مقاله ای از زندانی سیاسی سهیل عربی که جهت انتشار به دست کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام رسیده است.
مجرم سیاسی کیست؟
مجرم امنیتی کیست؟
چگونه قانون، تبدیل به پتکی بر سر ستمدیدگان میشود؟
اگر یک کارگر ستمدیده نسبت به ظلم، فساد، نقض حقوق خود و بی عدالتی نسبت به حقوق خود و همنوعانش درکی مطرح نماید، اگر روزنامه نگاری به قصد دفاع از حقوق مردم ستمدیده اطلاع رسانی نماید، یا در مورد افراد اختلاسگر و کلاهبردار به قصد مبارزه با فساد افشاگری نماید، متهم به فعالیت تبلیغی علیه نظام شده و مجرم امنیتی شناخته میشود.
اگر یکی از مردم به سوء مدیریت که منجر به تبعیض، بیدادگری، فساد و شکاف طبقاتی شد اعتراض کند، متهم به توهین به خامنه ای شده و مجرم امنیتی شناخته می شود.
اگر یک پژوهشگر در مورد سوءاستفاده طبقه موسوم به روحانیت از باورهای مردم روشنگری کند، متهم به توهین به مقدسات شده و او نیز که چون دیگر موارد مذکور فقط از طریق بیان حقایق و با استفاده از قلم خود به مسالمت آمیزترین شکل ممکن انتقاد خود را مطرح نموده مجرم امنیتی شناخته میشود و مجازات و شکنجه ها توهین و آزارهای فراوانی در انتظارش هست.
اما آنگاه که یک کانسرواتیست، یک محافظه کار تندرو به رئیس جمهور و یا هر یک از افراد که جزء احزاب موردپسند او نیست توهین میکند، به رئیس یا نماینده سیاسی کشور خارجی که در قلمرو جمهوری اسلامی وارد ایران شده توهین می کند، آنگاه او مجرم سیاسی محسوب میشود.
تفاوت بین مجرم سیاسی و امنیتی چیست؟
یکی از مهمترین تفاوت ها محاکمه علنی است که منجر به رعایت حقوق حداقل متهم می شود. در پرونده ای که توسط قرارگاه ثارالله و با اتهام های توهین به رهبر و بنیانگذار و مقامات عالی علیه من گشوده شد، ابوالقاسم صلواتی رئیس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب مسئولیت قضاوت پرونده مرا به عهده داشت. محاکمه من کمتر از ۳ دقیقه طول کشید و از این ۳ دقیقه او بیش از ۲ دقیقه را صرف فحاشی و تهدیدهای جنسی کرد.
با خشم زیادی فریاد می زد: «کارتان به جایی رسیده که به امام راحل و رهبر نظام هم انتقاد می کنید؟ .. بیا اینجا را امضا کن».
۳ سال محکومیت به تحمل حبس، ۲سال برای توهین به رهبر و بنیانگذار و یکسال برای فعالیت تبلیغی علیه نظام
امضا کردم و نوشتم به حکم صادر اعتراض دارم. اما ۳ روز بعد حکم عینا توسط بابایی تایید شد.
سهیل عربی در ادامه مقاله جرم سیاسی چیست ؟ جرم امنیتی چیست؟ مینویسد:
حال این روزها که نحوه محاکمه علنی روح الله زم را می بینم باورم نمی شود. این همان ابوالقاسم صلواتی است که بعد از آن فحاشی ها و تهدید ها می گفت: «البته این سبک ترین پرونده توست که منجر به ۳ سال محکومیت میشود. حیف که قاضی پرونده اصلی توهین به مقدسات و آیات و سب النبی آقای خراسانی است و من افتخار حکم اعدام برای تو که بدترین معاند در طول تاریخ بوده ای را ندارم. اما پس از اعدام پول طناب دار را خودم پرداخت میکنم و یک جشن بزرگ می گیرم».
