سحرگاه روز یکشنبه ۲۰مهرماه ۹۹، حکم اعدام یک مادر جوان زندانی به نام راضیه ۳۷ ساله به اتهام دو فقره قتل در زندان مشهد به اجرا درآمد.
راضیه در ۲۴بهمن ۹۵ زمانیکه ۳۳ ساله بود، مرتکب قتل دو فرزند خردسال خود؛ طاهره ۸ ساله و علیرضا ۴ ساله شد.
او تصمیم داشت که بعد از انجام این قتل به زندگی خودش نیز پایان بدهد اما موفق نشد.
آنچه راضیه ۳۳ ساله را وادار کرد در چشم کودکانش نگاه کند و آنها را به قتل برساند فشار وحشتناکی بود که در ناتوانی از اداره زندگی خود و کودکانش بر او تحمیل شده بود.
این زن نگونبخت مجبور شده بود همسر معتادش را طلاق بدهد و بخاطر داشتن سرپناه با یک مرد ۶۲ ساله در حالی ازدواج کند که این مرد حاضر نبود سرپرستی دختر راضیه را بر عهده بگیرد و همین امر موجب شد که این مرد هم او را طلاق بدهد و راضیه با دو فرزند بدون هیچ حامی و پشتیبانی در محاصره انبوه فشارها و فقر و نداری تنها ماند و راهی جز پایان دادن به زندگی خود و دو فرزندش در مقابلش برایش باقی نماند.
راضیه بعد از قتل فرزندانش رگ دست خودش را هم زد اما منجر به مرگ نشد.
بعد از پایان تحقیقات در دادسرای مشهد، این پرونده در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی به ریاست «قاضی» بنده ای و مستشاری «قاضی» شجاع پور فدکی مورد رسیدگی قرار گرفت و در نهایت «قضات» پس از برگزاری چندین جلسه محاکمه رای به اعدام این مادر ۳۳ ساله دادند و راضیه جوان در حالیکه ۳۷ ساله شده بود سحرگاه یکشنبه ۲۰مهر در حضور «قضات» اجرای احکام در زندان مرکزی مشهد اعدام شد.
داستان غم انگیز و تلخ راضیه تنها نمونه از این دست در ایران نیست. روزانه صدها و هزاران زن بی سرپرست و بدون پشتیبان با کودکانشان در کوچه ها و خیابانها رها می شوند، بسیاری کودکانشان را درکنار خیابان رها می کنند و بسیاری به عمر دردناک خودشان پایان می دهند.
آیا با قصاص راضیه این درد جانکاه در جامعه ایران تمام شد و زنان بی سرپرست و بی خانمان، دارای سرپرست و سرپناه شدند؟ رکنا ۲۱ مهر