گزارشگر:ندا فروغی
خلاصه: نشست یاد شده ساعت 15:00 بوقت اروپای مرکزی با حضور مسئول و اعضای کمیته فوق، سخنرانان و جمعی از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و تنی چند میهمانان، در فضای مجازی زوم و پالتاک کمیته دفاع از اقوام و ملل ایرانی برگزار گردید که مسئولیت آن را خانم ناهید عیوضی عهده دار بودند و در ابتدا ضمن خوش آمد گویی و خیر مقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان، رسمیت جلسه را اعلام نمودند.
در بخش اول : خانم ناهید عیوضی به گزارش و بررسی موارد نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی در آبان ماه سال جاری پرداختند که با توجه به گسترده گی خبرها علاقمندان میتوانند از طریق آدرسزیر به فایل صوتی تهیه شده از این گزارش خبری دسترسی کامل داشته باشند:
https://seda-tasvir.bashariyat.org/?p=13182#more-13182
بخش دوم :راآقای ایرج دانای طوس با تحلیل ماده ۹ ااعلامیه جهانی حقوق بشروتطبیق آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آغاز کرده و فرمودند.
در ماده ۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده است عدم توقیف حبس یا تبعید غیر قانونی، یعنی احدی را نمیتوان خودسرانه حبس ویا تعبید نمود ، ودر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصل ۳۲و۳۳به این موضوع اشاره شده است . اصل ۳۲: هیچ کس را نمیتوان دستگیر کرد مگر به حکم وترتیبی که قانون معین میکنند. در صورت بازداشت موضوع اتهام باید با ذکر دلایل بلافاصله کتباً به متهم ابلاغ و تفهیم شود وحداکثر ظرف مدت ۲۴ ساعت پرونده ومقدمات به مراجعه صالحه قضایی ارسال ومقدمات محاکمه در اسرع وقت فراهم گردد متخلف از این اصل طبق قانون مجازات میشود.اصل ۳۳: هیچ کس را نمیتوان از محل اقامت خود تعبید کرد و یا از اقامت در محل مورد علاقه اش ممنوع یا به اقامت در محلی دیگر مجبور ساخت مگر در مواردی که قانون مقرر کرده است.میتوان ماده ۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر و اصل ۳۲ و۳۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در دو بخش مورد تحلیل و بررسی قرار داد بخش اول عدم توقیف حبس وبخش دوم تعبید غیر قانونی . در ایران ما شاهد نقض آشکار اصل ۳۲و۳۳ قانون اساسی هستیم که توسط خود حکومت تدوین شده است اما به صورت سلیقه ای اجرا میشود و یا کلا این اصلها برای رسیدن به اهداف خود که همان رعب وحشت میان جامعه است نادیده میگیرند.همواره ماده ۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر اصل ۳۲و۳۳قانون اساسی توسط نهادهای امنیتی موازی در قدرت به صورت جداگانه و سیستماتیک نقض میشود از اطلاعات سپاه اداره اطلاعات و نیرو انتظامی گرفته تا بسیج وغیره….روزی نیست خبر از بازداشت بدون حکم قضائی و انتقال افراد به محل های نامعلوم نداشته باشیم و نه تنها افراد بازداشتی در لحظه بازداشت تفهیم اتهام نمیشوند بلکه اگر از دلایل بازداشت خود سوال کنند مورد ضرب وشتم بی رحمانه قرار میگیرند . جالب اینجاست که اتهام افراد بعد از شکنجه و امضا اعتراف نامه اجباری مشخص میشود. در اصل ۳۲ آمده است که فرد هنگام بازداشت باید تفهیم اتهام شود و ظرف مدت ۲۴ ساعت پرونده او به مراجع قضایی ارجاع داده شود اما این فقط درون کتاب قانون است، نه در اجرا.افراد زیادی هستند که از یک ماه تا یک سال در بازداشت موقت بودند بدون اینکه تفهیم اتهام شوند ویا به وکیل دسترس داشته باشند و حتی افراد در این بازداشت موقت زیر شکنجه جان خود را از دست میدادند مثلا آقای ستار بهشتی سال ۹۱ آقای کاوس سید امامی سال ۹۶وآقای محمد راجی درویش گنابادی که بر اثر ضربه بازجو کشته شد وافراد زیاد دیگری که به این شکل کشته شدند.و در روزهای گذشته ما شاهد نقض این اصل ها بودیم خانم مریم عامری اهل اهواز وصادق فتحی اهل سنندج که بدون حکم قضائیه بازداشت وبه مکان نامعلوم منتقل شدند بدون اینکه تفهیم اتهام شوند.نادیده گرفتن عمدی اصل ۳۲ قانون اساسی وماده ۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر توسط دولت جمهوری اسلامی ایران است که کوچکترین ارزشی برای کنوانسیون جهانی وحقوق بشری و چه بسا برای قانون اساسی خود قائل نمیشود اما همیشه توهم رعایت حقوق بشر را دارند.بخش دوم تبعید غیر قانونی : تبعید گاه در تاریخ جهان داستان طولانی دارد داغی است بر چهره سرزمینهای که مردمانش نسل در نسل در آنجا زندگی میکنندوهمواره مورد تبعیض سیستماتیک قرار گرفته اند، اساسا در ایران ما دو نوع تبعید داریم نوع اول تبعید این است که افراد معمولا با جرائم سیاسی و عقیدتی را بعد از دوران حبس به مناطق محروم و بد آب هوا تبعید میکند تا در آنجا زیر نظر نهادهای امنیتی زندگی سختی داشته باشند و جزء مجازات فرد محسوب میشود در صورتی که تبعید نقض آشکار ماده ۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر میباشد. متأسفانه به سبب عملکرد دولت های بی کفایت ونا کارآمد جمهوری سلامی ایران ۳۶ شهر، در لیست تبعیدگاهای ایران قرار دارند هرچند که بعضی ازمسئولین و نمایندگان از تریبون های مختلف اعلام میکنند که در ایران شهری به عنوان تبعیدگاه وجود ندارد اما واقعیت زجر آور اینکه محرومیت 36 شهر در جای جای کشورمان به قدری است که افراد را برای مجازات به آن مناطق تبعید می کنند.نوع دیگر تبعید در ایران تبعید از یک زندان به زندان دیگر است این امر به دلیل فشار بیشتر روحی وروانی یا حذف فیزیکی مخالفان و زندانیان سیاسی عقیدتی و مدنی صورت میگیرد و افراد را به بندهای جرائم خطرناک میفرسند تا با این کار افراد را وادار به سکوت کنند، مثلا چهارشنبه گذشه خانم صبا کردافشاری که همراه با مادر خود در زندان اوین بودند را از مادرش جدا کرده و به زندان قرچک ورامین فرستادند تا او را مورد آزار اذیت روحی بیشار قرار دهند.یا ۳۴ درویش گنابادی بعد از تحمل ۲ سال حبس، به استانهای محروم تبعید شدند و یا خانم زینب جلالیان زندانی سیاسی کرد تا کنون به زندان های پنج استان تبعید شده است د از خوی به اوین وقرچک ورامین بعد کرمان، کرمانشاه و حالا یزد شاید تا مگر بتوانند این شیر زن مبارز را حذف فیزیکی کنند.
در بخش سوم: خانم مهسا شفوی سخنران میهمان جلسه حضور یافتند و پیرامون سهم دانش آموزان در مناطق محروم ابتذال آگاهی، پیشرفت و عدالت) سخنرانی کرده چنین گفتند:.
در مقوله ی آموزش بطور کلی در ایران ما مشکلات زیادی را داریم خصوصا در مناطق محروم که امروز من برای شما بطور اخص از شرایط دانش آموزان این مناطق در دوران کرونا سخن می گویم. فقر و محرومیت دستاورد مدیریت ۴٠ ساله جمهوری ننگین اسلامی می باشد. با توجه به بحران کرونا و تعطیلی مدارس دانش آموزان با اپلیکیشن شاد ادامه تحصیل داده اند. نکته ی حائز اهمیت اینجاست که 3 و نیم میلیون دانش آموز ایرانی به اپلیکیشن شاد دسترسی ندارند. نایب رییس کمیسیون آموزش مجلس میگوید سه میلیون و پانصد هزار دانشآموز ایرانی یا در محلی زندگی میکنند که اینترنت ندارد و یا از تبلت و گوشی تلفن هوشمند محرومند. بنده یادآوری میکنم که پیش شرط عدالت اجتماعی، عدالت آموزشی است. دولت کنونی و دولتهای قبلی فاقد برنامه حمایتی درست از آموزش و پرورش میباشند و طبق آمار: «سهم آموزش و پرورش در دنیا از تولید ناخالص ملی ۶/ ۴ درصد است در حالی که در کشور ما کمتر از ۲درصد است.» شما عمق فاجعه را در مورد ناکارآمدی نظام غلط جمهوری اسلامی را می توانید از همین دو درصد متوجه بشوید. در نظام های دیکتاتوری مثل ایران، ما هر روز شاهد تنزل و افت معنی کلماتی مثل: شریف، میراث، عدالت و زیرشاخه های آن مثل عدالت آموزشی هستیم. عدالت آموزشی چیست؟ یعنی توزیع عادلانهی فرصتها و امکانات آموزشی رایگان برای همه کودکان در همه نقاط کشور که این موضوع مطابق با ماده 26 اعلامیه جهانی حقوق بشر(حق تحصیل رایگان برای همه) می باشد که متاسفانه توسط جمهوری اسلامی و اموزش و پرورش ناکارآمدش نقض شده است. در سالهای گذشته بارها مسئولان آموزشوپرورش در دولتهای مختلف مدعی شدهاند که عدالت آموزشی در اسناد بالادستی مورد توجه ویژه قرار گرفته اما نه تنها این وعده هرگز تحقق نیافته بلکه تنگناهای اقتصادی از یکسو و تمرکزگرایی از سوی دیگر روزبهروز به شکاف طبقاتی و نابرابریها دامن زده و کار را به جایی رسانده که امروز شاهد خودکشی کودکان به دلیل محروم ماندن از آموزش آنلاین هستیم و بیشترین آمار خودکشی ها از دانش آموزان مناطق محروم است. این در حالی است که کشورهای عضو پیماننامه جهانی حقوق کودک متعهد شدهاند با ایجاد فرصتهای برابر امکان آموزش رایگان و فراگیر را برای همه کودکان فراهم سازند. اما متاسفانه ما شاهد این هستیم که آقازاده ها در خارج از کشور تحصیل میکنند اما با کدامین بودجه؟ همان بودجه ای که حق کودکان جا مانده از تحصیل در مناطق محروم یا غیره می باشد؟ سال گذشته مرکز پژوهشهای مجلس ایران در گزارشی آمار آموزشوپرورش در مورد کودکان بازمانده از تحصیل را نقض و اعلام کرد: جمعیت کودکان بازمانده از تحصیل ۱۲ برابر تعدادی است که آموزشوپرورش اعلام میکند. حالا با پاندمی کرونا و پدیدار شدن بیش از پیش شکافهای طبقاتی، مفهوم عدالت آموزشی همان اندک اعتبارش را از دست داده چرا که آموزشوپرورش با در نظر گرفتن سبک زندگی فرادستان برای کل جامعه که به دلیل شیوع کرونا و تعطیلی کسبوکارها با فقر مضاعف نیز روبرو شده، راهکار داده است. پس از شیوع ویروس کرونا و تعطیلی مدارس، آموزشوپرورش بدون اینکه زیرساختهای لازم را برای آموزش آنلاین فراهم کرده باشد با راهاندازی «اپلیکیشن شاد»، دانشآموزان را ملزم به ثبتنام در این سامانه کرد و زمانیکه با موج انتقادات مردم و کارشناسان حوزه کودک روبرو شد با سماجت در موفقیتآمیز بودن شیوهای که در پیش گرفته اصرار ورزید. آموزشوپرورش ایران پس از رویارویی با انتقادات بسیار ادعا کرد برای کودکانی که امکان دسترسی به اینترنت و تلفن همراه هوشمند ندارند بستههای آموزشی ارسال میکند که سه میلیون تبلت برای کودکان مناطق محروم ارسال خواهد شد اما گزارشهای متعدد حاکی از آن بود که بستههای آموزشی و تبلتهای اهدایی به دست بسیاری از کودکان مناطق محروم نرسیده است. در نهایت هم معاون ابتدایی آموزشوپرورش گفت: «دانشآموزان منتظر تبلت نباشند و آموزش را از بسترهای دیگر پیگیری کنند.» منظور این مسئول آموزش و پرورش از «بسترهای دیگر»، آموزش از طریق صدا و سیما بود اما او توضیح نداد هزاران نفر کودک فقیر در مناطق محروم که حتی آب آشامیدنی سالم ندارند و داشتن تلویزیون و آموزش از طریق آن نیز برایشان به رؤیا میماند، چه باید بکنند؟ تبعیضها در دوران پاندمی کرونا باعث شد کودکان زیادی به معنای واقعی کلمه فقر و محرومیت را احساس کنند و دچار سرخوردگیهای روحی شوند. کافی است اخبار خودکشی کودکان در ماههای اخیر را که با محروم ماندن از آموزش آنلاین مرتبط است مرور کنیم، از جمله خبر خودکشی محمد موسویزاده کودک ۱۱ ساله بوشهری و پرستو جلیلی آذر کودک ۱۳ ساله اهل ارومیه. خطر ترک تحصیل دائمی کودکان پس از شیوع کرونا فقط مختص ایران نیست و این پاندمی وضعیت کودکان محروم در همه جوامع سنتی و فقیر را دچار بحران کرده. یونیسف در بیانیه خود درباره عدم بازگشت کودکان آسیبپذیر به مدرسه هشدار داده و سازمان حامی کودکان، Save the Children، نیز اعلام کرده: «کرونا صدها هزار دختر زیر سن را به ازدواج اجباری میکشاند.» بنابراین آنچه اهمیت مییابد تلاش کشورها برای نجات کودکان و نگهداشتن آنها در تحصیل با وجود تمام محدودیتها و محرومیت هاست. یونیسف از کشورها خواسته برای جلوگیری از این بحران با اقدامات فوری فرصتهای یادگیری جایگزین و حمایتهای روانی و اجتماعی از کودکان آسیبپذیر را در دستور کار قرار دهند. اما آنچه در ایران اتفاق افتاده با وجود ادعای مسئولان دولتی، نتیجهای جز سرخوردگی، ناامیدی ، خودکشی و محرومیت تحصیلی برای دانشآموزان در پی نداشته است. آموزشوپرورش در ایران، نهادی سیاسی است که با مدیریت ناکارآمد اداره میشود و در چنین سیستمی آنچه اهمیت و اولویت ندارد منافع کودکان است. در نتیجه چنین رویکردی هر بحرانی همچون سیل، زلزله و کرونا نه تنها محرومیت دائمی گروهی از کودکان از تحصیل را به همراه دارد که زمینهساز ایجاد سرخوردگیهای روحی و روانی نیز در آنها میشود تا آنجا که مرگ خودخواسته را انتخاب کنند.
بخش چهارم: سخنرانی جناب آقای فرهنگ ولی با موضوع چشم فرو بسته دولت به مشکلات مردم کُرد بود که در ادامه می خوانید: از ابتدای برقراری جمهوری اسلامی، کردهای ایران رنج تبعیض را بسیار کشیده اند و حقوق اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و آرمانهای اقتصادی آنها پایمال و از نظر اقتصادی دچار بی توجهی شده اندو همین امر به فقری ریشهدار تبدیل شده است، از سوی دیگر تخلیه اجباری و خراب کردن خانه هایشان، دسترسی آنان به مسکن را مشکل کرده است. والدین برای نامگذاری اسم بچه هایشان به نامهای کردی مشکل دارند، از درس خواندن به زبان مادری محروم هستند، تا جایی که در ماه مای سال گذشته( 2019) خانم زهرا محمدی، آموزگاری که تنها ۲۸ سال دارد به جرم تدریس به زبان مادری محاکمه و به ۱۰ سال حبس محکوم شد تا بهترین دوران عمر خودش را در زندان سپریکند .اقلیت های مذهبی که عمدتاً یا بعضا کرد هستند به انزوا کشانده شده اند یعنی نقض آشکار ماده ۲ اعلامیه جهانی حقوق بشرکه مبتنی بر عدم تبعیض است و همچنین ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر یعنی حق آزادی عقیده .روند تبعیضآمیز گزینشی دولت، مأموران و کارمندان شرکت ها و سازمان ها را ملزم به وفاداری به اسلام و جمهوری اسلامی کرده و کردها را از برابری در استخدام و مشارکت سیاسی محروم ساخته است، به طور مثال در طی این ۴۱ سال عمر جمهوری اسلامی، نه تنها یک وزیر از کردهای اهل سنت نداشته ایم بلکه حتی یک استاندار هم در استانهای کردنشین که اکثریت جمعیت آنها کرد اهل سنت میباشند نداشتهایم و دلیل آن حساسیت شدید مراجع تقلید و در رأس آنها خمینی و خامنه ای هستند و جالب این که تاکنون هیچ رسانهای هم این موضوع نپرداخته و یا پیگیری و بازتابی هم نداشته است، نکرده است .در بخش دیگر حساسیت مسئولان است که ظاهراً ریشه در بی اعتمادی کلی دولت به کردها دارد، مبادا وارد ا قدرت ش.ند و برای حکومت مرکزی مشکلاتی بوجود آورند، با اینکه زبان کردی در بعضی از برنامه های رادیو و تلویزیونی و بعضی از نشریات به کار برده می شود و یا نمایه های فرهنگی کردی مثل لباس یا موسیقی محترم شمرده میشود ولی اگر فعالان حقوق بشر کرد به هویت کردیشان ربط دهند بیشتر از سایرین تحت نظر قرار گرفته و با خطر مواجه می شوند، در اغلب اوقات فعالان و مبارزان شجاع کُرد سر از زندان در آورده یا اعدام شده اند و یا در انتظاراعدامند، مدافعان حقوق بشر، فعالان اجتماعی و روزنامه نگاران کُرد با دستگیری و تعقیب خودسرانه و بی دلیل روبرو هستند چرا که در جمهوری اسلامی ایران کُرد بودن جرم اول است سنی بودن جرم دوم، برخی زندانی وجدان خود می شوند و برخی به رنج شکنجه محاکمه ناعادلانه در دادگاه های انقلاب اسلامی به مجازات مرگ گرفتار می گردند در بسیاری از موارد هم با کردها به زبان کردی برخوردی نژاد پرستانه شده است و می شود، این عزیزان را با صفات و الفاظ زشت و رکیک مورد خطاب قرار می دهند و با دروغ و افترا قصد کوچک کردن آنان را دارند از جمله در همین چند روز گذشته شبکه دو صدا و سیمای جمهوری اسلامی مصاحبه ای را با خلبانان نیروی هوایی آقای احمد شاکر پخش کرده و آشکارا با ساماندهی سازمانهای تفرقه افکنی جمهوری اسلامی تهمت ها بود که به کردهای بزرگ ایران زدند، احمد شاکر در این مصاحبه می گوید که کردها گوشت خلبان هلیکوپتر کبرا را ۵۰۰ میلیون تومان میخریدند که این نه تنها دروغ بزرگ است بلکه با این اتهامات میخواهند بین مردم ایران تفرقه بیندازند و در بین مردم ایران کردها را منفور جلوه داده زمینهای را برای سرکوب خیزش کردهای ایران را فراهم کنند، این سیاست و توطئه ای بسیار کثیف و غیر بشری، در ادامه جالب است بدانید که دردی ماه سال ۱۳۵۷ تنها کمتر از یک ماه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، خمینی در پیامی که به عنوان پیام خمینی به مردم کردستان بود و در روز نامه کیهان منتشر شد خطاب به مردم کردستان گفت: « ازقول اینجانب به دهقانان و کشاورزان محترم تذکر دهید که گول تبلیغات بیاساس را نخورید اسلام و حکومت اسلامی برای شما احترام قائل است و با شما به بهترین وجه رفتار می کند»، احزاب کرد در این اندیشه بودند که برداشت باستان گرایانه و آریایی از هویت ملی جایش را به برداشت دموکراتیک از هویت ملی بدهد که در آن کردها و همچنین تمام اقوام ایرانی از خودمختاری منطقهای و حق آموزش به زبان مادری برخوردار شوند و برابری حقوق شهروندی و رفع تبعیض های اقتصادی در اولویت قرار گیرد، با این حال نیروهای انقلابی مرکزی کرد به طور بنیادین با این دیدگاه مخالف بوده و برخلاف تفکری که بین مردمان کرد بود پس از شنیدن پیام خمینی. بعد از پیروزی انقلاب خمینی نه تنها صحبتهای خود نا گفته پنداشت و بدان عمل نکرد بلکه از همان ابتدا به طور گسترده و ساماندهی شده با تمام مخالفان به شدت برخورد شد و تقریباً اکثر مخالفان اعدام شدند.
ازشروع جای هیچ گونه انتقاد یا پیشنهادی را باز نکرد و تاکنون هم که بیش از چهل سال از آن تاریخ می گذردهنوز همچنان با مخالفان و منتقدان به شدیدا برخورد می شود تا جایی که هرکس انتقاد کند بلافاصله به نحوی او را سر به نیست میکنند،با توجه به صحبتهای ضد نقیض خمینی در قبل از انقلاب و بعد از انقلاب بود که ملت متوجه فریب و نیرنگی شدند موجب برپائی جمهوری اسلامی ایران شد، بعضی از مردم باسواد و تحصیل کرده شروع با مخالفت با جمهوری اسلامی کردند که در بین آنها میتوان از شیخ عزالدین حسینی از رهبران منسوب آن زمان کُردها اشاره کرد، دربیانیه یاد شده که ۸ فروردین سال ۱۳۵۸ در صفحه ۷روزنامه کیهان به چاپ رسیدآمده است: چون محتوای جمهوری اسلامی مبهم و نامعلوم است به ویژه از نظر حقوق، تعیین سرنوشت و مسئله خودمختاری کردستان در چهارچوب ایران آزاد و غیره از شرکت در رفراندوم خودداری میکنیم. پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی و در طی دیدارهای هیئت های مذاکره کننده در مهاباد که در مورد مسئله کردها به عمل آمد، می توانست نتیجه به گونه ای باشد که موجب خشونت و خونریزی نگردد و با احترام به حقوق مردم کردستان حل شود و در نتیجه استحکام دموکراسی در ایران را سبب شود و این چنین خون و خونریزی در مناطق کرد نشین باعث نگردد اما نشد، البته باید یادآوری شوم که تمام این مشکلات و نقض حقوقی که گفته شد فقط و فقط متوجه قوم کُرد ایران نیست بلکه تمام اقوام ایرانی به نوعی حقوقشان پایمال شده است و این چیزی است که جمهوری آخوندی از ابتدا به دنبال نابودی ایران و فرهنگ ایران و تمام ارزش های انسانی بوده اند و هستند.
بحث آزاد : با مدیریت آقای رحمان نبوی نژاد برگدار شد و اختصاص داشت به حق امنیت زندگی(باز باران، باز ویرانی وبازهم بی خانمانی اقوام): هرچند این بخش از جلسه به جهت اختلالی که درسیستم صدا واینترنت برای برخی از همکاران و برنامه گذاران رخ داد نتوانست به پایان طبیعی خود برسد اما توانست تهدیدات پیش رو و حاصل از عدم مدیریت درکشور برای ناتوانی در مدیریت ومهارسیلابهای ویرانگرمثل سالهای گذشته را یادآور گردد، آقای نبوی نژاد در ابتدای بحث آزاد در وصف باران دو قطعه شعر متفاوت را خواندند.یکی شعر معروف باز باران، با ترانه، با گهرهای فراوان … تا …بس گوارا بودباران، به چه زیبا بود باران، اثر زنده یاد دکتر مجدالدین میرفخرایی، ایشان در ادامه گفتند همه کودکان ایران ما این شعر زیبا را در وصف باران وزیبایی های یاد گرفتند وبه یاد دارند تا به نوعی با خواندن آن در هر زمان ، احساس شور وشادمانی خودرا از بارش باران نشان دهیم وبا آمدنش خوشحال بشویم. اما در طول این چند سال گذشته که شاهد سیلاب های ویرانگر حاصل از بارش باران های رها شده در کشور بودیم وشاهد مرگ عزیزان هموطن وآن همه خرابی وبی خانمان شدن های دلخراش مردم ، به نوعی از زیبایی باران دیگرآن لذت را نمی بریم وکودکانمان هم بخاطر درد ورنج های خود یا همسن وسال های هم وطنشان نمی توانند آن لذت را به نمایش بگذارند. که مجبوریم بگوییم. نیا باران،زمین جای قشنگی نیست \ نمی بینیدآن کودک را،که می دود با کفش های پاره اش \ نیا باران، اینجامردمانش خنده ای برلب ندارند \ نمی بینید بازارش را، که پیرمرد با دستان لرزانش جمع می کند به تندی،ترازو یا سیگار هایش را، که شاید بی تو درآورد نانش را \ نیا باران ، اینجا دیگر جای قشنگی نیست \ نمی بینید آن پیرزن را،که در کپرش ازآب وسرما می لرزد به خود، کسی راهم نداردکه بلندش کند ازآن جای خیس \ نیا باران،اینجا مردمانش سخت بی پناهند \ نه سدهایشان محکم است ونه رودخانه هایشان امین. نه از ثروت خویش برده اند ارث ونه از مدیران ذره ای امید . آقای نبوی نژاد در ادامه افزودند: تجربیات تلخ سالهای گذشته وبعضی نشانه های امروزی از بی توجهی به زیرساختها ونیازهای عمرانی کشورو یا مثل همین بارندگی های اخیر که وضعیت اسفباری را در شهرها وروستاهای برخی استانها مثل خوزستان ایجاد کرد .می طلبد که این بیم وتهدید به جدیت مورد توجه همگان قرار گیرد، مدیر برنامهسپس به طرح سئوالاتی در اینباره پرداختند و سئوال اول به اشتراک گذاشته شد این بود که در ویرانی های پدیدآمده حاصل از بارندگی های ایران، چه کسی مسئول است ومقصر است که در پاسخ برخی از دوستان به طرح دیدگاههای خود پرداختند ازجمله برخی، دولت را مقصر اصلی این ویرانی ها وبی خانمانی های مردم می شناختند چون به انجام زیرساختهای لازم وتهیه امکانات وتجهیزات لازم و مدیریت بحرانها کاملا بی توجه است.برخی دیگر علاوه بر تقصیرو کوتاهی دولت ، مردم را هم در این موضوع بی تقصیر ندانسته وگفتند که مردم هم باید پیگیری کنند وبخواهند وآگاهی و مطالبه گری داشته باشند. سئوال مطرح شده میزان تاثیرگذاری نهادهای اجتماعی، حقوق بشری وسازمان های بین المللی در جریان این بیم ها وتهدیدات پیش رو برای مردم وکشور بود.که بحث وبررسی پیرامون آن به جهت اختلال در سیستم به جلسات دیگر موکول گردید. در ساعت 17:30 دقیقه خانم ناهید عیوضی ضمن ابراز سپاس و قدر دانی از حضور تمامی سخنرانان وبرنامه گذاران پایان این نشست را اعلام نمودند
در انتها بار دیگر یاد آور می شویم که شما و سایر علاقمندان می توانند از طریق آدرس اینترنتی ارائه شده و فایل های صوتی تهیه شده، به آنچه در جلسه اخیر کمیته اقوام گذشت دسترسی داشته باشند:
https://seda-tasvir.bashariyat.org/?p=13182#more-13182
کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایران تشکر ویژه ای دارد از کلیه همکاران و میهمانان حاضر در جلسه از جمله خانم ها و آقایان مهناز احمدی و آقای مهدی گلسفیدی رضا عباسی زمان آبادی، شبنم رضاوند، کمیته محیط زیست، منوچهرشفایی، حمید رضایی، مهران فاضل زاده حبیب ابادی، وحید حسن زاده ابراهیمی، محمد ابوطالبی، ناصر نوروزی برکوسرایی، حمید رضا چناری،مهرداد ولی، سیما فیاض، محمود حوالات، مهرداد پشنگیان، ایرج دانای طوس، ابوافضل پرویزی، اندیشه آفرین، سحرحاج قدری، احمد ملازاده، هاشم رضائی، محمد حسن حسن زاده مهرابادی، سید اسماعیل هاشمی، خانم دریا، لیدا اشجعی اسالمی، سید فرید هیبت اللهی، میکائیل۷۷۶۵، فرید هیبت اللهی، مصطفی حاجی قادری، حلیمه حسن سوری، ندا، سهراب حاجی قادری و نوری شریفی
کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایران