نشست اعضای کمیته دفاع از حقوق و ملل ایرانی (12 اگوست )

گزارشگر: امید رمضانی Omid Ramazani

جلسه مرداد ماه کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایران همانند ماه های گذشته در دومین شنبه ماه آگوست2017 راس  ساعت مقرر( 15) در اتاق پالتاک برگزار شد و فرارتر از 4 ساعت ادامه یافت .

برنامه گذاران بترتیب آقایان نیما کاظمی نژاد، مسعودنقلی، محسن سیاحی و احسان حیاک بطور خلاصه و کوتاه بیاناتی را در رابطه با موارد نقض حقوق بشر نسبت به اقوام ایرانی، تفاووت ها و تناقضات منشور بین المللی حقوق بشر با قانون اساسی ایران، حریم خصوصی در ایران و وضعیت  فرهنگ مدنی در ایران  امروز، ایراد نموده و بیشترین زمان موجود را دراختیار بحث آزاد جلسه قرار دادند با موضوع ( نقش  فعالین حقوق بشر در داخل و خارج از ایران)

در ابتدای این نشست خانم مهناز احمدی مسئول جلسه ضمن درود و خیر مقدم به حاضرین، اقای  نیما کاظم نژاد را برای ارائه گزارش نقض حقوق اقوام ایرانی در ماه گذشته که همراه با تحلیل و بررسی آن بود فراخواندند.

آقای نیما کاظمی نژاد که به دلیل عدم دسترسی به سرور پالتاک و مشکلات ناشی و رایج در این سرور مجازی از طریق تلفن مسئول جلسه به سخنرانی و گزارش خبری خود مبادرت ورزیدند در ابتدای برنامه ضمن درود و آرزوی سلامتی و شادکامی برای حاضرین به شرح کاملی از رویداد های ماه گذشته پرداختند که متاسفانه اکثر خبرها تاسفبار و حزن انگیز بود از جمله: خودکشی دو جوان در شهرهای بانه و سقز، اعمال محدویت برای تماس زندانیان سیاسی با خارج از زندان، سقف‌هایی که بر سر دانش‌آموزان سیستان و بلوچستان فرو می‌ریزد، تبعید عمادالدین ملازهی به قرنطینه زندان به دلیل اطلاع رسانی از عملکرد دادستان، زخمی شدن یک کولبر بر اثر تیراندازی، کشته و مجروح شدن دستکم چهار کولبر در مناطق مرزی، و…. که کلیه گزارش خبری توسط ایشان به ماده مربوطه در اعلامیه جهانی حقوق بشر و قانون استناد شده بود، یاد اور میشویم کهفایل صوتی  مشروح و چگونگی این گزارش از طریق آدرس زیر قابل دریافت است: http://seda-tasvir.bashariyat.org/?p=7179

اقای مسعود نقلی دومین همکار ما نیز  دومین سخنران این نشست بودند که پشت تریبون قرار گرفته  ابتدا ضمن  عرض ادب و احترام خدمت دوستان و پوزش از تاخیر حضور درجلسه فرمودند:  امروز برآنم تا به تشریح و توضیح ماده 17 اعلامیه جهانی حقوق بشر پرداخته و  مقایسه ای داشته باشیم از آن  با  قانون اساسی وچگونگی اجرای این اصل یا ماده  در ایران امروز . آقای نقلی در آغاز سخن خویش ماده 17 اعلامیه جهانی را قرائت نموده گفتند:هر کس منفردا یا به طور دسته جمعی حق مالکیت دارد ۲٫احدی را نمی توان خودسرانه از حق مالکیت محروم نمود و اما آزادی و مالکیت فردی:

انسان آزاد مالك جان و مال خود است و سلب این مالكیت او را به برده تبدیل می كند. برده كسی است كه جان و مال او به دیگری تعلق دارد. تاریخ دوران مدرن را می توان به نوعی تاریخ مبارزه بشر برای رهایی از نهاد بردگی دانست. بردگی در تناقض با شأن و كرامت انسانی است، از این رو فیلسوفان مدرنی كه كرامت فردی را اصلی خدشه ناپذیر برای حیثیت انسانی می دانستند كوشیدند تا به لحاظ فلسفی- حقوقی انسان را طوری تعریف كنند كه تصور انسان برده ناممكن شود. مفهوم انسان مالك در اندیشه آزادیخواهانه مدرن محصول چنین تلاشی است. انسان از بدو تولد دارای حقوق ذاتی (طبیعی) ناگسستنی است كه اولین و بنیادی ترین آنها حق حیاتیا به سخن دیگر حق مالكیت بر جان و مال خود است. به این ترتیب برده ساختن انسان ها عملی خلاف حق و عدالت و مستوجب مجازات است زیرا تنها با سلب حقوق ذاتی انسان ها است كه می توان آنها را به برده تبدیل كرد .

آزادی انسان با مالكیت و تسلط وی بر جان (نفس) و مال خود تعریف می شود. بدون چنین مالكیت و تسلطی، منزلت وجودی انسان ناگزیر در ورطه نوعی از بردگی در خواهد غلتید. تقدس امر مالكیت در اندیشه مدرن ناشی از این شأن وجودی انسان به عنوان موجود مستقل و آزاد است .

علت اینكه جان و مال انسان اغلب در كنار هم یا بهتر بگوییم در طول هم و توأمان مطرح می شود این است كه حق مالكیت بر مال در واقع ادامه حق مالكیت بر جان است. انسان برای حفظ زندگی خود مجبور به تلاش است، محصول این تلاش مال است كه در واقع وسیله ای است برای تداوم بخشیدن به حیات انسان ها بنابراین حق مالكیت بر محصول تلاش انسان ها از همان جنس حق مالكیت بر جان است و نقض آن هم به همان اندازه مذموم است، مالکیت چیست ؟

مالکیت حق طبیعی فرد در جامعه است . مادامی که به این حق احترام گذاشته شده است جامعه از امنیت و ثبات برخوردار بوده است . خاستگاه هویتی انسان از بالاترین و برترین حق مالکیت او به شمار آمده است . چرا که این خاستگاه هویتی انسان است که موجودیت انسان را تثبیت و تضمین میکند . از اینرو خاستگاه هویتی انسان حق مالکیت او به شمار میرود . اصولا هر چیزی که به تاریخ و فرهنگ شان تعلق میگیرد و آن را بعنوان یک مشخصه هویتی او در می آورد در مکان مشخصی شکل گرفته است . که این مکان شخص خاستگاه هویتی فرد نامیده شده است . این خاستگاه هویتی انسان نخستین حق مالکیت او بحساب می آید.

اولین بار سلب مالکیت افراد در اصل ۱۵ ام متمم قانون اساسی مشروطیت آمده است که در این اصل چنین مقرر شده است : هیچ ملکی را از تصرف صاحب ملک نمیتوان بیرون کرد مگر با مجوز شرعی و آن نیز پس از تادیه قیمت عادله.

