بازدیدی دوباره از کتابخانه مجازی کانون
نویسنده: هاوارد فاست
مترجم: حسن کامشاد
هاوارد ملویل فاست (۱۱ نوامبر ۱۹۱۴ – ۱۲ مارس ۲۰۰۳) رماننویس و نویسنده تلویزیونی کمونیست آمریکایی بود.
هاوارد فاست در شهر نیویورک زاده شد. پدرش کارگر کارخانه بود و پسر پیش از آنکه تحصیلاتش به پایان برسد، به سودای دریانوردی و سیر و سفر مدرسه را رها کرد. نیروی دریایی به دلیل کمی سن او را نپذیرفت. پس به سیاحت در اکناف آمریکا پرداخت و مشاغل گوناگونی چون چوب بری، کارمندی اداره, پادویی کتابخانه پیش گرفت .مدتی در فرهنگستان ملی طراحی به مقدمات نقاشی مشغول شد. در سال ۱۹۴۵ خبرنگار مجلههای “اسکوایر” و “کورونت” در اروپا و خاور دور بود. در ۱۹۴۷ در دانشگاه ایندیانا تدریس میکرد .هاوارد فاست نخستین رمانش را در ۱۸ سالگی نوشت …
مرد موضوع این کتاب یکی از شخصیت هایی است که در خارج کردن امریکا از سلطه بریتانیا نقش به سزایی داشته است. در پیشگفتار مترجم این کتاب می خوانیم:
پین سی و هفت ساله بود که از انگلستان راهی امریکا شد. تنها و بیکس و تهیدست بود. تحصیلات رسمی و به ظاهر سرمایه فکری نداشت. اما هنوز یکسال از ورودش نگذشته نام او بر سر زبان همه مهاجر نشینان بود. کتاب کوچکی نوشت که همچون جرقه آتش انقلاب را بر افروخت، عقل سلیم ، توجیه منطقی قیام مردم امریکا بر ضد سلطه و بیداد جورج سوم، با زبانی ساده و آتشین، برتری حکومت جمهوری را بر پادشاهی موروثی بیان می کرد، و استقرار دولتی آزاد و مستقل و دموکراتیک را نوید می داد.
رنج های ورتر جوان نام رمانی است که گوته آن را در سال ۱۷۷۴ و در سن ۲۵ سالگی منتشر کرد. این کتاب در اوایل انتشار به دلیل توجیه مسئله خودکشی مخالفت گسترده روحانیون را در پی داشت و در نتیجه فروش آن ممنوع اعلام شد اما هیاهوی ناشی از این ممنوعیت به فروش بیشتر اثر کمک کرد و طولی نکشید که به چندین زبان گوناگون ترجمه شد. این کتاب شهرت فراوانی برای گوته به همراه داشت و آوازه او را به سراسر اروپا رساند. ناپلئون در دیداری خصوصی خود به گوته اقرار کرد که ورتر را شش یا هفت مرتبه مطالعه کرده است. این اثر چندین بار به فارسی ترجمه شده است.
خلاصه رمان:
ورتر جوانی عاشقپیشه است که نقاش نیز می باشد. او به قصد پیدا کردن جایی امن و آرام برای کارش، به یک آبادی پا میگذارد. در آنجا عاشق دختری به نام لوته میشود که نامزد دیگری دارد. نامزدها همدیگر را دوست دارند. اما احساسات ورتر بیشتر و بیشتر برانگیخته می شود. عشق و شوریدگی ورتر او را وادار به گریز از آن آبادی میکند. ولی…
گوته ۴۴ سال بعد از نوشتن این رمان که براساس سرگذشت خود و معشوقع اش بود دوباره او را می بیند ولی دیگر کار از کار گذشته است.
دیوان شرقی – غربی یک از آثار و نوشته های ارزشمند یوهان ولفگانگ گوته نویسنده بزرگ آلمانی است که شیفته حافظ ایرانی بود. گوته شاعر و حکم آلمانی (۱۸۳۲-۱۷۴۹ میلادی) با قوه تخیّل بی نظیر، روح بلندپرواز،قدرت بیان و علم سحرآمیز نه تنها بر ادبیات آلمان بلکه بر ادبیات جهان عصر خویش تأثیر گسترده گذاشت. مهم ترین آثار ادبی او عبارتند از ورتر، فاوست، اگمونت، نغمه های رومی، دیوان شرقی – غربی و … .یکی از نویسندگان بزرگ آلمانی می نویسد : در هیچ دوره از تاریخ جهان، شاعری را نمی توان یافت که نسبت به شاعر دیگر نظیر تجلیلی که گوته از حافظ ایران کرده است، به جای آورده باشد. کتاب دیوان شرقی – غربی نمونه بارزی از شیفتگی و دلبستگی گوته به حافظ شیرازی است به همین دلیل گفته اند ، دیوان شرقی – غربی بیشتر از همه به ایران تعلق دارد. زیرا اگر حافظ شیراز نبود و گوته با خواندن دیوان او، آن شوق و اشتیاق را نسبت به لسان الغیب پیدا نمی کرد، بی شک جز با دنیای تصنعی عصر خویش با چیز دیگری آشنا نمی شد و کتاب دیوان شرقی نیز به این صورت پدید نمی آمد.
