؛ در ابتدا پیشنهاد ۱۲ میلیون تومانی به فلاح داده و طبق گفته قاضی از اظهارات متهم، این پیشنهاد وسوسه کننده تا ۱۰۰ میلیون تومان هم جا داشت و اگر فلاح قبول نمی کرد پیشنهاد را بالا می برد.
بعد از این پیشنهاد بود که فلاح با محمدامین طرح دوستی ریخته و اجرای ماجرای شوم وارد مرحله تازه و اجرایی می گردد، ماجرایی که خود فلاح هم تا آن لحظه نمی دانست وارد چه باتلاقی می شود.
پدر فلاح صاحب یک گاوداری در اطراف شهر زنجان است و همین مکان محل اسارت محمدامین مشخص می گردد، تا اینکه او را به بهانه ای دروغ سوار ماشین می کنند و به مکان اجرای نقشه های شوم ترابی می برند.
فریاد ها، التماس ها و ترس و لرز محمدامین با چشم های بسته، چیزی از تلاش برای اجرای سناریوی فیلم جنایی، ساخت و پرداخته ترابی نمی کاهد.
فلاح در اعترافتش در دادگاه گفت: “برای خفه کردن محمدامین با کراوات که از قبل برنامه ریزی شده بود تلاش کرد، اما بعد از ناموفق بودن در اجرای آن، ترابی اقدام به ترک صحنه جرمبدون کشته شدن مقتول کرد. به خاطر ترس از شناسایی وزندانی شدن، مانع این کار شدم، ۲ نفری با کراوات او را خفه کردیم”.
به رغم پشیمانی ترابی از قتل، ترس از شناسایی فلاح، باعث شد آنچه نباید اتفاق می افتاد، رقم بخورد، اما دوباره این همه ماجرا نبود، باید جسد مقتول و تمام آثار جنایت محو می شد، از همین رو طبق برنامه او را در اطراف شهر در محلی که تجمع ضایعات است برده و با ریختن بنزین جسد را می سوزانند.
قرار بود این تراژدی هولناک جنایی، با خوردن یک شام در یک رستوران لوکس شهر به پایان برسد، اما بعد از جدایی ترابی و فلاح، شب هنگام ساعت ۱۱ ، فلاح برای محو کامل تر جسد مقتول به صحنه جرم بازگشته و روی جسد را با خاک می پوشاند.
کرمی قاضی پرونده و رئیس شعبه اول دادگاه کیفری یک زنجان علت طولانی شدن صدور حکم را به خاطر تشخیص دقیق جرم متهمان پرونده دانست و گفت: “چون قرار بود برای جان ۲ انسان دیگر تصمیم گیری شود، تعیین دقیق جنون ترابی زمان برد و طول کشید”.
وی ادامه داد: “در جلسه آخر ۳۰ دی سالجاری حکم ۲ متهم بهقتل صادر شد و هر ۲ نفر به علت جنایات انجام شده، به اعدام محکوم شدند”.
شروع این جنایت در تاریخ ۲۱ تیر سال ۹۵ بود و بیش از یکسال طول کشید تا حکم نهایی درباره این قتل فجیع که افکار عمومی را جریحه دار کرده بود، صادر شود. رکنا 4 بهمن