«عبدالناصر گرگیج» جوان معلولی است که روز سهشنبه۲۶مهر، ساعت ۹ شب وقتی برای بنزین زدن به ماشین برادرش بیرون رفته بوده، بههمراه دو نفر از دوستان خود در زاهدان بازداشت شده است.
او پیش از این در یک تصادف بهشدت زخمی و دچار صدمه جدی به اعصاب حرکتی شده بوده، تا حدی که تحت عمل جراحی پیوند اعصاب قرار گرفته، سمت چپ بدنش بیحس است، یکی از چشمهایش تخلیه شده و استخوانهای فک او نیز با پلاتین سر جای خود محکم شدهاند.
حالا نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی، بعد از سه هفته انفرادی و فشار بر این شخص معلول، به او اتهاماتی نظیر «حمل و خرید و فروش سلاح»، «عضویت در گروهکهای معاند نظام» و «لیدری اغتشاشات» زدهاند.
«ایرانوایر»، با یک فرد مطلع از وضعیت عبدالناصر گرگیج گفتوگو کرده است.
***
در حالیکه شهروندان بلوچ و معترضان در سراسر ایران، خود را برای تظاهرات مراسم چهلم کشتهشدگان روز جمعه خونین زاهدان آماده میکنند، سازمانهای حقوقبشری بلوچستان، از بازداشت صدها نفر در طی هفتههای گذشته در شهرهای مختلف استان سیستانوبلوچستان خبر دادهاند. روز یکشنبه، ۱۵آبان۱۴۰۱، صفحه اینستاگرام سازمان حقوقبشری «رسانک» در گزارشی اعلام کرد که «عبدالناصر گرگیج»، «سعید شهرکی» و «روحالله مزارزهی»، سه نفر از شهروندان بلوچ ساکن زاهدان هستند که حدود سه هفته پیش بازداشت شده و از آنها خبری در دست نیست.
منبع مطلع و نزدیک به خانواده عبدالناصر گرگیج که با «ایرانوایر» گفتوگو کرده، میگوید که او سهشنبه شب بعد از خوردن شام، برای اینکه به ماشین برادرش بنزین بزند با دو نفر از دوستان و هممحلهایهایش تماس میگیرد و چون خودش نمیتوانسته به دلیل معلولیت رانندگی کند، از آنها میخواهد که با او بیایند.
بنا به گفته این فرد آگاه، ظاهرا دقایقی بعد از خروج آقای گرگیج از منزل، نیروهای امنیتی آنها را تحت تعقیب قرار داده و بازداشت میکنند.
این فرد مطلع که بهدلایل امنیتی نخواسته نام او فاش شود، به «ایرانوایر» میگوید: «تا شش یا هفت روز بعد، خانواده از او هیچ خبری نداشتند و در نگرانی از وضعیت فرزند معلولشان بهسر میبردند. بعد از یک هفته، بالاخره عبدالناصر با خانوادهاش تماس گرفته و گفته که بازداشت شده و به او اجازه دادهاند که تماس بگیرد و فقط بگوید که حالش خوب است و زنده است.»
او ادامه میدهد: «دوباره حدود دو هفته خانواده از او بیخبر بودند تا دیروز (دوشنبه) که تماس گرفته و گفته که به بند عمومی زندان زاهدان منتقل شده است.»
عبدالناصر مجبور شده هر چه نوشته بودند امضا کند
بنا به گفته شخص نزدیک به خانواده آقای گرگیج، عبدالناصر باوجود معلولیت شدید، داشتن کارت قرمز معلولیت، بیحسی و ناتوانی حرکتی در یک دست و پایش و مصنوعی بودن یک چشمش، مدت ۳ هفته را در سلول انفرادی و تحت فشار شدید بوده تا علیه خود و دوستانش اعتراف کند.
