کیوان امام‌وردی به اعدام محکوم شد

وکیل پنج شاکی پرونده کیوان امام‌وردی می‌گوید که او علاوه بر تهیه فیلم و عکس، لیستی از نام زنان، تاریخ تولدشان، تاریخ تجاوز به قربانیانش تهیه کرده بود. اما با این حال، بودند زنانی که به دلیل پیش‌بینی صدور حکم اعدام برای او، در این پرونده شکایت نکردند.

وکیل پنج شاکی پرونده کیوان امام‌وردی می‌گوید که او علاوه بر تهیه فیلم و عکس، لیستی از نام زنان، تاریخ تولدشان، تاریخ تجاوز به قربانیانش تهیه کرده بود. اما با این حال، بودند زنانی که به دلیل پیش‌بینی صدور حکم اعدام برای او، در این پرونده شکایت نکردند.

به گفته‌ی شیما قوشه، امام‌وردی نوعی داروی بی‌هوشی در نوشیدنی‌های قربانیان می‌ریخته تا بیهوش یا بی‌حال شده و توان مقاومتی در مقابل او نداشته باشند. این زنان به محض هوشیاری بی‌خبر از همه جا درباره اتفاقی که برایشان رخ داده می‌پرسیدند و امام وردی به آنها القا می‌کرد که «خودت رابطه جنسی خواسته‌ای!» حتی بعد از آن هم با آنها تماس گرفته و این القا را تکرار می‌کرده است، در حالیکه هیچ یک از این مهمانی‌های دو نفره، دعوت‌ها یا قرارهای عاشقانه‌ای نبوده‌اند. همان روزهای اول بسیاری او را بیمار جنسی دانستند اما تاییدیه پزشکی قانونی حاکی از عدم بیماری و اختلال روانی بود.

متن گفت‌‌وگو با شیما قوشه، وکیل پنج نفر از شاکیان این پرونده جنجالی و پرسر و صدای سال‌های اخیر، که ابعاد تازه‌ای از این پرونده را روشن کرده است، در پی می‌آید.

در روزهای اول اعلام شد که این پرونده ۳۰۰ شاکی دارد. بعد از آن اعدادی مانند ۴۰-۵۰ نفر هم به گوش رسید. این پرونده چند شاکی رسمی دارد؟

این پرونده به صورت قانونی ۹ شاکی رسمی دارد که نام آنها در سیستم پرونده ثبت شده است. ولی افراد دیگری هم بودند که شکایت خود را همان روزهای اول به صورت شفاهی به پلیس امنیت اعلام کردند. افرادی بودند که تلفنی تماس گرفتند و شکایت آنها ثبت شده است. اما به صورت رسمی دادگاه ۹ نفر را به عنوان شاکی می‌شناسد علیرغم این که در قانون پیش‌بینی شده که شکایت می‌تواند شفاهی اعلام شود. ۳۰۰ نفری که می‌گویید در هفته اول نقل قولی از سردار رحیمی بود. من نسبت به این موضوع اعتراض کردم. به هر حال این عدد صحیح نبود و خوشبختانه ایشان هم عدد را تکذیب کردند. منتهی همانطور که تکذیب یک خبر پخش یا باور نمی‌شود، تکذیب این عدد هم باور نشد. در هر صورت عدد ۳۰۰ صحیح نیست.

برخی از شاکیان از حکم اعدام شوکه شدند و برخی در دوگانگی قرار گرفتند آنها مخالف اعدام بودند و در این پرونده بین اعدام و روشنفکری مخالفت با اعدام گیر کردند. شاکیان نمی‌دانستند حکم حتی یک تجاوز هم می‌تواند اعدام باشد؟