ولی با پیشرفت روزافزون جوامع و نیازهای همگانی در زمینه گوناگون و تامین آن نیازها لازم میشود که گاهی از اموال غیر منقول افراد سلب مالکیت شده تا رفع آن نیازها ممکن شود . در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران سال ۱۳۵۸ هیچ گونه اشاره ای به سلب مالکیت نگردیده است . بطور کلی در ایران بر سلب مالکیت قانون واحدی حکومت نمیکند و از این حیث بین قوانین سلب مالکیت و مراجع رسیدگی و تشریفات آن در بعضی مواقع هماهنگی وجود ندارد، و اما مالکیت خصوصی چیست ؟

مالکیت خصوصی عبارت است از اینکه مال مرتبط با شخص یا اشخاص معینی باشد . بنابر این مالکیت خصوصی خود بر چند نوع است که عبارتند از: مالکیت فردی : یعنی یک نفر مالک چیزی است و در آن شریکی ندارد، مالکیت گروهی : یعنی مالی بطور مشترک به افراد و جمع معینی مربوط میشود . مثلا گروههای خاص با هم اقدام به یک فعالیت صنعتییا کشاورزی میکنند نتیجه و محصول آن نیز به مالکیت مشترک و گروه میرسد، مالکیت مفروز : یعنییک نفر مالک تمام شی ( خانه ) باشد، مالکیت مشاع : در مقابل مالکیت مفروز است یعنی افرادی با هم سهیم و شریک هستند و خودبخود سهم افراد در هم است.

عناصر مالکیت  نیز عبارتند از: اطلاق : طبق ماده ۳۰ قانون مدنییعنی مالکیت حق هر گونه تصرف در ملک را به مالک میدهد،  انحصار : یعنی حقوق ناشی از مالکیت فقط به شخص مالک تعلق دارد نه شخص دیگر.

روش های سلب مالکیت:  ملی کردن : که در فرهنگ علوم اقتصادی تملک و اداره کردن یک واحد اقتصادی از طرف دولت که قبلا در دست افراد یا موسسات خصوصییا بیگانه بوده تعریف شده است . این شکل توصیف از ملی کردن به معنی انتقال و حذف مدیریت سرمایه داری خصوصی و سامان دادن آن بصورت عمومی است، مصادره اموال : عبارت است ضبط املاک و اموال مردم بعنوان مجازات و به حکم قانون و به تعبیر دیگر خارج شدن اموال و دارایی از مالکیت شخص به عنوان مجازات طبق قانون، به منظور عمران – شهرسازی : ممکن است هدف از سلب مالکیت جهت اجرای برنامه های عمرانی – نظامی یا عمومی باشد .

از جمله اهداف دیگری که ممکن است به سبب آن سلب مالکیت صورت بگیرد و در زمینه مسائل آموزشی – بهداشتی و یا در جهت حفظ و حراست از آثار ملی و میراث فرهنگی است .

و یا به منظور تامین مسکن امروزه مشکل مسکن بدلیل گسترش شهرنشینی از یکطرف ، افزایش روز افزون جمعیت از طرف دیگریکی از دشواریهای اساسی دولتها در آمده است . و هر چند دولتها در عمل ناتوان باشند لااقل به ظاهر این وظیفه را در سر لوحه برنامه های خود عنوان میکنند . در کشور ما هم با ایجاد تمهیدات اجرایی و قانونی سعی به رفع این معضل شده است . طرح هایی چون انبوه سازی مسکن از طرف برخی از وزارتخانه ها برای تامین و حل مشکل مسکن ایجاد شده است . اما ظاهرا مهمترین راه حل جهت رفع مشکل مسکن ، سلب مالکیت آنهاست . قانون اراضی شهری مصوب ۲۷/۱۲/۱۳۶۰ مشتمل بر۱۷ ماده و ۱۲ تبصره و اصلاحیه های آن مصوب مجمع تشخیص مصلحت نظام ۱۶/۱/۱۳۶۷ است  .

امروزه مسکن و شکل سازماندهی آن رابطه تنگاتنگی با امور شهرسازی دارد . بطوریکه عدم رعایت امور شهرسازی و بی توجهی به آن عملا باعٍث متوقف ماندن فعالیت ها در زمینه مسکن و تهیه آن خواهد شد . البته ارتباط این دو وظیفه بر طبق قانون زمین شهری با وزارت مسکن – توسعه و بهبود استانداردهای کیفی و کمییکی از وظایف وزارت مسکن و شهرسازی است.

احترام به مالکیت شخصی و جایگاه آن در قوانین ایران:  اولین مستند قانونی در حقوق ایران راجع به احترام به مالکیت اشخاص نسبت به کسب و کار است، و آن اصل ۴۶ قانون اساسی است که مشعر است، هر کس مالک حاصل کسب و کار مشروع خویش است و هیچ کس را نمی تواند به عنوان مالکیت نسبت به کسب و کار خود امکان کسب و کار را از دیگری سلب  نماید.

دومین مستند در اصل ۴۷ قانون اساسی است که بیان نموده : مالکیت شخصی که از راه مشروع باشد محترم است و ضوابط آن را قانون معین می کند که احترام و مشروعیت مالکیت اشخاص در قانون اساسی و قانون موضوعه مورد احترام واقع شده است .

و در ماده ۳۱ قانون مدنی (مکرر) بیان شده : هیچ کس نمی تواند مالی را از تصرف مالک آن بیرون کند مگر به حکم قانون و نیز

در ماده ۳۵ قانون مدنی تصریح شده : تصرف به عنوان مالکیت دلیل مالکیت است مگر اینکه خلاف آن ثابت شود.

اصل نوزدهم – مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ ، نژاد ، زبان و مانند این ها سبب امتیاز نخواهد بود

اصل بیستم – همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی ، سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند

اصل بیست و ششم – احزاب ، جمعیت ها، انجمن های سیاسی و صنفی وانجمن های اسلامییا اقلیت های دینی شناخته شده آزادند ، مشروط به این که اصول استقلال ، آزادی ، وحدت ملی ، موازین اسلامی واساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچ کس را نمی توان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت.

اصل چهل و هشتم – در بهره‌ برداری از منابع طبیعی و استفاده از درآمدهای ملی در سطح استان ها و توزیع فعالیت های اقتصادی میان‌ استان ها و مناطق مختلف کشور، باید تبعیض در کار نباشد. به طوری‌ که هر منطقه فراخور نیازها و استعداد رشد خود، سرمایه و امکانات‌ لازم در دسترس داشته باشد.

احترام مالکیت خصوصی در نظام حقوقی ایران و نظام بین المللی حقوق بشر: اعلامیه جهانی حقوق بشر که مبنای نظام بین المللی حقوق بشر محسوب می شود مالکیت را امری محترم و همتای حق حیات، آزادی و امنیت به شمار آورده است بر این اساس در اسناد بین المللی حقوق بشری بر تعرض ناپذیری این حق طبیعی تاکید شده و فصلی از قانون اساسی غالب کشورهایجهان به حقوق بشر و آزادیهای اساسی اختصاص یافته است. از سوی دیگر، توسعه و رفاه همگانی ملت ها، غایت مطلوب و هدف نهایی آموزه های حقوق بشر می باشد و در راستای نیل به این مقصود، حق مردم بر منابع طبیعی و ثروت های ملی کشورشان مورد شناسایی و پذیرش نظام حقوق بین الملل واقع شده است در این رابطه دولت ها با استناد به حق خودمختاری اقتصادی و حق بر توسعه و به منظور تأمین منافع ملی و مصالح عمومی مبادرت به ملی کردن اموال خصوصی اشخاص اعم از اتباع داخلی و اتباع بیگانه می نمایند از طرف دیگر مصادره اموال خصوصی به عنوان تنبیه و مجازات و تملک قهری اموال خصوصی در جهت اجرای برنامه های عمومی و عمرانی، موجب تحدید و سلب مالکیت خصوصی می گردد .

