همسر علی حمید : اگر همسرم را آزاد نکنید خودم را در مقابل زندان وکیل آباد مشهد به آتش میکشم

هنا‌ء حیدری همسر ۲۹‌ساله علی حمید که ۴فرزند دارد، در این باره گفته است:

« در تاریخ ۱۳شهریور ۹۸ شوهرم با دوستانش تصمیم گرفتند برای دیدار به مشهد بروند. پس از ۴روز اطلاعات مشهد آنها را دستگیر کرد. همان شب همسرم تماس گرفت و گفت:‌ هناء!‌ وزارت من را دستگیر کرده و از آن به بعد دیگر گوشیش خاموش شد. تا ۴ماه در همین اطلاعات اهواز به دنبال همسرم میگشتم ولی خبری بدست نیاوردم. تا بعد از چهارماه مأموران اطلاعات از مشهد به من زنگ زدند و گفتند که شوهر تو پیش ما زندانی است. بیایید ستاد خبری تا مشکل حل شود. من و چند تن از زنان دیگر رفتیم و بازجویی پس دادیم. بعد از دو ماه با کلی تهدید که ما هم دستگیر میشویم. به شوهرم تهمت زدند که آنها داعشی هستند و برای خرابکاری به مشهد رفته‌اند».

خانم حیدری‌ در ادامه میگوید:‌

« علی را ابتدا به مدت چند روز در وزارت اطلاعات نگه داشتند. پاهای او را با کابل برق زدند تا حدی که دیگر او توان راه رفتن نداشت. به او میگفتند که باید بگویی من داعشی هستم. چندماه پیش یک دادگاه داشت و بعد از دو ماه حکم ۱۰ سال حبس او صادر شد در حالی که هیچ مدرکی هم برای اثبات این اتهام به همسرم ندارند.
بدلیل اینکه همسرم سنی است او را دستگیر کرده و به او اتهام داعشی و وهابی زده‌اند و حالا او را زندانی امنیتی محسوب می کنند».

وی همچنین گفت:‌

« در زندان مرکزی همسرم را هر روز از بندی به بند دیگر می فرستند. در حال حاضر او را با زندانیان جرائم عادی  در یک بند گذاشته اند. هر روز با کتک از طرف زندانیان و مسئولان زندان مورد آزار و اذیت قرار می گیرد. او چند روزی است که از بند ۶.۱ به بند ۵ منتقل شده است. به محض ورود به این بند ۱۰نفر اجیر شده او را تا سرحد مرگ کتک زدند. در حال حاضر از ناحیه چشم و گوش آسیب دیده است و کل بدنش کبود است. او میگوید هر وقت از جایش بلند میشود او را کتک زده، به او تف میکنند و او را داعشی صدا میکنند. او را با آب جوش از ناحیه کمر سوزانده اند. او حتی جا برای استراحت و امکان استحمام هم ندارد. برای دستشویی هم به سختی به او اجازه رفت و آمد میدهند.

من به اطلاعات مشهد زنگ زدم و گفتم «‌ اگر شوهرم را تا دو روز دیگر به بند قبلیش منتقل نکنید به مشهد می آیم و جلوی زندان مردم را جمع میکنم و بعد روی خودم بنزین ریخته و خودم را میسوزانم» .

هناء میگوید:‌ «حالا من مانده ام با چهار دختر بچه و نمیدانم به کجا بروم. از همه مردم کمک میخواهم که صدای من را بشنوند و برای آزادی همسر بیگناهم از هیچ تلاشی دریغ نکنند تا فرزندانم دوباره در کنار پدرشان باشند. همسر من بیگناه است او داعشی نیست» جوانه ها ۱۹ شهریور