یک قربانی دیگر ناپدیدسازی قهری؛ ۲۲۹ روز بی‌خبری از ایمان ولدبیگی

«ایمان ولدبیگی» یکی از گم شدگان اعتراضات پاییز ۱۴۰۱ استِ؛ مهندس مکانیک، ۴۲ ساله و ساکن تهران که از ۹ آذر پارسال ناپدید شد و تا الان هیچ اطلاعی از او در دست نیست.

«مجتبی ولدبیگی»، پدر ایمان به «ایران‌وایر» گفت فرزندش مانند دیگر جوانان معترض به شکل مسالمت‌آمیز در اعتراضات تهران شرکت کرد اما ناگهان ناپدید شد و با وجود ۲۲۹ روز پی‌گیری مداوم، هیچ ردی از او یافت نشده است.

 

کارمندان دادسرا می‌گویند معترضان ناپدید شده بسیارند
پدر ایمان در این ۲۲۹ روز به کلیه مراجع قانونی تهران مثل دادسرای «اوین»، دادسرای ناحیه ۲۷(«سه راه آذری» تهران) و کلیه زندان‌های تهران، اداره آگاهی، مرکز اجساد پزشک قانونی‌، مرکز اورژانس، اداره اطلاعات واطلاعات سپاه‌ پاسداران انقلاب اسلامی مراجعه کرد‌ه اما هیچ‌گونه خبری از او به دست نیاورده است.

ناپدید شدن ایمان هم‌زمان با باخت تیم ملی ایران در برابر امریکا و شادی مردم در خیابان‌ها، درست در همان روزی رخ داد که «فرزین معروفی» و «احسان قاسمی‌فر» با شلیک مستقیم نیروهای امنیتی کشته شدند.

ولدبیگی به «ایران‌وایر» گفت که ایمان ساعت هشت صبح به مقصد محل کارش در «سهروردی» از خانه خارج شد و پس از آن دیگر خبری از او نشد. ایمان در آن روز تلفن همراه خود را در خانه جا گذاشته بود و خانواده چند ساعت بعد از خروج او از خانه، متوجه تلفن همراهش در اتاقش شده و دیگر نتوانسته بودند هیچ ردی از او بعد از آن ساعت پیدا کنند.

ولدبیگی درباره تجربه خود از مراجعه به نهادهای قضایی گفت: «کارمندان دادسرا به من می‌گفتند نمونه‌هایی مانند ایمان زیاد هستند و تعداد گم‌شده‌های اتفاقات پاییز ۱۴۰۱ بالا است.»

به گفته او، ارگان‌های اطلاعاتی پاسخ قطعی و کتبی نمی‌دهند و خانواده تصور می‌کنند با توجه به شنیده‌ها از موارد مشابه در طول این ۲۲۹ روز، به احتمال زیاد ایمان در بازداشتگاه‌های مخفی حکومت نگه‌داری می‌شود.

پدر ایمان بارها در گفت‌وگو با رسانه‌های مختلف درباره گم شدن فرزندش اطلاع رسانی‌ کرده اما هم‌چنان ردی از او نیافته است.

ایمان دوم بهمن ۱۳۶۰ در اصفهان به دنیا آمد، مهندسی مکانیک خواند و ازدواج کرد. او چند سال پیش از همسرش جدا شد و تا پیش از ناپدید شدن، با خانواده‌اش در محله «شهران» تهران زندگی می‌کرد؛ مرد آرام وکم حرفی که به مسایل سیاسی علاقه‌مند بوده اما فعالیتی در فضای مجازی نداشته است.

او هر روز برای کار به شرکت مهندسی «آریا هنگارد» در خیابان «بهشتی» تهران (عباس‌آباد) می‌رفت. به گفته پدرش، پلیس آگاهی پرینت تلفن روز‌های پیش از ناپدید شدن ایمان را گرفته و با اشخاصی که با ایمان در تماس بوده‌اند، تماس داشته است ولی هم‌چنان کسی از او اطلاعی در دست ندارد.

اطرافیان گمان می‌کنند شاید در اعتراضاتی که همان روز مقابل مجلس شورای اسلامی برپا بوده، شرکت کرده باشد؛ شاید هم در شادی باخت تیم ملی ایران در خیابان‌های تهران. چرا که علاقه‌مند به فوتبال بوده و خوشحال از باخت تیم ملی.

