این گزارش در چند قسمت تهیه شده که متن حاضر، دو قسمت اول و دوم را شامل می شود.
از اتاق یک تا سلول شانزده
مسئله :
۱- چرا طرح طبقه بندی زندانیان اجرا نمی شود و عدم اجرای آن چه آسیبهایی به افراد ضعیف و کم درآمد جامعه می رساند؟
۲- دلایل تبعیض بین زندانیان چیست؟ چه کسانی باعث ایجاد این تبعیضها هستند؟
ای کاش دست کم در زندان همه برابر بودیم اما افسوس که اینجا هم برخی برابرترند!
این برخی چه کسانی هستند ؟
احتمالا حتی شما که تجربه زیستن در این سوی دیوارها را ندارید حدس می زنید، آنها همان اختلاسگران متصل به حاکمیت هستند که صرفا جهت اجرای نمایش مبارزه با فساد چند ماه در زندان می مانند. اما در همین مدت کوتاه نیز شکنجه گاه برای آنها تبدیل به هتل می شود.
حتی یک هزارم از سختیهایی که زندانیهای عادی تحمل می کنند و یک ده هزارم از مجازاتی که یک فعال حقوق بشر در این زندانها تحمل میکند نیز شامل آنها نمی شود. در یک اتاق پلوپز، چایی ساز برقی، تلویزیون آخرین مدل که پورت یو اس بی آن را نشکستند و می تواند سریالها، فیلمها و موسیقی دلخواهشان که با گوشی های گران قیمت دانلود می کنند، تماشا کنند. البته برای زندانیهای عادی، پورت یو اس بی شکسته می شود و داشتن موبایل در زندان نیز رویاست و دهها وسیله که بودن آنها در زندان عجیب و غیر قانونیست، دیده می شود. در برخی سلولها حتی فرش، یخچال و تلویزیون نیز برای زندانیان وجود ندارد و آنها هم توان خرید آنها را ندارند.
گروهی بهترین آشپزها و خدمتکاران را در اختیار دارند و غذاهایی میخورند که مردم بیرون از زندان هم به سختی می توانند آنها را تهیه کنند. در حالیکه اکثر زندانیان مجبورند همین محصول ترکیب عدس و برنج نپخته که معروف به ساچمه پلو دولتی است را صرف کنند. قبلا کمی کشمش و سویا هم در آن دیده میشد. اما پس از اجرای قانون جدید اقتصاد مقاومتی، حالا کاملا ساچمه پلو است. مسئولان زندان هم توقع دارند مردم با این خوراک تهوع آمیز، روزه بگیرند.
هر زندانی برای زنده ماندن مجبور است از فروشگاه دو بطری آب در روز خریداری کند، یعنی حداقل ۱۵۰ هزار تومان در ماه که بسیاری توان خرید آب معدنی را ندارند و آب زندان هم اصلا قابل آشامیدن نیست. اینکه گزارشگر شبکه خبر هم حاضر نشد مقابل دوربین حتی یک جرعه از این آب را بنوشد نیز گواه این مسئله است.
از اتاق یک تا سلول شانزده ارگانی است که فهمیدن و فهماندن آن بسیار دشوار است و یک اختلاف شدید بین وضعیت زیستن انسانها را فاجعه و یک جنایت علیه بشریت است.
بندها:
در زندان تهران بزرگ ۲۲ ساختمان ساخته شده که به هر یک از آنها تیپ گفته می شود. هر تیپ ۱۰ بند دارد و هر بند ۱۶ سلول، معمولا این سلولها اتاق نامیده می شوند. چون محل زندگی هر زندانی تا زمانی که محکومیت خود را سپری کند همین سلولها هستند. اما تمام این سلولها وضعیت، شرایط و امکانات یکسان ندارند. بعضی از آنها به یک هتل می ماند و باقی آنها به شکنجه گاه.
معمولا سلول شماره یک که بهترین وضعیت، شرایط و امکانات را دارد به وکیل بند تعلق دارد. اینکه وکیل بند چگونه انتخاب می شود و چه تفاوتی با دیگر زندانیان دارد و چه وظایفی دارد را بطور خلاصه می توان اینگونه یادآوری کرد که وکیل بند در واقع به این دلیل که مدت بیشتری در زندان بوده و مقررات زندان را بهتر از جدیدالورودها می داند به عنوان رابط بین زندانیان و زندانبانها انتخاب می شود و او را همیار سالن نیز می نامند.