دریک کلام می توان گفت بخش اقتدارگرای حاکمیت که با اصالت دادن به قدرت، مانع حاکمیت “اصالت حق” در اداره امور کشورند.

جان کلام آنکه مساله اصلی کشور، چه برای اقلیت ها و چه برای عامه مردم ایران، مساله استبداد و قانون گریزی است. مالکیت حقی است برای بشر تا او بتواند بدون دغدغه و با آزادگی زندگی خود را سپری کرده و شخصیت خود را بسط دهد.

در ادامه خانم احمدی از اقای محسن سیاحی دیگر سخنران جلسه دعوت نمودند تا میکروفون را دراختیار گرفته و مطالب خود را قرائت نمایند.

جناب سیاحی در ابتدا فرمودند : با عرض سلام خدمت دوستان، همکاران و عزیزان خاضر، موضوع انتخابی من که میخواهم در مورد آن با شما مشارکت داشته باشم حریم خصوصی در ایران است، طبق اصل 22 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران حیثیت وحال وجان و مال و حقوق و مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز کند در اصل ماده 22 قانون تفتیش عقاید ممنوع و در اصل 25  بازرسی و نرساندن نامه ها ضبط وفاش کردن مکالمات تلفنی وافشای مخابرات تلگرافی و تلکس و سانسور عدم مخابره و نرساندن آنها استراق سمع و هرگونه تجسس منع شده است اگر چه در قانون اساسی ایران اشارهایی کلی به حریم خصوصی شده ولی در حقوق ایران مقررات خاصی برای حمایت از حریم خصوصی وجود ندارد.

در عوض اروپا در سال 2012قانونی را تصویب کرد که طی آن سایتهای اینترنتی اروپایی برای استفاده از کوکی ها به منظور ذخیره کردن اطلاعات کاربران باید از آنها اجازه بگیرند.

برای حریم خصوصی چهار وجه وجود دارد که عبارتند از: حریم شخصی که میتواند شامل اطلاعات مالی پزشکی و زندگی خصوصی افراد باشد، حریم جسمانی که حفاظت از جسم افراد در مقابل آزمایش ژنتیک و ….. مربوط میشود، حریم ارتباطات که شامل امنیت اطلاعات اینترنتی پستها ی الکترونیکی تلفنها وپست و سایر اشکال ارتباطات است، حریم مکانی که به اعمال مجموعه ای از محدودیتها و نظارتها در محیط کارو زندگی افراد و اماکن عمومی مربوط میشود.

وقتی داخل ماشینتان هستید می توانید هر موسیقی را گوش بدهید و هر حرفی که دلتان میخواهد بزنید و گوش بدهید موسیقی ویا حرفهای که در مکان عمومی مجاز نباشد چون به قول معروف خودرویه خودتان است و چهار دیواری است و اختیاری.

اما مقامهای نیروی انتظامی میگویند داخل خودرو حریم خصوصی نیست سعید منتظر المهدی سخنگوی نیروی انتظامی با ارجاع ماده 5 قانون حمایت از آمران به معروف و نهی از منکر گفته که مکانهایی که جلوی چشم مردم هستند از جمله وسایل نقلیه نباید مشمول حریم خصوصی باشند و طبیعتا رعایت هنجارها و قانون باید داخل آنها رعایت شود راننده ها نمی توانند آن کارها را انجام دهند که عرفا یا قانونا نمیتوانند جلوی چشم مردم انجام دهند در مورد زنان وضعیت وقتی بهرجند شود که این به ترتیب نیروی انتظامی می تواند شما را از خودرو خارج کند از لباس و حجابتان ایراد بگیرد ممکن بازداشت ودر نهایت مجازات شوید کاری است که بارها انجام شده است بحث حریم خصوصی اوایل دهه شصت بالا گرفته وقتی نیروهای انقلابی برای تجسس تفتیش بدون توجه به قوانین به هرجایی میرفتند تا اینکه خمینییک فرمان یک فرمان چند ماده ایی صادر کرد که در آن بحران شرایط امنیتی مگر دستور نداده بود که ماموری برای دستگیرییک فردی که به عنوان اقدام مسلحانه رفته و وارد خانه اش شده و دید اشتباه کرده و حتی اگر آنجا وسیله قمار و شراب مواد مخدر وجود داشته باشد و بیایی بگی شما مجازات مشوید اگه بیایید بیرون و فاش کنید و آبرویه آن شخص برود حق ندارید راجب به زندگی خصوصی مردم دخالت بکنید

ماجرای حریم خصوصی مدتهاست در ایران مورد بحث و مناقشه است از مسئله پوشش گرفته تا داشتن ویدئو و ماهواره در خانه از تعیین سقفی برای مهریه تا اخیرا موضوعی که دوباره داغ شده است حریم داخل خودرو سئوال همیشگی در باره این موضوعات این بوده است آیا این مورد جز حریمخصوصی افراد است یا نه.

مسئله فضای داخلی خودرو به عنوان حریم خصوصی نیز از سالها پیش مورد مناقشه بود اولین بار اوایل دهه 70 پلیس راهنمایی و راننذگی از ممنوعیت استفاده از شیشه های دودی برای ماشینها خبر داد .اولین مسئله و دلیل عنوان شده جلوگیری از سواستفاده و آدم ربایی بود در سالهای بعد درصدهای مشخصی برای دوری کردن شیشه های ماشین ها از طرف مسئولان راهنمایی و رانندگی مشخص شد سال گذشته نیز بنا به اعلام ماموران راهنمایی و رانندگی تخلف و بالا بردن در صد دودی کردن شیشه اتومبیل جریمه 50 هزارتومانی را در پی دارد.

در روزهای گذشته صحبتهای سخنگوی ناجا مبنی بر اینکه داخل ماشین های شخصی حریم خصوصی نیست دوباره ماجرای حریم خصوصی آدمها را برسر زبانها انداخته است هرچند ورود پلیس نامحسوس به  اتوبانها و ارسال نامه برای افرادی که به حجاب تشخیص دادن آنها و دعوتشان به کلانتری وزرا از همان ابتدا ماجرا خط بطلانی روی این فکر است که ماشین می تواند حریم خصوصی آدمها محسوب شود رفتارهای ماموران گشت ارشاد و پیاده کردن افراد از ماشینشان و بررسی البسه آنها نیز تاییدی دیگر از ماجداست که از نظر مسؤلان انتظامی ماشین نمیتواند مصداق حریم خصوصی افراد باشد اما اعلام واضح این دستور به مثابه آتش زیر خاکستر باعث شد فعالان مدنی و همچنین حقوق دانان در باره حقوقی که از آنها سلب میشود حرف بزنند.

