حکم معافیت دو متهم از اعدام در دیوان عالی کشور شکسته شد.
بر اساس این گزارش عصر دوازدهم شهریور ماه سال ۹۵ پسر ۱۷سالهای به نام محمد که همراه خواهرش از گردش به خانه برگشته بود با پلیس پردیس تماس گرفت و از مرگ مشکوک پدر و مادرش خبر داد.
وی به ماموران گفت: “من و خواهرم صبح زود از خانه بیرون رفتیم اما وقتی برگشتیم متوجه بوی شدید گاز شدیم. پدر و مادرم به خاطر نشست گاز فوت شدهاند.
بررسیهای اولیه نشان میداد این زن و مرد به خاطر پارگی شیلنگ گاز آشپزخانه جان سپردهاند اما وقتی پزشکی قانونی علت فوت را خفگی اعلام کرد پرونده رنگ و بوی جنایی به خود گرفت. در تحقیقات بعدی روشن شد این زوج از یکسال قبل با پسر نوجوان شان اختلاف داشتند. به این ترتیب محمد به عنوان نخستین مظنون بازداشت شد.
پسر نوجوان در بازجویی به قتل پدر و مادرش با همدستی دوست ۱۶ سالهاش به نام مهدی اعتراف کرد و به این ترتیب وی نیز بازداشت شد.
محمد در تشریح جزئیات ماجرا گفت: من و مهدی دوست های صمیمی بودیم. اما از وقتی پدر و مادرم فهمیدند مهدی سیگار و قلیان می کشد از من خواستند تا دوستیام را با مهدی قطع کنم اما قبول نکردم. من به خاطر لج بازی با مادرم دوستیام را با مهدی بیشتر کردم. مهدی هم همیشه میگفت با پدر و مادرش اختلاف دارد و وقتی از مشکلاتم به او گفتم مهدی پیشنهاد قتل پدر و مادرم را مطرح کرد”.
پسر نوجوان ادامه داد: “من از درگیری های همیشگی با پدر و مادرم خسته شده بودم. به همین خاطر پیشنهاد مهدی را پذیرفتم. ما به عطاری رفتیم و قرص برنج تهیه کردیم. من قرص را در خورشت ریختم ولی پدر و مادرم با خوردن غذا مسموم نشدند. مهدی با حرفهایش مرا تحریک کرد تا نقشه را بار دیگر عملی کنیم. یک هفته بعد قرص خواب آور تهیه کردیم و آن را داخل آبمیوه ریختم. مادرم بعد از خوردن آبمیوه مسموم به خواب رفته بود که ما او را با یک شال خفه کردیم و جنازهاش را به اتاق طبقه بالا بردیم”.
محمد گفت: “وقتی پدرم به خانه برگشت آبمیوه مسموم را به پدرم خوراندم. پدرم به خواب رفت و من و مهدی پدرم را هم خفه کردیم. صبح زود خواهرم را بیدار کردم تا به همراه مهدی به تفریح برویم. وقتی برگشتیم به دروغ گفتم پدر و مادرم به خاطر گاز گرفتگی جان سپردهاند”.
به دنبال اعترافهای تکان دهنده پسر نوجوان مهدی نیز تحت بازجویی قرار گرفت. وی به همدستی در قتلها اعتراف کرد و گفت: “من در اجرا کردن نقشه قتلها به دوستم کمک کردم. او خودش نقشه قتل پدر و مادرش را کشیده بود. من فقط موقع ترک خانه شیر گاز آشپزخانه را بریدم تا همه فکر کنند پدر و مادر محمد به خاطر گاز گرفتگی فوت شدهاند”.
به دنبال بازسازی صحنه جرم برای محمد به اتهام مباشرت در قتل مادرش و معاونت در قتل پدرش و برای مهدی به اتهام معاونت در مباشرت در قتل پدر دوستش و معاونت در قتل مادر دوستش کیفرخواست صادر و پرونده به شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران که ویژه رسیدگی به جرائم اطفال است فرستاده شد. دو متهم نوجوان در حالی پای میز محاکمه ایستادند که خواهر ۱۳ساله محمد که در بهزیستی نگهداری میشد گفت: “از برادرم هیچ شکایتی ندارم و گذشت میکنم. ولی از مهدی دیه می خواهم. اگر توان پرداخت دیه را ندارد برایش تقاضای اعدام دارم”.
