گزارشی از اعدام دو زندانی در زندان رجایی شهر کرج

چهارشنبه ۲ مهر ۹۹، حکم اعدام یک زندانی مرد که پیشتر از بابت اتهام قتل به دو بار اعدام محکوم شده بود، در زندان رجایی شهر کرج به اجرا درآمد.

مهتاب شفیعی پیشتر توسط دادگاه کیفری یک استان تهران از بابت اتهام قتل به اعدام محکوم و متهم دیگر این پرونده که در گزارش شهروند به عنوان جوانی ۱۹ ساله معرفی شده در همین شعبه به دو بار اعدام محکوم شده بود.

در روز ۲۳ آبان سال ۹۴ به دنبال کشف جسد زنی ۷۰ ساله و نوه ۲۹ ساله‌اش در خانه‌ای واقع در نیاوران، تیم جنایی به آن مکان اعزام شدند. تحقیقات تیم جنایی نشان می‌داد پیرزن به نام مریم و نوه‌اش رسول در طبقه اول خانه قدیمی‌شان توسط همسر رسول و یک جوان ۱۹ ساله با ضربات چاقو به قتل رسیده‌اند.

پدر رسول که جسدها را پیدا کرده بود، در تحقیقات به بازپرس جنایی گفت: “از ازدواج رسول یک سالی گذشت و از همان روزهای اول زندگی‌شان با همسرش اختلاف داشتند. آنها در خانه‌ای زندگی می‌کردند که مادربزرگش هم در طبقه بالای همان خانه زندگی می‌کرد. چند وقتی بود که همسر پسرم قهر کرده و به خانه پدرش رفته و پسرم هم به خانه ما آمده بود. شب قبل از حادثه، پسرم برای عوض کردن لباس به خانه‌اش رفت اما با من تماس گرفت و گفت همسرش انگار به خانه برگشته اما در ورودی را از داخل قفل کرده است و پسرم نمی‌تواند وارد شود. با تماس پسرم راهی خانه او شدم. وقتی رسیدم، هرچه زنگ در را زدم، خبری نشد. با کلیدی که به همراه داشتم، وارد خانه شدم اما با جسد پسرم و مادربزرگش در راه پله‌ها مواجه شدم”.

بر اساس این گزارش، متهمان این پرونده در نهایت خود را به پلیس معرفی کردند و متهم ۱۹ ساله مدعی شد که از بستگان مقتول است و  به عنوان میانجی وارد زندگی آنها شده است.

او در تحقیقات گفت: “زمانی که متوجه شدم این زوج باهم اختلاف دارند، سعی کردم آنها را آشتی بدهم. روز قبل از حادثه با رسول برای انجام کاری به قم رفته بودم. او از من خواست با همسرش صحبت کنم. آن روز با همسر رسول تماس گرفتم و خواستم او را ببینم. اول در کامرانیه با هم قرار گذاشتیم و بعد به خانه رسول رفتیم تا درباره مشکلات‌شان با او صحبت کنم. به خانه که رسیدیم، مادربزرگ رسول در طبقه دوم بود. ما هم به خانه‌اش در طبقه اول رفتیم تا صحبت کنیم. اما ناگهان رسول به خانه برگشت. همسر مقتول که خیلی ترسیده بود، در را از داخل قفل کرد. می‌ترسید که رسول وارد خانه شود و باز هم دعوا و فحاشی راه بیندازد. رسول که فهمیده بود همسرش داخل خانه است، شروع به داد و بیداد کرد و سعی کرد با پیچ گوشتی و انبردست در را بشکند. من همزمان در را باز کردم و به او برای رفتارش اعتراض کردم. رسول به من گفت دخالت نکنم و وارد خانه شد و همسر مقتول که ترسیده بود، ناگهان با چاقو به شوهرش حمله کرد و چند ضربه به او زد. من هم چاقو را از او گرفتم و یک ضربه هم من به گردن رسول زدم. بعدش می‌خواستیم فرار کنیم که مادربزرگ رسول با شنیدن سروصدا به راه پله‌ها آمد و ما مجبور شدیم او را هم به قتل برسانیم”.

این اظهارات در حالی است که پیشتر یک منبع مطلع در این خصوص به هرانا گفت: «مهتاب شفیعی مدعی بود حدود هفت سال پیش به شوهر خود ظنین شد که به او خیانت کرده و چند بار به خیانت‌های شوهرش پی برد و بارها در خانه بحثشان بالا گرفت. مهتاب هم به تلافی اقدامات شوهرش با مردی دوست می‌شود و یک روز که همراه با او در خانه بودند شوهرش متوجه حضور آنها در خانه می‌شود و طی یک درگیری با شوهرش او را به قتل رساندند. پس از آن مادربزرگ شوهرش نیز با شنیدن سر و صدا به داخل اتاق می‌رود و داد و فریاد می‌کند که او را هم به قتل می‌رسانند. آنها نهایتا بازداشت و به اعدام محکوم شدند.» همشهری 7مهر