 سخنگوی نیروی انتظامی در هفدهمین نشست خبری خود اعلام کرد که حریم داخل خودرو حریم خصوصی نیست و پس از آن درباره موضوع استفاده از شیشه های دودی و رعایت حجاب توضیحاتی داد بنابر مصوبات هیئت وزیران استفاده از شیشه دودی به نحوی که راننده و سرنشین داخل آن مشخص نباشند ممنوع و جرم وپلیس در مواجهه با آن باید اعمال

قانون کند یعنی باید طوری انتخاب کنند که امکان رویت داخل خودرو از فاصله سه متری مهیا باشد البته رعایت این قانون هم دردید راننده تاثیر بسزایی دارد و هم از منظر امنیتی مورد نظر پلیس است .

اینکه مصون بودن حریم خصوصی از هر گونه تعرض واینکه حتی در صورت وجود احتمال وقوع جرم ورود به آن مستلزم حکم قضایی است تردیدی نیست آنچه هر چند گاهی مورد بحث و مناقشه می شود در خصوص مصادیق حریم خصوصی است و این بحث که فلان مکان حریم خصوصی هست یا خیریکی از مشخص ترین این موارد موضوع اتومبیلهاست که این سؤال مطرح شده آیا داخل اتومبیل شخصی حریم خصوصی است یا خیر در این مورد بحث بسیار شده است از نظر قانونی مستند مصونیت اتومبیل از تعرض ماده 55 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1394 است که ماده 55 آن مقرر میدارد ورود به منازل اماکن تعطیل و بسته تفتیش آنها و همچنین بازرسی اشخاص و اشیاء در جرائم غیر مشهود با اجازه موردی مقام قضایی است. هر چند وی اجرای تحقیقات رابه طور کلی به ضابط ارجاع داده باشد.

ایشان در پایان سخنرانی خود خاطراتی را از آب شرب آلوده در آبادان بیان کردند که در پیاعتراضات مردمی نیروهای امنیتی بدون مجوز به محل کار و کسب افراد وارد شده، شهروندان  معترض را همراه با ضرب و شتم دستیگر و به ماشین های خود منتقل میکردند ویا نیمه های شب به  منازل افراد یورش برده کل اعضای خانواده اعم از زن و دختر و کودک را به همراه سرپرست خانواده دستگیر میکردند، کودک، پیرمرد، نوجوان 12 ساله و….، صحبت ازبی معنا بودن تقدس و احترام به حریم خصوصی در ایران است.

اقای احسان حیاک آخرین سخنران این نشست پس از اتمام سخنرانی اقای سیاحی پشت تریبون قرار گرفته و ضمن سپاس از سخنرانان جلسه وسلام خدمت یکایک حضار، میهمانان و همکاران گفتند:موضوع انتخابی من  بررسی وضعیت فرهنگی و مدنی ایران در ابعاد مختلف هستش، اما در ابتدا اجازه میخواهم یک تعریف جامع از فرهنگ را داشته باشیم.

فرهنگ راهکارهای شایع موجه در یک جامعه است برای رفع هرگونه نیاز واقعی یا غیر واقعی. فرهنگ همواره نرم‌افزار است و تمدن شامل آن سخت افزارهاست،  به عبارت ساده‌تر فرهنگ آن چیزی است که مردم با آن زندگی می‌کنند. فرهنگ ازآنِ مردم است؛ ادوارد تایلورفرهنگ را، مجموعه پیچیده‌ای از دانش‌ها، باورها، هنرها، قوانین، اخلاقیات، عادات و هرچه که فرد به عنوان عضوی از جامعه از جامعهٔ خویش فرامی‌گیرد تعریف می‌کند.

هر منطقه از هر کشوری می‌تواند فرهنگ متفاوتی با دیگر مناطق آن کشور داشته باشد. فرهنگ به وسیلهٔ آموزش، به نسل بعدی منتقل می‌شود؛ در حالی که ژنتیک به وسیلهٔ وراثت منتقل می‌شود، مثلاً گفتگو به زبان فارسی یک راهکار است برای رفع نیاز رو در رو سخن گفتن و زبان چینی راهکاری دیگر برای مردمانی دیگر برای رفع همین نیاز است .

فرهنگ، راه مشترک زندگی، اندیشه و کنش انسان در یک جامعه است که در بر گیرندهٔ این موارد است:  سازگاری کلی با نیازهای غریزی و فطری واقتصادی یا محیط جغرافیایی پیرامون؛ سازمان مشترکی که برای فرونشاندن نیازهای اجتماعی و سیاسی که از محیط پیرامون برخاسته‌اند، پیدا شده است؛ مجموعهٔ مشترکی از اندیشه‌ها و دستاوردها. فرهنگ شامل هنر، ادبیات، علم، آفرینش‌ها، فلسفه و دین است ومجموعه آن دارای عناصر بسیارند که بطور آمیزه و نامیزهٔ معنایی در جامعه شناورند و درست از میان خودآگاه و ناخودآگاه هوشیاری اجتماعی عبور می‌کند.

مردم برای تغییر فرهنگ خود لازم است زحمت زیادی بکشند. زیرا فرهنگ؛ خواهانِ مانایی است. در برابر فرهنگ، نافرهنگ است و عبارت است از آنچه جامعه با آن تعامل دارد ولی فرهنگ نیست. مانند اقلیم، آب و هوا، ژن، حوادث، وجود یا عدم وجود منابع طبیعی، سنت‌های الهی، بیماری‌ها و …

عامل تعیین کننده شکل فرهنگی و نقش آن در جامعه سیستم حاکم بر آن جامعه ست که به وسیله ی ابزار سیاست از شیوهای مختلفی از جمله اقتصاد ،آموزش،مذهب به یک جامعه تزریق میشود و ارزشهای یک جامعه را تعریف میکند و ارزشها از شکل گیری فرهنگ و مدنیت پشتوانی میکنند

عامل تاثیرگذار به وسیله فاکتورهای تعیین کننده در ساختار فرهنگ ایران چیست و مکانیزم آن به چه شیوۀ هویت فرهنگی حال حاضر ایرانیان رو تحت تاثیر قرار میدهد؟  به عبارت دیگر یک شخص در ایران باید چه دورهائی و در چه ابعادی را برای تشکیل شخصیت فرهنگی خود طی کند؟

آموزش چه تاثیری دارد؟  آموزش میتواند از طرف کلیه بافتهای مثل آموزش و پرورش، دانشگاه،جامعه و خانواده مفید واقع گردد.

درطول دوره های مختلف ما با آموزش غلط  درسی و اخلاقی و  دینی از طرف ابزارهای اموزش و پرورش صدا وسیما ارگانهای امنیتی دانشگاها و مکانهای عبادت روبرو هستیم  که شخص به مرور زمان در مورد همۀ آنها  به دلایل مختلف  دچار یک شک و دوگانگی ذهنی نسبت به آنها میشود،  این دلایل اکثرا مربوط است به تضادی که در برخورد با آنها مواجه میشویم مثلا :

کودک یا نوجوان می آموزد که دروغ نباید گفت،  اما روبروشدن با فروشند ی مغازه ایی که برای اثبات حرف خود هزار و یک سوگند یاد میکند و در نهایت برخلاف گفته های و سوگند ها جنس مورد نظر را با قیمتی بسیار کمتر در اختیارتان قرار میدهد، بسیاری از ارزشهای تعریف شده به صورت ناخودآگاه به چالش کشیده میشود، حالت ریگر در اثر « به ارث بردن » افکاریست که نه آنرا درک  کرده ایم، نه قبول و نه هضم آن برای ما آسان است، در نتیجه مردمی را میبینم که بطور مثال در مراسم مذهبی به نفع یا بر ضد دیگری شعار مرگ سر میدهند و یا بر سرو سینه خود میکوبند.

