افزایش اعدام‌های زندان رجایی شهر به هشت نفر

سازمان حقوق بشر ایران پیشتر خبر اعدام پنج زندانی را در روز چهارشنبه ۳ مهر ماه، در زندان رجایی شهر کرج منتشر کرده بود. چهار تن از این زندانیان که با اتهامات مربوط به «مواد مخدر» به اعدام محکوم شده بودند از زندان قزل‌حصار کرج به زندان رجایی شهر منتقل شده بودند. یک زندانی دیگر نیز که در این روز حکم وی به اجرا درآمد مصطفی بختی نام داشت که به اتهام «قتل عمد» در طی یک نزاع خیابانی به اعدام محکوم شده بود.

اطلاعات جدید نشان می‌دهد که در روز چهارشنبه سه زندانی دیگر نیز در این زندان اعدام شده‌اند. هویت یکی از زندانیان اعدام شده مجتبی سلیمانی، متولد ۱۳۶۷ و اهل کرمانشاه احراز شده است. وی به اتهام «قتل عمد» به قصاص نفس محکوم شده بود و از بند ۷ سالن ۱۹ که به سالن بیماران «ایدزی» معروف است هفته گذشته به سلول انفرادی منتقل شد.

یک منبع مطلع پیشتر در خصوص وی به سازمان حقوق بشر ایران گفته بود: «چند سال پیش، فردی برای سرقت به خانه مجتبی رفته بود و مجتبی با دزد درگیر میشود و دزد کشته می‌شود و حالا می‌خواهند برای همین اعدامش کنند».

یک زندانی دیگر که با اتهام «قتل عمد» به اعدام محکوم شده بود نیز در بین اعدام شدگان روز چهارشنبه حضور داشت. وی از یکی از بندهای زندان رجایی شهر جهت اجرای حکم به سلول انفرادی منتقل شده بود، ولی هویت وی تا لحظه تنظیم این خبر مشخص نشده است.

همچنین یک زن زندانی در بین اعدام شدگان بود که به اتهام «قتل عمد همسرش» به اعدام محکوم شده بود. گفته می‌شود این زن از زندان شهر ری و یا زندان کچویی جهت اجرای حکم اعدام به رجایی شهر منتقل شده بود. هویت این زن تا لحظه تنظیم این خبر مشخص نشده است.

علاوه بر این، محمد سهرابی از بند ۷ و علی دلاوری از بند ۱ در این روز به پای چوبه دار رفتند ولی با اخذ مهلت از شکات پرونده به بندهای خود بازگشتند.

یک شاهد عینی به سازمان حقوق بشر ایران گفت: «ابتدا چهار زندانی موادی که اعدام دولتی داشتند را بردند و اعدام کردند. بعد نوبت به سه متهم قتلی مرد رسید. باقری گردن مصطفی بختی را آنقدر سفت بسته بود که نمی‌توانست حرف بزند. مادر مقتول بیرون زندان مانده بود و پدر مقتول در هنگام اجرای حکم حضور داشت. پدر مقتول ناگهان گفت من از خونت گذشتم و مصطفی را آوردند پایین. دست مصطفی را باز کردند و روبوسی کردند و همه چیز داشت تمام می‌شد. ناگهان مادره مقتول وارد سالن شد. ۵ دقیقه اگر دیرتر رسیده بود و پدر مقتول امضا میکرد، مصطفی زنده می‌ماند. مادر مقتول که صحنه را دید، چنان صورت شوهرش را چنگ انداخت که صورتش پر خون شد. شهریاری [دادستان] دوباره مصطفی را برد بالای چوبه دار. داشت با مادر مقتول صحبت می‌کرد که یک دفعه شهریاری را کنار زد و اهرم را کشید. شهریاری می‌گفت، مگر من به تو گفتم که این کار را بکنی؟ بعد از اینکه مصطفی اعدام شد، پدر مقتول رفت بالای سرش و شروع به داد و فریاد کرد و زد توی سر خودش و گریه می‌کرد. بعد انگار سکته کرد و دهنش کج شد و آمبولانس آمد بردندش. بعد از این سه نفر نوبت به یک زن رسید که شوهرش را کشته بود و خانواده شوهرش همگی آنجا بودند».

گفتنی است، تا لحظه تنظیم این گزارش اعدام هیچ یک از این زندانیان از سوی رسانه‌های داخل ایران اعلان نشده است. سازمان حقوق بشر ایران ۴مهر