دو زندانی در تهران از بابت اتهام قتل به اعدام محکوم شدند.
بر اساس این گزارش، رسیدگی به این پرونده از مرداد سال گذشته با گزارش مرگ مرد جوانی که پس از اصابت چاقو در بیمارستان فوت کرده بود، آغاز شد. مأموران پس از حضور در بیمارستان دریافتند مقتول فروشنده یک بوتیک بوده که پس از درگیری با دو برادر با ضربه چاقو از آنها مجروح و ساعاتی بعد هم فوت شده است. در ادامه ۲ برادر به نام حسن و اصغر بازداشت شدند و پس از آن مأموران به محل جنایت رفتند و دوربین مداربسته مغازه را مورد بازبینی قرار دادند. پس از آن هم صحنه جرم بازسازی شد و آنها در شعبه ۲ دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شدند. در ابتدای جلسه اولیای دم درخواست اعدام کردند.
اصغر ۳۹ ساله، متهم این پرونده که سوابق متعدد کیفری دارد به جایگاه رفت و با پذیرش اتهام خود گفت: “من بتازگی و پس از ۵ سال حبس به خاطر حمل مواد مخدر آزاد شده بودم روز حادثه من به مغازه مجید رفته بودم تا لباس بخرم، اما سر قیمت لباس با هم جر و بحثمان شد و او یکباره عصبانی شد و با میله آهنی به من حمله کرد و درگیری بین ما آغاز شد. من هم چاقو کشیدم و میخواستم به کتفش بزنم که ناخواسته به شاهرگش زدم. برادرم حسن هیچ نقشی در قتل نداشت و فقط برای کمک به من آمده بود”.
در ادامه رسیدگی به این پرونده حسن ۳۵ ساله با انکار اتهام قتل گفت: “من در نزدیکی بوتیک مجید مغازه قصابی دارم. آن روز در حال کار بودم که برادرزادهام هراسان به سراغم آمد و گفت پدرش با مجید درگیر شده من هم بلافاصله به آنجا رفتم تا مانع درگیری شوم و قتلی مرتکب نشدهام”.
در پایان جلسه دادگاه قضات بر اساس مدارک و شواهد و فیلم موجود از صحنه قتل ۲ متهم این پرونده را به اعدام و پرداخت دیه به خاطر ضرباتی که به مقتول وارد کرده بودند محکوم کردند.
یک زندانی در تهران به اعدام محکوم شد
، یک متهم در تهران از بابت اتهام قتل به اعدام محکوم شد.
بر اساس این گزارش، رسیدگی به این پرونده از سه سال قبل در جریان آتشسوزی هولناکی در یک کارگاه خیاطی آغاز شد. درحالیکه دو نفر از حاضران در کارگاه بهشدت سوخته بودند، به بیمارستان منتقل شدند. ساعاتی از این حادثه نگذشته بود که یکی از مصدومان که زنی جوان به نام نرگس بود، درگذشت. چند روز بعد از حادثه وقتی مصدوم دیگر به نام فریدون توانست کمی صحبت کند از سوی مأموران مورد بازجویی قرار گرفت.
وی اظهار داشت: “من صاحب کارگاه هستم و با شریکم کار میکردم. مدتی قبل دیدم یکی از کارگرانم به نام ساسان حال روحی بدی دارد و متوجه شدم از همسرش جدا شده است. او میگفت همسرش به او خیانت کرده و به همین دلیل از او جدا شده است. وضعیت روحی ساسان خیلی بد بود. او پسر جوانی بود به همین دلیل من تصمیم گرفتم کاری برایش بکنم. او را با نرگس آشنا کردم. نرگس قبلا کارگر من بود و از این طریق او را میشناختم. نرگس و ساسان چندباری با هم صحبت کردند و بعد به هم علاقهمند شدند. ساسان او را به عقد موقت خود درآورد و بعد آنقدر عاشق او شد که تصمیم گرفت عقد دائم کند؛ اما وقتی صحبت از عقد دائم شد نرگس پا پس کشید و گفت نمیخواهد با ساسان عقد دائم کند، چون او را مناسب ازدواج دائم نمیداند. این در حالی بود که ساسان در این مدت مقدار زیادی طلا برای نرگس خریده و چند میلیون تومان خرج دندانهای او کرده بود. وقتی ساسان شنید نرگس حاضر نیست همسر دائم او شود از من خواست واسطه شوم. من هم نرگس را به کارگاه دعوت کردم و به ساسان هم گفتم بیاید تا با هم صحبت کنند. وقتی نرگس حرفهایش را زد ساسان خیلی عصبانی شد. نرگس میگفت ساسان زود عصبی میشود و آدم خشنی است و نمیتواند با چنین فردی زندگی کند. اما ساسان فکر میکرد نرگس قصد خیانت دارد، آنقدر عصبانی شد که پیت بنزین را که همراه خودش آورده بود روی من و نرگس ریخت. بخاری در کارگاه روشن بود یکدفعه همهجا آتش گرفت و اینطور شد که ما سوختیم. چون من و نرگس رویمان بنزین ریخته شده بود، زودتر از بقیه سوختیم و شدت سوختگی ما هم زیاد بود”.
این مرد بعد از تشریح ماجرا بر اثر شدت جراحات جانش را از دست داد. این در حالی بود که مأموران تحقیقات خود را برای شناسایی ساسان آغاز کرده بودند، اما متهم فرار کرده بود.
پلیس در گام بعدی سه مجروح دیگر را که کمتر سوخته بودند مورد بازجویی قرار داد. آنها حرفهای فریدون را درباره ساسان تأیید کردند و گفتند: “ساسان آدم خیلی عصبیای بود. وقتی نرگس به او پاسخ منفی داد، سراغ فریدون آمد و از او خواست واسطه شود تا آنها آشتی کنند. فریدون اول مقاومت کرد، اما بعد قرار گذاشت و نرگس و ساسان به کارگاه آمدند، اما وقتی ساسان دید حرفهایش در نرگس اثر ندارد و فریدون هم نمیخواهد بیشتر از این دخالت کند، عصبانی شد و فریدون را عامل بههمخوردن این ازدواج دانست؛ درحالیکه فریدون مرد خیر و مهربانی بود. ساسان کارگاه را آتش زد و متواری شد. ما هم سوختیم و کاراییمان را از دست دادیم. ما کار میکردیم و برای زن و بچهمان خرجی میبردیم، اما حالا گرفتار شدهایم”.
به دنبال اظهارات این سه مرد و با توجه به اینکه هیچ سرنخی از ساسان به دست نیامد، پرونده به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده و شعبه ۱۱ مسئول رسیدگی به این پرونده شد. اولیای دم نرگس و فریدون نیز در دادگاه حاضر شدند. کیفرخواست علیه متهم خوانده و او به صورت غیابی محاکمه شد. اولیای دم هر دو مقتول درخواست اعدام کردند. سپس سه شاکی دیگر که دچار سوختگی شده بودند در جایگاه قرار گرفتند، آنها نیز درخواست دیه کردند. در ادامه، وکیل تسخیری متهم در جایگاه حاضر شد و با توجه به اینکه موکلش غایب بود، درخواست کرد رسیدگی به پرونده به بعد از بازداشت متهم موکول شود.
با توجه به اینکه سه سال از ماجرا گذشته و متهم بازداشت نشده بود، هیئت قضات وارد شور شدند و متهم را با توجه به شکایت اولیای دم و سایر مدارک بهدستآمده به دو بار اعدام و پرداخت دیه در حق مجروحان حادثه و حبس محکوم کردند. ایلنا / شرق 23 دی