ایمان ولدبیگی اما اولین ناپدید شده اعتراضات نیست، پیش از این افراد دیگری نیز در جریان اعتراضات ناپدید شده‌اند.

«رضا عباسی»، جوان ۲۱ساله ساکن منطقه «رباط کریم»، یکی از این شهروندان است که از روز ۲۱ آبان و هم‌زمان با تجمعات اعتراضی ناپدید شده است. گزارش‌های دیگر نیز حاکی از ناپدیدسازی تعدادی از جوانان معترض خوزستانی از سوی ماموران امنیتی در پاییز گذشته‌اند.

 

شدیدترین نوع خشونت سیستماتیک
فعالان حقوق بشر ناپدیدی اجباری (قهری) یا به عبارتی، ربوده شدن را نوع خشن‌تر و بی‌رحمانه‌تر بازداشت خودسرانه می‌دانند.

«ناپدیدشدگان قهری»، زنان یا مردانی هستند که بعد از اعتراض در خیابان، هرگز به خانه‌های خود برنگشته‌‌اند؛ زندانیانی که از سرنوشت روزهای پایانی عمرشان یا شیوه مرگ و محل دفن‌شان اطلاعات چندانی وجود ندارد؛ دگراندیشانی که بی‌تشریفات و مراحل قانونی ربوده و سربه‌نیست شده‌‌اند و کسی مسوولیت ناپدید شدن آن‌ها را بر عهده نگرفته است.

«لیلی پورزند»،‌ فعال حقوق بشر و کارشناس مسايل زنان در این باره به «ایران‌وایر» گفت: «در چنین شرایطی، خانواده‌های افراد ربوده شده در استیصال روانی بسیار سنگینی به سر می‌برند، چرا که نمی‌دانند عزیزشان زنده است یا به قتل رسیده. از سوی دیگر، فرد ربوده شده آگاه است که هیچ کس به جز بازداشت‌کنندگان و شکنجه‌گران از وضعیت او با خبر نیستند. بنابراین با چنین ربایش‌های سیستماتیک، سیستم اطلاعاتی هیچ گونه رد و نشانی از بازداشت به جا نمی‌گذارد و راه‌های پی‌گیری حداقلی را به روی خانواده کاملا می‌بندد.»

به گفته او، از آن‌جایی که هیچ ردپایی از بازداشت وجود ندارد، جان و سرنوشت فرد ربوده شده به طور کامل در دستان شکنجه‌گران است و برای شکنجه، ناقص‌سازی و حتی قتل فرد ربوده شده، هیچ حد و مرزی وجود ندارد.

لیلی پورزند اضافه کرد:‌ «ربودن یا ناپدید کردن اجباری یکی از شدیدترین خشونت‌های سیستماتیک است که مطابق قوانین بین‌الملل می‌تواند یکی از مصادیق خشونت علیه بشریت باشد. موثرترین راه برای مبارزه با چنین جنایتی، افشاسازی و رسانه‌ای کردن شرایط است. گرچه ترس و ارعاب، استیصال و انزوای روانی خانواده‌های افراد ربوده شده چنان شدید است که به سختی می‌توانند چنین تصمیمی را اجرایی کنند.»

در این شرایط، گاه اعضای خانواده و نزدیکان فرد ربوده شده که در داخل کشور هستند، از بیم این که خود نیز به سرنوشت او دچار شده و ربوده شوند، گاه سکوت را ترجیح می‌دهند.

لیلی پورزند معتقد است که وظیفه کنش‌گران، رسانه‌ها و دیگر شهروندان این است که صدای خانواده‌های تحت فشار قرار گرفته باشند: «هدف دستگاه سرکوب‌گر، اعمال شدیدترین فشارها، انزوای فعالان و خانواده‌های‌شان، ایجاد وحشت و بلاتکلیفی و در نهایت، اجرای سناریوهای اطلاعاتی در نبود حمایت رسانه‌ای و حقوق بشری است.»

این فعال حقوق بشر و کارشناس مسايل زنان گفت این اقدام دستگاه‌های اطلاعاتی، تنها با انعکاس خبری و حمایت‌های حقوق بشری و بین‌المللی می‌تواند خنثی شود.

۲۹ تیر ۱۴۰۲ iranwire