جلسه ماهيانه كميته اقوام و ملل ايراني ( ژانویه 2019 )
گزارشی از مهناز احمدی
این نشست روز شنبه 12 ژانویه 2019 – ساعت 16:00 بوقت اروپا – با حضور مسئولین و اعضای فعال کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و جمعی از میهمانان در اتاق پالتاک کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی برگزار گردید. در پایان هر بخش نیز پرسش و پاسخ آزاد بود.
سخنرانایی که در این نشست همراه ما بودند عبارتند از: آقایان آزاد بهرامی، محسن سیاحی، صدیق محمدی (دیار) و احسان حیاک که به ترتیب پیرامون اخبار نقض حقوق اقوام، بررسی ماده 20 از منشور جهانی حقوق بشر، زلزله های پی در پی در کردستان و بررسی فاکتورهای فساد در اقتصاد ایران، سخن گفتند، عنوان بحث آزاد این نشست نیز « دولت و اقوام ایران » بود که فعالین حاضر در جلسه فوق، در این باره نیز همراهی ومشارکتی بسیار قوی و قابل تعمق داشتند.
در ابتدای این جلسه که مسئولیت آن را خانم مهناز احمدی داشتند میکروفن را در اختیار اولین سخنران آقای آزاد بهرامی گذاشتند و ایشان پس از تست صدا و عرض سلام فرمودند:
با سلام و تبریک سال نو میلادی و آرزوی سال آزادی برای کشورمان ایران و همه ایرانیان آوره در همه دنیا از جمله من و شما
با توجه به اولین حضور من در این برنامه و بروزا اشکالات و ا اشتباهاتی احتمالی، از شما میخواهم که در انتهای این بخش چنانچه مبحثی از قلم افتاده است را شما عزیزان تکمیل کنید زیرا با توجه به اینکه فرصت بخش خبری در این برنامه بسیار محدود است من گزیده ای کوتاه از خبرهای بسیار این ماه را انتخاب کرده ام که به سمع و نظر شما میرسانم:
یکی از بستگان اسماعیل بخشی از اعضای سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه که معرف حضورهمه شما عزیزان هست در رابطه با آخرین وضعیتش شکنجه های او را تشریح میکند. از جمله اینکه وقتی به دلیل درد زیاد ناشی از شکنجه های شدید آقای بخشی تا سر حد مرگ رفته و درخواست داروی مسکن میکند، عوامل زندان به وی داروهای توهم زا خورانده اند که هنوز پس از گذشت دو هفته اثرات این داروها روی اوهست، یا زدن کابل به قسمتهای حساس بدن و از جمله بیضهها، همچنین ضربه زدن با باتوم بر سر و صورتش که موجب چندین بار بیهوشی او شده و هم اکنون نیز در نشستن و راه رفتن و حتی خوابیدن نیز مشکل دارد.
آقای بخشی از طرف وزارت اطلاعات تهدید شده که با کسی ارتباط نداشته باشد و در محیطهای اجتماعی فعالیت نکند،اجازه دسترسی به وکیل نیزندارد و بدلیل حصر خانگی امکان رفتن به نزد پزشک را هم ندارد، عوامل امنیتی در همدستی با مدیر شرکت نیشکر هفت تپه وی را از شرکت هفت تپه اخراج کرده اند و حسابهای بانکیش توقیف شده است .
بلافاصله پس از آزادی از زندان از کار اخراج شده و اورا تهدید کردهاند: اگر خودت یا خانوادهات با کسی، رسانهای، یا جایی دیدار داشته باشی یا درمورد شرایطت گفتوگو داشته باشی و یا به اعتراضاتت به روش قبلی ادامه دهی دوباره بازداشتت میکنیم.
به دلیل آنکه حسابهای بانکی آقای بخشی مسدود شده لذا اگر از قبل پولی در حسابش مانده یا کسی به آنها قرضی داده هم نمی تواند از آن استفاده کند و به این ترتیب یکی از مشکلات اصلی وی اینست که اصلا پولی ندارد که دکتر برود و مشکلاتش را درمان کند. تا متوجه شود این دارویی که دادهاند چه بوده و چطور میشود عوارضاش را ازبین برد.
