۴ گلوله بر پیکر جوان کُرد در کوهستان‌های کوسالان؛ قتل یا ترور سیاسی؟

با گذشت دو هفته از قتل یک جوان کُرد اهل روستای «روار»، از توابع «سروآبادِ» مریوان در استان کُردستان و بازداشت دو نفر در این رابطه، هنوز نه پلیس مریوان، نه مسوولان قضایی و نه رسانه‌های داخلی هیچ خبری درباره این قتل منتشر نکرده‌اند.

یکی از بستگان درجه اول «سوران اخترثمر» در گفت‌وگو با «ایران‌وایر» می‌گوید شواهدی دارند که نیروهای «پژاک» (حزب حیات آزاد کردستان) که در کوهستان‌های این منطقه حضور دارند، پسر آن‌ها را به قتل رسانده‌‌اند. اما یکی از مسوولان پژاک در اروپا به «ایران‌وایر» می‌گوید هم چنان که در  بیانیه یگان‌های شرق کُردستان»، شاخه مسلح پژاک، آمده است، قتل این جوان کُرد هیچ ارتباطی به آن‌ها ندارد.

***

«در محلی به اسم “دوو ده‌ران”، عده‌ای که یکی از آن‌ها لباس شخصی به تن داشت، جلوی ماشین را گرفت و سوران اخترثمر را با خود بردند و بعد از دو ساعت، جنازه‌اش را سر راه پیدا کردیم. دستش شکسته بود و با چهار تیر تفنگ وینچستر که به سینه‌اش شلیک شده، جانش را از دست داده بود.»

این روایت را کانالی به نام «افق گریلا» به نقل‌ از «سوران انبار» منتشر کرده است سوران انبار، جوانی است که شب قتل «سوران اخترثمر»، همراه او بوده و از ۱۲ خرداد ۱۳۹۹ بازداشت شده است. اما خانواده سوران اخترثمر می‌گویند این کانال که محتوای آن نشان می‌دهد به «پ‌ک‌ک» نزدیک است، تمام واقعیت را نگفته است چون خانواده می‌گویند هقت گلوله به پسرشان شلیک شده و آن‌ها هفت پوکه در کنار پیکر سوران یافته‌اند و اسلحه هم وینچستر نبوده است.

یکی از بستگان درجه اول سوران اخترثمر که درباره جزییات این قتل و دلایل خانواده برای مسوول دانستن پژاک در این قتل با «ایران‌وایر» گفت‌وگو کرده است، می‌گوید ما از پژاک می‌ترسیم: «ممکن است پس از این صحبت‌ها، برای من هم مشکل درست کنند. برای همین لطفا اسم من را در گزارش خود نیاورید، بگوید فامیل سوران.»

سوران اهل روستای روار در حاشیه سیروان بود که پس از شروع آب‌گیری «سد داریان» در زمستان ۱۳۹۴، زیر آب رفت. دولت در نقاط بالاتری از سطح سیروان، بخشی از زمین‌ها را از مالکانش خرید و برای خانه‌سازی در اختیار روستاییان گذاشت. نزدیک به ۶۰ خانوار در مکان جدید روستا زندگی می‌کنند که تنها نماد حکومتی در آن، یک مدرسه ابتدایی چند کلاسه است.

فامیل سوران می‌گوید او ۲۶ ساله بود، کمی بیش از دو سال از ازدواجش می‌گذشت و یک کودک یک ساله از وی به جا مانده است: «با آب‌گیری سد داریان در زمستان ۱۳۹۴ و زیر آب رفتن “پل ملا”، راه ارتباطی بخشی از روستاهای دو طرف دریاچه و رودخانه‌ سیروان قطع شد. همان زمان، تعدادی از روستاییان، از جمله سیروان که در روار نخستین نفر بود، با خریدن بلم به کار جابه‌جایی مردم و کالا در دو سوی سیروان مشغول شدند.»

به گفته فامیل سوران بخشی از بارهای گمرک نشده‌ هم که از اقلیم کردستان وارد می‌شوند، در بخشی از مسیر به کمک این بلم‌ها در دو سوی سیروان جابه‌جا می‌شوند و برای همین بلم‌داری به واسطه نیاز مردم به تردد دو طرف سیروان، به کاسبی پر رونقی در آن منطقه بدل شده است: «کار سوران هم حسابی گرفته بود و هنگام مرگش، دو بَلم و دو تویوتای هایلوکس حمل بار داشت و همین او را به هدف مناسبی برای باج‌گیری بدل می‌کرد.»

