روز یکشنبه ۱۵آبان ۱۴۰۱، پایگاه خبری «ههنگاو» در حساب کاربری خود نوشت: «امروز بازاریان شهر مریوان در اعتراض و محکوم کردن قتل حکومتی “نسرین قادری” دانشجوی کشته شده در جریان اعتراضات ضد حکومتی در تهران، در اعتصاب خواهند بود.»
در هنگامه اعتراضات شهروندان در شهرهای مختلف ایران، برخی رسانههای کردستان از جانباختن یک دانشجوی اهل مریوان به نام «نسرین قادری» خبر دادند که گفته شده است در جریان اعتراضات روزهای قبل در تهران، با «ضربههای متعدد باتوم نیروهای امنیتی به سر» در کما بود.
کانال خبری «کولبر نیوز» اعلام کرده است ماموران امنیتی برای انتقال پیکر این دانشجوی جانباخته به محل سکونت خود در کردستان، و برگزاری مراسم سوگواری خانواده او مداخله کردهاند.
براساس این گزارش، ماموران امنیتی، خانواده نسرین قادری را تحت فشار قرار دادهاند تا پیکر او بدون همراهی مردم به خاک سپرده شود.
به نظر میرسد رسانههای جمهوری اسلامی به سیاق تمامی هفت هفته گذشته، و از زمان کشتهشدن «مهسا(ژینا) امینی»، اینبار نیز در تلاش هستند جانباختن نسرین قادری را یک «حادثه»، یا اتفاقی ناشی از هر علت دیگری جز سرکوب معترضان عنوان کنند، چرا که بلافاصله پس از انتشار گزارش سایت حقوق بشری «ههنگاو» در خصوص شیوه کشته شدن این دانشجوی اهل مریوان، خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی ادعا کرد مرگ این زن جوان به دلیل «بیماری زمینهای» رخ داده و در زمانی که ارتباطش با خانواده قطع شده، در حال «گذراندن زندگی طبیعی خود» بوده است.
این در حالی است که براساس گزارش «ههنگاو» نسرین قادری، در جریان اعتراضات تهران با وارد آمدن ضربات متعدد باتوم نیروهای امنیتی به سرش، به کما رفته، و روز جمعه در یکی از بیمارستانهای تهران جانباخته است.
«ههنگاو» همچنین حضور شمار زیادی از نیروهای امنیتی را در شامگاه شنبه۱۴ آبان ۱۴۰۱، در منزل خانوادگی نسرین قادری تایید کرده و نوشته است که خانه را در محاصره خود در آورده بودند و به خانواده او برای دفن «شبانه بدون برگزاری مراسمی» فشار وارد کردهاند.
براساس روایت منابع محلی، نیروهای امنیتی حتی اجازه همراهی خانواده برای انتقال پیکر دخترشان از تهران به مریوان را نیز ندادهاند.
از جمله مقامات شهرستان مریوان که برای تحت فشار قرار دادن خانواده این دانشجوی جانباخته به منزل خانوادگی او رفته بودند میتوان به امام جمعه مریوان، فرماندار مریوان، رییس اداره اطلاعات و فرمانده اطلاعات سپاه مریوان اشاره کرد، که گفته شده است به دلیل حضور آنها، از نزدیکان و اقوام خواسته شده خانه را ترک کنند.
این اتفاقات در حالی رخ داده که خبرگزاری «ایرنا» در روایت حکومتی این فاجعه به نقل از «یکی از نزدیکان نسرین قادری» نوشته است: «نسرین قادری که اهل مریوان است در فاز چهار شهرک اندیشه تهران سکونت داشته، و طی روزهای گذشته همچون بسیاری از مردم، زندگی عادی و روزمره خود را سپری کرده است، ولی ارتباطش با خانواده قطع شده بود.»
این گزارش در خصوص نحوه مطلع شدن خانواده نسرین قادری از مرگ او نوشته است: «روز جمعه داماد خانواده قادری به در منزلش مراجعه میکند و پس از اینکه بارها زنگ خانه را به صدا در میآورد و تماسهای مکرری با نسرین قادری برقرار میکند، اما نسرین نه پاسخ میدهد و نه درب خانه را باز میکند. در نهایت داماد خانواده با کمک همسایهها در منزل را شکسته و وارد خانه شدند و آنجا با پیکر بی جان نسرین قادری روبرو شدند.»
ادعای خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی در خصوص دلیل جانباختن نسرین قادری براثر «بیماری زمینهای» در حالی مطرح شده، که هنوز گزارش پزشکی قانونی در باره علت مرگ این زن جوان منتشر نشده و این خبرگزاری در بخش دیگری از گزارش خود به آغاز «بررسی های پزشکی قانونی» درباره دلیل مرگ اشاره کرده و تایید کرده است که هنوز «نتیجه قطعی» اعلام نشده است.