فرصت دفاع و بهره بردن از وکیل مستقل شجاع و شریف، اعزام به دادگاه و بیمارستان بدون لباس زندان و دستبند و پابند با لباس شخصی و حفظ کرامت انسانی افراد، بخشی از حقوق نقض شده فعالان سیاسی طی این سالها بوده است. این نقض حقوق بدلیل عدم رعایت قوانینی که انتقاد، اطلاع رسانی و افشاگری را جزء حقوق مردم ندانست و آنها را جزء مصادیق جرم امنیتی پنداشت، رخ داد.
امروز رئیس قوه قضاییه جمهوری اسلامی در رسانه ها نقش فردی عادل را بازی می کند. اما هرگز دلیل محکومیت ۸ ساله مرا از ندادن مرخصی بیان نکرده است.
البته بجز من بسیاری از روزنامه نگاران و فعالین سیاسی به دلیل دفاع از حقوق مردم ستمدیده از مرخصی و محاکمه علنی و دیگر حقوق خود محروم بودند.
با وجود اینکه تمام فعالیت های ما مسالمت آمیز و به قصد اصلاح و ایجاد دگرگونی به نفع مردم و زادگاهمان بوده است اما شکنجه ها و آزارها، توهین و تحقیرهای فراوانی را تحمل کرده ایم. طوری که تحمل حبس را جزء کمترین سختی ها می دانیم.
به پای ما پابندهای تیز می زنند و ما را در خیابانها می کشند. رفتاری که حتی با سارق و بزهکار هم روا نیست.
آقای رئیسی مدعی است که جمهوری اسلامی در رعایت حقوق انسانی جزء سردمداران جهان است. اما ای کاش که پاسخی برای ضرب و شتم و تهدیدهای جنسی و تعرض ها و حتی آزار خانواده ما که بارها بویژه در بند الف – ۱ و توسط ماموران قرارگاه ثارالله صورت گرفت، داشته باشند و همچنین امیدوارم توضیح دهد چرا حالا علیرغم اینکه البته به ناحق مجرم سیاسی محسوب می شوم، یعنی با در نظر گرفتن همین مصوبه جدید من مجرم سیاسی محسوب میشوم، چرا در بند زندانیان مالی محبوس شدم؟ و محروم از مرخصی و حتی دیدار با دادیار خود هستم؟
من در حال حاضر بابت پرونده شماره ۹۷۰۶۲۰۰۰۴ شماره قرار ۹۷۰۰۰۵ به اتهام های ناروای فعالیت تبلیغی علیه نظام و تشویش اذهان عمومی از طریق نشر اکاذیب حبس را تحمل می کنم. البته هیچ نشر اکاذیبی در کار نبوده و هر آنچه نوشته ام واقعیت داشته و قابل اثبات است.
اما این اتهام ها که به دلیل انتقاد به عملکرد مسئولان تهران بزرگ در سال ۹۷ به من وارد شد، طبق مصوبه جدید جزء جرم سیاسی محسوب می شود. اما نگهداری من کنار افراد افراد اختلاسگر به چه دلیل است؟
اعتراضهای من در نهایت در سال ۹۷ شنیده نشد و منجر به حادثه ای تلخ شد. یعنی به قتل رسیدن زنده یاد علیرضا شیرمحمدعلی.
بارها گفتیم عدم اجرای طبقه بندی زندانیان چه خطرهایی برای متهم، محکوم و تمام جامعه دارد. اما هنوز این قانون به درستی اجرا نمی شود و من که یک فعال سیاسی هستم و تمام فعالیت هایم به قصد اصلاح و خدمت به مردم و زادگاهم بوده کنار مجرمان مالی خطرناک و فاسد که باعث فقیر شدن میلیونها انسان شده اند، حبس و رنج مضاعف را تحمل می کنم.
خواسته من اجرای قانون است. اگر برائت و مرخصی شامل من نشد، حداقل کنار همفکر خود و دیگر زندانیان سیاسی باشم.
کسی که با او حرف مشترک داشته باشم و بتوانم ادامه تحصیل دهم و با خانواده خود ملاقات داشته باشم. جوانه ها ۲۷ خرداد