پدربزرگ مادری محمد اما وقتی روبه روی قضات ایستاد گفت برای دو پسر نوجوان اعدام میخواهم و به هیچ قیمتی گذشت نمیکنم. سپس محمد که از کانون اصلاح و تربیت به دادگاه منتقل شده بود روبه روی قضات ایستاد و گفت: “قبول دارم با همدستی دوست صمیمیام پدر و مادرم را کشتم ولی مهدی پیشنهاد قتل را مطرح کرده بود”.
وی ادامه داد: “پدر و مادرم با من خوب و مهربان بودند. وقتی از مدرسه به خانهمان زنگ زدند و از مادرم خواستند تا دیگر اجازه ندهد با مهدی در ارتباط باشم رابطهام با پدر و مادرم بد شد. مادرم اصرار داشت با مهدی قطع رابطه کنم به همین خاطر هم من و مهدی تصمیم به قتل گرفتیم. بعد از اینکه مادرم به خاطر خوردن آبمیوه مسموم به خواب عمیق رفته بود مهدی دست و پای او را گرفت و من با شال مادرم را خفه کردم. چند ساعت بعد که پدرم سر رسید به او هم آبمیوه مسموم خوراندم. پدرم گیج بود که مهدی شالی را دور گردنش پیچید و او را خفه کرد”.
متهم نوجوان که به سختی صحبت می کرد گفت: “من خیلی شرمنده و پشیمان هستم اما موضوعی که بسیار ناراحتم میکند این است که هر شب خواب مادرم را میبینم. من در خواب وقتی با مادرم روبه رو می شوم سرم را پایین میاندازم اما او دستی به سرم میکشد و میگوید ناراحت نباش”.
سپس مهدی به دفاع پرداخت و گفت: “باور کنید من نقشه قتل را نکشیدم. محمد به من گفته بود اگر پدر و مادرش را بکشیم ارثیه خوبی به او میرسد. او قول داده بود برایم موتور سیکلت بخرد و در کنار هم زندگی خوبی داشته باشیم”.
در پایان جلسه قضات طبق ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی دو متهم نوجوان را از اعدام معاف و هر یک را به ۴ سال نگهداری در کانون اصلاح و تربیت و پرداخت دیه محکوم کردند اما این حکم در دیوان عالی کشور تایید نشد. قضات دیوان عالی کشور اعلام کردند در رشد کمال عقلی متهمان شبه وجود دارد از این رو لازم است آنها بار دیگر محاکمه شوند.
به این ترتیب دو متهم دیروز در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی اصغر عبداللهی و با حضور یک مستشار پای میز محاکمه ایستادند. در این جلسه خواهر محمد در حالی که گریه میکرد برای دو متهم حکم اعدام میخواست. سپس محمد حرفهای قبلیاش را تکرار کرد و به تشریح ماجرا پرداخت.
وقتی مهدی در جایگاه ویژه ایستاد گفت: “من و دوستم یکباره تصمیم به قتل گرفتیم. ما از قبل در این باره فکر نکرده بودیم تا نقشه بکشیم. من فقط برای هواخواهی از دوستم و کمک به او حاضر شدم در قتلها به او کمک کنم”.
وی ادامه داد: “من نمیدانستم مجازات کسی که دست به قتل بزند اعدام است. چون در فیلمها دیده بود قاتلها به زندان میروند”.
سپس وکلای مدافع دو متهم به دفاع پرداختند و با طرح سه موضوع اساسی گفتند: “دیوان عالی کشور صلاحیت تشخیص رشد کمال عقلی متهمان را طبق ماده ۶۲ مجازات اسلامی ندارد. از طرفی چرا خواهر محمد که در جلسه قبل آزادانه از اعدام گذشت کرده بود حالا تقاضای اعدام را مطرح کرده است. این موضوع باید بررسی شود. از طرفی با توجه به سن متهمان در هنگام وقوع جرم اعمال ماده ۹۱ قانونی مجازات اسلامی جدید حایز اهمیت است که باید به آن توجه شود”.
با پایان جلسه، هیات قضایی وارد شور شدند تا رای صادر کنند. رکنا ۲۷ فروردین