من درباره همه شاکیان نمی‌توانم صحبت کنم اما ۵ موکل خودم می‌دانستند. در واقع من گفته بودم که در صورت اثبات احتمال دارد حکم اعدام صادر شود. ضمن این که قبل از شکایت ما با عنوان «زنای به عنف» یا همان «تجاوز»، بازپرس پس از دستگیری اتهام «افساد فی‌الارض» را به ایشان تفهیم کرده بود و این اتهام در صورت اثبات مجازات اعدام دارد. در واقع ایشان با دو اتهام روبرو بود که در صورت اثبات با مجازات اعدام روبرو می‌شد. موکلین من و به احتمال زیاد ۴ شاکی دیگر و بقیه زنانی که اتهام تجاوز به ایشان زده بودند، خواهان اتهام افساد فی‌الارض نبودند و این اتهام را دادستان به عنوان مدعی‌العموم از منظر صلاحیت خود به ایشان وارد کرد. من به تمام کسانی که با من صحبت کردند، گفتم که در صورت اثبات این جرم احتمال مجازات اعدام در بحث «زنای به عنف» وجود دارد. حتی بودند کسانی که بعد از این صحبت‌های من نخواستند شکایت کنند. چون با موضوع اعدام یا اعدام این شخص مخالف بودند. به همین دلیل است که تعداد شکایت رسمی کمتر از قربانیان واقعی این پرونده است. بخشی از شکایت نکردن قربانیان به دلیل موضوع اعدام بود.

درباره این که قربانیان شوکه شدند هم باید بگویم؛ شوکه شدن از این منظر نیست که پیش‌بینی نمی‌کردند. حتی اگر پیش‌بینی هم بکنند اما اعدام مجازاتی است که آدم‌ها را شوکه می‌کند. اتفاقا به همین دلیل ۵ نفر موکلین من در هفته اول تشکیل پرونده طی بیانیه‌ای این موضوع را مطرح کردند که ما دنبال اعدام نیستیم. دو دلیل برای تشکیل این پرونده داریم؛ ۱) دادخواهی شد چون جنایتی روی آنها اتفاق افتاده بود و این جرم جزو جرائم جنایی تقسیم‌بندی می‌شود. ۲) از گرفتن قربانیان بیشتر توسط این فرد جلوگیری شود.

در واقع دلیل اصلی این که زنان شکایت کردند همین دو مورد بود که اعلام کردند. در تبصره ماده ۲۸۶ که ایشان را محکوم کرده اعلام شده؛ «اگر مجموعه رفتارهای فرد تحت عنوان افساد فی‌الارض نباشد ممکن است مجازات درجه سبک‌تری مثل حبس محکوم شود.» درباره زنای به عنف هم این موضوع صدق می‌کند. اثبات این جرم نسبت به جرائم دیگر سخت‌تر است و ممکن بود که اگر دادگاه به این اغنای وجدانی نرسد که این جرم صورت گرفته است، مجازات اعدام صادر نکند و حکم شلاق بدهد.

چند نفر پس از مراجعه به شما و مطرح شدن احتمال اعدام از شکایت صرف نظر کردند؟

حداقل ۴-۵ نفر با من تماس گرفتند و یا حضوری آمدند ولی به این دلیل (احتمال صدور حکم اعدام) شکایت نکردند. البته مقابل این هم وجود داشت. بعد از بیانه‌ای که موکلان من منتشر کردند ایمیل تند و تیز از یک خانم گرفتم که گفت قربانی این فرد است و با توجه به نشانه‌هایی که می‌داد، به نظر می‌رسید دروغ نمی‌گوید. او برای من خیلی تند نوشته بود: «بیخود می‌کنی از طرف ما می‌گویی حکم اعدام نمی‌خواهید.» جواب او را ندادم چون معلوم بود خیلی عصبانی است. اما بودند کسانی که می‌گفتند: «نه تنها با اعدام مشکلی نداریم بلکه چهارپایه را از زیر پای این فرد می‌کشیم.» خوشحالم از این که یکی از موکلان من که روز اول بسیار تند و ناراحت بود چون سن کمتری (۲۲ سال) داشت به جایی رسیده که می‌گوید: «حالا فهمیدم چرا می‌گویید اعدام نه! برای من مهم بود که جلوی این آدم گرفته شود و الان اتفاقا به آن نتیجه رسیدم که اعدام نه. هر چند که روز اول برایم مهم نبود که او اعدام می‌شود.» من این اتفاق را یک موفقیت می‌دانم.