اما برغم همه این محدودیت ها، آقای بخشی طی دردنامهای به شکنجه های انجام شده در زندان اشاره کرده و وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی را به مناظره دعوت کرده است. در پاسخ به این درخواست متاسفانه وی و اعضای خانواده اش تحت فشارهای مداوم و شدید نیروهای امنیتی قرار گرفتهاند که نامه را تکذیب کنند، وکیل ایشن نیز اخیر گفته است در مقابل مقاومت آقا بخشی با این درخواست ، ماموران امنیتی ضمن تماس با خانواده او و تهدیدهایی علیه او و سایرافراد خانواده، از آنها خواستهاند گفتههای وی را تگذیب کنند و همه اینها در حالیست که براساس اصل صل 38 قانون اساسی : « هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است، اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش است همچنین طبق اصل 39قانون اساسی:« هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون دستگیر، بازداشت، زندانی یا تبعید شده به هر صورت که باشد ممنوع و موجب مجازات است. در ماده 5 اعلامیه جهانی حقوق بشر هم آمده است: احدی را نمیتوان تحت شکنجه یا مجازات یا رفتاری قرار داد که ظالمانه و یا بر خلاف انسانیت و شئون بشری یا موهن باشد. و یا مادهٔ ششم که می گوید: هر کس حق دارد که شخصیت حقوقی او در همهجا بعنوان یک انسان در مقابل قانون شناخته شود. قضاوت با شما
امیر چمنی فعال سیاسی اهل تبرز که حضوری پررنگ در توئیتر داشت و بیشتر از تجمعات اعتراضی کارگری از جمله کارگران هفت تپه و فولاد اهواز، معلمان و دانشجویان مطلب می نوشت، توسط نیروهای امنیتی در محل کار خود در تبریز بازداشت و به زندان منتقل شد، او پیش از این نیز چندین بار بازداشت شده بود، سال 91 برای حکم 9ماه حبس به زندان رفت و سال92 هم به اتهام توهین به رهبر و فعالیت تبلیغی علیه نظام جمعا 9ماه زندانی شد، مجددا 24دیماه همان سال دوباره به اتهام توهین به رئیس جمهور به 40ضربه شلاق محکوم وخرداد 92 حکم شلاقش اجرا شد، با آرزوی اینکه سرنوشت آقای اسماعیل بخشی در انتظارش نباشد..
ازدواج کودکان زیر 15سال در خراسان شمالی نیز از جمله خبرهای ماه گذشته بود، علی زاهدی نیا مدیرکل ثبت احوال این استان از ثبت 870موارد ازدواج و 16موارد طلاق کودکان 10 تا15ساله و 476 مورد ازدواج بین سنین 15تا19ساله خبر داده است و از جمله دلایل آن را هم فقر فرهنگی، رعایت آداب قدیمی و سنتی عنوان کرده اند. باید به این نکته توجه داشته باشیم که افراد در این گروه سنی نه تنها هنوز به بلوغ فکری وعقلانی لازم برای ازدواج نرسیده اند بلکه درانتخابات شریک زندگی خود هم نقشی نخواهند داشت.
طیبه سیاوشی عضو فراکسیون زنان مجلس پیشتر از رد طرح ممنوعیت کودک همسری، در کمیسیون حقوق قضایی مجلس خبر داده و گفته بود آمار ازدواج زیر 9سال بیشتر از 300نفر و آمارازدواج زیر13تا14سال در دختران 30هزار تا40هزار نفر است، گفتنی است طرح افزایش حداقل سن ازدواج ، توسط فراکسیون زنان در مجلس تدوین شده بود و اکثریت موافقان آنهم فعالان مدنی بودند ، اما کمیسیون قضایی مجلس با آن مخالفت کرد ، غم انگیز آنکه در رد این طرح سخنگوی کمیسیون حقوقی مجلس طی یک سخنرانی شرم آور در مجلس گفته بود مادربزرگ خود من در 9سالگی ازدواج کرده و مشکلی هم نداشت.
یاد آور میشوم کنوانسیون حقوق کودک همه افراد زیر ۱۸ سال را «کودک» می داند و رعایت موارد خاصی را برای تأمین شرایط زندگی مناسب این گروه سنی بر شمرده است، اما مسئولین کشور ما با وجود پذیرش این کنوانسیون، موضوع ازدواج کودکان را مستثنی کرده اند، یعنی ازدواج دختران در ۱۳ سالگی مجاز و پسران هم در ۱۵ سالگی میتوانند داماد شوند، البته قوانین ضد حقوق کودک ایران باز هم جلوتر رفته و ازدواج کودکان کمتر از سنین یادشده را نیز با رعایت شرایط خاصی تائید کرده اند.
اعدام های ایران هم که جزو لاینفک اخبار هرماه است ، بنابر گزارش آماری کمیته اقوام طی ماه گذشته صدور حکم 6 نفر گزارش شده بود که بیشترین تعداد در تهران و اجری حکم اعدام هم 22 نفر گزارش شده بود و بیشترین آمار حاکی از یک اعدام گروهی 12 نفره در کرمان بود.