تاکتیک زیرکانه دیگری که به وسیله ایدئولوژی انجام میشود (این سخن نه برضد مذهب، بلکه توضیحی است در مورد روش سوء استفاده نظام از دین و مذهب) اندوهگین کردن جامعه است  که به همراه خود باور به گناه و اندیشه مجرم بودن را دارد وگناه نیز ترس از گناه و پناه بردن به مکانها و مراسم های مذهبی و…..برای رفع خلاء کاذبی که بین شخص و خدا در ارتباط با زندگی در چنین جامعه ای  بوجود آمده است یعنی سوء استفاده نظام از موقعیت دین برای اهداف خود به وسیله شستشوی مغزی و در نتیجه سوء برداشتهای غلط جامعه از مذهب و مختلط شدن آن با مسائل نامربوط که باعثه ناهماهنگی شخص در مقابل جامعه و بالعکس میشود و یا شیوهای پیچیده تر دیگری از این قبیل.

حال نگاهی داشته باشیم به عامل اقتصادی در تشکیل شکل فرهنگی: عامل اقتصادی جدا از تاثیر مستقیم که ایجاد میکند پشتوانه و تاثیر گذار بر عامل آموزش نیزهست،اقتصاد مناسب میتواند کمک کند تا یک شخصی دوره های مختلف را از یک سری جهات به صورت ظاهری و غیر لابراتواری نسبتا مناسب تر بگذراند و از سرکوبها مختلف نظام فعلی و ارزشهای غیرقابل هضم جامعه آسیب کمتری ببیند در حالیکه اقتصاد نامناسب باعث شدید ترین سرکوبها و موانع در جامعه های سرمایه داری است ایران نسبت.

فرهنگ چشم و هم چشمی مثال ساده ی این عامل است.

 برخورد یا خط قرمزهایی که از جانب سیستم آموزشی نظام  وجود دارد وخانواده یا جامعه با آنها روبرو میشود نیز تاثیر زیادی در به وجودآوردن شکل فرهنگی یک اجتماعی دارد

در مارس فعلی اکثر دانش آموزان ناتوان سرپردان و ناتوان مانده اند چون سیستم آموزشی بصورت عامل متحرک برای یادگیری نیست و شیوه خاصی برای جلب دانش آموز یا کشف استعداد دانش آموزان وجود  ندارد

در عصری به سر می بریم که فیلمها، رسانه ها و سایر امکانات مختلف صوتی و تصویری وجود دارد و ارزشهای جالبتری برای یک شخص تعریف میشود،  وما با تفکیک جنسیتی روبرو هستیم! از برنامه ای سالم و سیستمی برای وقت گذرانی سالم در مکانهای مختلف  محرومیم،  از امکان دستیابی به افکار آزاد و مورد علاقه، موسیقی خاص، انتخاب پوشش  و… محرومیم، و بسیار نمونه های دیگری که  زمان کافی برای بازگو کردنش را دراختیار نداریم ، قرارهم نیست تا بصورت تخصصی و جامع به آن پرداخته شود، نیازی هم نیست که صدرصد مرور شوند زیرا اکثر شما در پیرامون خویش شاهد نمونه هائی از این قبیل بوده و هستید و بخوبی میدانید که فنداسیون تمامی این سیاستها ابزاریست به اسم رعب و وحشت  که از اول انقلاب همواره در تمامی بخشهای این نظام بوده است ،یعنی سیستم ترس، فوبیا، سیستم  متکی به رعب و وحشت،  یعنی گرایش به دگر آزاری یا سادیسم .

چکیده ی این مسائل چیزی نیست جز به وجودآمدن ارزشهای اشتباه ، رفتارهای ناهنجار و همراه آن روییدن منطقی نامناسب  در جهت توجیه رفتارها ، برداشتها و ارزشها که همگی آنها بخشی از فرهنگ و مدنیت به حساب می آبد، متاسفانه فرهنگ توده دچار فقر شدید و در نتیجه به عارضه سوهاضمی فرهنگی دچار شده است.

مثلا اینکه چرا زنان ایران بالاترین آمار مصرف محصولات آرایشی رو دارند یک واکنش در مقابل پوشش اجباری محدود است یا رفتارهای ما در برخورد با محیط زیست زمانیکه زباله ها و زائده های خود را آنگونه که باید و شاید، جمع نمیکنیم، زیرا میتوان گفت که بگونه ای بیماری مبتلا هستیم، یک مشکل روانی، با پوزش بسیار، وحشی شده ایم یا بهتر آنکه بگویم احساس آزاد بودن میکنیم چرا که در مکان های دیگر و در حالتهای دیگر نتوانستیم آزاد بودن خود را به شکل درست  تجربه کنیم،  به ما اجازه داده نشده است که در ازادی خود را پیدا کنیم لذا بروز چنین اعمال و رفتاری کاملا ناخودآگاهنه انجام میشود.

یا تماشای اعدام در ملاء عام. در واقع نگاه کردن به اعدام نوعی لذت هست یک نوع سادیسم به معنی مردم آزاری،  میتوان گفت که افراد جامعه ما با توجه به شرایط موجود، سلامت روانی خود را  از دست داده اند، جوانان به دلیل منع شدن از بودن با جنس مخالف بیشتر از هر چیزی و به شیوه های نامناسب روی آورده و به دنبال بازی با جنس مخالفند،توجه کنید به  برداشت ها و ادبیات رایج.همانند راننده ای که پشت آمبولانس برای زودتر رسیدن از تمام امکانات موجود استفاده میکند.

 و اما بهره برداری سیستم از وضع موجود:صرف کردن پتانسیل عظیم انسانی به خصوص جوانان برای حقوقی که در گروه اولین حقوقهای انسان امروز است و یا خرج کردن ظرفیتهای انسانی برای اهدافی پوچ و کاذب را به همراه دارد، مکانیزم اینگونه است: ایجاد یک خلع در خواسته آرمانی و غریزی اجتماع، و افراد جامعه ناخودآگاه  برای رفع  و دفع نیازهای غریزی و احساسی رو بر اهداف آرمانی آورده که در حالت واقع بینانه آن را  برای ازخود تعریف کردن ترجیح میدهند.

این نوع مکانیزم ها موجب بروز روان پریشی گردیده که در نتیجه آن فرهنگ ما متلاشی وجامعه  فرهنگ  خود را بطور کلمل از دست  داده است، نیم نگاهی به نطفۀ کلمه فرهنگ، که در واقع برآمده از ارزش است نشان از آن دارد که ارزش ها از بین رفته است و ارزشمداری تغییر شکل داده است.

در بخش اداری نیز روابط، فامیل بازی، پارتی بازی و فساد مدیریت در یک سیستم باعث به کارگیری افراد غیر متخصص و نالایق و ناکام ماندن افراد متخصص و شایسته میشود که ما در اینجا شاهد برهم زدن توازن ارزش، شکست شایستگی و تناقض هستیم که  مسائل این چنینی مولد ایجاد عقده میگردد و در نتیجه عامۀ جامعه تصمیم میگیرند که نسبت به مشکلات دیگران و یا خدمت رسانی درست در کار و حرفۀ  خود بی توجه باشند و خود را به پلکانی از همین نظام برای رفع مشکلات وصل کنند.

