ریشه یابی و بررسی مشکلات آموزشی مدارس سیستان و بلوچستان

، در چشم انداز بیست ساله جمهوری اسلامی ایران و در برنامه توسعه ملی، “دانایی” به عنوان مبنای اصلی توسعه در تمامی ابعاد جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده و اجرای این برنامه به عنوان یکی از اولویت های نظام آموزش و پرورش تعیین شده است. محدودیت های جغرافیایی، فرهنگی، اختلافات باوری و ایدئولوژیکی نباید مانع برخورداری عادلانه و برابر برخی از گروه های جمعیتی کوچک تر از مزیت ها و فواید یک نظام آموزش و پرورش ملی صرفاً به علت داشتن برخی از تفاوت های قومی، مذهبی و فرهنگی گردد. توجه و رسیدگی به بخش آموزش و پرورش یکی از الزامات ضروری رشد و تعالی نه فقط یک ملت، بلکه کل بشریت در همه جهان است. در مورد اهمیت و ضرورت داشتن یک نظام آموزش و پرورش همین بس که امروزه تنفس سالم در گرو یک آموزش و پرورش سالم  است.

**مشکلات و محرومیت های ریشه ای مدارس سیستان و بلوچستان**

آموزش و پرورش صحیح و مطلوب نوین، اسکلت بندی رشد و تکامل اجتماع نوین بشری را شکل می دهد و به عنوان مصدر و منشاء تحولات و پیشرفت جامعه و ملت های امروزی تلقی می شود. زمامداران اجرایی کشور برای رسیدن به اهداف دور‌ برد توسعه پایدار، قبل از دست زدن به هر اقدامی باید چهارچوب های معقول، واقع بینانه و موثر آموزشی کشورشان را پی ریزی نمایند. رسیدن به این مهم مستلزم داشتن عزم و اراده جدی و هماهنگی لازم از جانب مدیران، تصمیم گیران آموزشی و اجرایی است و نگاه و عنایت ویژه دولتمردان را در تخصیص اعتبارات کافی و لازم می طلبد. یک کشور تا زمانی که از یک نظام آموزش تعریف شده و محکمی برخوردار نباشد، دست یافتن به سایر اهداف جانبی جهت توسعه پایدار در آن کشور به معضلی پیچیده و حتی امری محال خواهد خواهد شد.

بخش آموزش و پرورش منشاء تحولات اساسی و رشد جوامع مدرن است. تولید و حواله نیروی انسانی ماهر و متخصص در همه زمینه ها در جامعه سالم، پویا و قدرتمند به شدت وابسته به خودکفایی در داشتن نیروی کار مجرب و متخصص است. بنابراین توانمند ساختن افراد و اجتماعات، اعم از کوچک و بزرگ، منوط به تقویت و استحکام داده ها، ابزارها و افراد انسانی که در نقش های متفاوت و ضروری در آن ظاهر می شوند هم از نظر کمی و هم کیفی است. اگر نگاهی دقیق و موشکافانه به اهمیت این موضوع حیاتی بیندازیم، متوجه می شویم کشورهایی که در دهه های اخیر به پیشرفت قابل ملاحظه ای از سطح رشد و توسعه اقتصادی دست یافته اند، اکثراً آن هایی بوده اند که از الگوهای موفقی که در جهت بهبود و توسعه کمی و کیفی ملت های خود گام برداشته اند، پیروی نموده اند. در این مورد می توان به مثال بارز و عینی موفقیت های چشمگیر کره جنوبی به تقلید از سیستم آموزش و پرورش ژاپن اشاره نمود. یکی از مهم ترین و موثرترین سیاست ها و تدابیر اجرایی برای رسیدن به این مقصود  برقراری عدالت آموزشی در سراسر کشور، صرف نظر از همه تفاوت های فرهنگی، ایدئولوژیکی و انسانی است. بایستی کلیه ابزارها، امکانات و نیروی انسانی لازم به صورت عادلانه در اقصی نقاط کشور توزیع و برنامه ها و طرح های تصویبی آموزشی به وقت مقتضی و مناسب اجرا گردند. در این راستا تصمیم گیرندگان و مدیران اجرایی مستقر در مرکز کشوری با نظام اداری متمرکز مانند ایران باید پروسه محرومیت زدایی آموزشی را در استان هایی چون سیستان و بلوچستان با توزیع عادلانه خدمات، امکانات و نیروی انسانی مجرب شروع نمایند. بالطبع مناطقی چون بلوچستان در این امر حساس و تعیین کننده در کانون توجه دولتمردان و تصمیم گیرندگان آموزشی قرار گرفته و در پی رفع حادترین معضل و مانع جدی این حوزه، که همان چالش فقدان نیروی انسانی یا آموزگاران مجرب و توانا در همه مقاطع آموزشی در مدارس است، برآیند. محرومیت حاد و نگران کننده کل سیستم آموزش و پرورش رسمی در استان، سابقه دار و همراه با پیچیدگی ها و موانع فراوان فرهنگی خاص قومی مانند آداب و باورهای رایج و تعصبات قومی چون عدم رضایت والدین دختران در ادامه تحصیل آنان تا مقاطع عالی است.

