خبرگزاری هرانا – شهاب دلیلی، شهروند ایرانی دارای اقامت دائم آمریکا از شش سال پیش تاکنون در ایران محبوس است. او در سال ۱۳۹۵ به دنبال بازگشت به ایران برای حضور در مراسم خاکسپاری پدر، در هنگام خروج از کشور بازداشت و نهایتا به ۱۰ سال حبس محکوم شد. ناهید دلیلی همسر وی ضمن اعلام این خبر در خصوص دلایل سکوت ۶ ساله خود و خانوادهاش گفت: “تا دو سال وضعیت دادگاه و حکم مشخص نبود. کسانی که خود را مامور وزارت اطلاعات معرفی میکردند با من تماس میگرفتند و به من گفتند سکوت کنم”.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از صدای آمریکا، شهاب دلیلی، شهروند ایرانی دارای اقامت دائم آمریکا از شش سال قبل تاکنون در ایران محبوس است.
آقای دلیلی در سال ۱۳۹۵ به دنبال بازگشت به ایران برای حضور پیدا کردن در مراسم خاکسپاری پدر خود، درهنگام خروج از کشور از بابت اتهام “همکاری با دولت متخاصم” بازداشت و نهایتا به ۱۰ سال حبس محکوم شد.
بر اساس این گزارش، خانواده شهاب دلیلی تاکنون به دلیل تهدیدها و وعدههایی که از سوی مقامات امنیتی ایران دریافت میکردند، سکوت اختیار کرده بودند و امیدوار بودند که شاید این همکاری منجر به آزادی او شود.
شهاب دلیلی همچنین سال گذشته به دنبال درگذشت مادرش علیرغم حضور در ایران نتوانست در مراسم خاکسپاری حاضر شود چرا که به او مرخصی ندادند.
ناهید، همسر شهاب دلیلی در این خصوص گفت: “یک سال بود که به آمریکا آمده بودیم و این اولین باری بود که او به ایران برمیگشت. فقط برای یک هفته رفته بود و در جریان بازگشت و در مسیر فرودگاه دستگیر شد و الان شش سال است که او را ندیدهایم”.
وی ادامه داد: “اتهامی که به او زدند ارتباط با دولت متخاصم آمریکا بود. تا دو سال وضعیت دادگاه و حکم مشخص نبود. کسانی که خود را مامور وزارت اطلاعات معرفی میکردند با من تماس میگرفتند و به من گفتند سکوت کنم. واژهای که به کار بردند، روزه سکوت بود. به من گفتند شما باید روزه سکوت بگیرید. از من درخواست پول هم کردند تا به او کمک کنند. البته من مطمئن بودم شهاب بیگناه است و دادگاه که برگزار شود، تبرئه میشود. ولی فکر میکنم این تماسها کلاهبرداری بود چون وقتی که شهاب به ۱۰ سال زندان محکوم شد، این تماسها هم قطع شد”.
خانم دلیلی در خصوص اینکه چه عاملی باعث شد که این سکوت را بشکند، گفت: “تصمیمگیری در این مورد برایم خیلی سخت بود و فکر میکردم من اگر تصمیم نادرستی بگیرم که پرونده شهاب وضعیت بدتری پیدا کند، من مسئول هستم. بعد از دو سال و اندی شهاب میتوانست با گذاشتن وثیقه، برای چهار روز به مرخصی بیاید و برای زندانی همین چهار روز هم غنیمتی است که میتوانست خانوادهاش و مادرش را ببیند چون در قید حیات بود. متاسفانه سال پیش، زمانی که شهاب هنوز در زندان بود، مادرش فوت کرد و با این که شهاب ایران بود، نتوانست به مراسم خاکسپاری مادرش برود. ما فکر میکردیم چون به روزه سکوت آنها گوش کرده و عمل کردیم، مرخصیها داده میشود و شاید من با صحبت کردنم، اشکالی در پرونده به وجود بیاورم. من همیشه امیدوار بودم که شاید عدالت برقرار شده و شاید حکم شهاب تغییر کند یا شاید عفو و یا آزادی مشروط بگیرد”.
وی ضمن اشاره به وجود مذاکراتی برای آزادی زندانیان آمریکایی در بند زندانهای ایران، از دولت آمریکا خواست تا در مذاکراتش با مقامات ایران، پیگیر پرونده همسرش باشد و در این خصوص افزود: “در حال حاضر شنیدم آمریکا در حال مذاکره برای آزادی گروگانهایی است که در ایران هستند و نامهایی برده میشود در حالیکه اسم شهاب در میان آنها نیست. برای همین هم من تصمیم گرفتم موضوع را رسانهای کرده و به پرزیدنت بایدن و دیگر کسانی که آزادی انسانها برایشان مهم است، پیام خودم را برسانم که شهاب شش سال است در بند است و از آنها خواهش کنم که شهاب را در این مذاکراتی که انجام میشود، فراموش نکنند”.
ناهید دلیلی در مورد کار و سوابق همسرش عنوان کرد: “شهاب در ایران کاپیتان کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران بود و برای ۳۰ سال به کشتیرانی خدمت کرد. در این مدت سابقهای درخشان داشت و تشویقنامه دریافت میکرد. هیچ ارتباطی با هیچ کشور متخاصمی نداشت و فقط کارهایی که به او محول شده بود را انجام میداد. به کشورهای مختلفی سفر میکرد و همیشه مورد اعتماد بود”.
خانم دلیلی با اشاره به عامل مهاجرتشان به آمریکا از طریق ارتباط خانوادگی، افزود: “من همین الان به شما میگویم هیچ وقت نمیتوانم باور کنم چیزی که به شهاب نسبت دادند، حقیقت داشته باشد. ولی در دادگاه قاضی گفته بود هرگونه تماس حتی صحبت کردن با یک فرد آمریکایی حتی در مورد آب و هوای ایران، جرم محسوب میشود.»
وی با اشاره به وضعیت نامطلوب همسرش در زندان ادامه داد: “شهاب برای این که ما ناراحت نشویم، هیچ وقت گلهای از وضعیت آنجا نمیکند ولی در میانه صحبتهایش متوجه شدم که آنجا ساس دارند و با بقیه زندانیها برای این که از شر آن خلاص شوند از حشرهکش و دیگر چیزها استفاده میکنند و مجبور هستند مدام جایی که میخوابند را ضدعفونی کنند. از سوسک برایم گفته، از فاضلاب آنجا گفته. اینها هیچکدام مستقیم نبوده ولی ما وقتی با هم حرف میزنیم دوست دارد بداند ما در طول روز چه میکنیم و در جریان زندگی ما باشد و او هم تعریف میکند و بین صحبتهایش است که من متوجه میشوم که شرایط مناسبی ندارد ولی گلهای نمیکند که ما ناراحت شویم”.
هرانا 4 فروردین 1401