اما معمولا پشت پرده اتفاقهای دیگری رخ می دهد. در اکثر بندها وکیل بند، شخصی است که بیشتر باج می دهد و «بله قربان گوی» بهتری برای زندانبانهاست. در واقع به جای اینکه وکیل بند باشد وکیل زندانبانهاست.
صبحانه، ناهار، شام و حتی پول سیگار زندانبانها را میدهد و از مبلغی که از طریق فروش مواد مخدر بدست می آورد ۳۰ تا ۵۰ درصد را به حساب رئیس بند، مسئولان حفاظت اطلاعات و افسران نگهبان پرداخت میکند.
البته در هر بند وضعیت متفاوت است.
برای مثال با پول فرشهایی که برای یکی از بندهای زندانیان مالی خریداری شده می توان چند زندانی شعبه ای را آزاد کرد.
در بند مالی سلولهای کمتری معتاد به مواد مخدر هستند.
طوری مصرف می کنند که هر کسی متوجه نمی شود. اما در عوض وکیل بند از طریق فروش موبایل، یو اس بی یا فلشهایی که با آن می توان فیلمها و سریالها را تماشا کرد، درآمد کسب می کند.
در برخی از بندها هم وکیل بند آنقدر ثروت دارد که هیچ نیازی به این درآمدها ندارد و فقط بدلیل داشتن اتاقی بهتر با امکانات و وضعیتی بهتر وکیل بند می شود. بهترین و سالم ترین تلفن برای وکیل بند است و او حتی میتواند بدون نوبت هم از تلفن ها استفاده کند. هر چند معمولا وکیل بندها چند گوشی موبایل دارند و فقط برای رد گم کردن از تلفنهای بند استفاده می کنند. علاوه بر آن وکیل بند همیشه بهترین آشپز و خدمتکاران بند را برای خود استخدام می کند و فروشگاه هم بدون نوبت بهترین اجناسش را در اختیار او قرار می دهد و به او می فروشد.
سلول ۱۶ به زحمتکشان و خدمتکاران بند اختصاص داده می شود. افرادی که موظف به شستشو، نظافت حمام، سالن و سرویسهای بهداشتی و هواخوری هستند و در ازای آن هر هفته مبلغی بابت دستمزد دریافت می کنند. مبلغ دستمزد در بندهای مختلف، متفاوت است. در زندان اوین و تیپ ۵ زندان تهران بزرگ، درآمد یک زحمتکش حدود ۳ تا ۵ میلیون در ماه است، اما در تیپ یک و چهار زندان بزرگ کمتر از ۵۰۰ هزار تومان است. در اکثر زندانها این مبلغ کمتر از ۵۰۰ هزار تومان است.
سلول ۱۶ معروف به اتاق خدمات معمولا کمترین امکانات را دارد. در اکثر بندها وکیل بند کمتر از نیمی از مبلغی که از زندانیان بابت شارژ بعنوان خدمات دریافت می کند را به کارگران بند میدهد و باقیمانده پول را برای خود و زندانبانها برمیدارد.
این روزها در سال ۹۹ هر زندانی که وکیل بند یا خدمتکار بند نباشد، باید هر هفته ۲۰ هزار تومان بابت خدمات به وکیل بند پرداخت کند. در هر بند ۱۶ سلول، در هر سلول ۱۵ تا ۴۰ زندانی. یعنی در هر بند حدود ۴۴۰ زندانی حداقل ۴۰۰ نفر ، ۲۰ هزارتومان در هر هفته پرداخت می کنند. یعنی ۸ میلیون در هفته، و ۳۲ میلیون در ماه، که از این مبلغ کمتر از ۱۰ میلیون آن به کارگران می رسد. ۱۰ میلیون به زندانبانها هدیه داده می شود. یعنی باج، و ۱۲ میلیون درآمد وکیل بند فقط از پول خدمات است.
درآمد فروش مواد مخدر، کار چاق کن، فروش موبایل، یو اس بی و شهرام و بهرامها را هم باید به این مبلغ افزود و آنگاه می توان فهمید که چرا درآمد یک وکیل بند حتی از درآمد یک پزشک و معلم بیشتر است.
شهرام، بهرامها افرادی هستند که برای کمتر زجر کشیدن و راحت تر زندگی کردن در زندان حاضر می شوند مبلغی به وکیل بند بدهند تا بجای تحمل حبس در شکنجهگاه، در شبه هتل یعنی اتاق وکیل بند محکومیت خود را تحمل کنند. جوانه ها ۲۵ اردی بهشت