برگرفته از نشست13یونی همکاران در کمیته دفاع از :حقوق اقوام ایران

تهیه وتنظیم از:محمدعلی محمودزاده رحیم آبادی

نشست  13 ژوئن  2020  کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی درساعت 15 به وقت اروپا  با مدیریت آقای حمیدرضا چناری با حضور مسئولین و اعضای فعال کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و جمعی از میهمانان در فضای مجازی  پالتاک (اتاق کانون دفاع از حقوق بشر کمیته اقوام)  برگزار گردید و تا ساعت 18:30  ادامه یافت.نخست مسئول جلسه ضمن خوش آمدگویی و خیر مقدم به حضار و میهمانان جلسه، اسامی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنها را برای حضار اعلام نمودند.

بخش اول : نخستین سخنران آقای فرشید افشار برای ” گزارش و بررسی موارد نقض حقوق اقوام وملل ایرانی، تریبون را در اختیار قرار گرفته و فرمودند: یکی از خطرخیزترین کانون‌های شیوع ویروس کرونا زندان‌های ایران است که معمولا کمتر مورد توجه افکار عمومی و مسئولین قرار می گیرند و ما سعی می کنیم بمنظورآگاهی هموطنان بیشتر بدان بپردازیم

 ۲۱ اردبیهشت ماه، اداره کل امور زندان ‌های استان خوزستان با صدور اطلاعیه ای ابتلای تعدادی از زندانیان در استان خوزستان به کرونا را تایید کرد آمده است در حالی زندانیان جدیدالورود عامل ابتلای دیگر زندانیان به این بیماری عنوان شده‌اند که از جمله وظایف سازمان زندانها، کنترل وضعیت سلامت متهمین در دوران قرنطینه پیش از ورود به بندهای عمومی زندان است اما حق درمان و رسیدگی پزشکی همواره از مهم‌ترین موارد نقض حقوق زندانیان در ایران به شمار می‌رود  که از آن جمله اند اکبر باقری، افشین بایمانی، خسرو بشارت، پرستو معینی، زهرا صفایی و دو تن از زندانیان محبوس در زندان شیبان اهواز که در درگیری‌های اخیر با تیراندازی مستقیم ماموران زندان مجروح شده‌اند، از دریافت خدمات درمانی محروم مانده اند یعنی  نقض ماده 6 اعلامیه جهانی حقوق بشر : ارزش انسانی در همه جا … و نقض ماده 8 اعلامیه جهانی حقوق بشر: رعایت حقوق انسانی توسط قانون.

در همین ماه یک دختر ۱۱ ساله ایلامی و  یک دختر ۱۵ ساله به دنبال تجاوز و بارداری ناخواسته و یک کودک ده ساله در آبادان دست به خودکشی زدند و جان خود را از دست دادند، همچنین یک دختر ۱۵ ساله در شهر پردیس اقدام به خودکشی کرد که پس از حضور نیروهای آتش نشانی از تصمیم خود منصرف شد.

از خشونت نظامی و قضایی و امنیت شهروندان میتوان به کشته شدن 4 کولبر در مناطق مرزی بانه و خوی، یک کولبر در مناطق مرزی سردشت، ۳ کولبردر مناطق مرزی چالدران و دو کولبر دیگر در مناطق مرزی سردشت و چالدران بر اثر شلیک مستقیم نیروهای نظامی اشاره کرد، همچنین سه متهم در شهرستان ایرانشهر و۳ شهروند در هرمزگان، در اثر شلیک مستقیم نیروهای انتظامی کشته و زخمی شدندکه بازهم  نقض ماده 3 اعلامیه جهانی حقوق بشر: هرکس حق زندگی آزاد و امنیت شخصی دارد و نقض ماده 23 اعلامیه جهانی حقوق بشر: هر کس حق دارد کار کند، کار خود را آزادانه انتخاب نماید، شرایط منصفانه و رضایت بخشی برای کار خواستار باشد و در مقابل بیکاری مورد حمایت قرار گیرد.

به دلیل حجم زیاد اخبار و عدم امکان درج تمامی آن، دعوت می کنیم شما را تا از طریق آدرسی که در ذیل این بحش قرار می گیرد به سایت کانون دفاع از حقوق بشر در ایران مراجعه و نمائید و از فایل های صوتی تهیه شده بهره مند گردید. https://bashariyat.org/?p=23703

بخش دوم: در این بخش آقای محمدعلی محمودزاده رحیم آبادی  حضور داشتند که به بررسی و ” مقایسه ماده 7 اعلامیه جهانی حقوق بشر با قانون اساسی ایران”پرداخته وگفتند:

برابری اززیباترین واژه های انسانی است. برابری ریشه و بنیان تمامی آزادی های بشراست. آنچه در جامعه امروز به عنوان برابری گواه آن هستیم دستاورد تلاش های بی وقفه مبارزان عدالتخواه ودادپرور در طول تاریخ بشریت است. همه انسان ها در مقابل قانون برابر هستند و به همین ضرورت هست که ماده ۷ اعلامیه جهانی حقوق بشر چنین بیان میکند: همه در برابر قانون مساوی هستند و حق دارند بدون تبعیض و به طور تساوی از حمایت قانون برخوردار شوند. همه حق دارند در مقابل هر تبعیضی که ناقض اعلامیه حاضر باشد و علیه هر تحریکی که برای چنین تبعیضی به عمل آید، به طور تساوی از حمایت قانون بهره مند شوند. البته تشریح این ماده را به اختصار میتوان «حق تساوی افراد در برابر قانون» نامید و  تاکید می کند که همگان حق دارند بدون تبعیض و به طور تساوی از حمایت قانون برخوردار شوند. نحوه اجرای قانون برای تک تک انسان ها باید یکسان باشد. با هیچ انسانی نباید به دلیل نژاد، جنسیت، مذهب , پول یا موقعیت اجتماعی و سیاسی به نوعی متفاوت رفتار گردد.

برابری اصلی دیرپای وپویا در اصول حقوق عمومی است. این مفهوم در تعریف انسان دارای نقش اساسی است به گونه ای که در بیشتر رویدادهای تاریخ سیاسی جوامع بشری برابری خواست اصلی مردم بوده است و به تدریج این خواسته به یکی از مشخصه های حکومت مردم سالاری تبدیل شده است. برابری شامل دوچیز است یکی برابری انسانها به لحاظ کرامت انسانی، از آن حیث که انسان بودن وجه مشترک هر شهروند با دیگر شهروند است و دوم برابری در حقوق یعنی بهرمندی و برخورداری از حقوق مدنی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی واقتصادی که به عنوان یک شهروندمورد نظر می باشد.

سوال اینجاست : آیا این قوانین در حکومت جمهوری اسلامی ایران به اجرا درمی آید ؟ آیا همه شهروندان ,در مقابل قانون یکسان شناخته میشوند و از حقوق برابر برخوردارند؟ آیا خود شهروندان به حقوق برابر و مساوی نسبت به دیگر اعضای جامعه احترام میگذارند؟

در جواب بهتر است از اینجا شروع کنیم که میتوان برابری حقوق در جنبه های مختلف اقشار جامعه را به صورت دیگری بیان کرد و آنها را بدینگونه دسته بندی کرد :

