پس از ۴۳ روز اعدام ابوالفضل چزانی توسط رسانه های حکومتی تایید شد

پس از گذشت ۴۳ روز، روزنامه قانون یکی از رسانه های حکومتی از پرونده “ابولفضل چزائی شراهی” کودک‌-مجرمی که در سن ۱۵ سالگی به اتهام قتل بازداشت شده بود و در زندان مرکزی قم (لنگرود) اعدام شد منتشر و خبر اعدام وی را تایید کردند.
روزنامه قانون در طی گزارشی به اعدام “ابولفضل چزائی شراهی” پرداخته و اعدام وی را تایید کرده است. ابولفضل فرزند اصغر متولد ۲۶ دی ماه ۱۳۷۷ بود و به اتهام قتلی که در تاریخ ۵ دی ماه ۱۳۹۲ اتفاق افتاده بود بازداشت و به اعدام محکوم شده بود.
روز ۲۹ تیر ماه ۱۳۹۳ به درخواست وکیل تسخیری ابولفضل پزشکی قانونی وی را معاینه و اعلام می‌کند «متهم ۱۵/۵ ساله [به سال قمری] در زمستان گذشته مرتکب قتل شده ونامبرده دارای رشد کمال عقلی و قدرت درک ماهیت عمل انجام شده (قتل) می‌باشد.»
در روزنامه قانون آمده ابوالفضل در طی چهار سال و ۶ ماه زندان مجموعا چهار بار به پای چوبه دار رفت که اولین بار آن در ۱۵ سالگی یعنی ۷ ماه پس از قتل بوده است. محمد برادر ۲۷ ساله ابوالفضل می گوید «نمی فهمید که قرنطینه بعدش اعدام است و باید برود بالای چوبه دار. حتی فکرش را هم نمی‌کرد که دنیا آن‌قدر بی‌رحم باشد که طناب دار را به گردنش بیندازد و جانش را بگیرد. همیشه با همان ذهن و دل بچه گانه‌اش بی‌آنکه بترسد، می خندید و می گفت: «هیچی نمیشه؛ من را اعدام نمی کنند.»
پدر ابوالفضل به گزارش گر روزنامه قانون گفته است «خودم با دست خودم او را بردم و به کلانتری تحویل دادم. او هم حرفی نزد؛ بدون اینکه مقاومت کند با من آمد». محمد و پدرش بعد از اینکه ابوالفضل را تحویل کلانتری دادند به بیمارستان رفتند تا پسر ۲۰ ساله ای را که چاقو به قلبش خورده بود، ببینند. همزمان علی، رفیق ابوالفضل و مرتضی را هم دستگیر کردند و به همان بازداشتگاهی که ابوالفضل را برده بودند، بردند. در بازداشتگاه علی به ابوالفضل گفته بود:« تو بچه ای و سنت کم است، همه چیز را کامل به گردن بگیر، چند وقت دیگر حال مرتضی(کسی که چاقو به قلبش خورده بود) خوب می‌شود و رضایت می دهند و تو هم آزاد می شوی». اما مرتضی ۱۰روز را در بیمارستان بستری بود و روز یازدهم فوت کرد. آن موقع ابوالفضل تمام اعتراف‌ها را کرده بود و همه چیز را به گردن خودش انداخته بود. علی را سه روز در آگاهی نگه‌داشتند و بعد از بازجویی آزادش کردند.»
محمد در ادامه این گزارش به روزنامه قانون گفته است «پدر شاکی را که آن روز صبح وارد زندان شد و چارپایه را از زیر پای ابوالفضل کشید تا قصاص را اجرا کند، هر روز می‌بینیم. او حالش از ما بدتر است. وقتی کسی را با دست‌های خودت قصاص می‌کنی، چیزی نیست که به راحتی بتوانی فراموش کنی. هر روز و هر لحظه جلوی چشم‌هایت می آید. آن هم برادر من که ۱۴ سالش بود و اعدام یک کودک در تمام کشورهای جهان ممنوع است.» مونیتور حقوق بشر در ایران 23 مرداد