چطور زنان را مجاب می‌کرد که به خانه‌اش بروند؟

طبق گفته‌های موکلین من، شاکیان دیگر (با توجه به اظهاراتشان در پرونده) و افرادی که با من صحبت کردند، می‌توانم ادعا کنم که تمام زنان با این فرد قرار عاشقانه نداشتند. تقریبا همه این قرارها دوستانه بوده است. ایشان برای شام آنها را دعوت می‌کرده و معمولا شام را خودش و سالاد را زنان درست می‌کردند. بعد از خوردن نوشیدنی زنان یا بیهوش می‌شدند یا حالت کرختی داشتند که احتمال دفع این خطر را نداشتند. راه‌های دعوت متفاوت بوده است و او در تحقیقات مقدماتی به این سوال که چرا زنها دعوت تو را قبول می‌کردند؟ پاسخ داده: «من خیلی خوب حرف می‌زدم!» واقعا همین طور است. او بسیار فرد باهوشی است. مطالعه زیادی دارد و با آن که باستان‌شناسی خوانده اما مطالعه‌ی جانبی‌اش فلسفه است. به نظر من کسی که فلسفه را بخواند، درک کند و بتواند از آن منظر آدم‌ها را قانع کند، آدم باهوشی است.

گفته می‌شد که خانم‌ها رضایت داشتند و این رضایت در دادگاه بسیار مطرح شد. شاید برخی از آنها با تن دادن به این موضوع به شرایط بهتر و پله پیشرفت دست پیدا می‌کردند. آیا این موضوع در پرونده صدق می‌کند؟

این مورد درباره بسیاری از افراد پیش می‌آید. اما باید مرد داستان موقعیتی داشته باشد که یک زن از طریق آن پیشرفت کند. مثلا در روایت‌های اساتید دانشگاه و هنرمندان این موضوع صدق می‌کند که زن از باب قدرت مرد، به رضایت نسبی و ظاهری می‌رسد اما این رضایت هم از نظر قانون مخدوش است. درباره این فرد (کیوان امام وردی) این موضوع صدق نمی‌کند، چون ایشان یک کتابفروش بوده که هیچ امکان پیشرفتی از طریق او مهیا نبوده است. ضمنا رضایت یک بحث کلی است. این که همه زنان با پذیرفتن دعوت شام، گپ زدن یا کار وارد منزل او شدند درست است. اما نمی‌توانیم این رضایت را به تمام رفتارهایی که او انجام داده تعمیم دهیم. رضایت تا آنجایی بوده که با هم شام بخورند، گپ بزنند یا کتاب بخوانند.

یعنی این زنان واقعا احتمال نمی‌دادند چنین اتفاقی رخ دهد؟

چرا باید این احتمال را می‌دادند؟

این زنان با یک یا دوبار دیدن او چطور به او اعتماد می‌کردند که به خانه‌اش بروند؟

این فرد آنقدر خوب صحبت می‌کرده که آدم‌ها را قانع کند. ضمن آن که با یک یا دوبار دیدار نبوده که قربانیان به خانه او بروند. تعداد زیادی از زنان این شخص را به واسطه دوستان مشترک در فضای مجازی می‌شناختند و به اعتماد نسبی رسیده‌اند. یکی از موکلین من می‌گفت: «از زمان فیسبوک او را می‌شناختم بعد هم در اینستاگرام با هم دوست بودیم. همیشه با من در نهایت احترام رفتار می‌کرد و نه تنها یک شوخی بیجا، بلکه شوخی باجا هم در تمام این سالها نکرد.» با این رفتار وقتی او قربانیان را دعوت کرده، آنها هم قبول کرده‌اند. یعنی نوع رفتار او طوری نبوده که زنها نشانه‌ای از احتمال اتفاق بد در آن ببینند. خیلی دوستانه، مودبانه و در چارچوب مشخصی رفتار می‌کرده و به همین دلیل است که من می‌گویم او بسیار باهوش است. ما نمی‌توانیم کیوان امام وردی را با غلامرضا خوشرو (خفاش شب)، بیجه و سعید حنایی مقایسه کنیم. البته آنها بعد از تجاوز قتل هم داشتند اما اگر بحث تجاوز را در نظر بگیریم قابل قیاس با هم نیستند.

پایگاه خبری حادثه ۲۴، ۱۲ مرداد ۱۴۰۱