برابری در حقوق اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی : در مقدمه قانون اساسی «تأمین امکانات مساوی و متناسب و ایجاد کار برای همه افراد و رفع نیازهای ضروری جهت استمرار حرکت تکاملی او» به عنوان هدف برنامه اقتصادی حکومت اسلامی معرفی شده است که نکته جالب آن، عبارت “رفع نیازهای ضروری” است که مبنایی برای بازتوزیع منابع جهت کاهش نابرابری هاست.مگر کولبران،سوختبران یا کسانی که به دلیل فقر و بیکاری مجبور به فروش اعضای بدنشان می شوند شامل این قانون نمیشوند!؟  پس این رفع نیازهای ضروری برای کدام نیازهاست! مگر غیر از این است که دولت موظف است در کشور اشتغال زایی کند و شرایط کار کردن را برای همگان فراهم کند! مثلا ۱۰ هزار و ۵۰۰ فرصت شغلی جدید در خراسان جنوبی ایجاد میکنید اما کرمانشاه،لرستان و سیستان،… بیشترین نرخ بیکاری در ایران را دارند! نزدیک به 500 هزار کولبر در ایران فعالیت دارند که روز به روز به تعداد آنها هم افزوده میشود بعلت بیکاری و فقر.فرصت شغلی که ایجاد نمیکنید هیچ ، بلکه در سال 98 تعداد 70 کولبر بر اثر تیراندازی کشتید و 154 نفر هم زخمی کردید.   اصل‏ سوم نیز دولت‏ جمهور اسلامی‏ ایران‏ را موظف‏ می کند‏ برای‏ نیل‏ به‏ اهداف‏ مذکور در اصل‏ دوم‏، همه‏ امکانات‏ خود را برای‏ امور مشخصی به‏ کار برد که در بندهای مختلف آن به ویژه در بند نهم بر «رفع تبعیضات‏ ناروا و ایجاد امکانات‏ عادلانه‏ برای‏ همه‏» تصریح شده است.[اخراج دانشجوهای بهائی از دانشگاه ها ، کار و سمت های دولتی برای فقط شیعه ها،جلوگیری کردن از اجرای مناسبات و مراسمات سایر مذاهب و در برخی موارد دستگیری و بازداشت آنها]  . در بند 12 این اصل نیز بر «ایجاد رفاه‏ و رفع فقر و برطرف‏ ساختن‏ هر نوع‏ محرومیت‏ در زمینه ‏های‏ تغذیه‏ و مسکن‏ و کار و بهداشت‏ و تعمیم‏ بیمه‏» تأکید شده است . مشکل آب آشامیدنی مردم اهواز،هرمزگان،کهگلویه و سیستان ،فقر و محرومیت سیستان و بلوچستانی ها ، گرد و غبارهای اهواز و سیستان ، بیکاری سرپرست خانوار و تولید کودک کار ، عدم برخورداری از حق بیمه بسیاری از مشاغل و زنان خانه دار، این همه خودسوزی و خودکشی بعلت فقر و عدم رفاه اجتماعی .فقط طی 20 روز گذشته 4 جوان در سقز به دلیل فقر و مشکلات مالی و 4 نفر هم در کردستان خودکشی کردند که یکی از آنها شهروند معلولی بود که به دلیل عدم اعطای وام جانبازی از بنیاد شهید به او خودش را جلوی اداره به آتش کشید و در اثر سوختگی زیاد فوت کرد.متاسفانه دردها یکی دو تا نیست .  اما در مهمترین اصل اقتصادی قانون اساسی، یعنی اصل‏ چهل و سوم که ارکان نظام اقتصادی ایران معرفی می شود، تأمین‏ نیازهای‏ اساسی‏ (مسکن‏، خوراک‏، پوشاک‏، بهداشت‏، درمان‏، آموزش‏ و پرورش‏ و امکانات‏ لازم‏ برای‏ تشکیل‏ خانواده)‏ به صراحت به شکل برابر و بدون تبعیض یا امتیاز ویژه برای همه مردم مقرر شده است. وضعیت مسکن مردم سر پل ذهاب را میتوانید کاملا مشاهده کنید،کانکس های داغون و وعده های دروغین و پوچ خانه دار کردن زلزله زدگان ،آیا اگه این اتفاق تو کشورهای اروپایی افتاده بود هم همینکارو میکردند!! وضعیت مدارس مناطق دورافتاده و محروم، این همه تبعیض جنسیتی در کتب درسی و مدارس، هزینه های سرسام آور و سنگین مدارس برای خانواده های کم درآمد که خیلی ها نمیتوانند به خاطر این هزینه ها بچه هایشان را به مدرسه بفرستند و هیچ کمک مالی دولتی هم به آنها نمیشود، این هم از وضعیت بهداشت که در حالیکه همه جای دنیا خیلی زود دست به قرنطینه در مقابل کرونا زدند و هنوز هم محدودیت ها برداشته نشده ، اعضای دولت از همان اول همه چیز را به حال خود رها کردند و اعتقادی به قرنطینه نداشتند، نتیجه آن شد اهواز ، در بیمارستان طالقانی آبادان ۷۰۰ بیمار در اثر کرونا فوت کردند، یا مثال بارزتر در اثر خونگیری با سرنگ های آلوده در روستای لردگان یک جماعتی نزدیک به 300 نفر به بیماری لاعلاج ایدز دچار شدند یا وضعیت بیمارستان ها و کلینیک های درمانی برخی از شهرستان ها در مقایسه با کلان شهرها که از چه امکانات ضعیف و بدی برخوردارند.

برابری اجتماعی اموری از یک دولت است که در آن همه افراد یک جامعه خاص یا گروه‌ها وضعیت یکسانی در جنبه‌های خاصی، از جمله حقوق مدنی، آزادی بیان، حقوق مالکیت، و دسترسی برابر به کالاها و خدمات رفاهی و اجتماعی داشته باشند. این همچنین شامل فرصت‌ها و تعهدات برابر، و غیره در کل جامعه است. برابری اجتماعی نیاز به حذف طبقه اجتماعی یا کاست از نظر قانونی در اجرا و عدم وجود تبعیض در بخش غیرقابل انکار هویت فرد است. به عنوان مثال، سن، جنس، نژاد، گرایش جنسی، اصل و نسب، طبقه یا کلاس، درآمد یا اموال، زبان، مذهب، اعتقادات، نظرات، سلامت یا معلولیت نباید به رفتار نابرابر تحت قانون و کاهش فرصت غیر منصفانه منجر شود.نمونه بارز آن معترضین آبان ماه که برای اعتراض به گرانی بنزین و وضع معیشتی خود دست به اعتراض زدند با گلوله و دستبند و شکنجه جوابشان را دادند! یا از محروم کردن زندانیان سیاسی – عقیدتی از خدمات پزشکی و یا عدم حق برخورداری از وکیل برای آنها بعنوان مثال : محرومیت رضوانه احمدخان بیگی, زندانی سیاسی از دسترسی به خدمات پزشکی  در ۲۳ خرداد ماه ۱۳۹۹, این فعال مدنی و زندانی سیاسی محبوس در بند زنان زندان اوین که از بیماری صرع, تشنج و مشکلات عصبی رنج می برد و با توجه به وخامت حال او از اعزام به مرکز درمانی محروم شد. یا محروم کردن زندانیان از حق دسترسی به وکیل که تعدادشان در ایران خصوصا برای فعالین سیاسی و حقوق بشری کم نیست.فقط 60 فعال سیاسی در زندان اوین از حق داشتن وکیل محرومند.

برابری جنسیتی ، قومیتی و نژادی:  بنا بر اصل ٢٠ همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند و بر همین بنیاد است که قانونگذاردر قسمت پایانی اصل 107 قانون اساسی تاکید می نماید: رهبر در برابر قوانین با سایر افراد کشور مساوی است. براساس همین اصل بیستم ـ برابری همگان، اعم از زن و مرد تاکید و مورد حمایت قرار گرفته و این حمایت به تمامی حقوق متصور برای آنها تعمیم داده است. اما واقعیت چیز دیگری را در مورد برابری در قوانین جمهوری اسلامی بیان میکند در قانون مجازات عمومی برای مردان و زنان و نیز دختران و پسران وظایف و قوانین معین و متفاوتی با مجازات هایی نابرابر در قبال جرم مساوی تعیین شده است. بخش اعظم این قوانین تبعیض آمیز و مجازات های نابرابر جنبه جنسیتی دارند. قانون مجازات اسلامی افراد را نه به عنوان انسان های برابر، بلکه به عنوان زن و مرد و پسر و دختر زیر سن معین مورد خطاب قرار می دهد. این قوانین برحسب مسلمان یا نامسلمان بودن و فارس یا غیر فارس بودن ، بومی یا غیر بومی بودن افراد نیز تفاوت وتبعیض های قانونی را بر شهروندان اعمال می کند. در نظام قانونی جمهوری اسلامی، که قانون مجازات عمومی بخشی ازآن است، انسان ها بر اساس جنس، مذهب، سن و هویت جنسی، حقوق و وظایف متفاوتی دارند. اما نکته کلیدی در این نظام قانونی آنست که این قانون برخلاف اصل پذیرفته عدم تبعیض قرار دارد، اصلی که پایه حقوق بشر است. نکاتی که در قانون مجازات اسلامی از نظر جنسیتی تبعیض آمیز است :سن مسئولیت دختران در برابر قانون۸ سال و ۹ ماه شمسی(۹ سال قمری) است. یعنی دختر بچه هشت ساله در قبال جرم به اندازه یک بزرگ سال مسئولیت دارد و مجازات می شود. این سن برای پسران ۱۵ سال است. ارزش شهادت زن نصف مرد است. اما شهادت چهار زن برای اکثر جرم های پذیرفته نمی شود. یعنی شهادت زن حتی از نصف مرد هم کمتر است. قصاص و دیه، رعایت حجاب شرعی، اجازه کشتن همسر در صورتی که مرد همسر خود را با دیگری در یک بستر مشاهده کند. حق کشتن فرزند به دست والدین به دلایل ناموسی حتی در صورت عدم اطمینان مانند کشتن رومینا دختر 13 ساله به دست پدرش و که سالانه خبرگزاری ایران 500 مورد ولی خبرگزاری های خارجی 1200 مورد را در ایران گزارش میکنند که علت اصلی قتل های ناموسی ریشه در قوانین مردسالاری ایران است.

برابری در حقوق سیاسی: بند 8 اصل 3 و نیز اصل ششم، بدون هیچگونه تبعیض یا وضع امتیازی، تعیین‏ سرنوشت‏ سیاسی‏، اقتصادی‏، اجتماعی‏ و فرهنگی‏ مردم را با‏ مشارکت‏ عامه‏ مردم‏ و با اتکاء به کاندیداتوری عمومی می داند . «هیچکس‏ نمی‏تواند این‏ حق‏ ‏ را از انسان‏ سلب‏ کند یا در خدمت‏ منافع فرد یا گروهی‏ خاص‏ قرار دهد. در انتخابات از شرایط صلاحیت دادن به کاندیدها گرفته تا رای گیری های ناعادلانه ای که فقط برای بازی دادن مردم و فرمالیته صورت میگیرد.غیر از این مورد ها مردم حق آزادی بیان و اعلام نظر در جامعه ندارند چون دولت اذعان دارد که همه چیز خوب و مرتب پیش میرود و تحمل اعتراض و شکایت مردم را ندارد اما از آن طرف روحانیون در مورد همه مسائل نظر میدهند و با تمام مسائل مردم و مملکت کار دارند و آزادی بیان برای آنها و دولتمردان بلامانع است چرا چون صلاحیتش را دارند!

