یک متهم در تهران به اتهام قتل به اعدام محکوم شد.
بر اساس این گزارش، رسیدگی به این پرونده از بیست و یکم اسفند ماه سال ۹۸ به دنبال ناپدید شدن مرد طلافروشی به نام جلیل آغاز شد.
همسر وی که با پلیس تماس گرفته بود گفت: “همسرم صبح به مغازه طلافروشی اش در خیابان خاوران رفت .قرار بود همسرم به خانه برگردد اما به خانه برنگشت و هر چه با موبایلش تماس گرفتم پاسخ نداد”.
با اطلاعاتی که این زن به پلیس داده بود مأموران به طلافروشی جلیل رفتند و دریافتند به این طلافروشی دستبرد زه شده است.
در حالیکه فرضیه ارتباط بین ناپدیدشدن جلیل و سرقت طلاها قوت گرفته بود مأموران به بررسی دوربین مداربسته مقابل طلا فروشی پرداختند و دریافتند جلیل پس از بستن در طلا فروشی قصد خروج داشت که دو مرد ناشناس سراغ او رفتند و سپس او را سوار ون اورژانس اجتماعی کردند .فیلم ضبط شده نشان می داد دقایقی بعد یکی از مردان ناشناس که ماسک به صورت داشت به طلافروشی برگشت و با یک ساک آنجا را ترک کرد .
تلاش برای افشای راز ناپدید شدن مرد طلافروش ادامه داشت تا اینکه دو روز بعد به پلیس خبر رسید جسد یک مرد در کهریزک پیدا شده است. یکی از ماموران شهرداری در منطقه کهریزک پای جسد را که از زیر خاک بیرون زده بود مشاهده کرد و با پلیس تماس گرفت.
جسد در حالی به پزشکی قانونی منتقل شد که نشانی های وی با نشانی های مرد طلافروش مطابقت داشت.
همسر جلیل پزشکی قانونی رفت و جسد همسرش را تحویل گرفت. وقتی پزشکی قانونی علت فوت را تزریق موادی بیهوشی اعلام کرد تحقیقات وارد مرحله تازه ای شد. ماموران پلیس به بررسی پلاک ون اورژانس اجتماعی پرداختند و دریافتند پلاک متعلق به پرایدی بود که مدتی قبل در شرق تهران سرقت شده بود. مأموران پلیس به تحقیق پرداختند و سرانجام با نقطه زنی خط موبایل در محدوده ای که جسد پیدا شده بود یکی از بستگان دور جلیل به نام حسن را شناسایی و دستگیر کردند. حسن سعی داشت با دروغگویی هایش خودش را بی اطلاع از مرگ جلیل نشان دهد اما وقتی در بن بست اطلاعاتی قرار گرفت به ربودن جلیل با همدستی دو نفر از دوستانش به نام های ماهان و ایرج اعتراف کرد.
پس از بازداشت دیگر مهمان، ماهان اعتراف کرد آمپول بیهوشی را به جلیل تزریق و ۷ کیلو طلاها از طلافروشی وی سرقت کرده است. حسن و ایرج نیز به وی کمک کرده اند.
به این ترتیب برای ماهان به اتهام مباشرت در قتل و مشارکت درآدم ربایی و سرقت و برای حسن و ایرج به اتهام معاونت در قتل و مشارکت در سرقت طلاها و آدم ربایی کیفرخواست صادر شد و آنها در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند.
در ابتدای جلسه اولیای دم درخواست اعدام را مطرح کردند.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرک های موجود در پرونده ماهان را به اعدام، به خاطر مشارکت در آدم ربایی به ۸ سال زندان و به خاطر مشارکت در سرقت به ۵ سال زندان محکوم کردند. حسن و ایرج نیز هر کدام به خاطر معاونت در قتل به ۱۳ سال زندان، مشارکت در آدم ربایی به ۸ سال و به خاطر مشارکت در سرقت به ۵ سال زندان محکوم شدند.
رهایی از اعدام یک زندانی در تهران
یک کودک مجرم که متهم است در نوجوانی مرتکب قتل شده است، با رضایت اولیایدم از اعدام نجات پیدا کرد.
بر اساس این گزارش، سال ۹۲ به مأموران کلانتری نسیمشهر خبر رسید درگیری چند پسر مست با راننده پژو و دوستش در خیابان آزادگان منجر به مجروحشدن جوانی ۳۰ ساله به نام بهمن شده است.
