هیچ اختیار و استقلالی ندارید؛ نامه سرگشاده سیامک میرزایی به دادستان

سیامک میرزایی، فعال ترک (آذری) که از تیرماه سال گذشته در زندان اوین به سر می برد با نگارش نامه ای خطاب به دادستان دادگاه انقلاب بهارستان تهران ضمن بررسی موارد حقوقی نقض شده علیه خود بر عدم استقلال قوه قضاییه و قصور در رسالت حفظ حقوق شهروندان تاکید کرده است. آقای میرزایی که اخیرا با درخواست مرخصی او مخالفت شده است در قسمتی از نامه می نویسد ” آیا جز این است که شما هیچ اختیار، اراده و استقلالی ندارید و حتی در امر اعطای مرخصی نیز تحت اراده و فرمان نیروهای امنیتی قرار دارید؟ کجاست آن استقلال قوه قضائیه که در اصل ۱۵۶ قانون اساسی کشور به آن اشاره شده است؟ کو آن پشتیبانی قوه قضائیه از حقوق فردی و اجتماعی شهروندان ؟ و کجاست اجرای عدالت و احقاق حقوق عامه؟ “

مهندس سیامک میرزایی مورخ ۲۴ تیرماه سال ۱۳۹۵ در محل کارش با استناد به ماده ۴۹۸ ق. م. ا به اتهام تشکیل جمعیت و اداره دستجات علیه امنیت ملی توسط ضابطین قضائی بازداشت و النهایه در رأی قطعی به ۳ سال حبس تعزیری و ۱ سال مجازات تکمیلی اقامت اجباری در شهرستان طبس محکوم شد.

 

دادستان شهرستان بهارستان
با سلام،
همانگونه که مستحضرید مبنای تعقیب، بازداشت و محاکمه افراد و اتخاذ هر گونه تصمیم قضائی درباره متهم، بایستی بر اساس ادله قانونی برای انتساب جرم باشد. شما بر اساس چه اساس و مبنایی تشخیص داده اید که اینجانب جمعیتی را بصورت فرادا تشکیل داده و اقدامی برعلیه امنیت کشور انجام داده ام؟

آیا جز این است نه بر اساس دلایل و مستندات قانونی، بلکه فقط به دستور و سفارش نیروهای امنیتی وزارت اطلاعات بهارستان دستور جلب و بازدشت اینجانب را صادر نموده اید ؟

ماموران اطلاعاتی بهارستان که فقط بر اساس سوء ظن واهی و بخاطر نداشتن دانش و اطلاعات کافی بصورت عنادورزانه و مغرضانه در صدد بودند با اعمال فشار در بازداشت چهار ماهه، بازجویی ها، تهدیدها و فشار به خانواده و غیره برای اتهام واهی ادله سازی نمایند . هرگز نتوانستند به این امر نایل شوند. زیرا نه جمعیتی در عالم واقع وجود داشت و نه اقرار و اعترافی نسبت به آن مسئله صورت پذیرفت. با این وجود شما و همکاران قضائی تان منجمله بازپرس رجبی ، قاضی حسنی و قاضی زرگر که اندک دانشی در خصوص مسائل و دغدغه های فرهنگی و زبانی نداشتند با تاسی و پیروی از فرامین ماموران امنیتی این جانب را به تشکیل جمعیتی متهم نمودید که حتی نتوانستنید بر جمعیت مورد اتهام نامی بیابید. و این در حالی است که کوچکترین سندی مبنی بر وجود جمعیت وجود نداشت. و هیچ سند کتبی که در آن اسامی مؤسس، اداره کننده، اعضای جمعیت، چارت سازمانی، بیانیه، اعلام موجودیت جمعیت، صورتجلسه تشکیلاتی، زمان و مکان تشکیل جمعیت ، فرایند تشکیلاتی آن، مرامنامه، اساسنامه، اهداف و برنامه های آن، وضعیت کنونی جمعیت و اقداماتی که بر علیه امنیت کشور انجام داده اند وجود ندارد.

