چرا جمهوری اسلامی به خراب‌کاری در خارج از ایران متهم می‌شود؟

 چرا جمهوری اسلامی ایران از روزهای اول تاسیس تا به امروز، به‌طور مداوم از سوی کشورهای دیگر به دخالت در امور داخلی دیگران متهم می‌شود؟ چرا ایران در دوره «محمدرضا پهلوی» چنین وضعیتی نداشت؟ آیا شاه این بلندپروازی را نداشت که ایران قدرت اول منطقه باشد؟ چرا دولت «دونالد ترامپ» می‌گوید جمهوری اسلامی یک نظام عادی نیست؟ همسایگان و کشورهای دیگر چه نگاهی به نظام حاکم بر ایران دارند و چرا؟ نیروی «قدس» سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و گروه‌های نیابتی در کشورهای همسایه از دیدگاه حقوقی چه وضعیتی دارند؟
«ایران‌وایر» در مجموعه «سایه پیدا و پنهان یک همسایه» سعی کرده ‌است به این سوالات  پاسخ دهد.

«زمانی که هنجارها و دیدگاهایتان در دنیا مردود شناخته شود و کاری کنید که نسبت به شما نفرت و ترس وجود داشته باشد و غیرقابل اعتماد باشید، باعث می‌شود در دیپلماسی ارزشی یا به عبارتی ایرانی، صدور انقلاب ناموفق باشید.»(«آقای سفیر»؛ گفت‌وگو با محمدجواد ظریف، نشر نی، ۱۳۹۲)

«ما باید با کمک‌های اقتصادی و فرهنگی به مسلمانان، ترفندهای ارتجاع و استکبار را مهار کنیم.» (محسن رضایی، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، دی ۱۳۷۰)

«آقاى [محمد] فروزنده [وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح] آمد و براى فروش سلاح به کنیا و سودان اجازه گرفت.» (خاطرات اکبر هاشمی رفسنجانی، نوزدهم مهر ۱۳۷۳)

جمهوری اسلامی ایران ۴۰ سال است که به طور پیوسته به دخالت در امور دیگر کشورها یا خراب‌کاری و عملیات تروریستی در خارج از مرزهایش متهم می‌شود. این اتهامات برای نظام حاکم بر ایران هزینه‌های فراوان ملی به وجود آورده و به گفته «محمدجواد ظریف»، وزیر امور خارجه، ترکیبی از «نفرت» و «ترس» ساخته است که ایرانیان متحمل هزینه‌های آن شده‌اند.
این وضع گرچه در مقاطعی فراز و فرود داشته اما هم‌زاد نظام جمهوری اسلامی ایران است و هیچ دوره ای از تاریخ ۴۰ ساله آن نیست که از آن بری باشد. تازهترین آن در اروپا، اتهام به دیپلمات بازداشتی جمهوری اسلامی در سفارت اتریش است که به طراحی حمله تروریستی محکوم شده و بیش از یک سال است که در بازداشت به سر می‌برد.

طرح اتهامات این چنینی از سوی اروپا به جمهوری اسلامی تاریخی طولانی دارد. در شهریور سال ۱۳۷۱، دو مرد مسلح، چهار ایرانی مخالف حکومت، از جمله «صادق شرافکندی»، دبیرکل تبعیدی حزب دمکرات کردستان ایران را در رستوران ایرانی «میکونوس» به قتل رساندند. شرافکندی که جانشین «عبدالرحمن قاسملو» شده بود، به دعوت حزب سوسیالیست آلمان، در حال دیدار از این کشور بود.
عبدالرحمن قاسلمو در حین مذاکره با نمایندگان دولت جمهوری اسلامی ایران در اتریش به رگبار بسته شد.

ماجرای کشته شدن صادق شرافکندی در رستورانی در برلین به بحران وسیع بین ایران و اروپا انجامید. «حسین موسویان»، سفیر وقت جمهوری اسلامی ایران در آلمان در کتابی نوشته است که دادستان در آلمان موضوع را مرتبط با «تروریسم دولتی» عنوان ‌کرده بود: «آیت‌الله خامنه‌ای، اکبر هاشمی رفسنجانی، علی‌اکبر ولایتی و علی فلاحیان را اعضای کمیته مذکور خواند و… گفت مقام رهبری شخصا مبتکر دستور اولیه اجرای طرح قتل‌ها بوده است.»

حسین موسویان که اینک در امریکا اقامت دارد، فهرست ۴۲ قتل را آورده است که مقام‌های اروپایی مدعی هستند جمهوری اسلامی از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۷۵ در اروپا انجام داده است.
سال ۱۳۹۸، «علی ماجدی»، سفیر جمهوری اسلامی در آلمان در دوره ریاست جمهوری «حسن روحانی» گفته بود که پس از سال‌ها، خودسرهای امنیتی در اروپا فعال شدهاند. منظور از خودسرها، کارگزاران نظام جمهوری اسلامی هستند که حکومت به طور علنی مسوولیت اقدامات مرگبار آن‌ها را برعهده نمی‌گیرد.