حجاب اجباری یکی دیگر از دلایل از بین بردن ارزش هاست که از ابتدای انقلاب تاکنون نه تنها موفق به کنترل کردن آن و در نتیجه استحکام خانواده ها نشده اند بلکه فساد و روابط خارج از ازدواج را چند برابر نموده،  بطوریکه پیش بینی شده  است سال ۱۴۰۰ سال انفجار جمعیت کودکان خیابانی نه به معنی کودکان کار بلکه کودکانی که حاصل روابط نامشروع هستنند و در خیابان متولد گردیده و یا در خیابان ها ویلان و سرگردانند میباشد،  سن روابط نامشروع افراد بزرگسال با کودکان به  زیر۱۰ سال رسیده است و تمامی این موارد بیانگر آنست که جایگزین ارزشها و باورهای فرهنگی مردم چقدر به جامعه آسیب زده است

مذهب بخشی از فرهنگ غیر قابل انکار ماست ،ابعاد زیادی از مذهب با خشنودی (بنده تایید نمیکنم که اینگونه اعمال جزئی از مذهب باشد یا سوء استفاده از مذهب) در ارتباطن اما  اگر کسی از باورهای مذهبی تخطی کند به شدت تنبیه خواهد شد، این نوع مجازات ها به باور تبدیل گردیده وبخش بزرگی از ارزشهای جامعه را در برگرفته و و در وجود جامعه نهادینه شده است، جای انکار نیست که مردم لذت میبرند از خشونت ، بدفعات در جاده و یا یا خیابان به یکباره شاهد دعوا ومشاجره ا ی بوده ایم و بوده اید که اگر اندکی تامل کرده و به پیرامون خود توجه کنیم یک نوع ارضا شدن را در چهرۀ سایر تماشاگران با نگاه نکردن خواهیم دید .

اینده چنین وضعیتی به کجا خواهد رسید؟

به نظر من آینده این وضعیت به صورت و حشتناکی رو به تخریب است و هر روز بیش ار پیش همانند ویروسی در حال گسترش  است که با وضعیت درک سطحی مردم از مسائل ونگاه آنان به حل آنها در حال حاضر، حتی با تغییر نظام نیز (به عنوان کسی که مخالف نظامه) نیز امکان پذیر نخواهد بود

از دوره مشروطه به این سو همواره تلاش کرده اند که با تغییر نظام سیاسی یا تغییر رئیس دولت و کابینه مسائل را حل کنند، اما این تلاش ها طی دو قرن اخیر بی نتیجه بوده است .

دستاوردهای درخشان انقلاب مشروطه با انقلاب اسلامی بر باد رفت و در اواخر دوره پهلوی مردم می گفتند که هر که به جای شاه بیاید بهتر از اوست. این در حالیست بنیادهای نظری مردم ایران درباره حکومت داری، فرهنگی نبود؛ به این معنی که حزب تشکیل می‌شد بدون اینکه حتی یک کتاب بگوید حزب چیست و چرا جامعه به آن نیاز دارد .

جمهوری اسلامی نقض آشکار حاکمیت ملی ایرانیان است این رژیم در تمام این سالها بدون هیچ درنگی حقوق ملت ایران نادیده کرفته و نسبت به حقوق ذاتی انسان ها  تجاوز کرده است. چنانچه پرسشگری و نقد در ایران بوجود نیاید و تفکر فرهنگی برای نگاه به تاریخ ایران مد نظر نباشد، ما همچنان در این چرخه سرگردانیم و سعی داریم با تغییر حاکمیت سیاسی مشکلات جامعه را حل کنیم که با واقعیت های تاریخ ایران سازگاری ندارد .

« ما حتی نتوانسته‌ایم روایت‌های منصفانه از تاریخ خود را ارائه دهیم. مثلا جریان‌های سیاسی در شناخت چهره‌های تاریخ مشروطه، نظیر تقی زاده، عملکرد منصفانه نداشتند و تصویر دیگری از این چهره‌ها ارائه دادند. جریان‌های چپ، جریانهای ناسیونالیست و جریان‌های اسلامی هر کدام برداشت خود از تاریخ را ارائه داده و تعادل را در نظر نگرفتند».

دربارۀ  همین نظام نیزمردم باید مورد پرسش قرار گیرند که چگونه با رژیمی که تا بدین حد حقوق آنان را پایمال می سازد مدارا می‌کنند و حتی در مواردی هم همکاری می‌کنند،  مگر نه اینکه عامۀ  مردم تظاهرات خیابانی را به جشن هایخیابانی ترجیع داده و زاری کردن در مراسمات مذهبی را به شادی کردن ؟.

و یا اگریکی از  مسئولین برای حل مشکل فردی حاضر به گرفتن رشوه باشد، طرف مقابل چراباید حاضر به پرداخت رشوه درخواستی باشد؟ اینگونه عملکرد و واکنشها ئی که مثال زده شد ثابت میکند که اگر چه قدرتهای جهانی و گروه های منفعت طلب در داخل کشور بی تاثیر نبودند اما پتانسیل توانایی تسخیر مردم و انحصار مملکت ویا پدیده و بروز نظام جمهوری اسلامی بدون همکاری و دخالت مردم میسر نبوده و نخواهد بود.

ماهم اکنون اپوزسیونهایی مختلفی داریم با حمایتهای مردمی که اکثرا سلطنت طلبند، روشنفکرانی داریم که  (به عنوان یک انسان بیطرف در دین) که فکر میکنند با جدائی دین از حکومت شدن ویا رهائی از نظام فعلی بسیاری از مشکلات برظرف حواهد شد اما  به همان میزان که طرف مقابل در بستر دادن افکارش رادیکالیسم و توتالیتر هست طرف اپوزیسیون هم همین گونه می اندیشد، بدون توجه به مکانیزم جامعه، متاسفانه روشنفکران ایران هم فکر تولید نمی‌کنند، فقط و فقط نقد می‌کنند.

کتابهای منتشر شده در ایران را بررسی کنید در حال حاضر دانشگاه‌های ایران در حال ورشکستگی است و یک تحقیق دست اول یا کتابی که فکر و اندیشه ارائه بدهد تولید نمی‌شود .

بهتر بگویم، جمهوری اسلامی به هویت وفکر مردم تجاوز کرده است، تاریخ را سانسور می‌کند، فرهنگ مردم را تا حد فرهنگ خرافی تقلیل داده است و تا زمانیکه این تغییرات و دگرگونیها از ذهنیتی که  در ان زندگی میکنیم زودوده نشود مشکلات پابرجاست، تا زمانییکه اکیپی سالمتر و بهتر از روشنفکران و اپزیسیونهای فعلی را بوجود نیاوریم تغییری پیدی نخواهد آمد بلکه وضعیت بدتری را نیز شاهد خواهیم بود .

تا زمانیکه بزرگترین سلاح ما اندیشه، تفکر و مطالعه نباشد، تا زمانیکه ما نتوانیم با روش زندگی خود را با روشی نوین به نسلهای آینده منتقل کنیم وضعیت بهتر نخواهد شد، بیاد داریم که

پدران، روشنفکران، فرهیختگان و حتی تودۀ مردم قیل از انقلاب هم بر این باور بودند که اگر شاه برود بقیه مسائل خود بخود حل خواهد شد و دیدیم که چه شد.

