مریم اکبری منفرد، عالیه مطلب زاده، راحله اصل احمدی، حدیث صبوری، زینب همرنگ، شیوا اسمعیلی، پریسا رفیعی و آتنا دائمی هشت تن از زندانیان سیاسی بند زنان زندان اوین طی نامهای سرگشاده ضمن اعلام همدردی و همبستگی با خانواده و نزدیکان بهنام محجوبی، نسبت به نقض حقوق زندانیان اعتراض کردند. این افراد در این نامه با اشاره به سلب حقوق ابتدایی زندانیان از جمله مرخصی، آزادی مشروط، تخفیف مجازاتها، عدم رسیدگی پزشکی و همچنین پرونده سازیهای مکرر و بازداشت فراگیر فعالان علیرغم توصیه پروتکل های بهداشتی، واکنش نشان دادند. بهنام محجوبی، درویش گنابادی زندانی در تاریخ ۲۵ بهمنماه امسال به دنبال مسمومیت دارویی از زندان اوین به بیمارستان منتقل و نهایتا روز یکشنبه ۳ اسفندماه در بیمارستان لقمان تهران جان سپرد.
هشت تن از زندانیان سیاسی بند زنان زندان اوین طی نامهای سرگشاده ضمن اعلام همدردی و همبستگی با خانواده و نزدیکان بهنام محجوبی، نسبت به نقض حقوق زندانیان اعتراض کردند.
این افراد در این نامه با اشاره به سلب حقوق ابتدایی زندانیان از جمله مرخصی، آزادی مشروط، تخفیف مجازاتها، عدم رسیدگی پزشکی و همچنین پرونده سازیهای مکرر و بازداشت فراگیر فعالان علیرغم توصیه پروتکل های بهداشتی، واکنش نشان دادند.
در بخشی از این نامه در خصوص عدم رسیدگی پزشکی به زندانیان به عنوان ابزار فشار بر آنان آمده است: «و در آخر بی توجهی به وضعیت بیماران و روند درمانشان، اهمال و تاخیر در اعزام به مراکز درمانی (بهداری و بیمارستان) و دریافت هزینه های درمانی گزاف از آنان، استفاده از علم روانپزشکی به مثابه ابزار بازجویی و کنترل افراد با روشهایی چون انتقال اجباری به بیمارستان رازی (امین آباد) حتی جهت تحقیر شخص و تقلیل مسائل وی به معضلات روحی – روانی ، تجویز داروهای خواب آور بدون نام مشخص و بسته بندی استاندارد به تعداد زیاد و با اجبارِ افراد به بلعیدن یکجا و همزمان چندین قرص در حضور زندانبان ها، همه همه در تکمیل یکدیگر زمینه ها را برای بروز فجایعی دیگر در آینده ای نه چندان دور مهیا می سازد.»
متن کامل این نامه:
«سال ۹۹ با وقوع فاجعه ای دیگر به پایان خود نزدیک میشود.
درگذشت بهنام محجوبی، درویش گنابادی محبوس در زندان اوین که یکی از صدها زندانی سیاسی، عقیدتی زندانهای ایران است، این خبر تلخ اگر چه داغ درد و رد خشمی است ابدی بر پیکر زخم آگین جامعهای آرمان خواه و آزادی طلب، زنجیرهای از اعمال سرکوبهای سیستماتیک علیه فعالان سیاسی، صنفی، مدنی و هزاران زندانی بی نام و نشان یا به اصطلاح عمومی زندانهای ایران را پشت سر دارد. فشارهایی که نه تنها سلب حقوق اولیه و ضروری، بلکه مرگ، فقدان و خاموشی انسانی را در پی داشته است که از آن جمله میتوان به کاووس سید امامی، علیرضا شیر محمد علی، ستار بهشتی، محسن دگمه چی، محمد راجی، شاهرخ زمانی، سینا قنبری و…. اشاره کرد.