ویرجینیا ولف مقتدرانه داستان مینویسد و سبک خودش را دارد. در میان داستانهایش سالها هم کتابی خواندنی است ، هرچند شاهکار او نیست. اما واقعاً کدام کتاب شاهکار اوست ؟ پاسخ دادن به این پرسش سخت خواهد بود. ویرجینیا ولف از کودکی گرفتار زندگی سخت ، افسردگی و البته جنون نوشتن بود. تمام زندگیاش در خواندن ، نوشتن ، دوستان ، تلاش برای خودکشی و مبارزه با بیماری گذشت. سر آخر هم در ۵۹ سالگی واپسین تقلایش برای خودکشی کامیاب شد و خودش را در رودخانه غرق کرد.
سالها داستان یک خانواده است : پسرها، دخترها، پدر، مادر، عمو، زنعمو، پسرعموها، دخترعموها، مستخدم و … . ولف کتاب را به فصلهای مختلف تقسیم کرده و در این فصلها شرح زندگی چند نفر را باز میگوید. در واقع، داستان واکاوی و درونکاوی دوران سالخوردگی آدمی است و میکوشد به روایت و از دید ولف، بیهودگی زندگی انسان، خانواده و فامیل را روشن کند. واقعا” داستان «سالها» است. کودکی همواره دریغای ولف بوده است. همین است که در کتابهایش کودکان و کودکی معنای ویژه دارد : «یکی از بدترین جنبههای بزرگ شدن این بود که نمیتوانستند با هم درد دل کنند. مرگ از نگاه ولف وقوع حادثهای است بیهمتا. درست مثل خود ناب زندگی : «دیلیا از خود پرسید: مرگ این است ؟ لحظههایی چنین می نمود که چیزی در شرف وقوع بود. آدمهای ولف مصنوعی نیستند. معنا دارند و از گوشت و پوست و خون درست شدهاند. خندیدن به همه چیز، به زندگی، کار درست و صادقانهٔ آنهاست .
رمان سوربز نوشته ماریو بارگاس یوسا تصویر تکان دهنده یک دیکتاتور است.
ماریو بارگاس یوسا با نوشتن رمان خشمآلود و مسحور کننده «سور بز»، اثرى از خود به جا گذاشته که در پانتئون کوچک رمانهاى کلاسیک آمریکاى لاتین، در کنار «پاییز پدرسالار» گابریل گارسیا مارکز و «من برتر» اگوستو روآ باستوس قرار مىگیرد؛ آثارى که خطرات و مزایاى جنبى اقتدار گرایى و عواقب مرگبارى که دیکتاتورها مىتوانند بر زندگى مردم عادى داشته باشند، مورد کند و کاو قرار مىدهند. این کتاب جا افتادهترین اثر داستانى آقاى بارگاس یوسا از زمان انتشار رمان دلچسب «عمه جولیا» (۱۹۸۲) است؛ همان قدر که آن کتاب کمیک بود این کتاب سیاه و تراژیک است. «سور بز» که بر اساس حوادث دوره سى ساله حکومت «رافائل تروخییو» (۱۹۶۱-۱۹۳۰) بر جمهورى دومینیکن نوشته شده، تصویر تکان دهنده و حیرت آورى از یک دیکتاتور ارائه مىدهد؛ یکى از شخصیتهاى رمان او را «شیطان» مىخواند و مىگوید: «تمام بلایایى که کشورش در طول تاریخ به واسطه اشغال شدنش توسطهائیتی، تهاجم اسپانیا و آمریکا، جنگهاى داخلی، نزاع بین فرقهها و رهبران شان، تحمل کرده و تمام فجایع طبیعی، مثل زمین لرزه و توفانهاى ویرانگر که از آسمان و دریا و مرکز زمین بر مردم دومینیکن نازل شد، یک طرف و بلایى که تروخییو با استبداد خودش بر سر این کشور آورد، یک طرف!»
