شرایط سخت تحصیل برای دانش‌آموزان عشایری در خوزستان

زاگرس چنان پهناور و کوه‌ها چنان استوارند که هیبت چشمگیرش نمی‌گذارد این آدم‌های کوچک در گذر از پیچ‌وتاب‌ها به چشم بیایند. نه فصل کوچ ایل بختیاری است و نه دمای هوا، زمان مناسب گشت‌وگذار را نشان می‌دهد. حتی در این پهنه، چادرهایی که حالا نه خانه، بلکه کلاس‌های درس شده‌اند هم به چشم نمی‌آیند. اما اگر چشم‌ها ببینند، بیننده می‌پرسد: این نقطه‌های کوچک سیاه با شال‌گردن‌ها و کلاه‌های پشمی تا دور سر و چشم پایین کشیده و پیچیده شده، کودکانند؟ مگر این پاهای کوچک را یارای عبور از صعب‌العبورها و گردنه‌ها هست؟ مگر ذوق درس خواندن تا کجا آدم را می‌کشاند؟ و باز هم بیننده می‌گوید: آری انگار یارای رفتن است و انگار کودکان ایل بختیاری تا گردنه‌ها، تا قله قاف هم باشد برای یک جمله «بابا نان داد» بالا می‌روند.

زاگرس در سکوت ایستاده است و این گردنه‌ها، این پیچ‌و‌خم‌ها، مسیر هر روز کودکان تا مدرسه است. آن هم نه مدرسه‌هایی پشت دیوارهای گرم، کلاس‌هایی در چادرها و کانکس‌های فلزی. این‌جا بخشی از خوزستان است؛ سرزمین نفت، ثروت و آفتاب‌ داغ در پایین‌دست. اما گردنه‌ها و قله‌ها، بی‌نصیب از هرم آفتاب، گاه پوشیده از برف است و گاه سنگلاخ. با این همه سال‌هاست پاهای کوچکشان را یارای رفتن هست.

شرایط سخت تحصیل عشایر

معلم روستای عشایری «آبگنجشکی دهز» است. می‌گوید: «اگر ۵ سال پیش به روستاهای بخش‌های عشایری و مناطق عشایرنشین خوزستان سر می‌زدید، اوضاع بسیار بدتر از این بود».

امین می‌افزاید: «مدتی قبل عکس مدرسه کانکسی روستای شیمن سوسن در فضای مجازی پخش شد، اما این مشت نمونه خروار است. بیش از مدارس کانکسی، این مدارس چادری هستند که مشکل دارند. البته مسیر دسترسی به مدرسه‌ها هم دشوار است.»

امین با بیان این‌که در مدارس کانکسی یا چادری، معمولا یک کانکس یا چادر به عنوان خوابگاه معلم در نظر گرفته می‌شود، ادامه می‌دهد: «خوشبختانه هرگز مشکلی در زمینه تهیه کتاب و ادوات آموزشی نداشتیم. اما مدرسه‌های مشترک بین چند منطقه خود یک مشکل محسوب می‌شوند و گاه کودکان فاصله زیادی را طی می‌کنند تا به مدرسه برسند. طبیعی است تعداد دانش‌آموزان مقاطع مختلف تحصیلی در روستاها و مناطق عشایرنشین کم است و نمی‌شود مثلا برای ۴ یا ۵ دانش‌آموز، گاه یک یا ۲ دانش‌آموز، یک مدرسه راه‌اندازی کرد و یک معلم گذاشت. هر معلمی هم قبول نمی‌کند بیاید در این مناطق دورافتاده خدمت کند».

۶۰۰ مدرسه عشایری

رئیس آموزش و پرورش عشایری خوزستان هم معتقد است مشکلات در حوزه آموزش به کودکان و نوجوانان عشایر خوزستان هنوز هم بسیار زیاد است. به‌ویژه در منطقه ایذه که به پایتخت بختیاری شهره شده و هر سال مسیر اصلی کوچ قشلاق و ییلاق عشایر است.

حمید قنبری با بیان این‌که طی ۴ سال گذشته ۱۰۰ مدرسه با مشارکت آموزش و پرورش، سازمان نوسازی مدارس و همه ظرفیت خیران در استان در حوزه عشایری ساخته شد، می‌گوید: «طی همین مدت ۷۰ کانکس هم جایگزین مدارس چادری شد، زیرا کانکس سرپناه مطمئن‌تری است؛ اما با توجه به کثرت دانش‌آموزان که ۱۵ هزار و ۴۰۰ نفر را از نقاط عشایری از سلسله کوه‌های زاگرس تا دهانه خلیج‌فارس را شامل می‌شوند، مشکلات مدارس عشایری در خوزستان همچنان باقی است.»

وی با بیان این‌که حدود ۶۰۰ مدرسه عشایری در محدوده‌‌ای با رنگین‌کمانی از اقوام دایر است، اظهار می‌کند:‌ «از این تعداد ۸۰ مدرسه دوشیفته هستند. همچنین از مجموع این آمار، ۱۴۰ مدرسه چادری و ۹۵ مدرسه کانکسی است. البته تعدادی از مدرسه‌ها هم متأسفانه خطرآفرین و سنگی است، اما حقیقت این است که طی ۴ سال گذشته دولت تمام توانش را برای استحکام‌بخشی و ساخت فضاهای جدید گذاشته است».

۱۲۰ میلیون تومان برای یک مدرسه

رئیس آموزش و پرورش عشایری خوزستان با بیان این‌که ۱۴ منطقه عشایری وجود دارد و ایذه هم یکی از این مناطق است، می‌گوید: «ایذه منطقه سردسیری است و در این منطقه در زمینه ساخت‌وساز فضاهای آموزشی دچار مشکل هستیم. تعدادی از مدارس ایذه در مناطق صعب‌العبور قرار دارند که امکان حمل مصالح به آن با ماشین وجود ندارد. البته در صورت تأمین اعتبار می‌توان با مشارکت مردم و استفاده از حیوان‌های محلی، مصالح را جابه‌جا کرد. در برخی مناطق حقیقتاً راهکاری جز انتقال کانکس با بالگرد وجود ندارد که ما از عهده هزینه آن برنمی‌آییم.»

قنبری درباره استفاده از توان خیران هم توضیح می‌دهد: «وقتی نام خوزستان به میان می‌آید، همه آن را به عنوان استانی ثروتمند و نفت‌خیز و گاز‌خیز می‌شناسند که شاید به اندازه استان‌هایی مانند سیستان‌ و بلوچستان محروم نباشد، اما حقیقت چیز دیگری است. همین تلقی موجب می‌شود که خیران کمتر به این استان توجه کنند.»

وی با بیان این‌که با ۱۲۰ میلیون تومان می‌توان یک مدرسه دوکلاسه در این مناطق ایجاد کرد، می‌گوید: «متأسفانه تا به حال مشارکتی در این زمینه نداشته‌ایم. این مبالغ اندک کار بزرگی انجام می‌دهند، اما متأسفانه نه توانش برای ما وجود دارد و نه تا به حال خیران مدرسه‌ساز به‌ویژه در مرکز کشور، تفقد چندانی به خوزستان داشته‌اند.»

در انتظار کمک

با وجود همه آنچه گفته شد هنوز هم تعداد زیادی از دانش‌آموزان عشایر خوزستان در مدارسی تحصیل می‌کنند که نه استاندارد آموزشی آن را تأیید می‌کند و نه استانداردهای ایمنی. سختی راه، سرمای هوا، مسیر طولانی و گاه راه‌هایی پر از نشیب و فراز که انگار برای نرسیدن ساخته شده‌اند، همه مشکلاتی است که بیش از ۱۵ هزار دانش‌آموز عشایری خوزستانی تجربه می‌کنند. این‌که این راه به کجا می‌رسد انگار بخشی از مسئولیت ماست.

فروردین سال ۹۵ آموزش و پرورش عشایری خوزستان اعلام کرده بود سفارت ژاپن در جمهوری اسلامی ایران در یک حرکت انسان‌دوستانه و برای ترویج سوادآموزی و پیگیری مطالبه‌های سازمان جهانی یونسکو برای تخصیص مبلغ ۴۷ هزار یورو به عنوان کمک بلاعوض برای ساخت ۳ واحد آموزشی عشایری در خوزستان اقدام کرده است؛ کشوری که پس از زلزله کرمانشاه هم طی تفاهم‌نامه‌ای با وزیر آموزش و پرورش متعهد کمک برای بازسازی مدارس ویران شده کرمانشاه شده بود. شاید حالا وقتش رسیده است که انجمنی نانوشته و بدون ثبت اما در مشارکت با دولت و مردم آستین‌ها را برای ساخت مدارس عشایری خوزستان بالا بزند.

قرن‌ها پیش شیخ اجل سعدی چه خوش گفته بود: ای که دستت می‌رسد، کاری بکن. شاید باید کاری کرد پیش از آن‌که سرما و سختی درس خواندن، کودکان این سرزمین را وادار به ترک تحصیل کند. همشهری 26 آذر