به گفته فامیل سوران، «گریلا»های پژاک سال‌ها است در آن منطقه حضور دارند و حکومت نسبت به این حزب بی‌تفاوت است: «مردم در آن منطقه، به واقعیت حضور پژاک و بی‌تفاوتی حکومت به این حضور واقف هستند. پژاک و سپاه پاسداران کاری به هم ندارند. البته یکی دو مورد درگیری بین پژاک و سپاه پیش‌ آمده است؛ از جمله در سال گذشته، سپاه منطقه کوهستانی را که تصور می‌کرد محل تردد یا پناهگاه آن‌ها است، برای چند ساعاتی توپ‌باران کرد.»

«جوامیر مارابی»، عضو تشکیلات پژاک در اروپا می‌گوید پژاک حزبی سیاسی است و نیروهایی که در منطقه حضور دارند و به نام پژاک شناخته می‌شوند، در واقع «یگان‌های شرق کُردستان»(ی‌ر‌ک) هستند: «برای نقد آن‌ها، ابتدا ضرورت دارد نام درست آن‌ها را بدانیم.»

او می‌گوید این یگان‌ها سال‌ها است از کوهستان‌های «دالاهو» تا «سوما برادوست»، داخل ایران حضور دارند: «این ادعا که بین این‌ نیروها و سپاه درگیری وجود ندارد، دروغ است. یگان‌های ما بر اساس پرنسیب زندگی گریلایی در آن منطقه فعالیت و تردد می‌کنند. گریلا یک کوله‌پشتی دارد و سلاح و تجهیزات سبکی که همراه خودش حمل می‌کند. اصلا جای ثابتی ندارند که بتوان آن‌ها را هدف گرفت.»

فامیل سوران می‌گوید نیروهای پژاک معمولا در گروه‌های کمتر از پنج نفره آفتابی می‌شوند و کسی نمی‌داند چند نفر هستند و در کجا مستقرند: «شاید باور کردنش برای شما سخت باشد اما دیدن آن‌ها برای مردم آن منطقه عادی است. اگر اشتباه نکنم، آن‌ها از سال ۲۰۰۳ آزادانه در منطقه کوسالان حضور دارند.»

مارابی می‌گوید پژاک سال ۲۰۰۴ تاسیس شده است: «این اشتباه موجب می‌شود نتوان سایر ادعاهای آن‌ها را هم چندان جدی گرفت. اما در هرحال نمی‌توان یگان‌ها ما را با منطق احزاب کلاسیک کُرد تحلیل کرد. شیوه مبارزه ما متفاوت است و هدف گرفتن نیروهای ما به آسانی ممکن نیست.»

فامیل سوران می‌گوید مردم منطقه حضور نیروهای پژاک در منطقه را با احتمال حضور نیروهای سایر احزاب مقایسه می‌کنند و به این باور رسیده‌اند که چیزی سرجای خودش نیست: «مردم نمی‌دانند چه سری در کار است. ما با پژاک مشکلی نداریم اما می‌توانیم به عنوان کُرد بگوییم آن‌چه در آن‌جا انجام می‌دهند، ربطی به مبارزه ندارد.»

عضو تشکیلات پژاک در اروپا می‌گوید این ادعا هم که برخورد حکومت با نیروهای سایر احزاب متفاوت است، گمراه‌ کننده است: «همین الان پایگاه‌های سایر احزاب کردی در چند نقطه مرزی در مقابل پایگاه‌های جمهوری اسلامی واقع شده‌اند. با این منطق می‌توان پرسید چرا سپاه آن‌ها را هدف نمی‌گیرد؟ نیروهای ما حتی در زمستان نمی‌توانند برای گرم کردن خود آتش روشن کنند تا محل آن‌ها شناسایی نشود. چون هواپیماهای بدون سرنشین شناسایی اغلب در آن مناطق در حال تجسس هستند و آن‌ها همیشه در خطرند.»

به گفته فامیل سوران، تیر سال ۱۳۹۵، سپاه وقتی از حضور یک تیم حزب دمکرات کردستان ایران در همان منطقه مطلع شد، با حمله زمینی و هوایی، آن‌ها را هدف گرفت و همه همان‌جا جان خود را از دست دادند: «جایی که سپاه به آن تیم حزب دمکرات نزدیک سروآباد حمله کرد با جایی که سوران به قتل رسیده است، کمتر از سه کیلومتر فاصله دارد. یک پایگاه سپاه هم در فاصله حدود پنج کیلومتری همان نقطه قرار گرفته است.»