«تروخییوی» بز که تکاورهاى نیروى دریایى آمریکا او را به هنگام اشغال جمهورى دومینیکن توسط آمریکا (۲۴-۱۹۱۶) آموزش داده بودند، اندکى نظم و رونق اقتصادى نصیب کشور ساخت و تهدیدات کشور همسایه؛ یعنی، «هائیتی» را خنثى کرد، ولى کشور به دلیل از دست دادن آزادىهاى مدنى بهاى سنگینى را پرداخت.
خورخه ماریو پدرو بارگاس یوسا (زادهٔ ۲۸ مارس ۱۹۳۶) داستاننویس، مقالهنویس، سیاستمدار و روزنامهنگار پرو است. یوسا یکی از مهمترین رماننویسان و مقالهنویسان معاصر آمریکای جنوبی و از معتبرترین نویسندگان نسل خود است. وی هم اکنون به دعوت دانشگاه پرینستون به عنوان استاد مهمان در این دانشگاه به تدریس مشغول است.
ماریو بارگاس یوسا، در ۲۸ مارس سال ۱۹۳۶ آرکیپای پرو به دنیا آمد، وی تنها فرزند پدر و مادرش بود، والدینش پنج ماه بعد از ازدواج از هم جدا شدند. ۱۰ سال اول زندگیش را در بولیوی و با مادرش گذراند. پس از اینکه پدربزرگش مقام دولتی مهمی در پرو به دست آورد، همراه مادرش در سال ۱۹۴۶ به سرزمینش بازگشت. دوران کودکی او با تلخی سپری شد. در ۱۴ سالگی پدرش وی را به دبیرستان نظام فرستاند که تأثیری ژرف و پایا بر او نهاد و ایده نخستین رمانش را در ذهنش پروراند. نگرش داروینگرایانه او نسبت به زندگی حاصل تجربه همین دو سال است. بارگاس یوسا در رشته هنرهای آزاد دانشگاه لیما فارغالتحصیل شد و سپس از دانشگاه مادرید در رشته ادبیات درجه دکترا گرفت. یوسا در سال ۱۹۵۹ به پاریس مهاجرت کرد و به عنوان معلم و روزنامه نگار خبرگزاری فرانسه و همچنین تلویزیون ملی فرانسه مشغول به کار شد. وی سالها در اروپا، به ویژه در پاریس و لندن و مادرید زیست و به کارهای گوناگون پرداخت. مترجمی، روزنامهنگاری و استادی زبان از آن جملهاند.
بلندیهای بادگیر (Wuthering Heights) رمانی است نوشتهٔ امیلی برونته، شاعر و نویسندهٔ انگلیسی. این کتاب در فارسی با عنوان عشق هرگز نمیمیرد نیز ترجمه شدهاست.
اصل انگلیسی این کتاب در سال ۱۸۴۷ منتشر شد. واژه Wuthering از کلمهای اسکاتلندی گرفته شده است و به توفانی که اطراف خانه اصلی داستان وجود دارد اشاره میکند و نمادی از فضای پر سر و صدای داستان است.
آموزشکده توانا در راستای ارجگذاری به شهامت مدنی زندانیان سیاسی – عقیدتی در ایران بر آن شد مجموعهای منتخب از نامههای زندانیان را به انتشار برساند. نامههایی که این ستارههای تابناک جامعه مدنی ایران در دوره زندان نوشتهاند و به بیرون درز دادهاند. نام این مجموعه از نامه زنده یاد هدی صابر برگرفته شده است که از دوران زندان خود و زندانبانان خود چنین یاد میکند: «در رفتار این قدرتمداران و قاضیان و زندانبانان متشبث به ولایت و دین، نه خدا هست نه قانون. نه اخلاق دینی نه اخلاق مدنی.»
در انتخاب این نامهها تا آنجا که ممکن بوده تلاش شده است همه گرایشهای جامعه ایران اعم از سیاسی، مذهبی و قومی در کنار هم در یک مجموعه منتشر شود. این مجموعه حاوی پنجاه نامه از زندانیان سیاسی و عقیدتی ایران است، و به جز دو نامه گروهی و یک نامه دونفره باقی نامهها به قلم یک زندانی است. این نامهها از جمله با این هدف گردآوری شده تا از زبان خود زندانیان، تصویری از وضع زندان از آغاز انقلاب اسلامی تا سال ۱۳۹۵ ارائه کند.
