کولبر جوان ۲۶ سالهای که در اسفند گذشته به همراه چند کولبر دیگر
مورد هدف شلیک مأموران نیروی انتظامی قرار گرفت،
یک چشم او تخلیه و بینائی چشم دیگرش را نیز از دست داد
خالد احمدیان، کولبر جوان ۲۶ سالهای است که در ۴ اسفندماه سال گذشته به همراه چند کولبر دیگر در نزدیکی روستای دلاوان شهرستان پیرانشهر مورد هدف شلیک مأموران نیروی انتظامی قرار گرفت و بر اثر اصابت گلوله یک چشم او تخلیه شد و چشم دیگرش نیز بیناییاش را از دست داد.
\خالد احمدیان، متولد ۱۳۶۹، روستای دهگرجی از توابع شهرستان اشنویه (شنو) متأهل و دارای دو فرزند به نامهای حدیث، دو ساله و محمد سامی یک ساله است. او اعلام کرد که آن شب اولین باری بود که برای کار کولبری به مناطق مرزی میرفته و درحالیکه فاقد هرگونه باری بوده، بدون اخطار قبلی و از فاصله نزدیک مورد هدف تیراندازی نیروهای انتظامی قرارگرفته است.
این کولبر در خصوص زخمی شدنش گفت: “من بهتازگی مغازه پوشاک فروشی را باز کرده بودم و برای تأمین پوشاک مغازه تصمیم گرفتم به مرز برم. غروب ساعت ۱۹ روز چهارشنبه ۴ اسفندماه سال گذشته به روستای دلاوان رسیدم و در آنجا به ۵ کولبر اهل این منطقه ملحق شدم و به به سمت کوهستان بالای روستا حرکت کردیم. تازه از روستا خارج شده بودیم و در یک سربالای در کمین نیروهای انتظامی قرار گرفته و در فاصله حدوداً ده متری از نیروها، اولین شلیک به سر من اصابت کرد و همان لحظه چشمان سیاه شد و دیگه هیچ چیزی ندیدم از ترس نمیدانستم چه کار کنم و در آن شب سرد و برفی از ترسم جانم فرار کردم و در خودم را در کنار پنهان کردم و بقیه کولبران هم فرار کردند.”
وی ادامه داد: “همچنان صدای تیراندازی شنیده میشد و من هم خودم را پنهان کرده بودم تا حدود یک ساعت گذشت، هیچ جایی را نمیدیدم و به خاطر اینکه احساس میکردم دارم بیهوش میشوم از آنجا پا شدم، دوباره در میان برف و سرما خودم را از آن محل دور کردم. دو ساعتی گذشت و من موبایل را از جیبم بیرون آوردم و شانسی توانستم یک شماره بگیرم، از دوستم خواستم به برادرم خبر بده که فوری با من تماس بگیرد. برادرم تماس گرفت و بهش اطلاع دادم زخمی شدهام و گلوله به چشمم اصابت کرده و الان نمیدونم کجام و ازش خواستم به همراه خانواده به منطقه بیان و من رو پیدا بکنند. برادر و پدرم به همراه تعدادی از آشنایان به روستای دلاوان آمده و شروع به جستجو من کردند بعد از دو ساعتی از طریق فریاد متوجه صدای آنان شدم و برادرم با من تماس گرفت و من هم اطلاع دادم که متوجه صدای آنها شدهام و با تلفنی و فریاد عاقبت خودشون رو به من رساندند و من رو پیدا کردند. آن شب خدا رحم کرد مگر نه کشته میشدم.”
این کولبر در خصوص وضعیت چشمانش گفت: “گلوله به چشم سمت راست اصابت کرده و دکترها اول گفتند باید هر دو چشم تخلیه شود ولی بعداً یه دکتر دیگه گفت این جوان است و نباید چشم دیگهاش را تخلیه کرده و باید دست نگه داشت و دوباره براش تلاش کرد. الان چشم راستم تخلیه شده و چشم سمت چپم هم نابینا شده است. همان شب نیز که گلوله به چشم اصابت کردم با لمس کردن چشم متوجه شدم چشم راستم بیرون آمده است.”
پدر این کولبر نیز با صدای بغض گرفته گفت: “آن شب گلوله از نزدیک ابرو به چشم راستش اصابت کرده و از چشم چپش خارج شده است. بعد از اطلاع از زخمی شدن پسرم خودمان به آنجا رفته و پسرم را پیداش کردیم و به بیمارستان اشنویه منتقل کردیم. به دلیل شدت جراحات به بیمارستان ارومیه منتقل شده و یک شب آنجا بستری بوده و دوباره از آنجا نیز با آمبولانس به تهران منتقل کردیم و یک هفته در یکی از بیمارستانهای تهران بستری شد.”
وی در خصوص شکایت از این نیروهای مرزبانی گفت: “ما نمیدونیم چه کار کنیم چون هنگ مرزی ما رو صدا کرد و اعلام کرده ما شلیک نکردیم و خبری از این قضیه نداریم و این در حالی است که پسرم آنها را دیده و از فاصله نزدیک به او شلیک کردهاند چون گلوله از چشمانش خارج شده است. الان هم نمیدانم این نیروهای آن جا عمدی او رو رها کردهاند یا پسرم بعد از زخمی شدن از ترس جانش فرار کرده است، فعلاً که وضعیت پسرم اینطوریه و نیاز به کمک داریم و کسی دراینباره پاسخگو نیست. قبلاً پسرم یه جای دیگه زندگی میکرد الان دیگه برگشته خانه خودم در روستای دیگورجی و همراه خانوادهاش با ما زندگی میکند.”07 فروردین تارنگار حقوق بشر در ایران