در این سال‌ها اما جمهوری اسلامی متهمان اصلی قتل‌ها در خارج از کشور را هم‌چون قهرمانان ملی به داخل کشور برده است. متهم اصلی قتل شرافکندی، فردی به نام «کاظم دارابی»، از رهبران فعال «اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان» بوده و از طرف‌داران نظام جمهوری اسلامی ایران است که با استقبال مقام‌های عالی‌رتبه، به ایران بازگشت.

 انتصاب متهمان یا مظنونان قتل و عملیات مرگبار برون مرزی به مقام‌های ارشد دولتی  نیز در ایران رویه‌ای مرسوم است. «محمد جعفری صحرارودی» که از متهمان قتل قاسملو است، اکنون رییس دفتر «علی لاریجانی»، رییس مجلس شورای اسلامی است. «علی دایی»، فوتبالیست اسطوره‌ای ایران چندی پیش افشا کرد فردی که با نام «مصطفی مدیر»، خود را مدیرعامل باشگاه ورزشی «سایپا» معرفی کرده، «غفور درجزی دولق»، یکی از متهمان شرکت در قتل رستوران میکونوس است. این فرد در زمان ریاست علی لاریجانی بر صداوسیما، از مدیران ارشد این سازمان بود.

رسوایی پی در پی، همانند کشته شدن قاسملو چند روز پس از آن که جمهوری اسلامی حزب دمکرات کردستان ایران را از اهداف خود خوانده بود، به گلوله بستن جانشین او، قتل «شاپور بختیار»که آخرین نخست وزیر پیش از انقلاب در فرانسه بود، ماجرای ربایش «فرج سرکوهی»، عضو کانون نویسندگان ایران توسط نهادهای امنیتی و ادعای دروغ درباره رفتن او به آلمان و سپس افشای ماجرا توسط خود سرکوهی، پیش از آن، حکم روح‌الله خمینی برای اعدام «سلمان رشدی»، نویسنده مشهور و تعیین جایزه برای کشتن او از سوی جمهوری اسلامی، به اعتماد غرب به نظام حاکم بر ایران آسیبی غیرقابل ترمیم زد.

چنین اتهاماتی از اروپا هم فراتر رفتند و با بمب‌گذاری در «آمیا»، مقر یهودیان در پایتخت آرژانتین، نام مقام‌های ارشد جمهوری اسلامی، از رییس‌جمهوری و وزرا تا مقام‌های سفارتی به میان آمد. این پرونده و نقش جمهوری اسلامی در آن هنوز یکی از جنجالی‌ترین موضوعات در آرژانتین است.

همین وضعیت در بین کشورهای همسایه ایران برقرار است. تاسیس گروه‌های نیابتی در عراق، سوریه و یمن از سوی نیروی قدس سپاه، شیوه‌ به نسبت تازه‌ای است که جمهوری اسلامی در پیش گرفته است. اما قبل از آن هم اقدامات غیر متعارف در کشورهای همسایه جریان داشته است.

«اکبر هاشمی رفسنجانی» در یادداشت های سال ۱۳۷۶ خود نوشته است علی‌اکبر ولایتی، وزیر وقت امور خارجه به او اطلاع داده بود که ماموران ایرانی در ترکیه یکی از سران «سازمان مجاهدین خلق» را به طور خودسر بازداشت کردند و او را داخل ماشین سفارت جمهوری اسلامی ایران که مصونیت سیاسی دارد، گذاشتند تا به ایران بیاورند اما از طرف پلیس ترکیه دستگیر شدند.

او توضیح داده است: «ترک‌ها خواستار خروج دو دیپلمات شده‌اند و سه نفر دیگر را حبس کردند… گفتم رسیدگی دقیق کنند و سعی نمایند سر و صدا کم شود. روزنامه‌های ترکیه خبر را نوشته‌اند.»

حمایت کم و بیش پنهانی ایران از ارمنستان در اختلاف با جمهوری آذربایجان در جنگ «قره‌باغ»، حمایت از کردهای عراق در برابر «صدام حسین» پیش و پس از جنگ هشت ساله ایران و عراق، همکاری با سوریه درباره مسایل لبنان و سپس تاسیس «حزب‌الله» لبنان و اقدامات آن در گروگان‌گیری از اتباع غربی و پیش از آن، حمله مرگبار به مقر تفنگ‌داران دریایی امریکا در بیروت که ضربه‌ای کاری به سرشت روابط ایران و ایالات متحده است، هیچ‌کدام رفتاری نبوده‌اند که از سوی یک دولت عادی انجام شود.

دو دهه پس از چنین اقداماتی، کار به درجه‌ای از دخالت رسید که «قاسم سلیمانی»، فرمانده وقت نیروی قدس سپاه در ماجرای محکومیت قضایی «شیخ عیسی قاسم»، رهبر مخالفان حکومت بحرین، حکومت این کشور را علنا تهدید به نابودی کرد.

او خرداد ۱۳۹۵ با انتشار بیانیه‌ای گفته بود: «حامیان آل خلیفه بدانند اهانت به شیخ عیسی قاسم و استمرار فشارهای بیش از حد به مردم بحرین، سرآغاز انتفاضه خونینی است که عواقب آن برعهده کسانی خواهد بود که به گستاخی حکام بحرین مشروعیت می‌دهند و نتیجه آن، جز نابودی این رژیم سفاک نخواهد بود.»

کمتر از چند ماه پس از این اظهارات، به دنبال اعدام یک روحانی شیعه در عربستان سعودی، طرف‌داران آیت‌الله «علی خامنه‌ای» در تهران به سفارت این کشور حمله کردند و آن جا را به آتش کشیدند. عربستان، جمهوری اسلامی را به دخالت در امورش متهم و روابط خود را به طور کامل با ایران قطع کرد. به دنبال عربستان، بحرین هم با تکرار همان اتهام، روابط سیاسی و اقتصادی خود را با جمهوری اسلامی قطع کرد.

دو سال پس از تهدیدی که قاسم سلیمانی کرده بود، شیخ عیسی قاسم برای اقامت به ایران رفت و در قم با شماری از مراجع تقلید مورد تایید جمهوری اسلامی دیدار کرد.
«ناصر مکارم شیرازی»، یکی از این مراجع به عیسی قاسم گفته بود شما در خدمت اسلام و اهل بیت و مخصوصا نجات مردم بحرین هستید: «ما برای رهایی تمامی مسلمانان، به ویژه شیعیان مظلوم بحرین از شر ظالمان و مستکبران دعا می‌کنیم.»

دامنه‌ این دخالت‌ها در سال‌های اخیر غیرمعمول و متنوع بوده است. نیروی قدس سپاه از مهاجران افغان و پاکستانی شیعه در ایران دو گروه نیابتی شبه نظامی شکل داده و آن‌ها را روانه جنگ در سوریه کرده است. جمهوری اسلامی از این دو گروه شبه نظامی به عنوان نیروهای مقاومت در افغانستان و پاکستان یاد می‌کند. این که نظام جمهوری اسلامی چنین اقدامی با شهروندان ایرانی مهاجر در دیگر کشورها را تحمل کند، دور از ذهن است و همین وضع نشان می‌دهد که چه‌قدر رفتار این کشور خارج از عرف و بیرون از نزاکت بین‌‌المللی است.

تازه‌ترین دلیل اعتراضات به جمهوری اسلامی ایران، شلیک موشک از ایران به خاک عراق است. هرچند هدف موشک‌های ایرانی، پایگاه امریکایی مستقر در عراق بود اما نمایندگی عراق در سازمان ملل متحد از اقدام ایران به عنوان نقض حاکمیت ملی این کشور به شورای امنیت شکایت کرد.

در گزارش‌ها آمده است که عراق پس از این حمله، در فکر استقرار سپر دفاع موشکی برای جلوگیری از تکرار موشک‌پرانی‌های ایران است که در سال‌های اخیر بارها تکرار شده است.

محمدجواد ظریف به عنوان سیاستمداری که شناخت دقیق از وضعیت بین‌المللی جمهوری اسلامی دارد، در کتابش گفته است: «ما اختلاف اساسی با امریکا و اروپا و با جهان غرب مشکلات اصولی و ریشه‌ای داریم.»

گستره این مشکلات به همسایگان ایران رسیده است؛ چنان‌که عراق، کشوری که ایران می‌گوید بیشترین نزدیکی را با نظام جمهوری اسلامی دارد، از ایران به شورای امنیت شکایت می‌کند. شهروندانش در هر اعتراض خیابانی، پرچم جمهوری اسلامی ایران را آتش می‌زنند. اگر ابراز دوستی هم می‌شود، از سوی مسلمانانی است که جمهوری اسلامی را به دلیل دشمنی با امریکا ستایش می‌کنند که نوعی محبوبیت سلبی است نه الگو قرار دادن نحوه حکم‌رانی در ایران.

به دلیل آن چه که در این سال‌ها انجام شده است، ایران کشوری با رفتار عادی شناخته نمی‌شود و دیگران بیم دخالت آن را در امورشان دارند. آن‌ها به عنوان عبرتی در شیوه مدیریت و کشورداری نگاهش می‌کنند که باید از تکرار آن پرهیز کرد. ایران وایر 5 اردی بهشت