روزنامه شهروند در گزارشی به طرحهای نیمهکاره آبرسانی، دشواریهای زندگی در جنوب استان سیستانوبلوچستان و غرق شدن کودکان در هوتک های این منطقه پرداخته است. محل هایی که در نبود سیستم آبرسانی اصولی، محل طبیعی جمع شدن آب مورد استفاده اهالی منطقه و همچنین احشام و دامها است و از روی ناچاری پناهگاه مردم می شود.
سیل که آمد همه چیز را با خود برد. آردهای کپرنشینان، تنها قوت لایموت کودکان بلوچ غرق گل شد و ظروف اندکی که در آنها آب و چای مینوشیدند، تاراج سیلاب شد. کودکان و زنان و مردان بلوچ با دیدن قامت گز و گونهایی که در آب فرو رفتهاند، لبخند میزنند. آنها تصاویر آب و باران را به خاطر میسپارند تا توشه روزهای خشکسالی پیش رویشان باشد. آب باران، کپرها، مزارع اندک و جادهها را با خود میبرد و کمکم در گودالها و چالههای عمیق راه باز میکند و هوتک پدیدار میشود. هوتک که حاصل جمع شدن آب باران است، خیلی زود رنگ و بو میگیرد. لاشه حیوانات و احشام، شستوشوی رخت و لباسها و شنای گاهوبیگاه کودکان، آب هوتک را آلوده میکند. هوتک تنها منبع آب آشامیدنی ساکنان منطقه نیست و حیوانات بسیاری مانند شتر، بز، گوسفند و الاغ و استر نیز از آن بهره میبرند. آبهای آلوده سبب بیماریهای گوارشی، اسهال خونی و گاه مرگومیر کودکان و بزرگسالان میشود، اما با وجود این، در نبود آب آشامیدنی مناسب و برنامهریزیهای اصولی برای مدیریت آب، هوتکها همچنان پر طرفدار است.
وقتی اهالی نمیتوانند از آب تانکرهای فصلی بهرهای داشته باشند، وقتی کودکان جایی برای تماشا و بازی ندارند، هوتک جولانگاه بازیهای گمشدهشان میشود. آب برای کودک بلوچ رویاست. رویایی شیرین که این روزها دستیافتنی شده است. هوتک اما هر یکی دوماه یک بار کودکان را به کام خود میکشد. غلامعلی بادغن، رئیس شورای عارف آباد میگوید: «اتفاقاتی از این نوع فراوان است. ماجرای کودک خردسالی که برای شستن خوشه انگور در آب افتاد. ماجرای دوخواهر به نامهای منیره و مریم و دوستشان، یسری نُه و ده ساله که پس از مدرسه رفتند آب بیاورند و بازنگشتند. دختر شانزدهساله کریم و دختر هفدهساله شه بخش از روستای رندان در نزدیکی مرز پاکستان و کودکان و نوجوانان دیگری که کنار اقیانوس زندگی میکنند و به آب دسترسی ندارند.» او غرق شدن بچهها را ناشی از نبود امکانات و تجهیزات تفریحی در منطقه میداند و میگوید کاش هر چه سریعتر برای بچههای ما فضایی در نظر گرفته میشد تا آزادانه بازی کنند.
علی اصغر نُهساله ساکن روستای عارف آباد، دشتیاری، شاگرد اول مدرسه بود. روز جمعه بیستویکم فروردین، همراه کودکان دیگر در کنار هوتک مشغول بازی بود که صدای دو کودک دیگر را از داخل آب میشنود و بلافاصله به هوتک نزدیک میشود. دست هر کدام از آنها را میگیرد و به بیرون میکشد، اما خودش سُر میخورد و در عمق دو متری هوتک غرق میشود. علی اصغر خوب درس میخواند. او هوادار نماینده جوان تازه راه یافته به مجلس بود و درفضای مجازی با صدای کودکانهاش درحالیکه عکس منتخب خود و خانوادهاش را در دست گرفته بود اعلام همدلی و هواداری کرده بود. به همین بهانه با معینالدین سعیدی نماینده چابهار، دشت یاری، قصرقند گفتوگو میکنیم. او از خبر مرگ علی اصغر اندوهگین است و درباره او مطالبی منتشر کرده. منطقه چابهار و به ویژه دشتیاری کمترین میزان دسترسی به آب شرب را دارد. میزان دسترسی به آب شرب در این مناطق ۱۹درصد است و به ۸۱درصد از جمعیت به شکل سقایی آبرسانی میشود. سازههایی مانند رودخانهها، برکهها و هوتکها از سر ناچاری، پناهگاه مردم میشود. علاوه بر هوتکها که جان کودکان را به خطر میاندازد، رودخانههای فصلی نیز کودکان را به کام خود میکشد و کودکان طعمه گاندوها (تمساحهای پوزه کوتاه) میشوند و هرچند وقت یک بار، اخباری از قطع شدن دست و پای کودکان یا کشته شدن آنها به وسیله گاندوهای رودخانههای فصلی به گوش میرسد. البته بسیاری از اخبار و اطلاعات به دلیل بعد مسافت، دوری از مرکز و نبود سیستم خبررسانی مناسب، همچنان در محاق میماند. با وجود اقداماتی که تاکنون انجام شده اما راههای نرفته بسیاری داریم، چراکه عمق محرومیت در این مناطق بسیار زیاد است و از شاخصهای توسعه کمتری در مقایسه با جاهای دیگر کشور بهره برده.
