۳ زندانی در شهر کرمان که پیشتر از بابت اتهام “قتل” به اعدام محکوم شده بودند، از چوبه دار رهایی یافتند.
رمضان امیری، مدیر کل زندانهای استان کرمان گفت: “با تلاش های صورت گرفته و حضور به عمل آوردن در خانه های شاکیان پرونده، این سه زندانی که پیشتر به اعدام محکوم شده بودند، از چوبه دار رهایی یافتند”.
رهایی از اعدام یک زندانی در کرمانشاه
به گزارش رکنا، یک زندانی در کرمانشاه، پس از ۱۶ سال تحمل حبس، با وساطت خواننده مطرح کشور و گروه مردمی “یاران نجات” از مرگ رهایی یافت.
بر اساس این گزارش، پاییز ۱۳۸۴ پلیس کرمانشاه با تماسهای مردمی، در جریان نزاع خانوادگی منجر به قتل در یکی از محلات کرمانشاه قرار گرفت و پس از آن پلیس در محل قتل حضور یافت و شخصی به نام “سیروس” در ارتباط با قتل گزارششده بهعنوان متهم اصلی شناخته شد. پس از تحقیقات اولیه پلیس، مشخص شد سیروس به دلیل اختلافات با خانواده همسرش، با آنها درگیر شده که در این درگیری یکی از اقوام همسر وی جان خود را از دست داده است.
وی پس از وقوع نزاع از محل درگیری متواری شد؛ اما پس از شنیدن خبر فوت شوهرخاله همسرش، خود را به پلیس معرفی کرد و پس از دستگیری به زندان منتقل شد. بر اساس اظهارات سیروس در دادنامه، او درباره انگیزه قتلی که انجام داده بود، به دادگاه گفت: “من قصد کشتن مقتول را نداشتم و فقط قصد داشتم به مقتول اخطار دهم که در زندگی خانوادگی من دخالت نکند. مدت دو سال بود که همسرم به حالت قهر از خانه من به منزل پدرش رفته بود و من فکر میکردم شوهرخاله زنم مانع بازگشت او به منزل من میشود؛ به همین دلیل من با مقتول درگیر شدم، اما بههیچعنوان قصد قتل مرحوم را نداشتم. من اشتباه کردم و از خانواده مقتول درخواست بخشش میکنم”.
متهم در جریان دادرسی به جرم قتل، محاکمه و به اعدام محکوم شد. پس از آن با وساطت اقوام و ریشسفیدان فامیل، پدر و مادر مقتول رضایت خود را از متهم به قتل فرزندشان به ثبت رساندند.
اما از آنجا که مقتول زن و فرزند داشت، متهم باید رضایت آنها را نیز به دست میآورد. او در زندان ازطریق روزنامهها در جریان فعالیتهای انساندوستانه خواننده مطرح کشور و گروه “یاران نجات” قرار گرفت. ابتدا گروه یاران نجات و پس از آن خواننده محبوب کشور، هرکدام نیمی از وجه دیه درخواستی اولیایدم را تقبل و تأمین کردند.
با تأمین مبلغ دیه درخواستی اولیایدم، مراحل اخذ رضایت به جریان افتاده است.
رهایی از اعدام یک زندانی در تهران
یک متهم به قتل در تهران بدنبال کسب رضایت اولیایدم از مرگ رهایی یافت.
مرداد ماه سال ۹۱ جسد خونین یک مرد جوان در حالی که داخل روفرشی پیچیده شده بود در بیابانهای حاشیه تهران پیدا شد. شواهد نشان میداد این مرد احتمالا با ضربه های چاقو در محل دیگری کشته و سپس در تاریکی شب جسد وی به بیابانهای حاشیه تهران منتقل شده است. در بررسیها روشن شد قربانی ۳۹ ساله “جواد” نام دارد.
یک ماه از این ماجرا گذشته و تحقیقات پلیسی ادامه داشت و مشخص شد که خودرو ۴۰۵ مقتول چند روز بعد از پیدا شدن جسدش به زن جوانی فروخته شده است.
با افشای این ماجرا زن جوان بازداشت شد و گفت: «خودرو را چهاردهم شهریور ماه سال ۹۱ از پسر جوانی به نام “امین” و به صورت قولنامه ای خریده است».
به دنبال اظهارات زن جوان، “امین” ردیابی و بازداشت شد اما ادعا کرد از ماجرای خرید خودرو اطلاعی ندارد و مادرش “ژاله” خودرو را قولنامه ای فروخته است.
“ژاله ۴۲ ساله” بازداشت شد. وی سعی داشت پلیس را گمراه کند که سرانجام پرده از وقوع جنایت در خانه اش برداشت و گفت “جواد” را مرد جوانی به نام “رجب” به قتل رسانده است.
این زن ادامه داد: “همسرم اعتیاد داشت و مدتی بود به زندان افتاده بود .من از قبل “جواد” را که دوست همسرم بود میشناختم. او گاهی اوقات در غیاب همسرم به خانه ما می آمد تا مواد مخدر مصرف کند .آخرین بار او میهمان خانه ام بود که دوست دیگر شوهرم به نام “رجب” سررسید .من از “جواد” خواستم تا بعد از مصرف مواد، زودتر خانه ام را ترک کند. اما جواد با عصبانیت جوابم را داد. همان موقع “رجب” که از لحن جواد عصبانی شده بود با او درگیر شد و کیسه ای را روی سرش کشید و او را خفه کرد .سپس جسدش را به حاشیه تهران برد.
به دنبال اظهارات این زن، “رجب” ردیابی و بازداشت شد اما گفت از ماجرای قتل هیچ اطلاعی ندارند و “ژاله” به دروغ چنین ادعایی را مطرح کرده است. در حالی که تحقیقات پلیس ادامه داشت پسر “ژاله” بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت. متهم این بار لب به بیان حقیقت گشود و پرده از جنایت خاموش برداشت.
پسر جوان گفت: من از قبل “جواد” را می شناختم. پژو ۴۰۵ مقتول را به مبلغ ۱۰ میلیون تومان از او خریدم اما هنوز سند آن را به نام من نزده بود .وقتی ماشین را تحویل گرفتم در صندوق عقب ماشین با لباس ها و عکس های شخصی مادرم رو به رو شدم .من که شوکه و غیرتی شده بودم به سراغ وی رفتم. اما او گفت این ماجرا به من ارتباطی ندارد .به همین خاطر با او درگیر شدم و او را کشتم و جسدش را به بیابان های حاشیه تهران بردم.
متهم درباره فروش خودرو قربانی به ماموران گفت: “چند روز بعد از قتل و برای اینکه بتوانم ماشینی را که قولنامه ای از مقتول خریده بودم، بفروشم از “رجب” کمک گرفتم .من به جای مقتول “رجب” را به دفترخانه بردم و ماشینم را به زن جوان فروختم.
به دنبال اظهارات پسر جوان ، مادرش به اتهام اخفای ادله جرم و رجب نیز به اتهام مشارکت در فروش مال غیر ردیابی و بازداشت شدند. مادر متهم گفت: “من وقتی از ماجرای قتل «جواد» به دست پسرم مطلع شدم ترسیدم. من برای نجات پسرم چنین دروغی را مطرح کردم”.
متهمان در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند و اولیای دم برای آنها اشد مجازات خواستند. قضات دادگاه متهم را به اتهام قتل به اعدام و به خاطر سرقت خودرو، معاونت در جعل سند و استفاده از سند مجعول به زندان محکوم کردند. مادر متهم به خاطر اخفای ادله جرم به ۷سال زندان محکوم شد. قضات دادگاه “رجب” را تبرئه کردند.
حکم صادره در دیوان عالی کشور تایید شده و متهم در یک قدمی چوبه دار قرار داشت که توانست با پرداخت دیه به زندگی برگردد. وی از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه ایستاد و ابراز پشیمانی کرد. متهم گفت: “من آن زمان وقتی عکس های مادرم را در خودرو “جواد” پیدا کردم کنترل اعصابم را از دست دادم و سراغ او رفتم تا حقیقت را بشنوم. اما او دعوا را شروع کرد”.
وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: من ۸ سال است که در زندانم و در این مدت به اندازه کافی اذیت شده ام. حالا از قضات دادگاه تقاضا دارم در مجازاتم تخفیف قائل شوند. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا طبق ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی حکم صادر کنند. رکنا۲۳ مهر