لازم به ذکر است که اینجانب با همین اتهام واهی در سال ۸۹ دستگیر و بازداشت شده و قرار منع تعقیب قضائی برای آن اتهام از طرف مراجع قضائی صادر شده بود. اگر نه بر اساس مصلحت بلکه بر اساس عدالت قضاوت می نمودید هرگز وارد این بازی مفتضحانه و مضحکانه نیروهای امنیتی نمی شدید.

آیا آموزش به زبان مادری که در اصل ۱۵ قانون اساسی هم به آن اشاره شده تهدیدی بر علیه امنیت کشور میباشد؟؟ آیا حمایت از دریاچه اورمیه (ارومیه) که وظیفه عمومی شهروندان می باشد و در اصل ۵۰ قانون اساسی نیز به آن اشاره شده است تهدیدی بر علیه امنیت کشور می باشد؟ آیا حمایت از فعالینی که بخاطر احقاق حقوق خویش در زندان به سر می برند تهدیدی بر علیه امنیت ملی میباشد؟

اینجانب با سلاح قلم و بیان از زبان مادری و حق تحصیل و آموزش به زبان مادری دفاع نموده ام. از دریاچه اورمیه (ارومیه)، توسعه اقتصادی منطقه و از هویت اتنیکی خویش دفاع نموده ام. و از سیستم تک زبانگی، سانترالیسم شدید، عدم توسعه اقتصادی مناطق غیر مرکز ایران، عدم آزادی مطبوعات و احزاب و عدم آزادی بیان و اجتماعات به صورت قانونی دفاع نموده ام. که هیچ مغایرتی با امنیت و کلیت کشور ندارند که هیچ، بلکه در جهت وحدت، اصلاح و آرامش کشور قرار دارند. هر چند به ظن و گمان نیروهای امنیتی و برخی سران کشور هر گونه انتقاد و مطالبه حقوق به مثابه اقدام بر علیه امنیت کشور تلقی میشود. بعنوان مثال شعر گفتن یک کورک آذربایجانی در برنامه ۹۰ اقدامی بر علیه امنیت کشور محسوب می شود. و یا روشن نمودن شمع برای متوفیان قطار تبریز- مشهد نیز اقدام بر علیه امنیت کشور محسوب می شود. چه برسد به اینکه کسی در جهت روشنگری و شناساندن حقوق اولیه مردم و مطالبات حقوقی شان اقدامی انجام دهد. حال با این اوصاف شما که نه به صدای عدالت خواهی بلکه به صدای نیروهای امنیتی که در قانون بعنوان ضابط قضائی نامبرده شده اند گوش فرا داده و مرا با اتهام واهی تشکیل جمعیت به اصطلاح محکوم نموده و روانه زندان نموده اید. چرا پس از سپری شدن بیش از ۱۶ ماه از دوره حبس با اعطای مرخصی و دیگر حقوق و امتیازات نسبت به اینجانب مخالفت می ورزید؟ آیا جز این است که شما هیچ اختیار، اراده و استقلالی ندارید و حتی در امر اعطای مرخصی نیز تحت اراده و فرمان نیروهای امنیتی قرار دارید؟ کجاست آن استقلال قوه قضائیه که در اصل ۱۵۶ قانون اساسی کشور به آن اشاره شده است؟ کو آن پشتیبانی قوه قضائیه از حقوق فردی و اجتماعی شهروندان ؟ و کجاست اجرای عدالت و احقاق حقوق عامه؟

آیا جز این است که در رفتارها و اقدامات شما مغایر با اصول مندرج در قانون اساسی کشور می باشد

تا دیر نشده به صدای وجدانتان گوش فرا دهید. و به خود آیید و یک لحظه از مسند خویش جدا شده، به گفته های من بیاندیشید. چرا که در فردای یک روزی بخاطر اقدامات و اعمال اینجانب در زندان اوین مردم باعث و بانی این مسئله و مسئول جانی فرزند آزادی خواه آذربایجان را شما دانسته و مورد مواخذه قرار خواهند داد.

حاق سئل کیمی دریایه آخیب یول تاپاجاق دیر
داش آتماق ایله کیمسه اونو دؤندره بیلمز
مینلرله قارانلیقلا اگر بیرلشه باهم
بیر خیرداجا شمعین ایشیغین سؤندوره بیلمز

سیامک میرزایی زندانی آزادی خواه آذربایجان هرانا 10آبان