زندان، شلاق و کار اجباری برای مرتضی امیدبیگلو، معترض آبان‌ماه / رنجنامه و متن دادنامه

، مرتضی امیدبیگلو، یکی از بازداشت شدگان اعتراضات سراسری سال ۹۸ موسوم به “اعتراضات آبان ماه” دوره محکومیت خود را در زندان تهران بزرگ سپری می‌کند.

حضور در اعتراضات و بازداشت

مرتضی امیدبیگلو در تاریخ ۴ آذر ۱۳۹۸ در رابطه با اعتراضات سراسری سال ۹۸ موسوم به “اعتراضات آبان” توسط نیروهای امنیتی در منزل خود در تهران بازداشت و به بازداشتگاه یکی از نهادهای امنیتی در زندان اوین منتقل شد. او نهایتا در تاریخ ۱ دی ۹۸ با پایان مراحل بازجویی به زندان تهران بزرگ منتقل شد.

رای دادگاه

جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات مرتضی امیدبیگلو در تاریخ ۸ بهمن ۹۸ در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری برگزار شد.

شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری مرتضی امیدبیگلو را از بابت اتهام “اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور” به ۶ سال حبس تعزیری، از بابت اتهام “قدرت‌نمایی با قمه” ۳ سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق، از بابت اتهام ” دست بردن به سلاح سرد” ۴ سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق، از بابت اتهام “اخلال در نظم عمومی” به ۱ سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق و از باب مجازات تکمیلی به “۳ ماه خدمت رایگان روزی ۴ ساعت به عنوان آرایشگر در دیوان ویژه ناجا” محکوم کرد.

این حکم پس از اعتراض به رای صادره توسط شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران به ریاست قاضی سید احمد زرگر مورد بررسی قرار گرفت و در تاریخ ۲۸ اسفند ۹۸ حکم نهایی صادر شد. بر اساس برگه پرینت زندان آقای امیدبیگلو ۴ سال و شش ماه از مدت حبس وی از بابت اتهام “اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت داخلی/خارجی بنزین اغتشاشات” قابل اجرا و قطعی است.

تاریخ آزادی آقای امیدبیگلو ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ عنوان شده است.

بیوگرافی

مرتضی امیدبیگلو، فرزند علی، متولد ۱۳۶۷، متاهل، پدر یک کودک یک ساله و اهل تهران است. آقای امیدبیگلو تا پیش از بازداشت به عنوان آرایشگر مشغول به کار بوده است.

رنجنامه

آقای امیدبیگلو با نوشتن رنجنامه‌ای که جهت انتشار در اختیار هرانا قرار گرفته به شرح چگونگی بازداشت و بازجویی‌های توام با تهدید، شکنجه و ضرب و شتم خود پرداخته است.

وی در بخشی این نامه می‌گوید: «گفتند اینجا بازداشتگاه وزارت اطلاعات است. از بنده فیلم گرفتند و گفتند بگو با یک مامور درگیر شدم البته نزدمش، بعد تعهد می‌گیرم. اگر هم این کار را نکنی هفت مامور می‌ریزیم سرت و زنت را دستگیر می‌کنیم و تهدید به تجاوز و … حرف‌های از بی‌خانواده شدنم به من زدند و بعد کلی کتک‌ام زدند و به بند ۲۴۰ زندان اوین منتقل شدم. آنجا چهار تا از دندان‌هایم را شکستند. مدتی داخل اتاق سفید نگهداری شدم و نهایتا تحت نظر به پلیس امنیت گیشا فرستاده شدم. در آنجا بالای ۶ تا ۷ مامور برای شناسایی من را دیدند و آخر هم بعد از یک هفته شکنجه شدم و کتک خوردم و بعد پلیس امنیت گفت از من شکایتی ندارد. دوباره به زندان اوین منتقل شدم و در تاریخ ۱ دی ۹۸ از آنجا به زندان تهران بزرگ منتقل شدم. هرانا 19 تیر