دومین چالش و مانع جدی در راستای رسیدن به سطح مطلوبی از توسعه، کمبود شدید اعتبارات تخصیصی آموزشی مدارس این استان است؛ که در سطوح بعد، به آن ها پرداخته خواهد شد.

همان طور که قبلاً متذکر شدیم مشکلات آموزشی بلوچستان بسیار سابقه دار و ریشه ای است. منظور از ریشه ای بودن بدین معناست که از زمان روی کار آمدن دو سلسله حکومت در ایران در طی دو برهه تاریخی مشخص و تعیین کننده یعنی از اوایل سال های سلطنت پهلوی پدر ۱۳۰۵-۱۳۲۰ و دوره پهلوی پسر ۱۳۲۰- ۱۳۵۷ هرگونه تلاشی به ظاهر در جهت ریشه کن کردن بیسوادی با اقدام و همکاری سپاه دانش خصوصاً در مناطق روستایی صورت گرفت، اقداماتی اساسی و دوراندیشانه در جهت ایجاد زیرساخت های آموزشی محکم نبود. اگر بخواهیم روند رسیدگی و توسعه بخش آموزش سیستان و بلوچستان را در آن ادوار با بقیه استان های رو به رشد مقایسه کنیم، آن شکاف عمیق و دره ای را از نظر کلیه‌ شاخص های آموزشی مانند طراحی یک سیستم آموزشی مدرن، استخدام آموزگاران ماهر و با کفایت، تجهیز مدارس با وسایل آموزشی استاندارد و سایر امکانات رفاهی و آسایشی یا عدم اقدام در جهت ساخت مدارس دخترانه از کوتاهی را متوجه و تعللات دولتمردان سابق و اسبق در جریان رونق و رسیدگی به  این بخش زیر بنایی برای توسعه پایدار این استان گردید. معمولاً افرادی که به عنوان آموزگار در این بخش به کار گرفته می شدند، اکثراً فاقد کارآیی و صلاحیت آموزشی لازم در امر تعلیم و تربیت دانش آموزان بوده اند. مع الاسف این مشکل بنیادین تا به امروز ثابت مانده است. یا به عبارتی دیگر، عمده ترین مشکلی که دانش آموزان بلوچ از آن رنج می برند و مانع جدی پیشرفت آن ها در مقاطع آموزش های عالی شده، مشکل نداشتن آموزگارانی دارای بار علمی به میزان کافی است. فقدان معلم مربوطه به تعداد لازم در مدارس، در همه مقاطع، روند تدریس یا یاددهی را با چالش هایی جدی مواجه ساخته است. مانند این که دبیر شیمی در نبود معلم ریاضی در بسیاری از دبیرستان ها اقدام به تدریس ریاضی می نماید. با این اوصاف کیفیت آموخته های این دانش آموزان در قیاس با دانش آموزان مدارس شهرهای توسعه یافته تر، بسیار پایین بوده؛ شانس قبولی آن ها در رشته های پر طرفدار تحصیلی مانند فنی و مهندسی، پزشکی و حقوق بسیار پایین خواهد ماند. برای اثبات این گفته کافیست نگاهی به آمار قبولی دانش آموزان پسر و دختر این استان با آمار دانش آموزان استان هایی مانند فارس، خراسان، تهران و غیره بیندازیم؛ آن وقت متوجه این تفاوت در رسیدگی در تقسیم امکانات، خدمات و نیروی آموزشی خواهیم بود. با وقوع انقلاب در ایران و علی رغم ظهور امید و انتظار بهره مند شدن همگان از کلیه امکانات و خدمات عادلانه در سراسر کشور، متاسفانه استان سیستان و بلوچستان در این حوزه نه فقط شاهد پیشرفت و ارتقاء در تمامی شاخص های آموزشی نشد، بلکه به عقب تر هم کشیده شد. اگر سالانه دانش آموزانی با ضریب هوشی خیلی بالا موفق به کسب رتبه های عالی در کنکور سراسری می شوند، دلیل بر کارایی خوب و رضایت بخش آموزش رسمی در مدارس این استان نیست. ما در صورتی می توانیم ادعا کنیم که تغییرات ساختاری و هدفمند در جهت توسعه سیستم آموزش و پرورش صورت گرفته که حداقل حد میانگینی از داوطلبان کنکور سراسری توانسته‌ باشند در برخی از رشته های تحصیلی موفقیت کسب کنند.