مارابی دوباره تاکید می‌کند این مقایسه‌ها غلط هستند چون نیروهای یگان‌های شرق کُردستان در نقطه‌ای استقرار ندارند که نیروهای حکومت بتوانند آن‌ها را هدف بگیرند: «هر جا هدف قرار گیرند، به آسانی به جایی دیگر می‌روند. اصلا جای ثابتی ندارند که بگویند چرا آن‌ها را هدف نمی‌گیرند. این نیروها همه جا هستند و هیچ‌جا نیستند.»

در شبکه‌های اجتماعی این گمانه مطرح شده بود که اگر پژاک مسوول قتل سوران باشد، این احتمالا واکنشی به همکاری او یا پدرش با حکومت بوده است. فامیل سوران می‌گوید چه‌گونه می‌توان پسر را به جرم ناکرده پدر مجازات کرد؛ آن‌هم فرزند آدمی که آزارش به کسی نرسیده است: «این چه بسیجی است که از تابستان ۱۳۹۵، یعنی چهار سال پیش نتوانسته است یک قایق سوران را که نیروی انتظامی توقیف کرد، آزاد کند؟ آن قایق هنوز هم در حیاط اداره آگاهی سروآباد نگه‌داری می‌شود.»

به گفته فامیل سوران، دریافت باج از سوی پژاک از کسانی که در این منطقه کاسبی می‌کنند و درآمد خوبی دارند، چیز عجیبی نیست: «پژاک از کسانی هم که بلم دارند، باج می‌گیرند. از تویوتوهای باربر نیز باج می‌گیرند. هر وقت بتوانند، یا پول می‌گیرند یا به جای آن، بخشی از بار را ضبط می‌کنند.»

جوامیر مارابی می‌گوید تا حالا یگان‌های شرق کُردستان یا پژاک ادعای دریافت کمک و «حق گمرک» در آن منطقه را به صورت رسمی رد یا تایید نکرده‌اند اما این کمک و حق گمرک تنها از کسانی گرفته می‌شود که درآمد بالایی دارند: «اگرچه همه احزاب دیگر هم گمرک دریافت می‌کنند اما یگان‌های شرق کُردستان به هیچ عنوان از یک کاسب‌کار ساده کُرد یا کول‌بر گمرک نمی‌گیرد. چون آن‌ها مالک بار نیستند و نمی‌توان انتظار داشت از درآمد اندک خود گمرک پرداخت کنند. این گمرک ممکن است از کسانی دریافت شود که صاحب کالا هستند و درآمد بالایی دارند و باید به سهم خود هزینه‌ای برای این مبارزه پرداخت کنند.»

به گفته فامیل سوران، پژاک از کسانی که در آن منطقه به عنوان ثروتمند شناخته می‌شوند، چند باری پول خواسته‌ و تهدید کرده‌اند که باید این پول پرداخت شود: «در یک مورد، صاحب یک مرغ‌داری را با خود بردند و تا مبلغی را که خواسته بودند نگرفتند، او را رها نکردند.»

مارابی می‌گوید او از این جزییات اطلاعی ندارد اما گاهی آن‌چه روایت می‌شود، تنها یک روی سکه را بازتاب می‌دهد: «در بانه، مدتی پیش‌ شایع کرده بودند که پژاک یک کارگاه را به خاطر ندادن باج ویران کرده است. اما واقعیت این است که آن کارگاه در کار تولید مواد مخدر “شیشه” بود و وقتی خبرش به یگان‌های شرق کُردستان رسید، به آن‌جا رفتند و کارگاه را ویران کردند.»

اما آیا آن‌چنان که چند کاربر در شبکه‌های اجتماعی نوشته‌اند، سوران هم تهدید شده بود؟ فامیل او می‌گوید خودش از سوران نشنیده است که از طرف کسی تهدید شده باشد: «اما پدر سوران با اطمینان می‌گوید او اطلاع دارد که پژاک سوران را تهدید کرده‌ و در ویدیویی هم که پخش شده، این را گفته است.»

