«از دور اینگونه دیده میشود که «موسسه بنیاد تعاون و حامی» به مثابه کارآفرین برای مددجویان بزهکار و محبوس در زندان فرصت داشتن شغل، کارآموزی، کسب درآمد و بازگشت به زندگی ایجاد کرده است. از دور شاهد بازپروری افراد مجرم و تبدیل افراد آلوده و خطرناک برای جامعه به افرادی پاک و مفید و البته اصلاح آنان هستند!!
لیکن امان از لنز دوربین که واقعیت های سیاه را را نمایان می کند و عمق فاجعهای تلخ را به ما نشان می دهد.
آنگاه که می بینی حقوق و دستمزد دریافتی افراد شاغل در اردوگاه های کار اجباری در حکومت آخوندها کمتر از ۱۰۰ هزار تومان در هفته و برای افراد مبتدی، و در بهترین حالت برای استادکار ۲۵۰ هزار تومان است.
تعداد بیشماری از زندانیان با حقوق و درآمد کمتر از هفته ای ۲۰ هزار تومان کار میکنند. آنها مجبور به ۸ تا ۱۲ ساعت کار طاقت فرسای روزانه در این کارگاه ها هستند. این در حالی است که هر زندانی در بندها باید هفته ای ۳۰ هزار تومان برای هزینه خدمات به وکیل بند پرداخت کند. دستمزد کار بابت ۶۰ ساعت کار در هفته حتی به اندازه پرداخت پول خدمات یا خرید یک پرس غذا از رستوران نیست.
اما دلیل کار کردن زندانی با این دستمزد اندک و کار دشوار چیست؟
در زندان جهنم گونه ای چون زندان تهران بزرگ و بندهایی که ظرفیت نگهداری ۲۰۰ زندانی را دارد، اما بیش از ۵۰۰ تن در آن محبوس هستند، گرما، ازدحام، دود مواد مخدر، ساس، شپش و احتمال ابتلاء به بیماری و اعتیاد و دهها سختی و خطر دیگر زندانی را تهدید میکند و آزار میدهد. بنابراین وقتی نماینده «موسسه بنیاد تعاون حامی» برای استخدام کارگر به این بندها مراجعه میکند، زندانیان برای پر کردن فرم و تقاضای کار سرو دست می شکنند و اصلاً دستمزد و حقوق برایشان اهمیت چندانی ندارد.
برای زندانی مهم رهایی از این جهنم و حتی عذاب آورتر از جهنم است. اینگونه است که نان به خون زندانی میزنند و از شرایط و وضعیتی که او دارد سوءاستفاده میکنند.
کار در کارگاه های زندان حتی با دو برابر حقوق مصوبه وزارت کار دولت روحانی، هم در حالت عادی عاقلانه نیست. زیرا قطعاً چند برابر این مبلغ باید خرج درمان واریس ناشی از ایستادن بیش از حد و لطمات این کارها هزینه شود.
اگر چه این دستمزد حتی کمتر از یک ششم مبلغ مصوب وزارت کار نیست و هیچ مزایا بیمه ای هم در انتظار آنها نیست؛ اما زندانی مجبور به کار با این دستمزد اندک و شرایط اسفبار است. زیرا اگر کار نکند به جهنم باز میگردد.
آری در اردوگاههای کار دیکتاتوری ولایت فقیه، زندانی به زور شلاق مجبور به کار نمی شود، اما با سخت کردن شرایط و وضعیت در اکثر بندها، زندانی را برای رهایی از فشار فقر و سختیها مجبور به کار با دستمزد میکنند.
امروزه بیش از ۱۰۰۰ زندانی در کارگاه های خیاطی، نساجی و نجاری در بندهای ۷ و ۸ اوین مشغول به کار هستند. هزار زندانی که هر یک با کمتر از یک میلیون تومان پایین تر از حقوق مصوب مشغول و مجبور به کار هستند. هزار را ضربدر یک میلیون کنید. یک میلیارد سود فقط از طریق بیگاری کشیدن از زندانیان و عدم پرداخت مبلغ مصوب قانونی به آنها، که البته قطعاً سود آنها بیش از این است. زیرا اگر بخواهند برای این حجم کار به طور قانونی کارگر استخدام کنند با احتساب بیمه، اضافه کاری و مزایا دست کم یک میلیارد و پانصد میلیون تومان باید بیشتر پرداخت کند. علاوه بر این محصولات تولید شده توسط زندانی بهتر خریده می شود زیرا خریدار به قصد کمک به زندانی این مبلغ را کمک می کنند و نه برای وسیله ای که تولید شده است.
البته به جز زندان اوین موسسه حامی در زندان های رجایی شهر و تهران بزرگ نیز کارگاه هایی دارد. در کارگاههای زندان تهران بزرگ عده کمتری مشغول به کار هستند و درآمد آنها کمتر از کارگران مشغول به کار در زندان اوین است. به دلیل آسانتر بودن ملاقات و بهتر بودن آب و هوا، متقاضی برای کار در کارگاههای زندان اوین همیشه بیشتر است. جوانه ها 4خرداد