برابری در حقوق قضایی : یکی از مهمترین حقوق بنیادین بشر، حق بر امنیت قضایی است که به نظر می رسد، ضامن تمام اشکال برابری است و به مردم اطمینان می دهد که در هر حوزه ای که ایشان حقوقی داشته باشند، این حقوق از سوی حاکمیت تضمین و تأمین خواهد شد و از این حیث برابری در حقوق قضایی بر سایر اشکال برابری اولویت دارد. حتی اگر برابری در تمام حوزه ها وضع و برقرار گردد، هیچ تضمینی برای ادامه وضعیت و حفظ شرایط برابر وجود ندارد مگر اینکه حقوق قضایی برابر با تضمینات کافی در اختیار شهروندان قرار گیرد. بند 14 اصل 3 بر تأمین‏ حقوق‏ همه‏ جانبه‏ افراد از زن‏ و مرد و ایجاد امنیت‏ قضایی‏ عادلانه‏ برای‏ همه‏ و تساوی‏ عموم‏ در برابر قانون به شکلی کلی تأکید کرده است و چند اصل دیگر نیز به تضمین برخی از مهمترین جزئیات این حق پرداخته اند. به عنوان مثال، اصل‏ سی و چهارم راجع به حق بر دادخواهی،‏ اصل‏ سی و پنجم راجع به حق بر انتخاب وکیل و در نهایت اصل‏ سی و هفتم درباره اصل ماهیت برائت‏ است‏ که بر اساس آن هیچکس‏ از نظر قانون‏ مجرم‏ شناخته‏ نمی‏شود، مگر این‏ که‏ جرم‏ او در دادگاه‏ صالح‏ ثابت‏ گردد.بعنوان مثال اعدام یک زندانی در زندان بیرجند بدون حکم اعدام 1 ماه پیش،بعد آقای شهردار که زنش را به قتل میرساند و قتل عمد مرتکب میشود، پس از عفو نامشخص حکم اعدام او ،حکم زندانی برای او بریده میشود و قضیه را به نحوی جمعش کردند! یا  پرونده پرحاشیه خانم نعمت زاده دختر وزیر اسبق صنعت ومعدن که در سیستم تولید و قاچاق دارو نقش داشت !!

بعد برای زندانی سیاسی مریم اکبری منفرد در یازدهمین سال حبس به دلیل شعار دادن علیه «جمهوری اسلامی» در شب ۲۲بهمن در بند زنان پرونده سازی میکنند ، ایشان از سال 88 در زندان و حتی یک روز مرخصی هم نداشته و از دیدن اعضای خانواده محروم بوده،  نابرابری قانون در مجازات جرایم بدین معناست .

نابرابری ها به شرایطی اطلاق می شود كه افراد یك جامعه از موقعیت های برابر در دستیابی به فرصت های اقتصادی، اجتماعی ، سیاسی ، قضائی و رفاهی  برخوردار نیستند؛ گروه خاصی راه كوتاهی برای رسیدن به پیشرفت و موفقیت پیش رو دارند اما برخی برای رسیدن به همان اهداف باید راه طولانی تر و تلاش مضاعفی صرف كنند و گاها عملا هیچ وقت به حق و حقوقشان نمیرسند.گروهی بیگناه به پای چوبه دار میروند و حقشان پایمال میشود و گروهی خطاکار در قضاوت ناعادلانه بیگناه شمرده میشوند.گروهی در بالاترین سطح مالی قرار میگیرند و گروهی هم زیر خط فقر دست و پا می زنند.گروهی در بهترین امکانات زندگی میکنند و گروهی هم امکانات اولیه زندگی مثل آب،مدرسه،گاز،مسکن و حتی نان شب را هم ندارند.توزیع نابرابر امکانات و قوانین نابرابر، ظلم بزرگ دولت به مردم محروم ایران است.

اثرات مخرب نابرابری مردم در جامعه :

– از بین رفتن عدالت و برابری فرصت های افراد جامعه به منابع ارزشمند و موقعیت های آنها .

– گسترش فقر و شکاف طبقاتی  و جداسازی و فاصله اندازی قومیت ها واقشار مختلف جامعه از یکدیگر.

– تقویت حس و درک ذهنی وجود نابرابری در بین مردم جامعه.

– افزایش نارضایتی های عمومی .

– گسترش فساد، هرج و مرج ، قانون شکنی ، رانت و رشوه و اختلاس های مالی و از همه مهمتر گسترش خشونت در جامعه .

–  توزیع نامناسب سرانه های خدماتی و رفاهی در بین مناطق مختلف کشور و شدت بخشیدن به عقب افتادگی و محرومیت مناطق محروم.

– بر هم زدن نظم و انسجام اجتماعی و گسترش بی اعتمادی عمومی.

– افزایش ناامیدی در بین مردم که منجر به عدم ارتقای سطح دانش و آگاهی،سرگردانی آنها و سرخوردگی در جامعه می گردد.

– کاهش مشارکت اجتماعی و سیاسی مردم.

– زیر پا گذاشتن دموکراسی و درجا زدن کشور در همه امور که در نهایت غرق در جامعه جهان سومی می مانیم.

پایان سخن این که کشوری که اولین پرچم حقوق بشر را مردم آن در جهان برافراشته  کردند و درهزاره های پیشین  پناهگاه رمیدگان از ستم و آزادی بخش ستمدیدگان بوده است و حتی کوروش بزرگ نیز از این سرزمین برخواسته ، اکنون هیچ ردپایی از حقوق بشر در آن نیست. بزرگترین نشانه براین گفته، سروده های زیبای اندیشمند ایران و جهان، فردوسی بزرگ است. که بیش ازهزارسال پیش، ازمهربانی با اسیران جنگی و نکوهش برده داری سخن گفته است. سخنانی که صدها سال بعد در کنوانسیون های جهانی به رسمیت شناخته شد. یا سروده ی شاعر بزرگ سعدی که چکیده ی حقوق بشر را تنها درچند جمله به زیبایی می گوید که :

بنی آدم اعضای یک پیکرند            که درآفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی بدرد آورد روزگار             دگر عضوها را نماند قرار

تو کز محنت دیگران بی غمی             نشاید که نامت نهند آدمی

چه زیبا سخن گفت احمد شاملو :

تا آن‎زمان که جهل هست، فقر نیز هست، و تا فقر برجاست جهالت نیز باقی است… اشاعه دانش و ارتقای فرهنگ برای آزادی بخشیدن به انسان‎ها دست‎کم برای ما که علی‎رغم سوز دل‎مان از مصایب ظلم جهانی، و علی‎رغم دوری‎مان از امکانات، هنوز می‌‎تواند امیدی باشد به فردایی.

بخش سوم این نشست  اختصاص داشت به سخنان آقای رحمان نبوی نژاد که پیرامون “رسانه و حقوق بشر” که  با گزیده ای از شعر بلند « آبی خاکستری سیاه » اینگونه آغاز کردند:

 با من کنون چه نشتنها ، خاموشیها* با تو کنون چه فراموشیهاست* چه کسی می خواهد من و تو ما نشویم* خانه اش ویران باد

من اگر ما نشویم ، تنهایم* تو اگر ما نشوی، خویشتنی*

از کجا که من و تو* شور یکپارچگی را در شهر، باز برپا نکنیم* از کجا که من و تو، مشت رسوایان را وا نکنیم

من اگر برخیزم، تو اگر برخیزی، همه برمی خیزند* من اگر بنشینم، تو اگر بنشینی، چه کسی برخیزد ؟

چه کسی با دشمن بستیزد ؟ چه کسی؟  پنجه در پنجه هر دشمن دون، آویزد؟…

ایشان در ادامه فرمودند: همه فرایندهای حقوق بشربا تصویب منشور ملل متحد،اعلامیه جهانی حقوق بشر، با تصویب میثاقین وسایر کنوانسیون های دیگر حقوق بشر، در قرن بیستم میلادی مدون یافتند.قرنی که در آن رسانه های عمومی وگروهی از قبل سابقه حضور داشتند.بطوریکه برخورداری جوامع بلوک غرب از رسانه کاغذی به حدود 400 سال پیش برمی گردد وکشور ایران هم حدود 160 سال پیش یعنی سالها قبل از تصویب منابع مدون حقوق بشری با انتشارنشریه کاغذ اخبار به مدیریت میرزای شیرازی وارد دنیای رسانه شده است.سابقه حضور رسانه رادیو در جهان به سال 1895 میلادی برمی گردد وایران هم در سال 1319 خورشیدی از این رسانه عمومی بهره مند گردید.تاریخ پیدایش تلویزیون در جهان به سال 1884 میلادی ودر ایران به سال 1337 خورشیدی برمی گردد.یا اولین ماهواره در سال 1980 وارد مدار رسانه ای جهان شد ورسانه پرقدرت اینترنت هم در اواخر دهه 1960 به جمع رسانه های گروهی وعمومی دنیا پیوست. ازاینرو انتظاری که از رسانه ها می رفت ومی رود آن است که اگر به حق آزادی واستقلال اعتقاد دارند، نه به اسارت وابزار بودن خود، می بایست میزبان خوبی برای پذیرش ونهادینه سازی خواستگاههای حقوق بشری بوده وباشند. حق آزادی بیان وحق برخورداری از آزادی در دریافت وانتشار اطلاعات، از معیارهای زیبای حقوق بشریند، لذا یک رسانه خوب باید از این دو بال بهره مند باشد تا بتواند آنطور که شایسته وحق اوست حیات یابد وادامه حیات داشته باشد.استوارت هال رسانه ها را شاهراه هویت بخشی در جامعه میداند. شاهراهی که در صورت سلامت است که می تواند راه پویایی جامعه، راه صلح وامنیت،رواج صداقت، طریق اعتماد وسایرراههای منتهی به مفاهیم انسانی زیستن را از مخازن هویت های واقعی انسانها بازتولید ، تقویت وآدرس دهد وهم اینکه در صورت معیوب وناهمواربودن  این شاهراه است که می تواند راه جامعه را به راههای غلط، بن بست ها، بازار دروغ و تزویر، نادانی ،دشمنی ها، خشونت های غیر انسانی  وبی اعتمادی ها وسایر کژی ها بکشاند. رسانه یا رسانه هایی که به سانسوراخبار ووقایع  می پردازند، یعنی حق آزادی بیان وعقیده، حق اعتراض ودادخواهی، حق داشتن زندگی و حیات ، وسایر حقوق شناخته شده مردم را نادیده گرفته و رسماً در جایگاه یک ناقض حقوق بشری قرار یافته اند. رسانه ایی مورد وثوق نظام هدفمند حقوق بشری است که نحوه رفتار حکومت ها با حق های بشری را با دریافت صحیح وبه موقع وقایع وبا تصویر سازی های واقعی ترآن،آزادانه این رخدادها را به داوری جامعه وافکار عمومی منتقل نماید تا به اراده یا اراده های اجتماعی تبدیل گردندکه بتوانند قانونگذاران، سیاستمداران، تصمیم سازان وتصمیم گیران جامعه را وادار به پذیرش و همراهی با مسائل  واهداف حقوق بشردر عرصه های داخلی وبین المللی خود کنند. رسانه ایی منادی حقوق بشری است که به آراء ، افکار وعقاید مختلف ومتضاد در جامعه احترام بگذارد وعدالت وانصاف در برخورداری همگان ازبرابری فرصت های رسانه ایی را رعایت نماید.نه اینکه بعنوان ابزار دست قدرت ها،علیه آن عقاید وافکارواندیشه های زنده مردم به پا خیزد وبا برنامه سازیها ی مغرضانه ویا موضعگیریهای یکجانبه توأم با انواع  تهمت ها وافتراهای ناروا به نفی و سرکوب آنان بپردازد. یک رسانه ی خوب مبتنی بر حقوق بشررسانه ای است که میزان تأثیر گذاری خود بر جامعه را بصورت واقعی ببیند ونمره ارزیابی عملکرد خود را ازمیزان رضایتمندی مخاطبانش بدست آورد و بپذیرد مشروعیت یا نامشروع بودن خودش را نزد افکار عمومی. رسانه یا رسانه هایی که کشته شدن جورج فلوید آمریکایی را بعنوان یکی از مظاهر نقض حقوق بشر، در سرزمین هایشان جارزدند ومی زنند، زمانی این فریادهای رسانه ایی آنان تنها یک ژست ظاهری وفریبکارانه  در پوشش منادی حقوق بشری نیست که یا هرگز درپهنه کشوروسرزمین خود آن رسانه ، هیچ مورد مشابهی از اینگونه جنایات نباشد ویا اگر بوده باشد به مراتب بیشتر وبهترازپرداختن به این واقعه در آمریکا، آن را بعنوان جنایت علیه بشریت ویا نقض حقوق بشر فریاد زده باشند ومواضع رسانه ایی کارآمد وفعال در قبال آن گرفته باشند. رسانه یا رسانه هایی که خبر فقر چندین نفر را در کشوری، یا تصویرو گزارش خشونت ،سرکوب ، شکنجه ، حبس های غیر قانونی ، احکام سنگین قضایی خلاف حقوق انسانی . ویا گرسنگی وآوارگی افراد ومردمانی را در آن سوی مرزهای جغرافیایی ملت خود، با تصویر سازی ها، تکرارها وانواع گزارشات وبلدهای تبلیغی وتخریبی رسانه ای خود، بعنوان مظاهر نقض حقوق بشری فریاد می زنند و با سوز وگداز برای ملت خود آنها را نقل می کنند . زمانی می تواند این اقدامات انجام رسالت پاک رسانه ایی قلمداد گردد و به جلب احساسات ، تنویر افکار واعتماد مردمانش بیانجامد،  که مردمان سرزمین آن رسانه نه از فقر بنالند ونه ازخشونت وسرکوب خواسته هایشان. نه کسی در آن جامعه طعم تلخ شکنجه دیده باشد ونه کسی در حبس غیر قانونی گرفتار. ونه اینکه گرسنه وآواره ایی وجود داشته باشد.واگرهم وجود داشته است یا وجود داشته باشد آن رسانه پرمدعای امروز به مراتب بیشتروبهتر وکوبنده تر ازفعالیت های  امروزیش، به آن پرداخته وفریاد زده باشد، نه اینکه بر تمام رنجها وحقوق بر باد رفته مردمانش چشم پوشانده باشد.  پس رسانه ی واقعی از دریچه حقوق بشری  رسانه ای میتواند باشد که از جانب مردم ومخاطبان سرزمینش نمره قبولی ومشروعیت را کسب را کرده باشد. هرچند آمارهای واقعی از میزان رضایتمندی مردم از رسانه های دولتی در دست نیست اما طبق نظر سنجی مرکز افکار سنجی دانشجویان ایران، 4/46 درصد از پاسخگویان به این نظر سنجی معتقد بودند که صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران واقعیتهای جامعه را منعکس نمی کند. 12 درصد هم گفته بودند که هیچ اطلاعی از برنامه های صدا وسیما ندارند. یا براساس نظر سنجی مرکز تحقیقات خود سازمان صدا وسیمای جمهوری اسلامی ایران در سال جاری 99 تنها سریال کمدی  سرگرمی ” زیر خاکی” از شبکه یک سیما با 44 درصد بیننده پر بیننده ترین برنامه سیما شده است. همین آمار هم نشان از فاصله های فراوان بین مخاطبان با رسانه ها دارد که اگربه حق مردم در دسترسی به اطلاعات ورسانه اعتقاد داشته باشیم باید بگوییم که این حق هم نادیده گرفته شده است.

بخش سوم: در ادامه آقای حمیدرضا چناری از آقای محمد ابوطالبی مسئول محترم نمایندگی کشورهای شرق آسیا دعوت کردند تا میکروفون را در اختیار بگیرند و “سرگرمی و سرکوب، ابزارهای نقض حقوق بشر” را نیز عنوان مطالب ایشان اعلام داشتند، ایشان در ابتدا گفتند: سعيدی سيرجانی از ايران بعنوان ” مظهر العجائب ” ياد ميکرد!، یادش گرامی.

مظهر العجائب؛ يعنی کشوری که در آن اتفاقات نادر روی ميدهد، يعنی کشوری که هيچ چيز سر جای خودش نيست و هيچ آدميزادی در جايگاه واقعی خودش قرار ندارد، مظهر العجائب ؛ يعنی کشوری که روشنفکرانش پس از گذشت هشتاد نود سال، هنوز بر سر اينکه رضا شاه را انگليسی ها آورده بودند يا نه برای هم خط و نشان می کشند.

ایران یعنی جایی گمشده در تاریخ که مردمانش هر روز طعم تلخ مغبون شدن را دوباره و چندباره مزه مزه میکنند اما صبح از نو  درصف خام شدگان منتظر سهم دروغ و فریب خویش جدال ها  می کنند و همانطور که منتظر اعلام ثبت نام سکه هستند به حکومتی که اجازه نداده شب قبل در مهمانی عرق بنوشند یا به خاطر متلکی به زنان رهگذر بازداشت شده اند لعن و نفرین و فحاشی می کنند.

ارابه سازان مرگ ۱۵۰۰۰ خودروی جدید جار می زنند و مردمانی که خود اینک شریک دزدیهای رژیم هستند یک ساعته ۴۰۰ هزار ثبت نام  می کنند و ارابه سازان ُ ارباب ولی وقیح و جانی خودشان را سرمست میلیاردها تومان پول بادآورده می کنند. ارابه ساز  12هزار میلیارد دریافت کرده روزی ۸ میلیارد سود بانکی حلال جمهوری ولایت است به همت همین مردم که برای هواپیما اوکراینی و کوروش کبیر شمع روشن میکنند و در رسای رومینا شبکه های اجتماعی را به میدان جنگ تبدیل کردند.

این مطلب تنها با ارایه نشانه ها ُ  تنها و تنها قصد دارد به شنونده و شنوندگان یادآوری کند برای اینکه از وقایع دهشتناک و تاثیر گذار بر سرنوشت و آینده خودمان و فرزندانمان غافل نشویم.

 به این اتفاقات مختلف و متفاوت نگاهی خاص بنماییم نه برای آنکه شیفته و واله آنها شویم ( که این خواست طراحان اتاق فکر جمهوری ولایت است و بس) .

بلکه برعکس، برای اینکه آگاه و هشیار شویم که توطیه بزرگتری در راه است .اعتراضات خیابانی جدید به زودی در پس این همه اسکناس بی پشتوانه و دلارهای نجومی و ایجاد فقر و گرسنگی مضاعف دوباره آغاز خواهد شد . اولین مورد روز دوشنبه ۱۹ خرداد مال باختگان صندوق های چنین وچنان به خیابان آمدند .خالی کردن جیب های مردم برهنه  این تنها راه باقی مانده برای رژیمی که امکان فروش نفت را از دست داده وشعار بودجه بدون نفت را برای سال بعد سر می دهد و درهمین راستا و به منظور هیجانی کردن جو جامعه و انحراف اذهان به مانند همیشه سناریوهای فراوانی منتشر میشود و مداوما مردم هدایت شده بی نوا (من وشما چه در داخل و چه درخارج ) بهترین خوراک ها را تهیه می کنیم:

چرا کسی نمی پرسد وقتی در رشت برادری به خاطر مسایل به اصطلاح ناموسی خواهرش را آتش زد کسی ناله سر نداد ؟  درنزدیک ترین فاصله به تالش ………

چرا وقتی شوهر روانی هاجر حسین بر سرزنش را برید هیچ وجدان بیداری از خواب غفلت بیدار نشد ؟ از خودم می پرسم نه از شما و مردم داخل کشور …………….. من که هرروز اخبار فجایع و مشکلات عدیده اقوام ایرانی را منتشر میکنم چرا وقتی به این خبر رسیدم تنها آنرا را برای کمیته زنان ارسال کردم ؟؟

جواب مشخص است هیچ گونه جریان سازی و تلاشی و موج سازی برای این موضوع نشده بود.

در شرایطی که خلسه گی یا کرختی سالیان تمام مغز و تدبیر ما را گرفته و تارهای عنکبوت زهری ولایی بر تمام تعلقات و افکار ما مستولی شده به راحتی بازیچه دستان هنرمندانه اتاق فکر روسی و مدیران دنیای مجازی رژیم می شویم .

در پشت پرده محاکمات پر سرو صدای قوه غذاییه ای که آن دجاله آدم کش دهه ۶۰ به پا کرده و جنجال بزرگ بر سر قتل وحشیانه یک هنرپیشه پورنوگرافی در ینگه دنیا و مبادله خیلی شیک دو آمریکایی و ایرانی توسط مقامات اخباری در حال رخ دادن است که تاثیر آن را در کشور ظلم زده ایران به زودی زود لمس خواهیم کرد.

پس بپذیریم که سرگرمی هایی برای همه ما درست شده از کنج خانه های محقر سیستان تا خونه های شیک در تهران جلس  تا ما بازیگر آنها باشیم و زمان را بکشیم و سرگرم باشیم شاید انتخابات امریکا فرا برسد و رژیم با کمک دموکرات ها عمری دوباره بگیرد.

سرگرمی های بدون برنامه ریزی :  رومینا اشرفی متولد ۱۳۸۵در روستای سفید سنگان لمیر،بخش حویق، شهرستان تالش) دختر نوجوان۱۴ساله تالشی بود که پدرش او را به قتل رساند.او  پیش از مرگ به علّت مخالفت خانواده با ازدواجش، به همراه معشوقش از خانه گریخته بود، اما پلیس او را دستگیر کرده و به پدرش تحویل داد. قتل او واکنش‌های زیادی را در شبکه‌های اجتماعی در پی داشت. خبر قتل یکم خرداد در برخی کانال‌های پیام‌رسانی محلی تالش منتشر شد. مراسم درگذشت رومینا روز دوشنبه ۵ خرداد در منزل پدربزرگش در روستای سفیدسنگان برگزار شد.

سرگرمی های با برنامه ریزی قبلی: آتش سوزی زاگرس جنوبی به خوبی نشان داد مردم ایران برای نجات کشور به چنگ و دندان خواهند جنگید اما اتاق فکر اشغالگران نیز از همین اندیشه پاک مردم سو استفاده کرد و اتش سوزی از جنگل مصنوعی در غرب تهران تا مناطق حفاظت شده سایر نقاط کشور گسترده شده و هر ساعت اخباری از محل های مختلف که به آتش کشیده شده اند میرسد  از طویله گوسفندان گرفته تا مرغزاری کوچک در کنار جاده شنیده میشود. این ایده های ناب (سرگرم کردن مردم )تنها از اتاق فکری بیرون می آید که قصد انحراف اذهان مردم از بحران های اجتماعی و اقتصادی  وسیاسی و امنیتی داردتا برای رژیم ورشکسته سیاسی و اقتصادی زمان بخرد.

۱ـ آتش سوزی طبیعت زاگراس، جنگلهای_بلوط یک هفته است که کماکان در آتش میسوزد ..

آتش سوزی در پارک چیتگر تهران،آتش سوزی در منطقه چرام ونابودی زمینهای کشاورزی و حیوانات بومی در کلهگیلویه،  آتش سوز ی در اصفهان و  سوختن ۶۰ رأس گوسفند، آتش سوزی واگن های قطار مسافربری اسلامشهر، آتش سوزی کارخانه کارتن_سازی_بینالود در منطقه بینالود مشهد، آتش زدن مزارع در خوزستان شهر قلعه_تل، آتش سوزی بوستان_ولایت_تهران بزرگترین پارک خاورمیانه، آتش سوزی نخلستان روستای چراغان شهرستان راسک، آتش سوزی انبار بزرگ در شهرستان مرزی میرجاوه، آتش سوزی در جنگلهای_گچساران، آتش سوزی در مجتمع_زیتون در شهرک بروجردی واقع در اتوبان بعثت تهران، آتش سوزی در پالایشگاه_تهران، آتش سوزی کارخانه کاغذ تهران، آتش سوری کارخانه کفش تهران، آتش سوزی کوههای حصار کرج، آتش سوزی درختان کنار جاده پردیس تهران، آتش سوزی محوطه ربع_رشیدی_تبریز، آتش سوزی مناطق خوش آب و هوای دلفار_جیرفت، آتش سوزی کارخانه رنگ در جاده مخصوص کرج، آتش سوزی خیان پنجم غربی فاز یک اندیشه، آتش سوزی کوههای_پاوه،  آنش سوزی در بازار آهن اهواز، آتش سوزی نرسیده به بازار پردیس بندر_انزلی دیروز ، آتش سوزی کوره، مرکز بخش بیدشهر، شهرستان_اوز در استان فارس و …

و این قصه ادامه دارد……بیش از ۵۰ مورد فقط ثبت شده از هر آنچه که به دست آنارشیست های ولایی رسیده به آتش کشیده اند اگر توانسته اند مزارع و باغ و کارخانه و اگر نشده کوه و دره و نیروگاه  با فرمانی یکسان در جهت اول سرگرمی و دوم نابودی منابع مردم شکل گرفته است.

سرکوب: شکل دیگر درگیر کردن و البته ایجاد رعب و وحشت دستگیری به هر بهانه ای از سوابق ۴۰سال پیش یک فرد آزاده تا انتشار یک متن انتقادی از شهردار یک شهر کوچک که حتی شاید اسم آنرا نشنیده باشیم و پلیس بسیار هوشمند فتا که قادر به دستگیری اختلاس گران میلیاردی نیست در طرفه العینی آنها را به پای میز مذاکره می کشاند.

ـ دستگیری های فله ای در استانهای مرکزی کشور واز میان افرادی بدون وجهه سیاسی یامبارزه با رژیم و تنها به خاطر انتشار مسایل خیلی ساده در شبکه های اجتماعی پوششی بزرگ و سرگرم کننده برای ضعف های عمده نیروهای انتظامی و حکومت برای حل مشکلات مردم است.

ـ درکنار دستگیری های گسترده در مناطق مرزی کرد نشین و عرب نشین از فعالین حقوق صنفی وکارگری تا فعالین بسیار صلح دوست محیط زیست و جوانانی که مثلا در یک مراسم ختم ساده شرکت کرده و کل کشیده اند ….

ـ صدور احکام سنگین برای جوانان دانشجو و فعالین کارگری در تهران و توابع آن

ـ عدم ارایه مرخصی کرونا به زندانیان سیاسی حتی بیمار و با شرایطی بسیار وخیم بیمارستانی وبعضا مبتلا به سرطان

ـ اینجا کمیته اقوام است پس بگذارید بگویم از زینب جلالیان این مظلومی که زندان خوی فقط سوار ماشین کرد تا از حضوراو ونگاه سنگین مجامع بین المللی به نفع او رها شود و بعد از سرگردانی میان زندان های مختلف ُ  او را در جهنم کهریزک پذیرفتن و اینک نیت نهایی متولیان فاسد وجانی قوه غذاییه و امور زندان ها بهتر مشخص شده ….. زینب کرونا گرفته و برای درمان  اعزام نمیکنند.

طی ماه می ، دست کم ٤١ شهروند کرد از سوی نهادهای امنیتی حکومت ایران بە اتهام فعالیت سیاسی، عقیدتی و همکاری با احزاب اپوزسیون حکومت بازداشت شدەاند.

بیشترین شهروندانی کە بازداشت شدەاند با ٢٣ مورد در استان آذربایجان غربی ثبت شدە است. در استان کردستان ٢ شهروند، کرمانشاه دو شهروند و استان های ایلام و مازندران نیز یک شهروند کرد بازداشت شدەاند.

همچنین ١١ شهروند کرد از سوی دادگاههای حکومت ایران جمعا بە ٧٠ سال حبس محکوم شدە و یک شهروند اهل بانە نیز بە اعدام محکوم شدە است.

طی ماه می، دست کم ٣٦ کولبر و کاسبکار در مرزهای کردستان و آذربایجان غربی  کشتە و زخمی شدەاند کە بیش از ٩١٪ این موارد با شلیک مستقیم کشتە و زخمی شدەاند.۱۲ کشته و ۲۴ زخمی با بیشترین تعداد  از آذربایجان غربی

 بازداشت و احکام سنگین برای عزاداران هواپیمای اوکراینی :  از روز شنبه ۲۱ دی ماه هزاران نفر از مردم در تهران و شهرهای مختلف ایران به خصوص دانشجویان دست به تجمع های اعتراضی در اعتراض به سرنگونی هواپیمای اوکراینی توسط سپاه زدند. در برخی موارد این تجمعات به درگیری و خشونت کشید. تعدادی از فعالین دانشجویی را به همین بهانه از خانه ها و سرکلاس یا حتی در خیابان ها گرفتند و بردند و احکام سنگین نتیجه این اعتراض مسالمت آمیز به کشتار رسمی حکومتی است که به راحتی یک سامانه غیر نظامی را ساقط می کند تا با مظلوم نمایی به روش پیراهن عثمان در عرصه جهانی حمله آمریکا را به خود محکوم نماید. اما آمریکا حمله ای نمی کند و تشت رسوایی رژیم دجال و مردم کش بر بام تمامی دنیا می افتد.

برای بیش از ۱۶ نفر از معترضان به ساقط کردن هواپیما در شهر آمل حکم های زندان و شلاق صادر شده است. معترضانی که روز یکشنبه ۲۲ دی ماه ۹۸ برای ابراز همدردی با خانواده های قربانیان هواپیمای اوکراین قصد داشتند در میدان قائم این شهر شمع روشن کنند اما نیروهای نظامی و امنیتی آنها را بازداشت کردند.

شورا فکری، محسن رضایی٬ میثم خلیلی٬ مهدی رائی و سلمان فرخی ۵ تن از این معترضان هستند که توسط اطلاعات سپاه بازداشت و از سوی شعبه یک دادگاه انقلاب آمل هرکدام به ۵ ماه زندان محکوم شده اند.

۱۱ شهروند دیگر آمل؛ امین فروحی، علی شکری، آزاده و آیدین و آیدا جوانی، علیرضا محمدنژاد، فرشته محمودی، حسین مصطفی‌نیا، میثم خدابنده‌لو، حمید محمدی‌ایرانی، امین فروحی و محمدرضا شجاعی که توسط پلیس امنیت بازداشت شده بودند از سوی شعبه یک دادگاه انقلاب آمل به فعالیت تبلیغی علیه نظام متهم و مجموعا به ۸۸ ماه زندان و از سوی دادگاه کیفری آمل به اتهام اخلال در نظم به ۵ ماه زندان و ۲۰ ضربه شلاق محکوم شده‌اند. حکم دادگاه کیفری به مدت یک سال تعلیقی است.

اتفاقی که در آمل افتاد واقعا هیچ مساله امنیتی نبود یک اتفاق خیلی ساده ای بود که تعدادی مردم بعد آن حادثه واقعا تلخ و اتفاقی که برای سرنشینان هواپیما افتاد خیلی غمگین بودند و می خواستند ابراز همدردی بکنند. انسان نیاز دارد به صورت جمعی عزاداری کند و همدردی و تسکین بگیرد اما این اجازه را به مردم ندادند. مردم را تحریک کردند که شعار دهند مردم شعار می دادند اما هیچ حرکت خشونت آمیزی هم نکردند.

در  جبهی ای دیگر از موج جدید سرکوب در ایران، وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران، شروع به احضار و بازداشت شمار زیادی از جوانان به ویژه خانواده ها و هواداران سازمان مجاهدین کرده است.

این دستگیریها در شهرهای تهران، مشهد، نیشابور، کرمانشاه، سبزوار، اراک، کاشان، ماهشهر، بوشهر، مرودشت، آمل، اهواز، اندیمشک، رشت، کاشان، بهبهان، اصفهان، گرگان، کرج، تبریز و شیراز صورت گرفته است. بازداشت دو دانشجوی نخبه شریف نیز در همین راستا توجیه می گردد.

اینجا ایران است، کشور مظهر العجایب، کشوری که دلار اگر به بالاترین سطح و ریال به پست ترین درجه ی ارزش پولی هم برسد بخش بزرگی از مردم همچنان ساکتند و دراندیشه این هستند که اگر به خیابان برای اعتراض بیایند باید هزینه بدهند و حتما توسط عوامل رژیم شناسایی و دستگیرمیشوند یا کشته …..تازه معلوم نیست مثل سوریه بشه یا یمن    وگروهی دیگر نیز از التهاب بازار تنها گران شدن سرمایه های خود را درک می کنند . که هر دوی این جماعت بازی خورده نظام و باندی هستند که نسخه فلاکت این مردم و چپاول و حراج ثروت وخاک این مرز وبوم را قبلا  پیچیده اند، اما هنوز این مردمان  کشیک می کشند تا در شعبه مرکزی بانک ملی گشوده گردد و امکان خرید بیشتر از ۲۰۰۰ دلار برای اونها ممکن شود، و به یاد می آورم یک جمله از ماکیاول را که می گفت و یا شاید بهتر بگویم می گوید هنوز :

مردم زود فریب می خورند چون تشنه آرامشِ و رفاه فوری از قبل ثروت  فوری اند و دام هایی را که در پشت وعده هاپنهان است نمی بینند.

این مردم نفرین شده و گرفتار در تارهای متعفن آخوندک انگلیسی روس تبار ُ این قربانیان گرفتار در دامان ضحاک که سالهاست تنها به اندازه بخور ونمیرشان دارند و اگر لقمه ای بیشتر بخواهند بامبل یک دست آنها را درصف یاران جیب بر خودش  برده و در قبال  پیشکش شرف و عزت ُ  لفمه های بیشتر در کاسه آنها می اندازد. و چنانچه در مسلک خود فروختگان رها شده در حلقه یاران ضحاک ُدرآیید چشمان شما کور و گوش های شما قطعا کرمیشود تا صدای ناله هزاران انسان تحت شکنجه را نشنوید و خون های ریخته بر آستان ضحاک را هرگز نبینید.

بخش پنجم: میهمان ویژه این نشست سرکار خانم مهسا شفوی بودند که تحت عنوان “بر زنان لر چه میگذرد ؟”  سخن گفته و فرمودند:

اجازه می خواهم با قظعه شعری اززنده یاد پروین اعتصامی که درباره زن سرودهشده اغاز کنم که میفرماید: 

زن در ایران، پیش از این گویی که ایرانی نبود

پیشه‌اش، جز تیره‌روزی و پریشانی نبود

زندگی و مرگش اندر کنج عزلت می‌گذشت

زن چه بود آن روزها، گر زانکه زندانی نبود؟

کس چو زن اندر سیاهی قرنها منزل نکرد

کس چو زن در معبد سالوس، قربانی نبود

در عدالتخانه انصاف زن شاهد نداشت

در دبستان فضیلت زن دبستانی نبود

دادخواهیهای زن می‌ماند عمری بی‌جواب

آشکارا بود این بیداد؛ پنهانی نبود.

بله آشکارا بود،پنهانی نبود، وقتی می گوییم لُر، شاید اولین سوال این باشد که لُرستان کجاست و به کجاها می گوییم لُر ؟؟

لُر یعنی اهالی بروجرد، نهاوند، الیگودرز، خرم اباد، درود و ازنا (که همگی لر خطاب می شوند.) اما،  درادبیات فارسی زاگرس نماد ایستادگی و پا برجاست همچنین مردمانی که در دل سنگ‌های سخت آن، روزگار سپری می‌کنند، من امروز می خواهم در مورد مشکلات و سختی هایی زنان لر سخن بگویم،  البته شایان ذکر است که تمام زنان سرزمین ما با مشکلات و تبعیض ها و قوانین نا برابر روبرو هستن، شایان ذکر است که همین مشکلات و تبعیض ها در کلان شهرها کمی کمتر هست به نست شهرهای کوچک و قبیله ها، امروز بطور اخص به زنان لر می پردازیم.

امروز می خواهم از کودکی تا میانسالی یک زن لر را توصیف کنم.  معمولا نوزادان لر یا این قبیل نوزادان بدون دکتر و بیمارستان در منزل بدنیا می آیند و از همان ابتدا از موارد تبعیض مثل بیمارستان و بهداشت برخوردار نمی شوند مادر بدلیل مشکلات مثل رسیدگی به بقیه فرزندان و بافتن فرش و درست کردن نان و و و  از رسیدگی به نوزادش جا می ماند کودک لر بر پشت مادر قنداق شده به همراه مادر در حال کار کردن بزرگ میشود . وقتی کمی بزرگ شد و اگر پدر خانواده کمی لطف داشته باشد او را به مدرسه می فرستد و اگر هم پدر صلاح نداند به مدرسه نمی رود. تا نوجوانی مجبور است پا به پای مادر کنار دار قالی باشد و امور منزل را رتق و فتخ کند مثل: آشپزی، پختن نان، تمیزکاری و شستشو حالا به چندین مقاله و گزارشات در مورد زنان لر می پردازیم:

جمعیت زنان لرستان 900 هزار نفر است.

ازدواج وطلاق :  اصولا در جوامعی که دارای بافت اجتماعی و فرهنگی سنتی هستند، اجبارها ی اجتماعی در همه حوزه ها دیده میشود.ازدواج نیز از این قاعده جدا نیست.در هنگام همسر گزینی، پسرو دختری که در این جوامع زندگی میکنند، نگاهی نیز به محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی انتخاب  خود دارند. در مناطق بختیاری از گذشته این گونه اجبارها وجود داشته است.بدین شکل که والدین گزینه هایی را برای دختر یا پسر نشان میکردند و آنها کمتر می توانستند اعتراضی به این گزینه ها داشته باشند. “ناف بران”رسمی بود که در گذشته در جریان همسر گزینی میان قوم لر و بختیاری متداول بوده است. بدین صورت که با به دنیا آمدن نوزاد دختر،ناف او را به نام پسر مورد نظر میبریدند و در عرف محلی میگفتند این دختر ناف بر فلانیست.بر این اساس در آینده بایستی با هم ازدواج میکردند.مردم محل نیز با دانستن این موضوع،هنگامی که دختر به سن ازدواج میرسید،به خواستگاری او نمی رفتند. میان لرهای شوش رسمی به نام ” َبلَکِه ” وجود داشت.در این رسم دستمالی به نام ” َبلَکِه “نزد خانواده ای که نوزاد دختر به دنیا آورده اند برده می شد تا اورا برای پسرشان نشان کرده باشند. طبق رسم و سوم معمولا لر ها در خودشان وصلت دارند و به قول خودشان وقتی دختر رسیده شده در سن 15 یا 16 سالگی باید به خانه بخت برود، حال اگر دختر موافق نباشد باید در خودش بمیرد و سکوت اختبار کند.

طبق آمار سه ماهه اول سال ۹۸ در هر شبانه روز ۵۰ ازدواج در این استان ثبت شده و میانگین سن ازدواج‌های ثبت شده بار اول برای مردان ۶/۲۷ سال و برای زنان ۷/۲۲ سال بوده است. چهار هزار و ۶۰۴ مورد ازدواج در لرستان ثبت شد در این مدت تعداد ۸۷۸ مورد طلاق به ثبت رسیده است که در هر شبانه روز بطور متوسط تعداد ۹و اقعه طلاق به ثبت رسیده است. میانگین سن طلاق در استان برای مردان ۳۵ سال و برای زنان ۳۰ سال بوده که تعداد ۹۷ مورد یعنی ۱۱ درصد از طلاق‌ها کمتر از یکسال بوده‌اند. بیشترین آمار طلاق لرستان در خرم‌آباد و بروجرد. خرم‌آباد با ۱۰۸۰ طلاق رتبه اول. درمدت ۹ ماه ۲۸۸۱مجموعا  مورد طلاق نیز در استان به ثبت رسیده و به‌طور متوسط در هر شبانه روز ۱۰ واقعه طلاق ثبت شده است. یعنی رشد یک درصدی طلاق در این استان نسبت به سال گذشته.