با یک نگاه به ژاپن و سوئد بدون تغییر رژیم و نگاهی نیزبه فرانسه که با انقلاب به جایگاه فعلی رسیده اند در می یابیم که هر کشوری نسبت به شرایط فرهنگی،جغرافی،سیاسی و… نیاز به نسخه مخصوص به خود را دارد،نه کپی برداری و ما نیز باید  داروئی برای بهبود دردهای مزمنی پیدا کنیم که در تاروپود کشورمان رسوخ کرده است.  به امید روزیکه شاهد شرایط های ایده آل بویژه شرایط اده آل فرهنگی در کشورمان باشیم.

بخش پایانی این نشست اختصاص به بحث آزادی بود پیرامون : نقش  فعالین حقوق بشر در داخل و خارج از ایران که در ابتدا ی آن آقای محمد ابوطالبی چنین فرمودند:

سازمان عفو بین‌الملل در گزارش تازه‌ای که، روز چهارشنبه ۱۱ مرداد منتشر کرد، با تاکید بر تشدید سرکوب‌ها و رفتارهای خصمانه با مدافعان حقوق بشر در ایران، خواستار پایان دادن به آزار و پیگرد آنان شده است. عفو بین‌الملل یادآور می شودکه قوۀ قضائیه و دستگاه‌های امنیتی در این مدت با هتک حرمت مدافعان حقوق بشر دهها تن از آنان را دستگیر کرده و آنان را

با «اتهاماتی واهی چون “اقدام علیۀ امنیت ملی” مورد محاکمه قرار داده و زندانی کرده است.

بعضی از مدافعان حقوق بشر به سبب تماس باسازمان ملل متحد، اتحادیۀ اروپا و سازمان های دفاع از حقوق بشر نظیر عفو بین‌الملل به بیش از ١٠ سال زندان محکوم شده اند

در بیانیه سازمان عفو بین‌الملل آمده است : مقامات ایرانی خود به افزایش ارتباط و همکاری باسازمان ملل و اتحادیه اروپا، بویژه پس از حصول توافق اتمی می بالند، امّا با مدافعان حقوق بشر دقیقاً به خاطر تماس با همین نهادها همچون مجرم رفتار می کنند

این افراد زندگی خود را فدای ساختن یک جامعۀ عادلانه‌ تر و انسانی‌ تر می کنند و حقیقتاً مایۀ شرمساری است ک با آنها به سبب بروز شجاعت از خود، اینگونه بی رحمانه برخورد شود

سازمان عفو بین‌الملل در گزارش خود، تصویری جامع از افزایش سرکوب‌ها و فشارها علیۀ گروه‌های مختلف مدافع حقوق بشر که در زمینه‌های گوناکون فعال‌اند ارائه می‌کند که  در آن موقعیت ٤٥ تن از آنان به عنوان نمونه ترسیم شده است .

مخالفان مجازات اعدام، فعالان حقوق زنان، مدافعان حقوق کارگران، فعالان حقوق قومی و مذهبی، وکلای مدافع حقوق بشر، فعالین اجرای عدالت و فعالین زیست محیطی ( این را من اضافه کردم).

همچنین درگزارش عفو بین‌الملل به افراد و اتهامات واهی آنها نیز اشاره شده است: آرش صادقی   تماس با اعضای پارلمان اروپا، نرگس محمدی، نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر در ایران، راحله راحمی پور مکاتبه با سازمان ملل متحد،  اسماعیل عبدی (عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان) ارتباط با عفو بین الملل،  داوود رضوی(عضو سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه) ارتباط با سازمان جهانی کار،  علیرضا فرشی  به سبب نوشتن نامه به یونسکو و برگزاری روز زبان مادری، آتنا دایمی، امید علی شناس،عبدالفتاح سلطانی

مبارزینیا مدافعین حقوق اولیه بشری

لازم می دانم در ابتدای مطلب عرض کنم که مقصد وهدف ما اپوزسیون حکومتی نیست بلکه موضوع کشاورزان، ومعلمان، پزشکان، دانشجویان، کارمندان و مادران خانه دار، یعنی مردم کوچه وبازاری است که تنها به دلیل نقض حقوق خویش و شاید هم دیگر هم وطنان در پی اعتراض به نقض حقوق اولیه و درخواست احیای این حقوق به عرصه جامعه وارد میشوند و اگر چه  این افراد یا مدافعین حقوق بشری در اساس مخالف یا برانداز هم نیستند و درصورتی که بتوانند به خواسته صنفی یا گروهی خود برسند مجددا به روال عادی بازگشته و مشغول به زندگی روزمره خویش میشوند، اما بواسطۀ  عدم تمکین متولیان حکومتی برای احیای حقوق پایمال شده آنان، این قشر به پا خواسته بر حق خود پافشاری می کنند وحکومت نیز در مقابل اقدام به بدترین شیوه ها ی سرکوب نموده و با صدور احکامی بدون پایه و اساس، زندان ها رامامن این آزادیخواهان می نماید.

اینان انسان هایی هستند غیر معروف ، بسیار ساده و درگیر زندگی معمول خویش و همین امر نیز باعث می گردد تا زمانی که این شیران آزاده وارد عرصه مبارزه برای احقاق حقوق مردم وخود میشوند بدون هیچ حمایتی به دست حکومت اسیر شده و فشارهای زیادی مانند سالها حبس ، دوری از خانواده ، تبعید وشکنجه  را برای رها کردن فعالیت های خود تحمل کنند  و هیچ مرجع داخلی یا بین المللی خبری از این انسان ها نداشته و ندارند.

درهمین رابطه از شما عزیزان می پرسم کدامیک از ما محمد علی عموئی اهوازی را می شناسیم؟ راهبر فرهنگی و آموزشی، محسن عمرانی بوشهری  را می شناسیم؟معلم مدافع حقوق صنفی، ایوب اسدی کرد را می شناسیم؟فعال کرد، شیراحمد شیرانی را می شناسیم؟فعال بلوچ،  پیام شکیبا را می شناسیم؟ دانشجوی دانشگاه علامه، مرتضی مراد پور را می شناسیم ؟ جوان فعال تبریزی.

لطفا اگر شناحتی از این مبارزین گمنام دارید بفرمایید ؟ من هم مثل شما وتنها فرق من تهیه گزارش ماهانه و آشنایی بصری به این نام ها می باشدو بس.

اکنون ما چرا و با چه روشی باید فعالیت کنیم و الویت های فعالیت حقوق بشری ما چیست ؟ آیا فعالین و آزادیخواهان داخل کاری ارزشمند انجام می دهند (که البته انجام می دهند ) ؟ یا فعالین خارج ازکشور ؟

به نظر من ابتدا باید شرایط فعالیت و دسته بندی فعالین را مشخص کنیم.

مدافعین حقوق اولیه بشری از دید من (این دقیقا دیدگاه شخصی من می باشد و قبول یا رد آن مطرح نیست بلکه ورود به بحث توسط دوستان و ارایه نظرات مهم است) در داخل و خارج به صورت زیر قابل تفکیک می شوند:

فعالین داخل کشور

فعالان حرفه ای:  وکلا، فغالین سیاسی و اعضای گروه های تابلو دار تابع اصول اساسی نظام با قبول حاکمیت.