بنابر اظهار عبدالغفور ایران نژاد، یکی از نمایندگان مجلس این استان‌، شهرستان های چابهار، کنارک، نیکشهر و قصرقند ۵۸۵ هزار نفرجمعیت دارد، اما بدترین وضعیت فضای آموزشی در کشور را دارند و متاسفانه مشارکت و جدیت وزارت آموزش و پرورش و اداره کل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس استان در آن بسیار ضعیف است. این استان شدیداً نیازمند استخدام حداقل سه هزار نیروی انسانی بومی و جدید در چهار شهرستان است. مشکلات کمبود آموزگار در این مناطق به قدری شدید است که در روستاهای اطراف آن ها یک معلم مجبور است روزانه در دو شیفت تدریس کند. این معضل جدی باعث به وجود آمدن افت تحصیلی زیاد در بین دانش آموزان مدارس محروم شده است.

**وضعیت آموزش و پرورش سیستان و بلوچستان از نظر برخورداری از شاخص های مطلوب و استاندارد**

توزیع و ارائه خدمات آموزشی در بلوچستان نه فقط از نظر استخدام معلمین و دبیران دارای بار آموزشی مطلوب، بلکه از حیث سایر شاخص های مطلوب مانند برخورداری از فضای آموزشی در حد کافی و لازم و هم چنین انواع امکانات آسایشی و رفاهی مانند وسایل سرمایشی و گرمایشی، پوشاک مناسب و یونیفرم، ظرفیت پولی کافی برای پرداخت هزینه های تحصیلی و خرید لوازم التحریر، تغذیه سالم و مقوی و برخورداری از ساختمان همراه با کلاس درس هایی استاندارد از نظر مقاومت و استحکام در برابر حوادث و بلایای طبیعی بسیار نامناسب و نگران کننده است.

وضعیت آموزش استان در بخش مدارس رسمی طوری است که هر چه از مدارس هوشمند و استاندارد پایتخت به سمت این استان فاصله بگیریم، به همان اندازه با کمبود نیروی آموزشی، کلاس های استاندارد، فضای کافی و لازم و سایر امکانات اولیه روبه رو می شویم؛ مانند امکانات فرهنگی و بهداشتی که برای حل آن ها سال ها و دهه ها پیش باید تدبیر ویژه ای اتخاذ و اجرا می شد. اما اسف بارتر از همه این ها اوضاع مدارس روستایی و عشایری هستند. این سخن گزافی نخواهد بود اگر بگوییم مدارس مستقر در روستاهای دور افتاده و عشایری در بلوچستان اسماً مدرسه هستند ولی در عمل اثری از یک مدرسه دید نمی شود. دانش آموزان این مدارس از داشتن حداقل امکانات آموزشی و رفاهی برای ادامه تحصیل محروم هستند. پایین بودن سطح درآمد خانوارهای روستایی و عشایری معضلی جدی بر سر راه ادامه تحصیل فرزندانشان است و در موارد زیادی باعث ترک تحصیل آن ها -خصوصاً در دوره ابتدایی و سال اول متوسطه- می شود. علت این ترک تحصیل زودهنگام علاوه بر عدم توانایی آن ها در تامین مخارج تحصیل است و بچه های پسر برای کمک به پدر در تامین مخارج خانواده در مشاغل آزاد مشغول به کار می شوند. در مورد ترک تحصیل زودهنگام فرزندان دختر هم، علاوه بر علت اولی که در مورد فرزندان پسر ذکر شد، به باورها و سنت های فرهنگی ریشه دار و حاکی از تعصب که همان مصلحت بودن ازدواج زودهنگام نیز در آن دخیل است، می توان اشاره کرد.