از آغاز دی ماه سال جاری نیز حکم اعدام حمیدرضا باقری درمنی متهم اقتصادی، با اتهام “مفسد فیالارض” اجرا شد. جکم اعدام دونفر در اصفهان تائید شد، اجرای اعدام یک بانو تنها با مشخصات نوشین ۲۵ساله و مقتول سهیل ( نه اسمی از شهر است و نه دادگاه و نه زندان ) ولی این خانم مصاحبه هم کرده ولی باز معلوم نیست با کی؟ اما همه خبرگزاری ها این اعدام را تائید کردند، که البته به نظر من با این مخفی کاری ها یا نوشین باید از خاندان آقا زاده ها باشه یا سهیل، بگذریم از منظر حقوق بشری فرقی نمیکند و اعدام محکوم است حتی برای صدام و جناب رهبر معظم، حکم اعدام دو زندانی متهم به “قتل” هم در تهران صادر شد، یک زندانی متهم به “قتل” در زندان مشهد اعدام شد، برغم اینکه 4 نفر را در زنادا ارومیه برای اعدام به انفرادی برده بودند یکنفر اعدام شد و سه نفر از اولیا دم مهلت گرفتند، ظاهرا تورم لگام گسیخته حاکم بر ایران این حسن را داشته که اولیای دم نیازمند از این فرصت استفاده کرده و در این روزها تعداد بیشتری از اعام نجات پیدا می کنند، نماینده مجلس امیر خجسته،در خطبههای پیش از نمازجمعه همدان هم از قطعی شدن حکم اعدام چهار متهم اقتصادی خبر داد و گفت درخواست داریم این افراد در میدان آزادی و در ملاء عام اعدام شوند”. یک زندانی متهم به “قتل” در زندان نوشهر اعدام شد و حکم اعدام برای دو زندانی متهم به “قتل” در تهران صادر شد و حکم اعدام پنج نفر هم با اتهامات مربوط به مواد مخدر در شهرستان خوی ضادر شده است یعنی طی دوهفته 15 مورد صدور حکم اعدام و 5 مورد اجرای حکم اعدام داشته ایم.
بیاد داشته باشیم که بیش از۶٠ درصد اعدام ها بصورت مخفیانه اجرا می شود و هرگز بازتابی در رسانه نخواهد داشت، یعنی نقض کامل ماده ۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر مبنی بر حق حیات برای همه و ماده ۵ که بر عدم شکنجه تاکید دارد و یا ماده ۸ که عدم رعایت حقوق اساسی افراد را لازم الجرا می داند.
خبر مرگ آقای وحید صیادی نصیری که از تاریخ 31مهرماه در اعتراض به عدم رعایت اصل تفکیک جرائم در زندانها، محرومیت از دادرسی عادلانه و عدم توجه مسئولان زندان برای انتقالش به زندان اوین، اعتصاب غذا کرده بود از دیگر خبرهای شاخص این ماه بود، وی پس از شصت روز اعتصاب غذا در یکی از بیمارستان های قم جان باخت. آقای صیادی پس از 40 روز اعتصاب غذا دچار خونریزی معده شد، که با توجه وخامت حالش به بیماستان منتقل شده اما بدون درمان قطعی به زندان بازگشت داده شد و باز هم بدلیل وضعیت وخیم جسمانی به بیمارستان منتقل و بعد 3 هفته یعنی 60 روز اعتصاب غذا، درگذشت، این زندانی ساسی و کنشگر حقوق بشر مهرماه 94 بازداشت و با اتهامات کلیشه ای معروف مثل توهین به رهبری و تبلیغ نظام و فلان و بهمان به هشت سال حبس محکوم شد و این خلاصه ای بود از زنگی آقای صیادی، اما بشنوید از خبرگزاری ایسنا که از قول «یک مقام آگاه» که هویتش اعلام نشده است ، نوشته است:
این فرد به دلیل عضویت در «گروهک تروریستی تندر» و «برنامهریزی برای انجام اقدامات ایذایی» دستگیر و به ۵ سال زندان محکوم شده بود و بعد ازسپری یک سال و نیم از مدت محکومیت، مشمول عفو رهبری شد و در اواخر سال ۹۶ آزاد شد اما پس از آزادی، مجدداً با اسامی مستعار “آرش صیادی” و “شاپور ذوالاکتاف” شروع به همکاری با گروهک تروریستی تندر کرد که با توجه به برنامهریزی گروهک برای اقدامات انفجاری، اول مرداد ۹۷ در قم دستگیر و به زندان منتقل شد، و بعلت بیماری کبدی به بیمارستان اعزام و علیرغم تلاش پزشکان، بیمارستان پس از هفت روز جان باخت. و این هم نظریه کوتاهی بود از عوامل رژیمی سراسر دروغ ریا، تهمت و افترا همراه با فقر، فحشا، جنایت و خون ریزی. باز هم قضاوت با شما
کشتن، زخمی، مجروح، معلول، بازداشت و ضبط اموال کولبران بویژه در استان کردستان، کرمانشاه و آذربایجان غربی به یک سونامی تبدیل شده بطوریکه اکثر سازمان ها، نهادها و فعالان نیز در این باره ابراز نگرانی کرده و موج اعتراض ها به پدیده مرگ کولبران کُرد، ابعاد بسیار وسیعی را بخود اختصاص داده است ،هر روز در مناطق مرزی و کوهستانی استان های مختلف کشور و بویژه استان های یاد شده تعدادی از کولبران مورد حمله و یورش نیروهای مسلح جمهوری اسلامی قرار گرفته یا از طریق شلیک مستقیم کشته میشوند و اموال آنان را به غارت می برند یا پس از یغمای اجناس و اسب و قاطر هایشان بازداشت و زندانی و شکنجه می شوند ، یا در حین فرار از دست این ماموران از کوها به دره ها سقوط می کنند و یا در میان برف و بوران یخ می زنند و جان می بازند و این روندی است که سالهاست به دلیل فقر، بیکاری، عدم بکار گیری نیروهای محلی، تورم، نبود موقعیت های شغلی و …. ادامه دارد زیرا آنان مجبور می شوند برای تامین معاش زندگی خود و خانواده یا در ازای مبلغ اندکی دستمزد، جانشان را به خطر اندازند و یا با اندک سرمایه ای که دارند به خرید و فروش اجناس روی آورند ، عجیب اینکه سایت بی بی سی فارسی، «بخوانید خبر گزاری فارس » از قول حسین ذوالفقاری، معاون سیاسی و امنیتی وزارت کشور نوشته است که ایشان می فرمایند: این کلمه کولبر هم کلمهای بود که نمیدانم از کجا اختراع شد که هم برای خود مردم و هم برای مسئولان مشکل درست کرد. ظاهرا ایشان سالهاست در این کشور حضور نداشته و ندارند.
