شرح چگونگی بازداشت و محاکمه حمید بابایی دانشجوی آذربایجانی محبوس در زندان اوین

babai_hmidهراز – حمید بابایی: پس از مدت طولانی اقامت در خارج از کشور، ذوق بسیاری برای دیدار خانواده و کشور عزیزم ایران داشتم که وزارت اطلاعات با استقبالی که از من و همسرم به عمل آورد، این سفر را به کام من، همسرم و خانواده ام تلخ کرد و تجربه وحشتناکی را برای ما رقم زد.

babai_hmidاین قسمتی از اظهارات حمید بابایی دانشجوی زندانی بند ٣۵٠ اوین میباشد که پس از ٣ سال و ۷ ماه تحصیل در بلژیک و در حالی که تنها ١ سال تا دفاع از پایان نامه دکتری وی باقی مانده بود، به همراه همسرش برای دیدار از والدین و اقوام خود به ایران باز می گردد، احضار می شود و نهایتا محاکمه و به زندان اوین منتقل می شود.

حمید بابایی متاهل، متولد ۶٢/۹/٢٠ در شهرستان تکاب واقع در استان آذربایجان غربی است. او در سال ١٣٨۵ در رشته ریاضی از دانشگاه صنعتی شریف فارغ التحصیل شد و همان سال برای ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد رشته مهندسی صنایع وارد دانشگاه علم وصنعت ایران می شود و موفق میشود در سال ١٣٨۷ با معدل ١٨/۴۵ از این دانشگاه فارغ التحصیل شود و دانش آموخته ممتاز مقطع کارشناسی ارشد شناخته شود.

آقای بابایی در دی ماه ٨٨، پس از اخذ بورس تحصیلی از دانشگاه لیژ بلژیک، برای ادامه تحصیل در مقطع دکتری در رشته اقتصاد مالی، عازم بلژیک شده و در این دانشگاه مشغول به ادامه تحصیل می شود.

به گزارش فعالین در تبعید او ۵ مرداد ١٣۹٢، پس از ٣ سال و ۷ ماه تحصیل در بلژیک و در حالی که تنها ١ سال تا دفاع از پایان نامه دکتری وی باقی مانده بود، به همراه همسرش برای دیدار از والدین و اقوام خود به ایران باز می گردد.

پس از چند روز، وزارت اطلاعات با تماس تلفنی وی را احضار کرده و از وی می خواهد به درب مراجعین این وزارتخانه واقع در خیابان ابوذر غفاری در نزدیکی پل سید خندان مراجعه کند.

وزارت اطلاعات دلیل این احضار را به وی نمی گوید و از وی می خواهد در روز و ساعت مقرر در مکان یاد شده حاضر شود. در ابتدا از وی می پرسند که آیا برای اشتغال خود پس از فارغ التحصیلی فکری کرده ای و اینکه آیا قصد داری در یکی از بهترین دانشگاههای ایران به عنوان هیئت علمی جذب شوی؟

در آنجا به وی گفته میشود وزارت اطلاعات می تواند به جذب وی به عنوان هیئت علمی کمک کند. پس از این پیشنهاد از سوی وزارت اطلاعات، از وی می خواهند جهت نظارت بر دانشجویان ایرانی شاغل به تحصیل در بلژیک، با این وزارتخانه همکاری کند.

حمید بابایی ابراز می دارد که نمی خواهد از هم وطنان خود در خارج از کشور جاسوسی کند و این پیشنهاد را نمی پذیرد. جلسه وی با ماموران اطلاعات با کدورت به اتمام می رسد و در انتها وی را تهدید می کنند که وزارت اطلاعات می تواند برای وی ایجاد مشکل کند.

حمید بابایی این تهدید را جدی نمی انگارد و گمان می کند که مسئله همین جا به اتمام می رسد. اما چند روز بعد در فرودگاه امام خمینی به هنگام بازگشت به بلژیک متوجه میشود که ممنوع الخروج است. وی به همراه همسرش به منزل پدری بازمی گردد و روز بعد وزارت اطلاعات دوباره وی را احضار می کند.

روز ٢٢ مرداد ١٣۹٢، در وزارت اطلاعات به وی اعلام می شود که وی ممنوع الخروج است و او دو راه بیشتر ندارد. یا در نظارت وزارت اطلاعات بر دانشجویان ایرانی شاغل به تحصیل در بلژیک با این وزارتخانه همکاری کند و پس از آن جذب هیئت علمی یکی از دانشگاههای برتر کشور شده و به عنوان یک استاد شناخته شده، تحت حمایت حکومت در آید و یا در غیر اینصورت وزارت اطلاعات برای وی ایجاد مشکل کرده و مانع اتمام تحصیل وی خواهد شد و حتی کاری خواهد کرد که همسرش نیز از وی جدا شود.

حمید بابایی با شنیدن این تهدید و دخالت ماموران در زندگی شخصی خود، پاسخ تندی به ماموران داده و کار به درگیری لفظی و فحاشی ناموسی کشیده میشود.

به گفته حمید بابایی، ماموران اطلاعاتی با الفاظ زشت و رکیک به وی و همسرش اهانت کرده و سپس وی را به انفرادی بند ٢۴٠ در زندان اوین منتقل می کنند.

در طی بیست روز حبس در انفرادی بند ٢۴٠ زندان اوین، چند بار ماموران اطلاعات وی را با چشمان بسته به اتاق بازجویی برده و از وی می خواهند تا اطلاعات و رمز عبور تمامی ایمیل ها و فیس بوک خود را در اختیار ماموران قرار دهد تا از این طریق علیه وی مستند سازی کنند.

در طی این مدت، بازجویان وزارت اطلاعات برای وادار کردن حمید بابایی به همکاری بیشتر، وی را تحت فشار روحی شدید قرار داده و به وی می گویند که همسرش را قانع کرده اند که از وی جدا شود.

در این مدت بازجویان درخواست مکرر وی برای ملاقات و یا تماس تلفنی با همسرش را رد کرده و وی را از هرگونه تماس با همسر و والدین محروم می کنند.

در تمامی این مدت بازجویان وزارت اطلاعات با الفاظ رکیک و فحاشی سعی در شکنجه روحی وی داشته و اتهامات پوچ و مضحکی را به وی وارد می کنند.

برای مثال بازجو برای تضعیف روحیه، به وی می گویند که در تجمعات اعتراضی مقابل سفارت ایران در آمستردام شرکت داشته که حمید بابایی در جواب می گوید که سفارت ایران در لاهه قرار دارد نه در آمستردام.

به وی می گویند در رفت و آمدهایی که به ایران داشته ای جاسوسی می کرده ای که حمید بابایی در جواب می گوید من یکبار در دیماه ٨٨ از کشور خارج شده ام و پس از ٣ سال و هفت ماه اقامت در بلژیک، تنها در مرداد ۹٢ به ایران بازگشته و دستگیر شده ام.

بازجوها برای اعمال فشار بیشتر به وی می گویند مدارک و اسناد متعددی علیه وی وجود دارد که تنها در دادگاه افشا می شود ولی نهایتا در روز دادگاه هیچ مدرکی علیه وی افشا نمی شود.

سلول محل نگهداری وی نیز یک سلول کوچک به عرض ۵/١ متر و طو ۵/٢ متر بوده که در یک گوشه آن فقط یک کاسه دستشویی قرار داشته که آن هم در وضعیت بهداشتی بسیار نامناسبی بود.

ماموران اطلاعات بعد از ٢٠ روز انواع شکنجه روحی وی را به انفرادی ٢٠۹ منتقل کرده و در نهایت پس از ٣۵ روز انفرادی، در تاریخ ٢۷-۶-۹٢، آقای بابایی به بند ٣۵٠ اوین منتقل میشود.

به گفته آقای بابایی او که هیچگاه فکر نمی کرد این قضیه به دادگاهی کردن وی منجر شود نهایتا در تاریخ ٣٠-۹-۹٢ در دادگاه انقلاب شعبه ١۵ به ریاست قاضی صلواتی به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق ارتباط با دول متخاصم به ۶ سال حبس تعزیری و ۴ سال حبس تعلیقی محکوم می شود.

او می گوید که از لحظه ورود وی به دادگاه تا زمان خروجش تنها ١٢ دقیقه طول کشیده است و دادگاه اجازه حرف زدن و دفاع را به وی نداده است.

دادگاه حتی اجازه تعیین وکیل به وی نداده و به صورت تشریفاتی برای وی وکیل تسخیری تعیین کرده است.

حمید بابایی می گوید پس از این مدت طولانی اقامت در خارج از کشور، ذوق بسیاری برای دیدار خانواده و کشور عزیزم ایران داشتم که وزارت اطلاعات با استقبالی که از من و همسرم به عمل آورد، این سفر را به کام من وهمسرم و خانواده ام تلخ کرد و تجربه وحشتناکی را برای ما رقم زد.

به گفته وی، با تغییر دولت، هیچ تغییری در رفتار ماموران به وجود نیامده و ماموران بی رحم وزارت اطلاعات به دور از هرگونه انسانیت و دلسوزی، با هر کسی که مطیع شان نباشد با توحش برخورد می کنند.

ظاهر و گفتار متمدن مسئولان دولت جدید فقط پوششی برای فریب افکار مردم است و هیچ تغییر رویه ای در رفتار و وحشیگری نیروهای امنیتی به وجود نیامده است.