بنا به به گفته علیرضا نخعی، مدیر کل آموزش و پرورش استان سیستان و بلوچستان در گفتگو با مهر، تعداد ۱۸ هزار کلاس درس در سراسر استان وجود دارد که از این تعداد ۱۱ هزار کلاس نیاز به ترمیم اساسی دارد و هزینه بازسازی آن ها به رقمی هنگفت (حدود سه هزار میلیارد تومان) تبدیل شده است که از توان سازمان آموزش و پرورش این استان خارج است. برای رسیدن به میانگین کشوری نیاز به ساخت ۸۰۰ هزار متر مربع فضای آموزشی است. به این ارقام، صدها مدرسه کپری را هم باید اضافه کرد که به گفته رئیس شورای اسلامی سیستان و بلوچستان تعداد این مدارس بیش از ۸۰۰ مورد است.

گفته وی، این استان در حال حاضر با مشکل کمبود ۸ هزار معلم مواجه است. علیرضا نخعی بیان داشت: «سیستان و بلوچستان تنها استانی در کشور است که به دلیل شرایط خاص سقفی برای جذب معلم حق التدریس در آن تعیین نشده است». او ابراز داشت: «در سیستان و بلوچستان ۲۸ هزار نفر معلم و ۹ هزار نفر در قالب سمت های مختلف از جمله مدیر، معاون و کارمند فعالیت دارند. و در سال تحصیلی ۹۶ تعداد ۵۸۱ هزار دانش آموز در پنج هزار و نهصد واحد آموزشی به امر تحصیل مشغول بوده اند».

مدیر کل اداره نوسازی و تجهیز مدارس استان بلوچستان و سیستان نیز طی گفتگویی با خبرگزاری مهر اظهار داشته که برای رسیدن به سرانه کشور طی یک برنامه پنج‌ ساله بیش از سه هزار میلیارد تومان اعتبار نیاز است. برای رسیدن به استانداردهای کشور باید سالانه ۷۰۰ میلیارد تومان به استان سیستان و بلوچستان اختصاص داد. اما این درحالیست که مجموع اعتبارات استانی و ملی تخصیصی به طور متوسط در چند سال اخیر حدود ۷۰ میلیارد تومان بوده است. به عبارتی سالانه یک دهم بودجه مورد نیاز تخصیص یافته است.

علیرضا راشکی گفت: «هم اکنون حدود ۸۰۰ کلاس پیش ساخته در مناطق صعب العبور دایر است. و تعداد ۶ هزار کلاس درس در استان با وضعیتی نابسامان دارای بنای خشت و گلی است که نیاز به بازسازی فوری دارند. حدود صد هزار بازمانده از تحصیل در سه مقطع دوره اول و دوم متوسطه در استان وجود دارد. سرانه سالن ورزشی هر دانش‌آموز نوزده صدم متر مربع است».

علیرضا راشکی افزود: «تخریب و بازسازی مدارس فرسوده، محوطه سازی و استانداردسازی سرویس های بهداشتی، سیستم های سرمایشی و گرمایشی مدارس، جایگزینی تجهیزات فرسوده مدارس، ساماندهی مدارس شبانه روزی، بهینه سازی و تجهیز کارگاه‌های دبیرستان های کار و دانش، احداث شبکه و ساماندهی انشعابات آب، برق و تلفن مدارس شبانه روزی و افزایش سرانه سالن های ورزشی از جمله شاخص هایی است که نیاز به اعتبار دارد.
هم چنین از نظر شاخص های سلامتی و بهداشتی نیز دانش آموزان این استان در شرایط بسیار ضعیف و شکننده قرار دارند. پایین بودن سطح درآمد خانواده ها و سایر مشکلات مالی و اقتصادی و فقدان توانایی در تامین خوراکی مناسب و کافی برای فرزندان دانش آموز، آنان را به بیماری هایی از قبیل کم وزنی، کوتاهی قد، کم خونی و فقر آهن و کلسیم و پروتئین دچار کرده است. این قبیل خانواده ها اغلب کسانی هستند که طی سال های اخیر صرفاً از دریافتی یارانه ها روزگار گذرانده است. به علاوه، بسیاری از یافته های پژوهشی در مورد جامعه دانش آموزی عشایری نشان می دهد که نظام آموزشی مناطق عشایری استان در همه زمینه ها از جمله ضریب بهره برداری از فضای آموزشی، نرخ تراکم و نحوه توزیع معلمین در تمام مقاطع تحصیلی در وضعیت بسیار نامناسبی به سر می برد و فرصت های آموزشی به صورت عادلانه توزیع نشده است.

در پایان جا دارد که به تعدادی از اطلاعات آماری دانش آموزان استان (بنا به اطلاعات آماری که در وبسایت سازمان آموزش و پرورش استان بلوچستان و سیستان منتشر شده است) کمپین فعالین بلوچ 16 مهر