عضو تشکیلات پژاک می‌گوید همین ادعای تهدید هم گواه دیگری است بر دروغ بودن اتهامی که متوجه یگان‌های آن‌ها کرده‌اند: «فارغ از این‌که در آن ویدیو معلوم است کسی دارد به پدر سوران خط می‌دهد، او می‌گوید پژاک پسرش را تهدید کرده است. بعد می‌گوید پسرش به درخواست پژاک باتری خریده و نیمه شب به جایی که گفته‌اند، رفته است تا باتری را به آن‌ها برساند. این مگر نشان از اعتماد بسیار بالای سوران به”ی‌ر‌ک” (به قول آن‌ها پژاک) و رابطه بسیار خوب او با آن‌ها نیست؟ اگر سوران از طرف یگان‌های شرق کُردستان تهدید شده بود، چرا باید از خانه امن و گرم خودش در مریوان بلند شده و ساعت دو نصفه‌شب به سر قراری می‌رفته است که “ی‌ر‌ک” برایش تعیین کرده بود؟»

به گفته فامیل سوران، غروب یک‌شنبه ۱۱ خرداد، یک تیم پژاک به ییلاق «ژونی» که متعلق به روستای روار است، می‌روند و جوانی به نام «رامین خویشتن‌دار» که چوپان روستا و از دوستان سوران بوده است را صدا می‌کنند و با خود به مسجد می‌برند. داماد رامین و «کیهان اخترثمر»، عموی سوران که در ییلاق حضور داشته‌اند، کمی بعد به دنبال رامین، به مسجد می‌روند: «کیهان تعریف کرد که وقتی به مسجد رفتیم، گریلاهای پژاک از ما هم به خاطر رفتن به آن‌جا عصبانی شدند و گفتند شما بروید، کار ما با رامین الان تمام می‌شود و پشت سر شما می‌آید. به گفته کیهان، کمتر از ۲۰ دقیقه پس از برگشتن آن‌ها، رامین هم برگشته بود.»

به گفته کیهان، رامین همان لحظه به آن‌ها نمی‌گوید آن نیروها از او چه خواسته‌اند اما بعد از واقعه تعریف می‌کند که نیروهای پژاک از او خواسته بودند با موبایل خود با سوران تماس بگیرد و به او خبر بدهد که گریلاهای پژاک باتری لازم دارند و او باید برای آن‌ها باتری بیاورد: «رامین الان بازداشت است و ما نمی‌دانیم او حدس زده است پژاک چه برنامه‌ای دارد یا نه. اما رامین و سوران با هم دوست هستند و این جور درخواست‌ها هم از طرف پژاک چیز بی‌سابقه‌ای نبوده است.»

به گفته فامیل سوران اخترثمر،او به همراه سوران انبار که دوست و راننده یکی از تویوتاهای او بوده است، حدود ۱۲ شب باتری را در مریوان خریده و به طرف ژونی به راه می‌افتند تا باتری را به دست افراد پژاک برسانند: «به گفته آقای انبار که راننده ماشین بوده، آن‌ها حدود ساعت دو بامداد دوشنبه ۱۲ خرداد به سه راهی مریوان، کوسالان و ییلاق ژونی می‌رسند. ما به این سه‌راهی، نقطه بازرسی پژاک می‌گوییم چون پژاک اغلب در آن‌جا حضور دارد. آن‌ها آن‌جا می‌بینند چند سنگ وسط جاده است، می‌ایستند که سنگ‌ها را از جاده کنار بزنند. پژاک‌ها که آن‌جا کمین کرده بودند، سوران اختر‌ثمر را می‌گیرند و با خود می‌برند و به آقای انبار می‌گویند همین‌جا منتظر باشد تا سوران اختر برگردد.»

جوامیر مارابی می‌گوید این روایت نمی‌تواند حقیقت داشته باشد: «همان‌طور که پیش‌تر گفتم، کسی که از سوی یک نیروی مسلحی تهدید شده باشد و رابطه مناسبی با هم نداشته باشند، نصف شب برای اجابت خواسته آن‌ها، راهی محل قرارشان در کوهستان نمی‌شود.»

به روایت سوران انبار، چند دقیقه پس از این‌که گریلاها کمی دور می‌شوند، او صدای شلیک چند گلوله می‌شنود و بعد از آن بلافاصله سوار ماشین شده و برای گرفتن کمک به ییلاق می‌رود: «در ییلاق، کیهان و رامین همراه سوران به طرف سه‌راهی برمی‌گردند. وقتی به آن‌جا می‌رسند، با جنازه سوران روبه‌رو می‌شوند که چند گلوله خورده بود. کیهان جنازه را روی شانه‌اش می‌گذارد و به بیمارستان سروآباد منتقل می‌کند.»