مأموران پلیس پیگیر ماجرا شدند و به محل درگیری رفتند. راننده پژو که هراسان بود، گفت: “من و دوستم بهمن سوار بر پژو از محل کار به خانه برمیگشتیم که چهار پسر جوان را در حال عبور از خیابان دیدیم. آنها یکباره مقابل ماشین پریدند و نزدیک بود با ماشین برخورد کنند. به همین دلیل به آنها اعتراض کردم. پسران جوان که حال طبیعی نداشتند، با ما درگیر شدند. در آن درگیری بهمن به هواخواهی از من از ماشین پیاده شد؛ اما یکی از پسران جوان با چاقو ضربهای به گردنش زد و گریخت”.
این در حالی بود که به مأموران خبر دادند بهمن در بیمارستان جانش را از دست داده است. به این ترتیب متهم فراری پرونده به نام شهاب تحت تعقیب قرار گرفت و بعد از چندین روز مخفیشدن عاقبت از سوی مأموران شناسایی و بازداشت شد. شهاب در بازجوییها به جرمش اعتراف کرد و در شعبه ۱۱۳ وقت دادگاه کیفری سابق استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. در آن جلسه اولیایدم درخواست اعدام متهم را مطرح کردند.
شهاب نیز گفت: “من و دوستانم آن شب مشروب خورده بودیم. به خیابان رفتیم تا دور بزنیم. ما در حال عبور از خیابان بودیم که راننده پژو بوق زد و به ما اعتراض کرد. همین موضوع موجب درگیری شد. نزاع میان راننده پژو و دوستش با ما بالا گرفته بود که در یک لحظه چاقویی را که همراه داشتم، از جیبم بیرون آوردم و ضربهای به گردن مرد جوان زدم”.
در پایان آن جلسه قضات دادگاه وارد شور شدند و با توجه به اینکه شواهد نشان میداد شهاب هنگام ارتکاب جرم به رشد عقلی رسیده و ماهیت عملی را که مرتکب شده بود، میدانسته، او را به اعدام محکوم کردند.
حکم صادره در دیوان عالی کشور تأیید و شمارش معکوس برای اعدام شهاب آغاز شده بود که او با گذشت هفت سال از این ماجرا توانست رضایت اولیایدم را جلب کند.
با اعلام رضایت اولیایدم، شهاب که حالا ۲۵ سال دارد به زندگی برگشت و به لحاظ جنبه عمومی جرم در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.
رهایی از اعدام یک زندانی در ممسنی
سرپرست مرکز توسعه حل اختلاف فارس از رهایی یک محکوم به اعدام از چوبه دار در ممسنی فارس خبر داد.
توانی گفت: “با تلاش اعضای شعبه سوم شورای حل اختلاف ممسنی، اولیا دم مقتول از اعدام قاتل صرف نظر کردند و متهم پس از ۴ سال از چوبه دار رهایی و فرصت زندگی دوباره یافت”.
وی افزود: “پس از صدور حکم محکومیت متهم، این پرونده در سال ۱۳۹۹ جهت ایجاد مصالحه به شعبه سوم شورای حل اختلاف ممسنی ارجاع و اعضای این شعبه وارد مراحل ایجاد صلح بین دو خانواده شدند و در نهایت با استفاده از ظرفیت معتمدین و ریش سفیدان محلی اولیای دم را از اعدام منصرف کرده و فرصت زندگی دوباره را برای فرد ایجاد کنند”.
رهایی از اعدام یک زندانی در کرج
رییس زندان رجایی شهر کرج گفت که با گذشت اولیای دم، زندانی که به جرم قتل عمد به اعدام محکوم شده بود، از مجازات اعدام رهایی و حیات دوباره یافت.
الله کرم عزیزی اظهار داشت: “مددجو به نام « ا.ج » که به اتهام قتل دوست خود از سوی مراجع قضایی محکوم به اعدام شده بود، پس گذشت پنج سال تحمل کیفر با پیگیری مستمر واحد مددکاری از اعدام رهایی یافت”.
وی افزود: “پس از گذشت اولیای دم، حکم قصاص ساقط و مجازات تعزیری حبس برای مجرم درنظرگرفته می شود”.
امسال ۱۴ زندانی با گذشت اولیای دم ، در زندان رجایی شهر کرج از حکم قصاص رهایی یافتند.