صدور دو حکم اعدام برای دو متهم در تهران

رسیدگی به این پرونده از خرداد سال گذشته به‌دنبال آتش‌سوزی در خیابان سبلان شروع شد؛ خیلی زود چند تیم آتش‌نشانی راهی خیابان سبلان جنوبی شده و پس از اطفای حریق با جسد دو مرد جوان در طبقه دوم خانه‌ای مخروبه روبه‌روشدند.

با کشف اجساد، بازپرس جنایی و تیم تحقیق راهی محل شدند تا اینکه دربررسی‌ها مشخص شد حریق عمدی بوده است.

همزمان با افشای این ماجرا، مرد جوانی به‌نام امیر که برادرش در این حادثه کشته شده بود خود را به مأموران رساند و مدعی شد که پسر جوانی به‌نام جمشید عامل این آتش‌سوزی است.

او گفت: «حدود ۵ ماه قبل سیما، دختر مورد علاقه جمشید به خاطر اختلافاتی با او قطع رابطه کرد و به سراغ من آمد. جمشید از این ماجرا کینه به دل گرفت و خانه را برای انتقامگیری از من آتش زد. زمان آتش‌سوزی من و سیما که در طبقه پایین نشسته بودیم توانستیم خودمان را نجات بدهیم اما برادرم و دوستش در میان شعله‌های آتش گرفتار شده و سوختند.»

به دنبال این اظهارات، جمشید بازداشت شد و در جریان بازجویی مدعی شد که با امیر اختلاف داشته اما عامل آتش‌سوزی دو نفر از دوستانش به‌نام‌های وحید و پرویز هستند.

بدین ترتیب دستور بازداشت دو مرد جوان هم صادر شد. اما زمانی که متهمان در مقابل بازپرس جنایی قرار گرفتند، مدعی شدند که شب حادثه همراه جمشید بوده‌اند ولی آتش را جمشید به پا کرده است.

بدین ترتیب بار دیگر تحقیقات تخصصی از پسر جوان دردستورکارقرار گرفت تا اینکه این بار به آتش زدن خانه اعتراف کرد.

جمشید زمانی که در مقابل بازپرس جنایی ایستاد گفت: «شب حادثه امیر حال خوبی نداشت و سوار بر موتورسیکلت به سراغم آمد و با قمه‌ای که در دست داشت ضربه‌ای به من و ضربه‌ای به پرویز زد. از کاری که کرده بود بشدت ناراحت شدم و بلافاصله موضوع را به پلیس ۱۱۰ خبردادم. مأمور پلیس آمد و با هم به محل زندگی امیر که خانه‌ای مخروبه بود رفتیم. مأمور چندین بار در زد اما کسی داخل خانه نبود. حتی در حیاط باز شد و داخل آن را هم دیدیم. موتور امیرداخل حیاط بود، همسایه‌ها هم شاهد ماجرا بودند. بعد از آن به خانه آمدم و با پرویز و وحید نقشه کشیدیم که برای گرفتن انتقام، موتور امیر را آتش بزنیم. قصد من قتل نبود، فقط می‌خواستم از امیر انتقام بگیرم. اصلاً فکرش را هم نمی‌کردم که داخل خانه کسی باشد.»

بدین ترتیب هر سه متهم در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی حشمت‌الله توکلی و مستشاری قاضی محمدی تحت محاکمه قرار گرفتند.

قضات دادگاه جمشید، متهم ردیف اول را به دو بار اعدام و دو متهم دیگر را به سه سال حبس محکوم کردند.

سرایدار در یک قدمی اعدام

به گزارش ایران، مرد سرایدار که صاحب باغ را به ظن رابطه پنهانی با همسرش در داخل خودرو به آتش کشیده بود پس از محاکمه در دادگاه کیفری تهران به اعدام محکوم شد.

در یکی از روز‌های گرم تابستان پارسال مرد جوانی در داخل خودرو آتش گرفت و زنده زنده در میان شعله‌های آتش جان داد.

مأموران پلیس به محل حادثه رفتند و دیدند مردی ۳۵ ساله به نام نادر در آتش سوخته است و ضمن تحقیق از شاهدان روشن شد صاحب یک باغ در جریان درگیری با سرایدارش به کام مرگ رفته است.

بلافاصله متهم دستگیر و پرونده این حادثه به شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

متهم هنگام محاکمه در برابر قضات این دادگاه ایستاد و گفت: «نادر صاحب باغ و من سرایدار بودم. این اواخر به رابطه او با همسرم مشکوک شده بودم و فکر می‌کردم این مرد جوان زنم را فریب داده و هر بار خودم را قانع می‌کردم که اشتباه می‌کنم، اما این فکر مرا رها نمی‌کرد. به همین خاطر با داشتن دو فرزند زندگی‌ام در آستانه فروپاشی بود تا اینکه تصمیم گرفتم باغ را ترک کنم و به شهرستان برگردیم.»

متهم ادامه داد: «روز حادثه نادر را در خیابان دیدم و او پرسید چرا می‌خواهم باغ را ترک کنم، گفتم می‌خواهم به شهرستان برگردم. نادر که در چهاردانگه صاحب یک کارگاه مکانیکی بود، از من خواست ماشینم را به آن کارگاه ببرم تا قبل از سفر معاینه فنی شود. من هم قبول کردم و همراه نادر به سمت کارگاهش در چهاردانگه راه افتادیم. او بین راه از ماشین پیاده شد و نیم لیتر بنزین از باک کشید تا در کارگاه از آن استفاده کند. نادر بین راه در حال صحبت بود که دوباره فکر رابطه‌اش با همسرم به ذهنم رسید به همین خاطر تصمیم گرفتم در این باره از او سؤال کنم. نادر با شنیدن این سؤال ابتدا منکر شد، اما وقتی اصرار مرا دید عصبانی شد و گفت: به همسرم تعرض کرده است. در آن لحظه بطری بنزینی را که روی داشبورد بود برداشتم و روی صندلی‌ها ریختم. رو به نادر گفتم می‌خواهم خودم و ماشین و زندگی‌ام را آتش بزنم که با آتش گرفتن ماشین بیرون پریدم اما نادر توی خودرو گیر افتاد و در میان شعله‌های آتش گرفتار شد. در آن لحظه راننده یک خودروی وانت رسید و با کمک هم در ماشین را بازکردیم اما کار از کار گذشته بود و در آن لحظه دست و لباس‌های خودم هم سوخت.»

در پایان جلسه دادگاه قضات وارد شور شدند و متهم را به اعدام محکوم کردند. ایران ۲۸ مرداد