فعالان غیرحرفه ای : مردمی با حس انسان دوستانه، وطن پرستانه که در پی احقاق حقوق خود و دیگران هستند اکثریت آنها از طبقه متوسط جامعه بوده  که به دلیل آشنایی با فرهنگ های خارجی و دستیابی به اخبار سایر کشورها از طرق مختلف مانند ماهواره و اینترنت و نهایتاتحصیلات عالیه، همواره پرجم دار حرکت های اجتماعی بوده اند (بدون وابستگی  به جریان ها و احزاب).

مردم ساده (سیاهی لشگر ):  این قشر تلفیقی از قشر متوسط و ضعیف جامعه می باشند که دانایی و آگاهی ندارد و تنها با فشار های خاص و کانالیزه شدن وارد عرصه احقاق حقوق اولیه خود و دیگران خواهندشد. این گروه با فشار نیروهای بازدارنده حکومتی بلافاصله جبهه را رها می کنند و فعالیت های تبلیغاتی حاکمان، اثر بخشی فراوانی بر روی آنها دارد.

فعالین خارج از کشور

فعالینی که ازفشار زندان و شکنجه و یا احتمال تکرار آن از کشور خارج شده اند.

فعالینی که قبل از دستگیری و اقدام دادگاه ها ازکشور خارج شده اند.

فعالینی  که بدون هیچ مشکلی از کشورخارج شده اندو درخارج به جرگه فعالین و مدافعین حقوق بشر پیوسته اند.

تعداد ردیف سوم متاسفانه بیشتر از ردیف های 1و 2 می باشد و این منجر به حضور نیروهایی بدون تجربه مبارزه و طبیعتا سبک سر در جمع فعالین مبارز خواهد شد و براین اساس بیشتر به فکر بزک کردن و نمایش فعالیت خود بوده و هیچ دردی نسبت به شکنجه ها و زندان های طویل المدت و نابود کننده داخل نخواهند داشت .

بزرگترین آفتی که این نیروها و حتی فعالین ردیف های 1 و2را مبتلا می کند فاصله گرفتن از مردم داخل کشور می باشد .

آیا تعریف فعالیت حقوق بشری به حضور سالیانه در مراسم های خارج ازکشور و داشتن تصاویر مختلف در کنار شخصیت ها و یا حضور لحظه ای در مبارزات خیابانی( بمنظور تهیه مدرک) نشان از پیروزی و فعالیت حقوق بشری است؟ یاحداکثر مصاحبه باچند رسانه فارسی زبان خارج کشور؟

آیا فریادها و جیغ های دردآلود زمان بازداشت آتنا فرقدانی در دادسرای اوین (درحضور پدرش ) رساتربود یا میتینگ های گاه و بیگاه گروه های مختلف در اروپا وآمریکا؟

رژیم در تهران با کوتاه کردن آسمان وطن ، ایرانیان را به انسان هایی قد کوتاه مبدل کرده و سعی دارد آنها فراموش کنند که قدهای برافراشته ای هم چون فریدون و رستم وسهراب داشته اند و دیگر به یاد نیاورند آریو برزن و فیروزان را، حکومتی که مردم را به پایین بودن سقف توقعات سوق داده است درحال استحاله فرهنگ این مرزو بوم است و وظیفه روشنگری و آگاهی رسانی آن هم بازمانی نه چندان کوتاه، تنها راه توسعه حق آزادی و آزاداندیشی است

با امید به اینکه هرچه سریعتر به الگویی واحد برای فعالیت های حقوق بشری ونه حتما بهترین الگو، دست پیدا کنیم البته با حضور تمامی عزیزان.

در ادامه این بحث آقای حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی درباره فعالیت های حقوق بشری و مشکلات امنیتی که برا این فعالین به وجود می اید به  سخنرانی پرداخته فرمودند باید توجه داشت که زمان آگاهی یک فرد نسبت به پی گیری و احقاق حقوق خویش چندان حائز اهمیت نیست بلکه رسیدن به این آگاهی بسیار مهم استو این دریافت و تشخیص آگاهی نسبت به حقوق خود و دیگران نقطۀ عطفی است در زندگی هر فرد که بتواند در اینمورد فعالیت داشته باشد، زیر صرف آگاهی داشتن کافی نیست بلکه تلاش برای احقاق حقوق است که میتواند یک فرد را از سایرین متمایز سازد، ایشان داشتن شجاعت کافی برای بیان نقض حقوق را یکی از شرایط لازم برای فعالیت حقوق بشری دانسته و در کنار آن به فن بیان و آگاهی از رخداد های جهانی بویژه در داخل کشور را نیز اشاره داشته گفتند فعالینی که از این شرایط لازم بهره مند نبوده و یا از آن گریزانند تنها یک مدعی بشمار می آیند و بس، زیرا ترس  و منافع شخصی در یک فعال حقوق بشر هیچ جایگاهی نباید داشته باشد.

سخنران بعدی که در این بحث حضوریافت یکی از میهمانان حاضر در جلسه از کشور سوئد بود با آیدی sunflowers_222 که خود را بعنوان یک فعالی حقوق کودکان  و حقوق زنان معرفی نموده که فراتر از 38  سال است در این زمینه فعالیت داشته و از چهره های شناخته شده در خارج از کشورند اما همچنان خود را در زمره تلاشگران میدانند و نه یک فعال حقوق بشر، چرا که جایگاه یک فعال حقوق بشر فراتر از این تلاش هاست ، ایشان در ادامه فرمودند با توجه به تجربه 38 ساله امید آن را دارم که زین پس بتوانم درجلسات شما حضور یافته و در اینگونه موارد با هم تبادل نظر داشته باشیم.

در پایان سخنان این میهمان یکی دیگر از حضار با آیدی mehrdadmehrzad  پشت تریبون قرار گرفته و بیاناتی را ایراد نمودند همچین آقای احسان حیاک از فعالین حقوق اقوام و ملل ایرانی  و… که با توجه به مشارکت پر رنگ حضار این جلسه تا ساعت 19 و 10 دقیقه ادامه یافته و در پایان ادامه این بحث تا کسب یک الگوی بهتر،به حلسات آینده موکول گردید.

برنامه گذاران این نشست بدینوسیله مراتب سپاذگزاری خود را نسبت به حضور  میهمانان و همکاران گرامی از جمله خانم ها ،مهناز احمدی،زهرا ارزجانی، مریم مردای، زرین تاج الیاسی و اقایان  جمشید غلامی، محمد گلستان جو، حمید تبریزی، محسن سیاحی، احسان زندی، محمد مرادی، احسان سرگزی، محمد ابو طالبی، احسان حیاک، مسعود نقلی و مهمانان گرامی با ایدی های  The nation،  exsir ،  fariba ، amir ، mojgan، roshan،  mailan،  arash،  shiva  ، tardid اعلام داشته و یاد اور میشوند که علاقمندان میتوانند از طریق فایل صوتی زیر به مشروح بیانات این جلسه دسترسی داشته باشند . http://seda-tasvir.bashariyat.org/?p=7179