این در حالیست که در قریب به اتفاق این موارد، نظیر مورد اخیر پیش از وقوع هر اتفاق ناگواری از سوی زندانیان و خانواده های آنان به اشکال گوناگونِ تحمیلِ فشارهایِ عامدانه که نیتی جز حذف افراد و افکار ندارند، مجدانه اشاره گردیده است هر چند تنها پاسخ، تداوم مانع تراشیها و نادیده انگاریها بوده است.
ما اعضای بند زنان زندان اوین، ضمن اعلام همدردی و همبستگی با خانواده و عزیزان بهنام محجوبی و تمامی آنانی که جان خود را در راه آرمان جهانی نکوتر فدا کردند، به عنوان ناظران عینی فشارهای هدفمند دستگاه های قضایی و امنیتی شهادت میدهیم که علیرغم تبلیغات دروغین و هر روزه ی حاکمیت با شعار “احقاق حقوق زندانیان” این حقوق اولیه ی انسانی ست که به سهولت پایمال میشود.
از این جمله میتوان موارد زیر را برشمرد:
تبعید ۱۳ تن از زندانیان این بند- مسئله ای که پیش تر بر دیگر زندانیان از جمله درویشان گنابادی نیز اعمال شده بود- با دلایل کذایی و فریبکاری هایی نظیر فراخواندن به اعزام های دروغین، تنها با هدف پراکنده سازی زندانیان سیاسی، ایجاد نا امنی و امید واهیِ شکستن حلقه های مقاومت در میان آنان. افزایش چشمگیر جمعیت زندانها علیرغم توصیهی پروتکل های بهداشتی از طریق سرکوب همه جانبه و بازداشت فراگیر فعالان که غالبا امکان تودیع مبالغ هنگفت قرارهای وثیقه را ندارند، به انضمام اجرای طرح “تعیین تکلیف پروندههای قضایی” که بسیاری از محکومان سالیان گذشته را روانه زندانها کرده است.
دخالتهای غیرقانونی ضابطین و تشدید حساسیتهای بی اساس امنیتی در راستای سلب حقوق ابتدایی محکومان نظیر مرخصی، آزادی مشروط و تخفیف مجازاتها، همچنین پرونده سازیهای مکرر، تهدیدهای بی رویه و دخالتهای فراقانونی بی حد و مرز که حتی سعی در کنترل مسائل داخلی بند و مخدوش سازی روابط انسانی میان زندانیان دارند.
و در آخر بی توجهی به وضعیت بیماران و روند درمانشان، اهمال و تاخیر در اعزام به مراکز درمانی (بهداری و بیمارستان) و دریافت هزینه های درمانی گزاف از آنان، استفاده از علم روانپزشکی به مثابه ابزار بازجویی و کنترل افراد با روش هایی چون انتقال اجباری به بیمارستان رازی (امین آباد) حتی جهت تحقیر شخص و تقلیل مسائل وی به معضلات روحی – روانی ، تجویز داروهای خواب آور بدون نام مشخص و بسته بندی استاندارد به تعداد زیاد و با اجبارِ افراد به بلعیدن یکجا و همزمان چندین قرص در حضور زندانبان ها، همه همه در تکمیل یکدیگر زمینه ها را برای بروز فجایعی دیگر در آینده ای نه چندان دور مهیا می سازد.
ما امضاکنندگان این نامه ضمن تاکید مجدد بر اهمیت پافشاری بر احقاق حقوق مفقودهی زندانیان، فشارها و تهدیدهای روزافزون دستگاه قضا و ضابطین امنیتی در جهت سانسور وضعیت بازداشتگاه ها و زندان ها و سرکوب هر گونه دادخواهی از خون جان باختگان را عبث و بیهوده دانسته و با امید و ممارست در راه نیل به آینده ای روشن، این جنایات را محکوم میکنیم.
مریم اکبری منفرد، عالیه مطلب زاده، راحله اصل احمدی (مادر صبا کرد افشاری)، حدیث صبوری، زینب همرنگ، شیوا اسمعیلی، پریسا رفیعی و آتنا دائمی/ اسفندماه ۹۹/ بند زنان زندان اوین.» هرانا ۱۱ اسفند