همان روزِ ۱۲ خرداد، پس از انتقال جنازه سوران اخترثمر به سردخانه سروآباد و اطلاع یافتن پلیس از موضوع، سوران انبار و رامین خویشتندار از سوی پلیس آگاهی بازداشت شده‌ و تا حالا ملاقاتی نداشته‌اند و معلوم نیست به چه چیزی متهم هستند: «پدر، مادر و عموی سوران را تا حالا چند بار به پلیس آگاهی و یک بار سپاه سروآباد احضار کرده و از آن‌ها بازجویی و پرس‌و‌جو کرده‌اند. در بازجویی به آن‌ها گفته‌اند شما از چه کسی شاکی هستید و آیا پسرتان دشمنی داشته است یا خودتان با کسی مشکل داشته‌اید که این کار را بکند؟»

به گفته فامیل سوران، خانواده او تاکید کرده‌اند که از سوران انبار و رامین که بازداشت شده‌اند، هیچ شکایتی ندارند: «این‌ها مثل پسر خودمان هستند و با سوران دوست بودند. خانواده ما هم با کسی مشکلی ندارند. ما معتقدیم پسرمان را پژاک کشته است اما ظاهرا ماموران علاقه‌ای ندارند این موضوع به این نقطه ختم شود. آن‌ها نمی‌خواهند پژاک متهم شود و دنبال یافتن شاکی خصوصی برای متهم کردنش به قتل سوران هستند.»

عضو تشکیلات پژاک در اروپا می‌گوید این هم یکی دیگر از تناقضات در ادعاهای طرح شده از سوی خانواده سوران است: «اگر آن‌طور که خانواده سوران می‌گویند، سپاه و حکومت می‌خواهند پرونده به سمتی برود که پژاک متهم نباشد، چه‌گونه است که پدر سوران با شجاعت جلوی دوربین می‌نشیند و بدون ارایه هیچ ادله‌ای، می‌گوید پژاک پسر او را کشته است؟»

مارابی می‌گوید آن‌ها نمی‌دانند چه کسی یا جریانی سوران اخترثمر را به قتل رسانده‌ است اما سناریوهای مختلفی می‌تواند طرح شود: «مثلا ممکن است جریان سیاسی مخالف پژاک با تصور یا علم بر این‌که سوران به پژاک نزدیک است، او را نصف شب به آن نقطه کشانده باشد و اکنون با کشتن وی، بخواهد چهره پژاک را مخدوش کند. با این کار، هم یک یار پژاک (اگر به پژاک نزدیک بوده باشد) را کشته و هم پژاک را به کشتن او متهم کرده ‌است. ممکن است جمهوری اسلامی پشت قتل باشد و با کشتن این جوان، هم چهره پژاک را خراب کند، هم به اختلاف نظرها بین احزاب مختلف دامن بزند. یادمان نرود که چند سال پیش، “هیوا تاب”، سرهنگ سپاه در منطقه مریوان با لباس پژاک و پیش‌مرگه چه جنایت‌هایی مرتکب شد.»

مارابی می‌گوید جمهوری اسلامی قبلا وقتی مساله‌ای این شکلی رُخ می‌داد، با بردن دوربین صداوسیما و «پرس‌تی‌وی» (شبکه برون‌مرزی صداوسیما)، تبلیغات زیادی روی آن انجام می‌داد تا احزاب کُردی را به تروریست بودن متهم کند: «جمهوری اسلامی وقتی می‌بیند با سکوت در مورد این وضعیت، جریان‌های سیاسی خودشان در حال تخریب یک‌دیگر هستند و بهتر می‌تواند یک جریان سیاسی را بدنام کند، طبعا سکوت می‌کند. ظاهرا برخی آگاهانه و ناآگاهانه دارند به جای جمهوری اسلامی انجام وظیفه می‌کنند.»

در این شرایط، شاید بیانیه کانالی به نام  ده گاو رواری که اخبار روستای روار را بازتاب می‌دهد، سخن پایانی را گفته باشد. در این بیانیه‌، ضمن «شهادت» خواندن قتل سوران، تاکید شده است: «سوءاستفاده از حادثه کشته شدن سوران برای نزاع‌های سیاسی و جناحی، عملی قبیح و کاری نابخشودنی است.» ایران وایر ۲۷خرداد