اخبار که بسیار است و وقت کم بنا براین شما براین مجموعه بیفزائید خبرهای :
بازداشت افسانه رضایی کارشناس ارشد و دانشجوی نخبه برق مخابرات دانشگاه شیراز و انتقالش به زندان عادل آباد شیراز را به جرم شرکت در تجمع و اعتراض معلمان و فرهنگیان و دست گرفتن پلاکاردی در حمایت از مادر معلم بازداشت شده اش در این تجمعات
بازداشت بلوچ زهی فرزند غلامرسول در شهرستان سراوان بدون ارائه حکم قضایی، توسط مٲموران و نیروهای اطلاعات پس از یورش و تفتیش منزل همراه با ضرب و شتم.
احضاردو شهروند ترک(آذربایجانی)ساکن ارومیه، با نامهای رضا جعفرلو و اکبر قلیزاده به داده گاه انقلاب ارومیه را با اتهامات همیشگی جمهوری اسلامی نظیر تبلیغ علیه نظام، عضویت در گروها و دسته ها با هدف برهم زدن امنیت ملی.
بازداشت احمد تقوی فعال صنفی و معلم بازنشسته را که توسط نیروهای امنیتی ابهر انجام شده ، گفته میشود وی در دو روز اول بازداشت با خانواده خود تماس کوتاهی داشته و بعد از آن اطلاعی از وی در دست نیست، از دلایل بازداشت وی هم اطلاع دقیقی در دسترس نیست گویا آقای تقوی طی یک سخنرانی در تجمعات اعتراضی معلمان شهر ابهر که در مورد تورم، فقر در جامعه و وضعیت معیشتی فرهنگیان و بازنشستگان برگذار شده بود ، از بازداشت و برخورد نیروهای امنیتی با منتقدان گلایه کرده است. و همین شده جرم آقای احمد تقوی.
بازداشت فعال مدنی سهراب رخشا، اهل اشنویه در ارومیه و انتقال او به مکانی نامعلوم با اتهام همکاری با یکی از احزاب کورد اپوزسیون حکومت .
بازداشت دو نوجوان اهل روستای ”کانی سور بانه و باز هم انتقال آنان بە مکان نامعلوم و بازهم به اتهام همکاری با احزاب کردستانی اپوزسیون حکومت که برغم پی گیری خانواده هیچ اطلاعاتی از سرنوشتشان در دست نیست.
بازداشت آمانج قربانی روزنامەنگار و از فعالین زیست محیطی کامیاران در ادارە محیط زیست، و انتقال بە مکان نامعلوم، گفته می شود از ابتدای سال جاری میلادی، یعنی کمتر از دوهفته، دست کم ٧ تن از فعالین زیست محیطی کامیاران بازداشت شدەاند
بازداشت کوروش کرمپور شاعر ، منتقد، معلم، روزنامه نگار آبادانی، مدیر مسوول روزنامه یادگاری و نویسنده کتابهای ولد زن ، صادره ازآبادان، و پروردگارا ایران را به خاطر بسپار، به دلیل انتقادات صریح و فعالیت هایش، متاسفانه از تارخ بازداشت تا زمان تنظم این خبر هیچ اطلاعی از ایشان در دست نیست.
شکنجه قرون وسطائی جان حسن بیت عبدالله زندانی سياسی اهوازی محبوس در زندان مسجد سليمان که پس از اعتراض وی به برخورد ماموران زندان با همبندیانش انجام شده است و ماموران زندان او را به میله ای در محوطه زندان بسته و شکنجه می کنند. به گفته بستگانش آقای جان حسن همچنان در همین وضعیت تحت شکنجه است و به بند منتقل نشده است. وی از اهالی شهر شوش است و مهرماه ۹۴ بازداشت شده و به اتهام اقدام عليه امنيت كشور و محاربه به ۲۵سال حبس در زندان مسجد سليمان محكوم شده است یاد آور می شوم که: این رشته سر دراز دارد ، ممنون از وقتی که در اختیار من گذاشتید
پس از ایشان مسئول جلسه خانم مهناز احمدی میکروفن را در اختیار محسن سیاحی قرار دادند که تحلیل و بررسی ماده ۲۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر را عهده دار بودند و جناب سیاحی پس از عرض سلام صحبت های خود را اینگونه آغاز کردند:
همانطور که همگی ما میدانیم اعلامیه جهانی حقوق بشر مبنای قضاوت بر حق یک انسان در جهان پیرامون خود هست . این اعلامیه در ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تصویب رسید و نتیجه مستقیم جنگ جهانی دوم بوده است که در ۳۰ ماده تدوین گردیده .
ما امروز میخواهیم به بررسی و مقایسه ماده ۲۰ از این اعلامیه که در ۲ قسمت میباشد با وضعیت اجرائی آن را درمقام مقایسه قرار بدیدم با قانون اساسی جمهوری اسلامی که دولت جمهوری اسلامی مدعی اجراء و احترام به این اعلامیه و قانون اساسی هست را مورد تفکیک و بررسی قرار خواهیم داد .
ماده ۲۰ از اعلامیه جهانی در۲ قسمت به شرح ذیل میباشد : ۱ هر انسانی محق به آزادی گردهمایی و تشکیل انجمنهای مسالمت آمیز است ، ۲ هیچ انسانی نمیبایست مجبور به عضویت در هیچ انجمنی شود . در بررسی قسمت اول که اشاره بر محق بودن در آزادی گردهمایی و تشکیل انجمنهای مسالمت آمیز است میتوان به این نکات دست یافت که منظور این است که هر گونه عقیده که این عقیده آسیب زننده به اجتماع نمیباشد میتواند برای خود دارای یک ساختار اداری و بنیادی باشد و حتی افراد دارای آن عقیده میتوانند برای آن و پیشبرد عقاید خود یک انجمن و یک تشکل را داشته باشند حال این تشکل میتواند سیاسی باشد یا مذهبی البته صلح آمیز بودن آن بسیار حائز اهمیت میباشد در جمهوری اسلامی هیچ گاه آزادی بیان و عقیده با توجه به تمرکز و اجرای حقوق بشر اسلامی که خود این حقوق دارای ایرادات بسیار میباشد هیچ گاه احترام به دیگر عقاید مورد احترام نبوده و تشکلها و انجمنهای گوناگون که در راستای خط فکری ولایت فقیه و به مواضات منفعت جمهری اسلامی نباشد سرکوب میگردد
ما در انتخابات سال ۱۳۸۸ به وضوح دیدیم که این نظام مستبد چگونه جواب اعتراضهای مسالمت آمیز شهروندان خود را با سرب داغ و باتوم داد و در بسیاری موارد افراد را به کام مرگ کشید و برخی دیگر با حبسهای طولانی مدت مواجه گردیدند در نظام کنونی ایران حق اعتراض مسالمت آمیز هیچ جایگاهی ندارد در مثالی دیگر میتوان به پیروان ادیان اشاره کرد ، مثلا بهائیان که در ایران یک فرقه از آنها یاد میشود حق ایجاد هیچ گونه تجموع و یا ایجاد یک سازمان حتی جهت ادامه تحصیل فرزندان خود را ندارند و در موارد بسیاری این شهروندان و فرزندان آنها از حق تحصیل باز میمانند که هیچ حتی نمیتواند برای خود یک موسسه و یا یک دانشگاه داشته باشند و یا چندی قبل همزمان با سفر حسن روحانی که در زمان انتخابت ریاست جمهوری با در دست گرفتن یک کلید شهروندان ایران را با نوعی سیاه نمایی به طرف خود کشاند در سفری که استان کرمانشاه داشت عده ای از پیروان ایین یارسان به نشان اعتراض لبهای خود را دوخته و در مسیر دید وی خود را قرار دادند .
نه تنها مشکلات این شهروندان مرتفع نشد بلکه این شهروندان بازداشت گردیده و در روزهای بعد عده دیگری که به نشان حمایت از انها تجمع اعتراضی در مقابل سازمان های پاسخگو داشتند هم بازداشت گردیدند در اصل ۲۰ قانون اساسی اشاره بر برخورداری از حمایت یکسان قانونی افراد در برابر قانون تاکید شده که این نوع برخورد از طرف جمهوری اسلامی در سرکوب عقاید و تجمعات نقض آشکار اصل ۲۰ از قانون اساسی میباشد که خود تدوین کننده ان بوده چرا که جمهوری اسلامی به این فکر نمیکند که دلیل و یا ریشه این اعتراض چیست و نسبت به بررسی و رفع ایرادات اقدام کند در حقیقت با پاک کردن صورت مسله و سر پوش گذاری برروی ایرادات با شهروندان برخورد میکند .
حتی در سرکوب اینگونه اجتماعات جمهوری اسلامی ناقض اصل ۲۲ قانون اساسی میباشد که اشاره بر مصونیت حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض، یا در مثالی دیگر میتوانیم که برخوردهای امنیتی با فعالین حقوق بشر در ایران اشاره کنیم ، که خانم نرگس محمدی در حکمی نا عادلانه به حبس طولانی مدت محکوم گردید بیش از نیمی از حکم صادره برای وی به دلیل وضویت در کارگروه لگام که همان لغو گام به گام اعدام میباشد بوده است خیلی جای تعجب ندارد حکومتی که با تکیه بر احکام دیدنی و یک حکومت دین سالار میباشد اینگونه رفتارهای غیر انسانی با شهروندان خود میکند .
در برخورد با اینگونه گروهها جمهوری اسلامی هچنین ناقض آشکار اصل ۲۴ قانون اساسی میباشد که اشاره به آزادی بیان درنشریات و مطبوعات را میکند .و یا میتوانیم به سرکوبهای اعتراضی واحدهای صنفی و یا سندیکاهای مختلف از جمله سندیکای کارگران شرکت واحد که ضمن برخوردهای فیزیکی با افراد اقدام به دستگیری عضوهای آن از جمله آقای ابراهیم مددی عضو هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه اشاره کنیم که وی در سال ۱۳۹۳ اتفاق افتاد که همگی حرف این افراد بازیابی حقوق از دست رفته شان بوده که با سرکوبهای امنیتی و دستگیری ایشان و تنی چند از فعالین کارگری همراه بوده است بازداشت هایی از این دست در حالی صورت میگیرد که که در اصل ۲۷ قانون اساسی نيز تاکيد می کند تشکيل اجتماعات و راهپيمايی ها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل نباشد، آزاد است. یا در مواردی دیگر دستگاه های امنيتی و انتظامی برخی از فعالان کارگری را در تهران، سنندج، کامياران و منطقه پارس جنوبی یا برگزارکنندگان دیگر تجمعات کارگری را احضار کردند و به آنها هشدار دادند .
این نکته به وضوح نمایان است که یک کارگر زحمت کش چیزی جز امنیت شغلی و یا یک ساختار حمایتی اجتماعی چیز بیشتری میخواهد ؟ در جمهوری اسلامی فقط و فقط حفظ نظام به هر طریق در الویت میباشد حال این کارمیتواند با سرکوب اعتراض های صنفی باشد و یا نقض حقوق اجتمایی شهروندان دیگر و یا ترویج کردن افکار ساده زیستی فقط و فقط برای قشر پایین جامعه و سودجوئی کردن از حقوق مردم ، ملتی که بارها و بارها اصالت خود را به وطن خودشون حفظ کردند و این حق باید بر آنها محفوظ باشد که بتوانند حق اعتراض مسالمت آمیز داشته باشند . در نظام کنونی ایران که جمهوری اسلامی هدایت گر آن میباشد نه تنها کارگران بلکه دیگر اقشار جامعه حق اعتراض وبرگزاری تجمعات را ندارند که از جمله میتوان به شهروندان ایرانی که دیگر استانهای محروم مثل سیستان و بلوچستان اشاره کرد و یا سرکوبهای گسترده دیگر شهروندان مثل شهروندان کرد که خواهان ایجاد فرصت شغلی امنیت شغلی و اجتمائی برای خود هستند که در موارد بسیار زیادی این گونه اجتماعات سرکوب گردیده و بیشتر افراد در محل دستگیر و مورد پیگرد قضایی قرار گرفته اند .
در قسمت ۲ اشاره بر عدم اجبار افراد در عضویت در انجمنها میشود این بدان معنا است که چون بشر آزاد آفریده شده خود و به واسطه اختیار خود باید حق انتخاب داشته باشد نه این که انتخاب های وی فرمایشی باشد و نتواند بر انتخاب خودش تسلط داشته باشد میتوان گفت انسان موجودی است که باید در تمام جهت های زندگی آزادی عمل داشته باشد . البته اگر در مواردی هم کاستیهایی وجود دارد باید این حق بر هر فردی آزاد باشد که بتواند اعتراض مسالمت آمیز داشته باشد و نقطه نظرات خود را به گوش مسولین حکومت برساند و این وظیفه هر دولتی است که این گونه اجتماعات را به رسمیت شناخته و چنانچه تجموع اعتراضی شکل گرفت به جای سرکوب افراد به دنبال ریشه و علل اعتراض باشد و بتواند با شهروندان خود رابطه دوستانه و صلح آمیز داشته باشد . نه مثل جمهوری اسلامی که حکومت خود را حکومت خدا بر روی زمین میداند و شخص ولایت فقیه تعیین کننده سرنوشت میلیون ها انسان در ایران باشد.
آنچه که ما امروز در جمهوری اسلامی در حل مشاهده هستیم چیزی جز سرکوب عقاید و سرکوب تجمعات اعتراضی افراد و شهروندان می باشد . این حکومت به قدری گستاخ میباشد که تحقیقات سازمانهایی بین المللی مثل سازمان ملل متحد را رد میکند و مدعی این نکته است که بالا ترین درصد کیفی از نظر حقوق شهروندی متعلق به ،مردم ایران میباشد چیزی که با توجه به آمار اعدامها و دستگیریها و سرکوب عقاید و برخوردهای فرمایشی بیانگر یک حقیقت میباشد . در حقیقت بند ۲ بیان کننده و مکمل ماده ۱ از اعلامیه جهانی میباشد که اشاره بر آزاد زاده شدن بشر دارد و مبنای رفتار انسانها با یک دیگر را عقلانیت و حس برابری و برادری میداند . میتوان به درک این مطلب رسید که همگی بندهای اعلامیه جهانی حقوق بشر مثل زنجیر به یکدیگر پیوسته هستند و مکمل همدیگر میباشند . با امید به آزادی ایران .
با اتمام صحبت های جناب سیاحی ، مدیر برنامه پس از تشکر از ایشان میکروفن را در اختیار آقای صدیق محمدی دیگر سخنران این نشست سپردند که با موضوع « نسل کشی یا زلزله» آغاز سخن نموده و فرمودند: .
سرپل ذهاب شهری قدیمی به قدمت تاریخ مربوط به دوران لولوبی ها پیش از ماد در غر ب کرمانشاه.یکی از شهرهای هم مرز با کشور عراق، شهر شیرین وفرهاد و قصر شیرین در کنار دستش، یعنی از شهرهای زیبای ایران، منطقه ای گرمسیری که در بهاربسیار جذاب تر میشود، مردمانش خونگرم وبسیار مهمان نوازهستن.به زبان کوردی با لحجه های کلهروجافی صحبت میکنندبا مذهب های شیعه وسنی ودین یارسان در کنار هم بدون مشکلی زندگی میکنند/
یکشنبه 21.48دقیقه زرمین در استان کرمانشاه لرزید وخانه ها یکی پس از دیگری فرو ریخت وفاجعه ای هولناک رقم خورد.لرزه نگاری تهران اعلام کرد زمین لرزه 7.3ریشتر بوده است ودر عمق 11کیلومتری زمین رخ داده است.مرکز زمین لرزه در مرز بین ایرا وعراق ومحور ان شهرازگله استان کرمانشاه اعلام شده است.
قدرت ان انقدر شدید بوده است که نه تنها شهرهای مرزی ایران وعراق بلکه دیگر شهرهای ایران وحتی کشورهای منطقه نیز احساس کرده اند.از همدان گرفته تا تهران واردبیل وبوشهر و……زلزله سرپل ادم را یاد خاطرات تلخ زلزله بم ورودبار میاندازد.در 60سال پیش زلزله ای به قدرت 7.3ریشتر شهرستان صحنه در استان کرمانشاه لرزان وجان 2000تن گرفت.
با گذشت سالها از این حادثه تلخ مردم کرمانشاه یکباتر دیگر عزادار قربانیان خود شدند.
در شب زلزله کسی بداد مردم نرسید به جزتعدادی نظامی ارتش با دست خالی .خبری از سپاه به اصطلاح مردمی نبود چون خود باعث وبانی این کشتار بی رحمانه شده بود .
روز دوشنبه با روشن شدن هوا عمق فاجعه معلوم میشود قربانیان هنوز زیر اوارمانده اندتعداد مصثدومین وکشته ها هر لحظه بیشتر میشود.کسی به داد مردم نمیرسد.حکومت برایش مهم نیست او بارها دشمنیش را با ملت کورد نشان داده است .هر چند مردم ایران خوب متوجه شدند که نظام جان مردمش مهمتر از جان مردم سوریه ویمن ولبنان وفلسطین نیست.
اما روایت اصلی: در حالی که یکسال بیشتر از از زلزله ابانماه میگذرد مردم از مشکلات ابتدایی ومعیشتی در رنجند.اتش سوزیهای مکرردر چادرها، سیل، بارش خاک، گرمای بالای 50 درجه، حمله مارهای سمی وعقرب.
هنوز وضعیت کاری واقتصادی خانواده هاو وضعیت تحصیلی دانش اموزان نا معلوم است.
هنوز عده ای هستند که کانکس نگرفته اند انهایی هم دارند از خیرینی میباشدکه برایشان تهیه کردند.
دریغ از کمترین کمک به این مردم از طرف نظام.
چه دسیسه ای درکار است؟ کمکهای مردمی دزدیده میشود و در انبار نگهداری میشود وبعد در جلو چشم مردم زخم دیده راهی سوریه وعراق میگردد.
پولهای واریزی به حساب سلبریتی ها مشخص نیست چه به سرش امده.
انهایی که از روی انسانیت کمک کرده اند تهدید یا روانه زندان میشوند جریان چیست؟
مردم یارسان کاملا فراموش شده تابستان را بدون کولر وزمستان را با سرمای سوزناک گزراندند.قانون اساسی ایران پیروان یارسان را جزو اقلیتهای رسمی ندانسته وبرای انان حقی قائل نشده.، به رسمیت شناخته نشدن دین یارسان موجب شده که انان نه تنها از حقوق قانونی به اقلیت دینی همچون داشتن حق خواندن کتابهای دینی خود ویا حق داشتن نماینده در مجلس محروم باشند بلکه یارسانیان حقوق شهروندی عادی را هم ندارند.
نا امیدی تنهایی تنها جیزهایی است کهع برای بعضی از مردم مخصوصا زنان زلزله زده باقی مانده بویزه انهایی که همه خانواده هایشان رااز دست داده اندوهیچ سرپناهی ندارند.مشکلات زلزله وفقدان اینده ای روشن از بهبود وتغیرات شرایط بسیاری را به افسردگی ودرماندگی کشانده است .
ارتباط سپاه با زلزله کرمانشاه:
سپاه پاسداران به عنوان نهادی که به قول خودش خود را از مردم میداند قصدش حفظ انقلاب اسلامی به هر شکلی است.سپاه بارها ثابت کرده که مردم ایران برایش مهم نیست وایدوئولوزی خودش که همان صدور انقلاب اسلامی است مهمتر از هر چیزی میباشدبه همین دلیل با تمام دنیا سر جنگ دارد وبرای تقویت نیروی نظامی خودش وبقای خویش دست به هر اقدامی میزند .یکی از این اقدامات ساخت موشکهای با قابلیت حمل سلاح اتمی است وچه بهتر که این ازمایشات وتست انها را در مناطقی در کردستان وخوزستان انجام ندهد.سپاه مدتهاست که در منطقه ازگله کرمانشاه ازمایشاتی را انجام داده واخرین ان طبق نظر کارشناسان از کنرل خارج شده ومنجر به اتفاقات مهمی در منطقه گردیده است.طبق نظر کارشناسان این زمین لرزها نمیتواند طبیعی باشد وارتباطی با زلزله های نقاط دیگر ندارد.طبق نظرات ومحاسبات خودشان زنراتوری که در غرب کشور ساخته اندنا کارامدبوده وبعداز تست ان از کنترل خارج شده وباعث زلزله در این مناطق شده است وخدا میداند چند بار دیگر باعث زلزله در این مناطق گرددوچنین هم شده است در طول یکسال از اولین زلزله بارها زلزله های بزرگی در همین مناطق ودر همان محور اصلی رخ داده است که اخرین ان روز یکشنبه16/10/97بوده است.پس لرزه هایی غیر طبیعی به بزرگی 6.5/5.5/4.5وغیره این پس لرزه ها نمیتواند طبیعی باشد.حال خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل….
ونتیجه اینکه تا کشور به ویرانه تبدیل نشده مردم میتوانند انتخاب کنندیا اینکه زیز بار ظلم وفسادبه زندگی با تمام مشکلات افتصادی گرانی وتورم /زندان به خاطر داشتن عقیده غیر از ولایت فقیه/زندان وشکنجه فرزندان به خاطر ازادی بیان/زندان وقتل به خاطر ملیت و صدها بدبختی دیگر ادامه بدهند یا اینکه به ازادی دست یابندبا اتحادوهمبستگی وکندن ریشه ظلم وفساد در کشور…..
بخش بعدی برنامه را آقای احسان حیاک عهده دار بودند که به بررسی فاکتورهای فساد در اقتصاد ایران پرداختند که علاقمندان به مسائل اقتصادی و بویژه فاکتورهای فساد در مسائل و بنیاد ها افتصاد ایران از طریق فایل صوتی تهیه شده توسط همکاران بوسیله آدرس زر بهره مند گردند:
در فراخوان صادره، موضوع بحث آزاد جلسه 12 ژانویه کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرن ” دولت و اقوام در ایران” پیش بینی شده بود که با توجه به استقبال حضار و گفتگو و تبادل نظر، نشست یاد شده تا ساعت22و 15 دقیقه ادامه یافت ، از جمله همکاران و میهمانانی که در ان باره گفتگو نمودند آقای محمد ابوطالبی، آقای محسن سیاحی، آقای منوچهر شفائی، آقای دیار محمدی، آقای امیر نیلو و ….بودند، گفتنی است مدیریت این بخش ازجلسه را خانم صدیقه جعفری عهده دار بودند که درخاتمه ضمن تشکر از حضورخانمها و آقایان: بهار شکوفا، مهناز احمدی، آواصادقی، شبنم رضاوند، لیدا اشجعی، فریبا مرادی پور و آقاان اسماعیل احمدی، سید اشکان حسینی، امر نیلو، منوچهر شفائی، جهانگ گلزار، شهریار ایازی، کویر سبزو محمد برزگ، پایان این نشست را اعلام نمودند.
عزیزانی که تمایل دارند نسبت به آنچه در لرنامه فوق انجام شد، آگاه کاملتری داشته باشند، فایل های صوتی تهیه شده این امکان را دراختیارشان قرار میدههد که ازطریق آدرس زیر قابل دریافت است:
کانون دفاع از حقوق بشر در ایران
کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی