جمعی از زندانیان زندان مرکزی زاهدان طی نامهای سرگشاده از مجمع عمومی سازمان ملل خواستند که صدای رسای زندانیان زندانهای ایران باشند.
آنان ضمن اشاره به مشکلات زندانیان کشور، در بخشی از این نامه میگویند: “صدای ما را که صدای همهی زندانیان زندانهای کشور است به گوش آقای روحانی، ظریف و همه رؤسای کشور برسانید و از آقای روحانی و ظریف از جانب ما این سؤال را کنید، شما که دم از حقوق بشر میزنید و مجمع خود را حامی حقوق بشر معرفی میکنید و ادعا میکنید که هیچ مشکلی در این زمینه در کشور نداریم آیا این همه زندانی با مشکلات فراوان که در زندانهای کشور به سر میبرند، آیا بشر نیستند که به حقوق آنها رسیدگی نمیشود؟ حقوقی که شما برای آنها در نظر دارید چیست؟ “
نامهی مورد اشاره را به نقل از هرانا بخوانید:
با عرض سلام و احترام به محضر همه مسئولان ایرانی که در کنار یکدیگر در مجمع جهانی سازمان ملل جمع شده تا برای تضمین حقوق همنوعان خود چارهای بی اندیشند. از جمله مسائل و مشکلات روز مردم جهان مانند کمبود منابع و مشکل گرمای زمین و غیره که بر زندگی انسانها تأثیر جدی گذاشته است.
ولی گروهی از همنوعان شما هستند که در پشت میلههای زندان ها بیصدا مانده و حقوقشان پای مال شده است و انتظار دارند که شما برای این قشر ضعیف چارهای بی اندیشید چرا که “چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است!”
چرا مسئولان ایرانی همانقدر که در خصوص مشکلات مردم آزاد وقت میگذارند، در خصوص حقوق از دست رفتهی زندانیان زندانهای این کشور چارهای نمیاندیشند؟ خوب است مسئولین ایرانی همانطور که در خصوص دیگر مشکلات جهان حرف های زیادی برای گفتن دارند در این خصوص هم پاسخگو شوند تا حقیقت روشن شود و پرده از مسائل مختلف برداشته شود.
آیا واقعیت همان است که بیان میشود؟ فیلمها و مستندهایی که در این مورد ساخته میشود تا چه قدر به واقعیت نزدیک هستند.
آیا این قشر ضعیف (زندانیان) از حقوق اولیه خود در ایران برخوردار هستند؟
برای پاسخ به این سئوالات کافی است به چند نکته اجمالی ما از مشکلات زندانیان مختلف کشور و بطور خاص زندان زاهدان نگاهی بندازید:
۱- بلاتکلیفی: آمار افراد بلاتکلیف در زندانهای ایران به حد بحران رسیده است. از دو سال گرفته تا ده سال حتی بیشتر هم در بلاتکلیفی به سر میبرند و هیچگونه جوابی در خصوص عفو، آزادی مشروط و کاهش محکومیت دریافت نمیکنند . علت عدم رسیدگی به پروندهها و تعیین وثیقههای سنگین از پنج میلیارد به بالا حتی ۱۲ میلیارد و گاهی تا مرز ۲۰۰ میلیارد تومان رسیده است. برای اثبات این ادعا به زندان مرکزی زاهدان سر بزنید.
در ضمن مسئولان قضایی چنان اتهامات پرتعدادی به متهمان وارد میکنند که اگر یکی از آنها تمام شود دیگری شروع میشود و حتی از خیلی از اتهامها تبرئه میشوند اما برای اینکه دوباره پرونده را به حرکت بیاندازند اتهام دیگری وارد میکنند و او را در بلاتکلیفی میاندازند.
۲- آمار زندانها: متأسفانه به علت عدم رسیدگی به پرونده و مشکلات اقتصادی آمار زندانها آنقدر زیاد است که برای خوابیدن شرایط گذاشته شده است و جلوی درب سرویسها و حتی پلهها و در برخی از زندانها مثل اصفهان، مشهد و غیره بالای سقف سرویسهای بهداشتی و حمامها میخوابند و خیلی مشکلات دیگر در رابطه با سرانه فضا از جمله؛ کوچک بودن نمازخانهها، کمبود سرویسهای بهداشتی، هواخوریهای کوچک، نبود امکانات رفاهی، کیفیت پایین غذا که حتی مقدار آن هم بسیار کم است به طوری که زندانیان گرسنه سر به بالین میگذارند.
۳- بلاتکلیفی مضاعف محکومین سیاسی؛ محکومین سیاسی متأسفانه اولاً چندین سال در بلاتکلیفی قبل از محاکمه به سر میبرند و بعد از محکوم شدن هم باز به عناوین مختلف قضایی در بلاتکلیفی به سر میبرند و با گذشت ۵ سال و حتی ۱۰ سال با وجود داشتن شرایط مرخصی، عفو مشروط و غیره از این موارد محروم میشود. تعمدا هیچ توجهی به آنها نمیشود. حتی داشتن ملاقات با خانواده برای زندانیان سیاسی با دشواری مضاعفی روبروست.
۴-اعدامیها؛ زندانیانی که حکم اعدام برای آنها صادر میشود سالها و حتی دهها سال به صورت بلاتکلیف به سر میبرند و به نوعی فراموش میشوند. در حالی که برای تمام محکومین به اعدام از بابت جرایم مواد مخدر بخشنامهای صادر شده است که حکم انها به ابد تبدیل میگردد اما در زندانها متأسفانه با توجه به آمار بالای زندان همه آنها را در برنمیگیرد و اکثر آنها سرگردان مانده و در بلاتکلیفی به سر میبرند و کسی جوابگوی آنها نیست و هر مسئول، دیگری را مسئول میداند.
۵- شکنجه؛ در همه ارگانهای امنیتی و به خصوص وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه شکنجهگاهها در جای خود باقی است. زندانیان مخصوصاً زندانیان سیاسی تحت شدیدترین، بدترین و بیرحمانهترین شکنجهها قرار میگیرند حتی اگر کسی هم مرتکب جرمی نشده باشد زیر فشار شکنجه مجبور میشود اعترافهای دروغین کند.
انواع و اقسام شکنجه در ایران صورت میگیرد اما مسئولین از آن هیچ صحبتی نمیکنند. ما در این زمینه قبلاً آمارها را ذکر کردیم که متأسفانه هیچ تغیری مشاهده نشده است.
۶- مانع تراشی و محرومیت های حقوقی؛ دخالت های فراقضایی معضلی است که بعضا از سوی افرادی صورت میگیرد که سمت مستقیمی در روند حقوقی پرونده ندارند. خانواده زندانیان توسط این افراد به اسم بازجو و کارشناس و نماینده دادستان و… تهدید میشوند و به آنها میگویند که حق ندارید دنبال کار پرونده باشید و حتی وکیل هم تهدید میشود، به خانوادهها توهین میشود. اجازه ورود به دادگاه داده نمیشود.
وقتی وکیل نمیتواند در دادگاه جاضر شود پس چه کسی از زندانی دفاع میکند؟ خودش امکان و فرصت دفاع ندارد، خانوادهاش تهدید میشود، وکیل اجازه ندارد پرونده را دنبال کند و تهدید میشود!!
پس احکام چگونه صادر میشود؟ چگونه برای یک زندانی حکم صادر میشود؟
کسی قاضی ناظر را در بندها نمیبیند و حتی آن را نمیشناسند. قاضی ناظر هفتهای دو بار به زندان میآید آن هم از پروندههایی که روی هم انباشته شدهاند که فقط در این دو روز چهار ساعت وقت میگزارد و بیشتر مقدور نیست و خانوادههای زندانیانی که برای ملاقات حضوری با قاضی ناظر از ساعت ۳ شب کنار دیوار زندان تا ساعت ۸ صبح نوبت میگیرند مثل صف نانوایی و کپسول گاز پرکنی شده است که آن هم ۹۰% انها نمیتوانند قاضی ناظر را ملاقات کنند.
مدیر کل زندانهای استان سیستان و بلوچستان را شاید سالی ۱ مرتبه زندانیها ببینند که غریب به اکثریت او را نمیشناسند و این مشکلات در همه زندانهای کشور وجود دارد.
زندانهای بزرگ کشور مانند: بیرجند، اصفهان، یزد، زاهدان، مشهد، کرمان، اهواز و…. کاملاً موارد ذکر شده مشاهده میشود.
۷- دادگاهها؛ آنچه در بالا ذکر شده زاده مشکلاتی است که سرچشمه آنها دادگاهها هستند و وقتی صحبت دادگاه میشود عموم مردم در مورد آن ناامیدانه صحبت میکنند. زیرا مشکلات بسیاری در دادگاهها دیده میشود. از طولانی بودن بازداشتهای موقت و زیاد بودن افراد بلاتکلیف تا حکمهای سنگین و غیره
کند بودن روند رسیدگی به پروندهها و اعتراضات متهمان که هر پرونده ۵ سال به بالاتر طول میکشد و بین هر دادگاه فاصله ۳ سال طول میکشد و گوش ندادن به اظهارات متهمین که به آنچه در بازداشتگاهها و شکنجهگاهها دیکته شده اکتفا میکنند از دیگر مواردی است که باید توجه کرد.
برای عناصر محاکمه گرف وکیل مدافع اصلاً اهمیتی ندارد. به خصوص در پروندههای سیاسی و امنیتی این امر بیشتر وجود دارد. بیگناه و گناه کار را پای چوبه دار میفرستند و سپس آمار دروغین پخش میکنند و خود را حامی اول حقوق بشر معرفی میکنند.
۸-رأی باز؛ افرادی که شرایط مرخصی دارند پس از طی کردن پروسهای که بسیار طولانی است و وقت و هزینه زیادی را در بر میگیرد به زحمت کار خود را انجام میدهند اما شرایط این افراد تأسف بار است. در نامهای قبلاً ما داده بودیم گوشهای از مشکلات آنها را بیان داشتیم. زندانیان رأی باز ابزاری برای کسب درامد مسئولان هستند.
این افراد با مشکلات اسفباری مواجه هستند. خصوصاً زندانهای مناطق آسیب دیده و مظلوم مانند کردستان و سیستان و بلوچستان که همه کارهای مسئولان را انجام میدهند. این افراد آمارشان بیش از هزار نفر است که بیش از ۵ الی ۲۰ سال است که در این شرایط حبس میکشند و هیچگونه عفو و مشروطیت و دیگر امتیازها شامل آنها نمیشود. مزایای دریافتی آنها بسیار اندک است. آنها تمام ساعات اداری سر کار هستند و ساعت ۶ هم باید به زندان برگردند. حال زندانی که باید از روستا به شهر بیاید کرایه رفت و برگشت آنها ۲۰ هزار تومان میشود با حقوق ماهانه ۲۰۰ الی ۳۰۰ هزار تومان چگونه جوابگوی نیازهای خود و خانواده خود باشد. در حالی که این مبلغ نا چیز کرایه راه ۱۰ روز هم نمیشود چه برسد به سایر مخارج، خواهشمندیم جهت اثبات گفتههایمان نامه های قبلی ما را بخوانید و در موردش تحقیق کنید.
آنچه بیان شد حقیقتی است از زمینه های نقض حقوق زندانیانی که حتی امکان رساندن شکایت خود به دست مسئولان ارشد و یا امید رسیدگی به این گزارشات را ندارند.
خواسته ما از مجمع بینالمللی سازمان ملل این است که همانگونه که در مورد مسائل روز چون مسائل امنیتی و جنگهای حال حاضر در دنیا، مسائل مربوط به خاور میانه، نفت، مسائل هستهای، تحریمها و اعمال فشارها صحبت میشود، صدای ما را که صدای همهی زندانیان زندانهای کشور ایران است را به گوش آقای روحانی، ظریف و همه رؤسای کشور ما برسانید و از آقای روحانی و ظریف از جانب ما این سؤال را بپرسید که “شما که دم از حقوق بشر میزنید و خود را حامی حقوق بشر معرفی میکنید و ادعا میکنید که هیچ مشکلی در این زمینه در کشور نداریم آیا این همه زندانی با مشکلات فراوان که در زندانهای کشور به سر میبرند، بشر نیستند که به حقوق آنها رسیدگی نمیشود؟ حقوقی که شما برای آنها در نظر دارید چیست؟ و چرا افراد مستقلی برای تحقیق در مورد موارد مذکور به زندانها نمیفرستید که مستقیماً با خود زندانیان صحبت کنند و آنچه که نوشته شده را اثبات کنند.”
زندانیان سیاسی زندان زاهدان به نیابت تمام زندانیان کشور / ۴ مهر ۱۳۹۷
نورالدین کاشانی، عبدالرشید کوهی، محمد صالح شعبادزاده، عبدالوحید هوت، عابد بمپوری، اسحاق کلکلی،عبدالخالق جفادار شاهوزهی، بشیر احمد حسین زهی، زبیر هوت، عطا الله هوت، عبدالامیر کیازهی، عبدالصمد هوت، ابوبکر رستمی، سجاد بلوچ، حمزه چاکری
هرانا ۴مهر