خبرگزاری «ایرنا» همچنین گزارش رسانههای مستقل حقوق بشری کردستان در خصوص علت مرگ نسرین قادری را «تلاش جریانات معاند برای ربط دادن فوت مرحومه قادری به اغتشاشات» توصیف کرده است.
این سناریو تقریبا درباره تمامی کشتهشدگان خیزش اخیر مردم در ایران اتفاق افتاده و از آغاز این اعتراضات تا امروز که هشت هفته از آن میگذرد، خبرگزاریهای حکومتی با انتشار گزارش و اعترافات اجباری از بازماندگان، دلیل مرگ معترضان کشته شده را به «بیماری زمینهای»، «ایست قلبی»، «تصادف»، «سقوط از ارتفاع» و «خودکشی» ربط دادهاند.
بستگان بسیاری از کشتهشدکان اعتراضات، ادعاهای رسانهها و مقامهای حکومتی را تکذیب کردهاند، با این حال شماری از خانوادهها نیز تحت فشار و تهدید نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی «سکوت» کرده یا در چند مورد، به انجام مصاحبه تلویزیونی برای تایید روایت حکومتی تن دادهاند.
روز جمعه ۱۳آبان، در جریان برگزاری مراسم چهلم «محمدحسن ترکمان»، یکی از جانباختگان اعتراضات در بابل، مادر او فاش کرد که او و خانوادهاش تحت فشار نهادهای امنیتی قرار گرفتند تا کشته شدن فرزندشان در جریان تظاهرات را تکذیب کرده و بگویند که او در اثر «تصادف رانندگی» کشته شده است.
ایستادگی «مژگان افتخاری» و «امجد امینی»، پدر و مادر، مهسا (ژینا) امینی و دیگر بستگان او در مقابل روایتهای حکومتی از مرگ فرزندشان، موجب شکل گرفتن طولانیترین اعتراضات ضدحکومتی پس از انقلاب ۵۷ در ایران شد.
در مورد مهسا امینی هم علیرغم تاکید خانواده او بر اینکه فرزندشان هیچ بیماری زمینهای نداشت، مقامهای جمهوری اسلامی «بیماری زمینهای» و «ابتلای او به تومور مغزی در کودکی» را بهعنوان دلیل مرگ او حین بازداشت نیروهای گشت ارشاد عنوان کردند.
این در حالی است که امجد امینی، پدر مهسا در گفتگو با رسانهها، از روایت شاهدان عینی و همراهان فرزندش در زمان بازداشت سخن گفت که تایید میکردند مهسا مورد ضربوشتم قرار گرفته، و خواسته او مبنی بر انتشار فیلم کامل دوربینهای لحظات بازداشت، تصاویر داخل ون گشت ارشاد و بازداشتگاه وزرا، بیپاسخ ماند.
مقامهای جمهوری اسلامی حاضر به انتشار این فیلمها نشده و فقط بخشی از تصاویر گزینشی از بازداشتگاه وزرا را ارائه کردند، و «حسین رحیمی« فرمانده انتظامی تهران بزرگ، گفت که به «دلیل طولانی بودن»، امکان انتشار کامل فیلم مهسا امینی نیست.
از سوی دیگر، در جریان رسانهای شدن کشتهشدن «نیکا شاکرمی» نوجوان ۱۶ ساله اهل خرمآباد، که در جریان اعتراضات ۲۹شهریور در بلوار کشاورز تهران توسط نیروهای امنیتی تحت تعقیب قرار گرفت و ۸ روز بعد پیکر آسیبدیدهاش به خانواده تحویل شد، روایتهای حکومتی به سمت سقوط از ارتفاق و خودکشی میل کرد.
نهادهای امنیتی تلاش کردند با گرفتن اعتراف اجباری از خاله و دایی نیکا، روایتی که در رسانههای وابسته به خود منتشر کرده بودند باورپذیر کنند، اما «نسرین شاکرمی» مادر نیکا در ویدیویی خطاب به مردم گفت فرزندش در اعتراضات بوده و بعد از بازداشت به دست نیروهای امنیتی کشته شده است.
او همچنین گفت که خواهر و برادرش تحت فشارهای شدید روحی مجبور به اعتراف اجباری شدهاند و خود او نیز برای اعتراف تحت فشار است، اما به آن تن نخواهد داد.
۱۵ آبان ۱۴۰۱ iranwire