سیلاب و کلوار از روستاهای دورافتاده در نزدیکی شهر کوچک مارگون در استان کهگیلویه و بویراحمد اند. روستاهایی که با وجود محرومیت، زندگی در آنها با اندک کورسوی امید به آینده جریان دارد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از مهر، این منطقه بیش از دو هزار نفر جمعیت ثابت روستایی دارد که همگی به کشاورزی و دامداری مشغولند. به دلیل ناهموار و شیبدار بودن زمین و تامین منابع آبیاری از باران، کشاورزی به صورت فصلی انجام میشود و گندم و جو، مهمترین محصول کشاورزی در سیلاب و کلوار است. کشاورزان برای تامین نان روزانه و نیازهای اولیه خود کشاورزی و دامداری انجام میدهند و تولید آنها، نقشی دردرآمدزایی و بازدهی اقتصادی خانواده ندارد، کشاورزی از باران دوم پاییز آغاز و تا فصل برداشت ادامه دارد.
تعدادی از روستاییان نیز به دامداری اشتغال دارند، آنها در تمام فصلهای سال به پرورش گوسفند، بز و پرندگان خانگی میپردازند و از این راه بخشی از نیازهای خوراکی خانواده را تهیه میکنند. الاغ و اسب در سیلاب و کلوار نقشی اساسی و مهم در حمل و نقل اعضای خانواده و تامین نیازهایی مانند آب و هیزم دارد.
در فاصله اندکی از سیلاب، روستای مجاور با در اختیار قرار دادن خانه بهداشت نیازهای درمانی، پزشکی و بهداشتی مردم این روستا را تامین میکند، کلوار از خانه بهداشت مستقل برخوردار است و روستاییان به آسانی از خدمات آن استفاده میکنند، درمان بیماریهای غیرمعمول و دشوار در مارگون و یاسوج انجام میشود.
زنان منطقه، ستون خانواده هستند و گردش چرخ زندگی با دستهای آنها صورت میپذیرد، آنها از صبح تا پاسی از شب در کنار خانهداری، نگهداری از فرزندان، به دامداری و کشاورزی و کارهایی مانند تهیه آب و هیزم مشغول هستند، مرغداری خانگی، از دیگر کارهای زنان روستا برای پشتیبانی از مردان و تامین نیازهای خانواده است که در آن به تولید وپرورش پرندگان خانگی میپردازند. مردان پس از زنان در خانواده نقش دارند، کشاورزی و دامداری بر عهدهی مردان است و مردان مسنتر، به عنوان معتمد در برطرف کردن مشکلات روستا و خانوادهها نقشی اثرگذار دارند. مشکلات روستا، با همیاری شورا، دهیار و معتمدان که همان ریشسفیدان روستا هستند انجام میشود.
افزایش سن و ناتوانی جسمی واژههای ناآشنا برای ساکنان سیلاب و کلوار است، افراد مسن با دوری از خانهنشینی تا آنجا که در توان دارند خود را به کار و فعالیت در خانه و زمین مشغول میکنند و به همین دلیل، زندگی در روستا از پویایی و حرکتی کند اما همیشگی برخوردار است.
ازدواجها بیشتر در سن ۱۵ تا ۲۵ سالگی انجام میشود و زنان پس از ازدواج با پذیرش مسئولیتهای جدید، در کنار همسرانشان به زندگی ادامه میدهند، هر خانواده بهطور متوسط ۴ تا ۶ فرزند دارد که همگی آنها در کار و گذران زندگی نقش دارند، جوانان روستا به دلیل نبود شغل مهاجرت میکنند و در کنار کودکان منطقه آرزو دارند تا با ایجاد اشتغال، بهبود امکانات و توجه به روستا بتوانند در زادگاهشان زندگی جدیدی بسازند.
پسران بیشتر از دختران امکان تحصیل دارند و بیشتر آموزگاران مدرسههای منطقه، افرادی هستند که پس از تحصیل برای آموزش دانشآموزان به روستا بازگشتند. کلاسهای درس به صورت مختلط برگزار میشود و پس از پایان مدرسه، بیشتر دانشآموزان به کار و بازی در کوچههای خاکی روستا مشغول هستند.
در سالهای اخیر اداره منابع طبیعی منطقه با نصب رایگان آبگرمکنهای خورشیدی بر پشتبام خانهها، نخستین گامهای آشنایی روستاییان با زندگی مدرن را برداشته است، بهرهوری از انرژیهای طبیعی، کاهش هزینه گاز، آشنایی روستاییان به ویژه کودکان با شیوههای ذخیره انرژی و دسترسی آسان به آب گرم دستاورد ورود امکانات به سیلاب و کلوار است.
کمیته امداد در کنار ارائه خدمات در زمینههای تامین نیازهای تحصیلی دانشآموزان مانند شهریه و نوشتافزار، ساخت سرویسهای بهداشتی در روستا، ارائه خدمات درمانی و کمک هزینه درمانی در کنار ایجاد بسترهای تامین بهداشت، تهیه جهیزیه عروس و … به تمام افراد تحت پوشش کمیته مستمری نقدی میپردازد و با پرداخت وام اشتغال یا خودکفایی به برخی از روستاییان نیز، تلاش میکند بر تمرکز روستاییان منطقه برای زندگی و ایجاد اشتغال در روستا و کاهش مهاجرت به شهرهای اطراف اثرگذار باشد.
سیلاب و کلوار با کورسویی از امید در تاریکیِ امکانات به زندگی خود ادامه میدهند.مهر 28شهریور