تحصیل:  شناسایی بیش از ۳۰۰۰ کودک بازمانده از تحصیل در لرستان. علت بسیاری از ترک تحصیل یا بازماندگی از تحصیل کودکان لرستانی مشکلات مالی و اقتصادی، فرهنگ محیطی و گران بودن دسترسی به مراکز آموزشی و هزینه تحصیل است.با وجود اینکه در دنیای امروزه بسیاری از والدین فرزندان خود را برای تحصیل به هر منطقه‎ ای می ‎ فرستند، در برخی از روستاها و مناطق استان تحصیل، دختران از پنجم ابتدایی به بعد تابو است.خانواده هایی که تمایل به ادامه تحصیل فرزندان دختر را ندارند، دلایل مختلفی عنوان می کنند از جمله اینکه به لحاظ اعتقادات قومی و بومی بهتر است دختران به جای تحصیل اصول خانه داری را بیاموزند و هر چه زودتر به خانه بخت بروند.مدیر آموزش و پرورش بروجرد گفته است: دختران روستایی برای ادامه تحصیل با مشکل روبرو هستند.به گزارش ایسنا، شهاب روزبهانی در جمع دانش آموزان دبیرستان دخترانه حضرت مریم، اظهار کرد: یکی از مسائل مهمی که دانش آموزان دختر روستایی بروجرد با آن روبرو هستند ادامه تحصیل پس از دوران دبستان است. دلایلی از جمله دوری راه، مخالفت برخی خانواده‌ها برای حضور در مدارس مختلط روستایی و عدم توانایی پرداخت هزینه رفت و آمد  و … موجب شده برخی دانش آموزان دختر از ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر بازمانند. مدیر آموزش و پرورش بروجرد تصریح کرد: یکی از راه‌حل‌های اساسی برای این مشکل، راه‌اندازی یک مرکز شبانه روزی برای دختران روستایی است.روزبهانی اضافه کرد: در بروجرد یک مرکز شبانه روزی برای پسران روستایی وجود دارد در حالی‌که وجود چنین مرکزی برای دختران ضروری‌تر به نظر می‌رسد و تاکنون اقدامی در این مورد صورت نگرفته است.

اشتغال : بیکاری و نبود زمینه اشتغال در بانوان، از مهمترین مشکلات است. با توجه به اینکه 70 درصد کرسی دانشگاه‌ها در اختیار زنان است اما، تنها حدود 3 تا 5 درصد بانوان توانسته‌اند جایگاه‌های مدیریتی را به خود اختصاص دهند و اکثر آنان خانه دار هستند. تا زمانیکه زنان برای برطرف کردن کوچک ترین نیازهای مالی، وابسته به مردان هستند امکان مطالبه موارد اساسی تر و فعالیت های اجتماعی و سیاسی وجود ندارد. دختر ازدواج میکند و باید پا به پای شوهر کار کند با این تفاوت که هم باید امور منزل و بچه داری را انجام بدهد و هم باید برای کمک هزینه به شوهر کمک کند مثل قالی بافتن. زنان لر در خفا گرد پیری روی صورتشان میشینید بدون اینکه حتی وقت کنن گاهی اوقات خود را در آینه بنگرند. بیکاری نیز دیگر دلیلی ا‌ست که هم باعث ایجاد مشکلات اقتصادی می‌شود و هم مشکلات روانی در پی دارد. طبق آمار تنها ۱۳ درصد زنان تحصیل‌کرده وارد بازار کار شده‌اند.

مشکلات زنان و دختران بد سرپرست : زنان و دختران بد سرپرست به دلیل خلا قانونی تحت پوشش ارگانهای حمایتی قرار نمی گیرند اگر هم حمایتی صورت می گیرد مقطعی و موقتی است. مشکلات اقتصادی باعث تخریب بنیانهای مذهبی اخلاقی و اجتماعی دختران و زنان بد سرپرست می شود که با تقویت و حمایت از این قشر می توان از بروز بحران های اجتماعی جلوگیری کرد. با تأکید بر مشکل جدی دختران بد سرپرست در این استان، بهترین حمایت که متضمن کرامت نفس آنان نیز باشد انجام حمایتهای مهارتهای آموزشی، شغلی و کمک به اشتغال و کاریابی آنان است.

مشکلات زنان زندانی و سرپرست خانوار:  در این میان بعضی از زنان طلاق گرفته و یا شوهراشون بنا به دلایلی محکوم به زندان هستند و اینجاست که تمام بار زندگی و مسئولیت ها با زن  می باشد. حدود 50 هزار زن سرپرست خانوار در استان شناسایی شده که باید اجرای طرح های حمایتی برای این افراد در اولویت قرار گیرد.زنان سرپرست خانوار به ویژه زنان آزاد شده از زندان و یا بانوانی که سرپرست آنان در زندان است، نیازمند توجه ویژه دستگاه‌ها و انجمن های حمایتی هستند. باید در رفع مشکلات زنان سرپرست خانوار توجه ویژه ای به سازمان های مردم نهاد صورت گیرد، چرا که دستگاه‌های دولتی می‌توانند از طریق این انجمن‌ها، خدمات مطلوبی به جامعه هدف ارائه دهند. گاهی دیده میشود یک زن به خاطر 500 هزار تومان! در زندان است و باید مشکلات این‌گونه زنان به صورت جدی مورد توجه هم دستگاه‌های مرتبط دولتی و هم نهادهای مدنی (سمن‌ها) قرار گیرد. یکی از مشکلاتی که انجمن‌های مردم‌نهاد حوزه‌ی زنان زندانی و زنان سرپرست خانوار، به قدر کافی مورد حمایت مالی ادارات مربوطه، قرار نمی‌گیرند .

اعتیاد: در استان لرستان ۱۰۲ کلینیک ترک اعتیاد برای افراد وجود دارد که از این تعداد ۱۷ کلینیک زیر نظر سازمان بهزیستی و مابقی تحت نظارت دانشگاه علوم پزشکی لرستان قرار دارند. بیشتر مراجعه کنندگان به مراکز درمانی را آقایان تشکیل می‌دهند، به طوری که سال گذشته از ۳۵ هزار مراجعه کننده به این مراکز تنها سه درصد را زنان تشکیل داده‌اند و این امر توجه بیشتری به زنان معتاد را می‌طلبد. در حال حاضر حدود  زنان معتاد در سطح خیابان‌های استان وجود دارد که باید برای رفع مشکلات آن‌ها اقدامات لازم صورت گیرد.

خشونت خانوادگی: پدیده خشونت شوهران علیه زنان به طور مثال در خرم آباد، تحت تأثیر شرایطی قرار دارد. این شرایط را می‌توان به سه دسته شرایط علی، شرایط زمینه ‌ای و شرایط مداخله‌ گر تقسیم کرد. شرایط سبب‌ ساز خشونت شوهران علیه زنان، مسائل شوهر از قبیل اعتیاد، بد گمانی و وضعیت بد مالی هستند. باوجوداین، شرایط زمینه‌ ای مانند عدم‌ حمایت خانوادگی از سوی خانواده زن، نگرش مردسالارانۀ اطرافیان نسبت به رابطۀ زناشویی و نیز ذهنیت مردسالارانۀ مرد موجب می‌شوند تا زمینه خشونت ¬ورزیِ مردان علیه زنان فراهم شود. افزون بر این، شرایط مداخله ‌گر مثل قدرت نداشتن زن و آشفتگی رابطه زوجین در این خشونت¬ ورزی تأثیرگذار است و به آن دامن می ‌زنند. به طور کلي نتايج تحقيق نشان داده که سن زنان، سطح سواد، جمعيت خانواده و شغل همسر با خشونت عليه زنان رابطه دارد. همچنين رفتار پرخاشگرانه والدين در دوران کودکي در خشونت عليه زنان نقش دارد. از سوي ديگر تصور سلطه گرايانه مرد نسبت به زن در بروز پرخاشگري موثر است. مدیرکل پزشکی قانونی لرستان با اشاره به اینکه خشونت در خانواده‌ها رو به افزایش است، از رشد ۸.۳ درصدی مراجعات همسر آزاری خبر داد. یک هزار و ۴۱۱ مورد پرونده همسر آزاری در لرستان خبر داد و بیان کرد: طی ۱۱ ماهه نخست سال 98 تعداد یک هزار و ۴۱۱ نفر به دلیل وجود صدمات و ضرب و جرح حاصل از همسر آزاری به مراکز پزشکی قانونی استان مراجعه کرده اند که شامل یک هزار و ۳۵۲ زن و ۵۹ مرد هستند که مورد آزار همسرانشان قرار گرفته اند. براساس آمار‌های موجود در پزشکی قانونی استان لرستان، زنانی که در خانواده از جانب همسرانشان مورد خشونت قرار می‌گیرند، بیشتر از سایر زنان در معرض طلاق قرار دارند و بیشتر مراجعین طلاق از قبل سابقه همسر آزاری در پزشکی قانونی داشته اند.

به طور مثال:  معصومه دختری ۱۴ ساله که ظاهری بزرگ‌تر از سنش دارد و در منطقه کوروش که یکی از مناطق حاشیه‌ای و پرآسیب خرم آباد است زندگی می‌کند، می‌گوید زمانیکه ۱۱ سال داشته ازدواج کرده و حالا ۲ سال است که از شوهرش جدا شده است. معصومه که در رفتار و حرکاتش نوعی سبکسری هم دیده می‌شود می‌گوید یک فرزند هم دارد که پیش پدرش زندگی می‌کند. بر پیشانی اش خط افقی به پهنای پیشانی اش که در قسمت‌هایی تا داخل موهایش هم رفته مشاهده می‌شود؛ خطی براق و صاف که در تیرگی پوستش خودنمایی بیشتری می‌کند.

معصومه می‌گوید؛ همسرش معتاد بوده است و هر وقت با کمبود مواد مصرفی مواجه می‌شد او را با چوب کتک میزده و بعد از چند سال هنوز جای آن کتک‌ها بر بدنش باقی مانده است .بطور کلی میزان خشونت خانگی در کشور حدود ۲۳ درصد است که در استان‌های لرستان، ایلام و کرمانشاه بیشترین میزان خشونت خانگی به ثبت رسید. به گفته وی خشونت از نظر ماهیت می‌تواند جنبه فیزیکی یا عاطفی داشته باشد اما نزدیک ۵۰ درصد خشونت از نوع کلامی است و در جامعه خشونت‌های کلامی بسیار دیده می‌شود که همین امر نیاز به ارائه خدمات سلامت روان در جامعه را بیشتر می‌کند.

خودکشی : میزان خودکشی در لرستان ۱۲.۴ در، صد هزار نفر است در حالی که این آمار در جهان ۱۱.۴، در صدهزار نفر است و بنا بر بررسی انجام شده در کل کشور چهار استان لرستان، ایلام، کرمانشاه و آذربایجان غربی بیشترین میزان خودکشی را دارند و لرستان در این چهار استان در رتبه اول قرار دارد. زنان ایرانی رتبه اول «خودسوزی» را در خاورمیانه دارند.  زنان ایرانی رتبه اول «خودسوزی» را در خاورمیانه دارند. و زنان بیش از مردان اقدام به خودکشی می‌کنند. آماری که در سال‌های اخیر رو به فزونی نهاده است. پدیده‌ خودسوزی میان زنان در استان‌هایی مانند ایلام، لرستان، کهگیلویه و بویر احمد، آذربایجان شرقی و غربی، ترکمن‌های گلستان ‌و بوشهر بیشتر دیده می‌شود. اما در این میان، آمار خودسوزی زنان در ایلام بیش از سایرین است و به «فرهنگ غالب» این منطقه تبدیل شده اما همچنان اطلاع‌رسانی از این امر از جمله خط قرمزهای جمهوری اسلامی به حساب می‌آید. ۴۰ درصد از علل خودکشی‌ها به خودسوزی تعلق دارد. فرودستی جنسیتی به لحاظ سابقه تاریخی از نظام طبقاتی قدمت بیشتری دارد و ریشه‌دارتر است. وخودکشی در زنان نوعی «اعتراض» است تا آن‌که قصد پایان دادن به زندگی مطرح باشد: «خودکشی و خودسوزی میان زن‌ها بیشتر اعلام یک اعتراض است تا مفهومی سنتی و شناخته‌شده. رفتاری که پیامی شوم به همراه دارد. شاید این زن‌ها امید دارند که با خودکشی از بار خشونت و تبعیضی که علیه خود احساس می‌کنند، کاسته شود.»  ازدواج‌های نامناسب که تفاوت‌های سنی در آن فاحش است، فرهنگ مردسالاری حاکم، ضرب و شتم و خشونت، نداشتن حق انتخاب همسر، فقر و بیکاری مردان از مقوله‌هایی است که به پدیده خودکشی در زنان دامن می‌زند و زنان پدیده خودکشی را به عنوان تنها راه آزادی و رهایی از رنج‌های انسانی انتخاب می‌کنند‌. در تحقیقاتی که انجام شده  پرستاران می‌گفتند در بیشتر مواقع علت مرگ را “سانحه” ثبت می‌کنند؛ چراکه در صورت ثبت واقعیت، آمار بسیار بالا می‌رود.» به گفته‌ این پژوهش‌گر دلیل مرگ‌هایی چون خودکشی،‌ خودسوزی یا قتل ناموسی به عنوان «سانحه» ثبت می‌شود.

راهکارها:

  1. ضرورت تشکیل کمیته ای جهت بررسی و مشکل دختران و زنان در معرض آسیب های اجتماعی تاکید کرد و خواستار همکاری و تعامل بین سازمانهای حمایتی شد.تعامل و همکاری بین این ارگانها باعث می شود خدمات ارائه شده از سوی این ارگانها سریع تر و بدون نقص انجام شود. حمایت از این افراد باید از طریق ارتقا مهارتهای شغلی و استقلال اقتصادی انجام شود.
  2. آموزش از راه دور زنان زندانی: آموزش از راه دور زنان زندانی در لرستان کلید بخورد و نیز یک روز معین در هفته، برای مشاوره‌ی تلفنی رایگان به زنان زندانی درنظر گرفته شود. ارتباط مرکز مشاوره تلفنی سازمان بهزیستی باید با زنان زندانی برقرار شده و طرح آموزش از راه دور برای این قشر در اولویت قرار گیرد.آموزش زنان زندانی و مهارت‌آموزی ایشان، زمانی که از زندان ترخیص می‌شوند، اهمیت فراوانی دارد و در این زمینه، همه‌ ادارات موظف هستند با انجمن‌های مردمی این حوزه (سمن‌ها)، نهایت همکاری و هم‌یاری را داشته باشند. البته راه‌حل‌هایی که برای کاهش مشکلات زنان زندانی و زنان سرپرست خانوار تهیه می‌شود، بایستی قابل اجرا، عملی و عینی باشند تا بتوانیم در عمل، اقداماتی مفید برای کاهش مشکلات این قشر انجام بدهیم
  3. یک مرکز اقامتی درمانی برای زنان معتاد خیابانی در خرم‌آباد در نظر گرفته شود.
  4. تغییر و اصلاح حقوق و قوانین پیرامون روابط زناشویی برای حمایت از زنان در معرض خشونت، آگاهی بخشی بیشتر به خانواده‌ها قبل از ازدواج دختر، گسترش بخش‌های روان‌شناسی و مددکاری اجتماعی در مراکز بهداشت مناطق محروم، ایجاد سازمان‌های حمایتی جهت حمایت از زنان بی دفاع در برابر خشونت خانگی، گسترش همکاری بین قوه قضائیه و نیروی انتظامی با سازمان‌های حمایتی در حمایت از زنانی که در معرض خشونت‌های شدید جسمی و جانی قرار دارند است.
  5. ارائه راهکار و تسهیل در رفع مشکلات این زنان اهمیت ویژه‌ای دارد و امکانات دستگاه‌های اجرایی، حمایتی و اشتغال زا باید به سمت زنان سرپرست سوق داده شود.

در بخش پایانی این نشست بحث آزاد با موضوع “حق پرورش و رشد آگاهی “ با مدیریت آقای سید فرید هیبت اللهی در حضور و مشارکت میهمانان عزیز و فعالان حقوق بشر برگزار گردید . در ابتدای امر ایشان در مورد تعریفی از کلمه آگاهی و مواردی که مانع رشد آگاهی مثل فیلترینگ بودن در رسانه های ایران و موارد اینچنینی سخن بعمل آورد . سپس خانم جعفری در ادامه بحث بیان نمودند اکثر شهرستان های ایران دچار کمبود و عدم کسب آگاهی هستند به همین علت هست که فرهنگ مردم در این مناطق تغییر نکرده و همان فرهنگ غلط قدیمی در آنجا رایج و غالب است.پیش قدم بودن انسان ها در انتشار آگاهی به سایرین قضیه بسیار مهمی است ، هرچند که نظام جمهوری اسلامی مخالف رشد و افزایش میزان آگاهی مردم نسبت به حق و حقوقشان است و در این مسیر اقدامات مبارزی خود را بهبود می بخشد. سپس در ادامه مجددا آقای هیبت اللهی  در مورد ناعدالتی هایی که در ایران انجام میشود ناشی از عدم اطلاع و آگاهی افراد جامعه نسبت به حقوق ذاتی و شهروندیشان است.بنابراین لازمه برقراری عدالت  و دفاع از حقوق خود ، کسب آگاهی و انتشار آن به سایر افراد جامعه است که باید این حرکت ار خود خانواده ها و خودمان شروع شود.  از طرفی هم آقای محمد حسن زاده نظرشان بر این بود آموزش باید از درون خانواده شکل بگیرد. نحوه رفتار و آموزش والدین به فرزندان خود در شکل گیری فرهنگ صحیح و رشد آگاهی نسل های بعد ما تاثیر بسزایی دارد. خانواده ها باید این دیدگاه های قدیمی نسبت به تاریخ گذشتگان را کنار گذاشته و نسبت به آگاهی دادن فرزندان خود بسیار تلاش کنند .

کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی سپاس فراوان دارد  از عزیزانی که با حضور و نظراتشان ، فریاد در گلو مانده اقوام و ملیت های مختلف ایرانی را به گوش جهانیان  میرسانند و در جهت حفظ دفاع از حقوق اقوام ایرانی  و هم صدا شدن با مشکلات آنان تلاش می کنند.

با تشکر از گروه برگذارکننده جلسه آقایان حمیدرضا چناری، محمدعلی محمودزاده رحیم آبادی، ناصر نوروزی بارکوسرایی و هاشم رضایی و نیز تمامی عزیزان و همکارانی کهبا ما همراه بودند از جمله خانم ها و آقایان: محمد ابوطالبی محمد حسن زاده ، الناز اسدی صفا ، محسن سیاحی، رحمان نبوی نژاد، حمیدرضا چناری، فرشید افشار، ایرج دانای طوس، وحید حسن زاده، مهناز احمدی، مصطفی فرج پور، سید فرید هیبت اللهی، ابوالفضل پرویزی، بهاره بلورچی، مهسا شفوی، خانم مونالی، رضا ویسانیان، شبنم رضاوند، طاهره خطی، مریم رمضانپور، رویا مولایی بیجارپسی  امیرابطحی، حسین مرادی زاده،  و میهمانانی که از دیگر کشورها به جمع اعضای این کمیته پیوسته بودند.

کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایران