گزارشی از اعدام یک زندانی در زندان رجایی شهر کرج

چهارشنبه ۲۹ بهمن ماه ۹۹، حکم اعدام یک زندانی مرد که پیشتر از بابت اتهام قتل به اعدام محکوم شده بود، در زندان رجایی شهر کرج به اجرا درآمد.

شامگاه ۸ شهریور سال ۹۶ بود که ماموران کلانتری ۱۵۲ خانی آباد در جریان قتل مادر و دختر بچه ۴ ساله ای در ساختمان ۲ و نیم طبقه در نزدیکی پاسگاه نعمت آباد قرار گرفتند و تیمی از ماموران برای تحقیقات پلیسی وارد عمل شدند.

ماموران با حضور در خانه با جسد زن ۲۹ ساله و دختر ۴ ساله روبرو شدند و در چند قدمی آنها دختر دیگر خانواده که نوشین ۱۱ ساله بود در حالیکه با مرگ دست و پنجه نرم می کرد از ماموران درخواست کمک کرد که تیم های امدادی در محل حاضر شده و دختر نوجوان به بیمارستان منتقل شد.

بدین ترتیب تیمی از ماموران پلیس همراه بازپرس پرونده در صحنه جرم حضور پیدا کردند و تحقیقات پلیسی آغاز شد و ماموران پی بردند عموی خانواده عمل قتل بوده است. تحقیقات در صحنه جرم آغاز شده بود که ماموران ماموران اقدام به دستگیری عموی خانواده کردند.

مرد جوان در اعترافاتش به ماموران گفت: “از چندی قبل با زن برادرم اختلاف داشتم، به رفتارهای او مشکوک شده بودم و احتمال می دادم که او با مرد غریبه ای در ارتباط است و همین تفکرها باعث شده بود تا تصمیم به قتل زن برادرم بگیرم”.

وی افزود: “شب حادثه برادرم در محل کارش در میدان تره بار خوابیده بود، همسر و ۲ برادرزاده ام در خانه بودند. از قبل کلید خانه را تهیه کرده بودم و با رفتن به طبقه دوم ساختمان و در حالیکه خواب بودند به بالای سر زن برادرم رفتم و ابتدا با چاقو ۲ ضربه به وی زدم و از او  فریاد کشید و دخترش نیوشا را صدا زد که نیوشا وارد اتاق شد”.

وی افزود: “نیوشا به اتاق آمد و وقتی چاقو را به بدن زن برادرم زدم، چاقو به گلوی نیوشا برخورد کرد که برادرزاده ام به قتل رسید و در ادامه نوشین دختر بزرگ برادرم از خواب بیدار شد و به سمت من آمد و مرا گرفت تا مانع فرارم شود اما با چاقو ضربه ای به دستش زدم و پا به فرار گذاشتم”.

رسیدگی به این پرونده در دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد که اولیای دم در ابتدا برای مرد جوان درخواست اعدام کردند و در ادامه نوشین پشت تریبون قرار گرفت و گفت: “نیمه های شب بود که صدای جیغ مادرم را شنیدم، وقتی چراغ ها را روشن کردم با مرد قد بلندی که کت به تن داشت و یک کلاه گیس روی سرش گذاشته و چهره اش را پوشانده بود پیش روی خودم دیدم که مادرم را کتک می زد”.

وی افزود: “به سراغ مرد رفتم و پاهایش را گرفتم که در این صحنه کلاه گیس و پارچه روی صورتش به زمین افتاد و مشاهده کردم مرد غریبه عمویم است، صدایش زدم تا مادرم را رها کند که عمویم مرا با چاقو زد و بیهوش شدم و وقتی به هوش آمدم دیدم پلیس در خانه مان است و در این مدت بارها تحت عمل جراحی قرار گرفتم و ۴۰ روز از ماجرا می گذشت که از بیمارستان مرخص شدم و وقتی به خانه مادربزرگم رفتم متوجه شدم مادر و خواهرم به قتل رسیده اند”.

دختر نوجوان ادامه داد: “۳ ماه قبل از این جنایت عمویم با یک زن به خانه ما آمد و مادرم از رابطه پنهانی عمویم با زن غریبه اطلاع پیدا کرده بود و مانع حضور عمویم به خانه مان شد و آنها را از خانه بیرون کرد و عمویم همانجا مادرم را تهدید به قتل کرد و بعد از ماجرا مادرم ماجرای خیانت عمویم را به زن عمویم گفت و مدتی از عمویم خبری نبود تا آنکه او را با چاقو بالای سر مادرم دیدم”.

قضات پس از بررسی پرونده و با توجه به درخواست اولیای دم، حکم اعدام را برای احمد صادر کردند، و پس از نزدیک به ۳ سال از این ماجرا، احمد صبح روز چهارشنبه ۲۹ بهمن ماه امسال در زندان پای چوبه دار رفت و حکم اعدام به اجرا در آمد. هرانا  ۵ اسفند