مردی که به اتهام قتل مدیرعامل نشریه شمارش بازداشت شده است به اعدام محکوم شد.
اردیبهشتماه ۱۳۹۶، مأموران پلیس تهران از قتل مردی میانسال در یکی از محلههای شهر با خبر شده و در محل حاضر شدند. بررسیها نشان داد که مقتول، مدیر نشریه شمارش است که در جریان درگیری با همسایهاش به قتل رسیده است.
برادر مقتول مدعی شد: “مهدی، همسایه برادرم بود و یک سوئیت غیرمجاز در پارکینگ ساخته بود. او رفت و آمدهای مشکوک داشت و مشروب و مواد مخدر نیز مصرف میکرد. از طرفی برادرم، دو دختر نوجوان داشت و بارها به او تذکر داده بود تا اینکه وی مجبور شد از مهدی شکایت کند. مهدی با دیدن احضاریه عصبانی شد و شروع به فحاشی کرد. به همین دلیل برادرم تماس گرفت و خواست به کمکش بروم. وقتی به محل رسیدم متهم با قمه حمله کرد. او یک ضربه به سرم زد و همراه برادر و برادرزادهاش مرا کتک زدند. همزمان برادرم، مجید هم از راه رسید که مهدی با چاقویی که دستش بود به سینه برادرم زد و فرار کرد”.
بر اساس این گزارش بعد از طرح شکایت مهدی ۴۵ساله در مخفیگاهش در باغی در غرب تهران شناسایی و بازداشت شد، اما اتهام خود را انکار کرد.
بعد از کامل شدن تحقیقات، پرونده در شعبه دوازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی تولیت رسیدگی شد. متهم با درخواست اعدام از سوی اولیای دم بار دیگر اتهام خود را انکار کرد. هیئت قضایی بعد از شور، متهم را به اعدام و برادر و برادرزادهاش را به حبس محکوم کرد.
همچنین متهمان نیز به خاطر جراحات وارده به برادر و برادر همسر مقتول به پرداخت دیه محکوم شدند.
همچنین در پروندهای دیگر که روز گذشته ۸ دیماه در دادگاه کیفری یک استان تهران بررسی شد و مجازات مرگ را برای پسری جوان به همراه داشت با یک اختلاف خانوادگی شروع و منجر به قتل پدر خانواده به دست پسرش شد.
رسیدگی به این پرونده از یکم شهریورماه ۹۶، با اعلام ناپدید شدن مرد میانسالی به نام نادر از سوی خانوادهاش آغاز شد. مأموران پلیس در تحقیقات خود از نیما، پسر نادر بازجویی کردند. او در بازجوییها به قتل پدرش اعتراف کرد و گفت: “پدرم دو سال و نیم بیکار بود و خانهنشین شده بود. او از خانه بیرون نمیرفت و فقط زمانی خانه را ترک میکرد که مادرم مهمان داشت. این رفتارها سبب شد تا مادرم از دست او خسته شود و مرا وسوسه کند تا پدرم را به قتل برسانم.”
متهم در ادامه گفت: “یک روز مادرم با من حرف زد و گفت که وسایل قتل را تهیه کرده است و فقط به کمک من احتیاج دارد. از آنجایی که پدرم مرد قوی هیکلی بود قرار شد قتل زمانی باشد که او در خواب سنگین است”.
متهم در خصوص قتل گفت: “مادرم دستکش، دمبل و مقداری اسید تهیه کرده بود. روز حادثه روی تختخوابم دراز کشیده بودم که مادرم گفت: “زمان اجرای نقشه فرا رسیده است. یک جفت دستکش چند لایه دستم کردم و دمبل را به دستم داد. او گفت که زور پدر زیاد است و امکان دارد دمبل را از دستم بگیرد به همین خاطر دمبل را با یک دستبند پلاستیکی به دستم بست. بعد با اشاره مادرم دمبل را به سر پدرم زدم که فریاد کشید. بعد چند ضربه دیگر زدم”.
متهم ادامه داد: “بعد از قتل دو کیسه تهیه کردیم و جسد را با وسایل قتل در آن پیچیدیم. سپس جسد را با آژانس به بیابانهای اطراف ورامین منتقل کرده و به خانه برگشتیم.”
بعد از اعتراف پسر، مادر او بازداشت شد، اما اتهامش را انکار کرد و گفت: “شوهرم قصد داشت پسرم را به کشور دیگری بفرستد. او این حرف را به همه دوستانش گفته بود حتی به آنها گفته بود پسرم جزو پنج نخبه کشوری است و به این بهانه از آنها پول میگرفت. نیما از این وضعیت خسته شده بود به همین دلیل گفت که نمیخواهد پدرش دیگر زنده باشد این شد که او را به قتل رساند.”
زن میانسال در ادامه گفت: “روز حادثه در اتاق نیما باز بود. او وقتی فهمید پدرش خواب است او را با دمبل به قتل رساند.”
متهم در خصوص تهیه اسید گفت: “برای دفاع از خودم خریده بودم که استفاده نشد.”
بعد از اقرار متهمان در مراحل بازجویی، نیما به اتهام مباشرت در قتل و مادر وی به اتهام معاونت در قتل روانه زندان شدند و پرونده به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در اولین جلسه محاکمه که به ریاست قاضی قربانزاده تشکیل شد، ابتدای جلسه پدر و مادر مقتول در جایگاه قرار گرفتند و درخواست اعدام کردند. سپس نیما در جایگاه ایستاد و بعد از شرح دوباره ماجرا در آخرین دفاعش گفت: “با وسوسههای مادرم مرتکب قتل شدم و حالا پشیمانم. از خدا طلب مغفرت میکنم و از پدربزرگ و مادربزرگم میخواهم مرا ببخشند.”
در ادامه زن میانسال نیز در جایگاه ایستاد و با انکار اتهام خود گفت: “در قتل نقشی نداشتم و پسرم دروغ میگوید او خودش نقشه قتل را کشید و به تنهایی مرتکب قتل شد. من او را وسوسه نکردم.”
در پایان هیئت قضایی با توجه به مدارک در پرونده و تحقیقات تکمیلی، پسر جوان را به اعدام و مادر وی را به ۱۸سال حبس محکوم کرد. به این ترتیب پسر جوان بعد از تأیید این حکم در دیوان عالی کشور و عدم رضایت اولیای دم در آستانه مرگ قرار خواهد گرفت. روزنامه جوان ۹ دی