نکته مهم این است که اگر هوتکها و آبهای پشت سدها مدیریت شود، برای کشاورزی و کشت و زرع مناسب خواهد بود. خط انتقال آب از سدهای پیشین، زیردان و کهیر که دولت ایجاد کرده است و به اتمام رساندن ساختوساز این مجتمعهای انتقال آب که تصفیهخانههایی نیز برای آن در نظر گرفته شده است، میتواند بخش بزرگی از مشکل آبرسانی به منطقه را حل کند. در حالحاضر، مجتمع آبرسانی تلانگ، پلان و پیرسهراب برای آبرسانی به ۲۶۱روستا در نظر گرفته شده است. مجتمع ۲۰۷ روستایی پایین دست سد پیشین و همینطور مجتمع دلگانها و وشنامها نیز اگر به پایان برسد، آبرسانی به اهالی این مناطق تسهیل خواهد شد.
مناطق جنوب استان سیستانوبلوچستان از شاخصهای توسعه کمتری برخوردار است. امکانات و فضاهای بازی برای کودکان وجود ندارد. مدارس آنها از نظر کمی و کیفی و سطح علمی و آموزشی در وضع نامناسبی قرار دارد. آنها از حداقل تفریحات و فعالیتهای فرهنگی _هنری محروم هستند. شایسته است ارگانها و سازمانهای فرهنگی- هنری که در حوزه کودکان و نوجوانان مشغول فعالیت هستند با کمک مسئولان استانی امکانات و فضاهایی برای کودکان بلوچستان در نظر بگیرند تا به شاخصهای توسعه و عدالت اجتماعی کمی نزدیکتر شویم و کودکان ما در بلوچستان کمتر قربانی کمبود امکانات و فقر فضاهای فرهنگی شوند.
عبدالوهاب شهلیبر، جامعهشناس نیز درباره علل بروز این اتفاقات برای کودکان و راههای پیشگیری از آن میگوید: «یکی از مشکلات ساختاری مدیریت بحران در جامعهای مانند جامعه ایران، نادیده گرفتن کودکان است. هنگام بروز سیل یا بلاهای طبیعی دیگر، خدمات مختصری ارایه میشود، اما شدت گرفتن بیشتر نیازها در مرحله پس از بحران و بازسازی نمود بیشتری پیدا میکند. در واقع، چون فشار نیازهای حیاتی مثل بازسازی زیرساختها، جادهها، خانههای تخریب شده، تأسیسات عمومی و تأمین تغذیه مردم در اولویت است در مطالبات اجتماعی مردم هم بیان میشود و بزرگسالان و جوانان که دسترسی بیشتری برای جهتدهی به خواستههای اجتماعی دارند، این مطالبات را مطرح میکنند. سیاستگذاران، نهادها و سازمانهای دولتی و مردم نهاد نیز بیشتر به این سمتوسو میروند و دراین میان، کودکان مانند دیگر فرودستان جامعه (زنان و سالمندان) صدایی ندارند. دستگاههای دولتی که درواقع متولی بازسازی مناطق آسیبدیده هستند، توجه کافی به این بخش ندارند. برای اینکه در این حوزه بهطور خاص در بلوچستان بتوانیم برای کودکان کاری بکنیم، لازم است تولید محتوا صورت بگیرد و رسانهها، روزنامهها و مراکز فرهنگی متولی فعالیتهای کودکان، صدای کودکان را بشنوند. بهعنوان مثال، در حوزه خودمان (شهر و مسکن) و در ادبیات شهرسازی در ایران، سخن از شهر دوستدارکودک و روستای دوستدار کودک به میان میآید. درنظر گرفتن حقوق کودکان در شهرسازی و همینطور روستاها باید مورد توجه شهرسازان و جامعهشناسان قرار گیرد.»