رسیدگی به پرونده از تیر ماه سال ۹۴ با مرگ یک مرد به نام کامران در بیمارستان که با اصابت چاقو در یک درگیری خانوادگی به قتل رسیده بود در دستور کار پلیس تهران قرار گرفت.
پس از بازداشت همسر مقتول، وی به قتل اعتراف کرده و توضیح داد: “ پنجسال قبل در حالی که ۱۶ساله بودم با کامران ازدواج کردم. ما هر دو در شهرستان زندگی خوبی را شروع کردیم تا اینکه مدتی قبل شوهرم برای کار به تهران آمد و من همراه او شدم. از آنجایی که او ابتدا خواستگار دختر خالهام بود کمکم به رفتارها و تلفنهای او در تهران مشکوک شدم. شوهرم تازه از طریق تلفن همراهش عضو شبکههای اجتماعی شده بود و دائم سرش به گوشیاش گرم بود و کمتر به من و دختر یک سالهام توجه میکرد و همین موضوع باعث شد به او مشکوک شوم و کم کم زندگی رو به سیاهی رفت تا جایی که هر چند روز یکبار با هم درگیری و کتک کاری داشتیم”.
وی ادامه داد: “روز حادثه هر چقدر با گوشیاش تماس گرفتم جواب نداد و گوشیاش را خاموش کرد و در نهایت پس از سهساعت به خانه آمد. ابتدا با شوخی خواستم پیامکهای گوشیاش را چک کنم، اما به من اجازه نداد و در ادامه به زور میخواستم گوشیاش را بگیرم که با هم درگیر شدیم و مرا کتک زد. خیلی عصبانی شدم و به آشپزخانه رفتم و چاقویی برداشتم تا او را بترسانم و در حالی که پشتش به من بود چاقو را به طرفش پرتاب کردم که ناگهان به طرف من برگشت و چاقو به سینهاش فرو رفت. پس از این با اورژانس تماس گرفتم و شوهرم را به بیمارستان رساندیم، اما شوهرم به خاطر خونریزی شدید فوت کرد.
متهم پس از صدور کیفرخواست در شعبه۱۰کیفری یک استان تهران با تقاضای اولیایدم به اعدام محکوم شد و رأی دادگاه توسط شعبه۳۲ دیوان عالی کشور تایید شد.
در نهایت سحرگاه چند روز قبل متهم در زندان رجاییشهر با حضور اولیایدم اعدام شد. جوان آن لاین ۲۵آذر