کتاب «از بغداد به مرو» نوشته «کارل هاینس اولینگ» ترجمه «ب بی نیاز (داریوش)»
بازخوانی تاریخ اسلام از آخر به آغاز
آنجا که همه چیز به جزمیت دینی گرفتار می آید، نمی توان از علم و پژوهشهای علمی سخن به میان آورد. دینی که خود را کامل و جامع بخواند، طبیعیست دینهای دیگر را تحمل نکند و تنها خود را حقیقتِ مطلق بداند. در همین راستاست که اسلام در بدویتِ فکری خویش «علم دین» را به علم جهانِ واقع گسترش دهد و در سنگر آن به مبارزه با هرگونه بینش علمی بپردازد. علم دین، آنچه که مسلمانان بر آن نظر دارند، در واقع به جهان سنتِ اسلام محدود است، علمیست که به پدیدههای دین اسلام می پردازد، و در این راه مجاز به خروج از چهارچوب تفکر حاکم بر اسلام نیست، شک در آن گناه شمرده می شود، پرسشگری بر نمی تابد و بر دادههای قرآن استوار است. جدال حاکمان جمهوری اسلامی با دانشگاه به عنوان نماد جهان نو و علوم اجتماعی در همین رابطه قابل بررسی است. عالم نیز در اسلام به کسی گفته می شود که آگاه بر علوم دینی باشد و نه بیش از این. در «پژوهشهای تاریخی بررسی حقانیت دینی» جایی ندارد، می نویسد «هیچ دینی از آسمان نازل نشده، همه ادیان از ادیان پیشین خود سرچشمه می گیرند» و این امر برای اسلام نیز متصور است. «واقعیت روشنگری این امکان را برای مسیحیت فراهم کرد تا خود را با مدرنیته تطبیق بدهد و برای انسان مدرن و امروزی قابل هضم کند. اگر اسلام بخواهد به بقای خود در جوامع باز ادامه بدهد، همین گام برای آن نیز اجتنابناپذیر است.
کتاب «برهان علیت» نوشته «ن فخر»
میتوان گفت داستان برهان علیت، شگفت انگیزترین داستانی ست که در تاریخ فلسفه رخ داده است. برهانی که می بایست از همان روز نخست به عنوان استدلالی بر علیه وجود خدای ادیان و روز رستاخیز بکار میرفت، بعنوان برهانی برای اثبات وجود خدای متشخص ادیان، به پیروان هر دینی فروخته شد و توهم عقلانی بودن خدای متشخص ادیان را نه تنها بین مردم عادی، بلکه حتی در بین فیلسوفان متدین، به درجات مختلف ایجاد کرد. بعضی از فیلسوفان متدین تلاش کردند نشان دهند علت العلل، تغیرناپذیر و نامحدود و نازمانمندی که محصول برهان علیت است، قابل جمع با خدای انسان وار و پدیده گونه دینشان است و دست به تاویل صفات ذکر شده برای خدایشان زدند تا او را به علت العلل برهان علیت بخورانند. اگرچه این تلاش هرگز از دید منطقی و فلسفی موفق نبود، اما چشم عیب پوش دینداران، به راحتی تلاش های عقیم این متفکران دینی را ارج نهاد و به موفقیت به دست نیامده ایشان نمره قبولی داد. از یک طرف، هیاهو و تبلیغات دینداران پیرامون اینکه با وجود برهان علیت، کوهی محکم از استدلال عقلانی در پشت دین و ایمانشان نشسته و از طرف دیگر، وحشت بعضی روشن اندیشان از اینکه مبادا در مسیر فلسفه و عقلانیت، پا را از چارچوب های اعتقادات دینی مردم فراتر بگذارند و تکفیر شوند، در کنار بی علاقگی اکثر مردم نسبت به ورود جدی به مباحث فلسفی، همگی موجب شدند که نه تنها جامعه دینداران متوجه تفاوتهای فاحش خدای دینشان با علت العلل نشود، بلکه مومنین، قدم بعدی این برهان را که همانا رد وجود روز جزاست بر ندارند و یا اگر برداشتند، به طریقی به رفوی این شکاف بزرگ بپردازند و آتشی را که برهان علیت به روز رستاخیز میزند، از چشم خود و دیگران دور نگه دارند.
کتاب «رفع تبعیض از زنان، مقایسه کنوانسیون جهانی رفع تبعیض از زنان با قوانین ایران» پس از ۱۷سال که از چاپ اول آن در تهران میگذرد، در فضای مجازی بازنشر میشود. این کتاب را بار نخست «نشر پروین» در سال ۱۳۷۸ چاپ کرد و حالا آموزشکده توانا با نشر این کتاب به صورت اینترنتی امکان مطالعه و بررسی آن را در اختیار پژوهندگان حقوق زن در ایران گذاشته است.