فرد مطلعی که با «ایرانوایر» درباره وضعیت آقای گرگیج صحبت کرده، میگوید که او در تماسی که روز دوشنبه۱۶آبان با خانواده خود داشته، به آنها گفته است که بازجویان او را وادار کردهاند هر آنچه آنها روی کاغذ نوشته بودند، امضا کند. او توضیح میدهد: «بازجوها به او گفتهاند که تنها راه نجاتش، پذیرفتن هر چیزی است که آنها میگویند. به او گفتهاند هرچه ما میگوییم را باید امضا کنی. عبدالناصر بدنش ضعیف است و نمیتواند آن قدرها هم مقاومت کند. دیروز زنگ زده و گفته است که هرچه گفتند قبول کردم تا از آنجا در بیایم. همهچیز را قبول کردم که یا بلاخره آزاد شوم، یا دیگر زیر دست آنها نباشم.»
این فرد مطلع با تاکید بر اینکه ماموران امنیتی حدود ۹ اتهام، از جمله «حمل اسلحه»، «همکاری با گروههای معاند» و «لیدری اغتشاشات» را به او نسبت دادهاند، میگوید: «هر خبری که داخل گوشیاش بوده و هر کانال خبری که در تلگرام دنبال میکرده را به او نسبت دادهاند. الان در سراسر ایران، کسی نیست که در گوشیاش اخبار را از کانالهای تلگرام دریافت نکند.»
او همچنین تاکید میکند: «عبدالناصر با هیچ گروهی همکاری نمیکرد، به خاطر معلولیت، طوری است که حتی سنگ هم بدهی دستش نمیتواند پرتاب کند، نمیدانم چه نقشهای دارند که چنین اتهاماتی به او زدهاند.»
این فرد مطلع ضمن اشاره به تماس تلفنی اخیر این شهروند دارای معلولیت با خانوادهاش، میگوید: «عبدالناصر به خانواده گفته که در دو هفته اول خیلی تحت فشار بوده است. به بازجوهایش گفته که ما هیچ ربطی به این اتهاماتی که شما میگویید نداریم، ولی خب آنقدر با آن وضعیت جسمی به او فشار آوردهاند که مجبور شده همه اتهامات را بپذیرد. هرچه توانستهاند به او اتهام زدهاند.»
پروندهسازی برای شهروندان و بهویژه افراد دارای معلولیت و افراد متعلق به گروههای اقلیت قومی و مذهبی در نظام جمهوری اسلامی، امری مسبوق به سابقه است. پیش از این، سازمانهای حقوقبشری کردستان، از شکنجه «اکبر رشیدی»، زندانی عقیدتی سابق ۳۳ ساله، اهل سلماس در زندان ارومیه خبر داده بودند.
اکبر رشیدی، در تیر سال ۱۳۹۸، توسط وزارت اطلاعات بازداشت شد و مدت ۴۸ روز با وضعیت معلولیت شدید (۷۰ درصدی) در سلول انفرادی نگهداری میشد. بعد از آن نیز، سازمان حقوقبشری «ههنگاو» در گزارشی نوشت که او به اتهام «همکاری با گروههای جهادی»، به ۲۱ سال زندان محکوم شده و حکمش نیز عینا تایید شده است.
یک سال بعد، یعنی در بهمن سال ۱۳۹۹، «کانون دفاع از حقوقبشر در ایران» نیز در گزارشی اعلام کرده بود که این زندانی عقیدتی در تاریخ ۴بهمن۱۳۹۹، بهدستور «سهرابی»، رییس زندان ارومیه، به تخت بهداری بسته شده و مورد ضربوشتم ماموران زندان قرار گرفته است.
آقای رشیدی، سرانجام بعد از دو سال حبس در زندان ارومیه و براساس رای سازمان پزشکی قانونی که گفته بود زندان باید شرایط بهداشتی خاصی برای آقای رشیدی مهیا کند، در فروردین۱۴۰۰ از زندان آزاد شد. در این رای آمده بود که آقای رشیدی برای رسیدگی به امور بهداشتی خود، به کمک شخص دیگری نیاز دارد که در صورت فراهم شدن نیازهای مربوطه، توانایی تحمل حبس را خواهد داشت.
این اگر ظلم نیست، پس چیست؟
فرد مطلعی که با «ایرانوایر» گفتوگو کرده با تاکید بر اینکه پروندهسازی خطرناکی برای عبدالناصر گرگیج و دوستانش در حال انجام است، میگوید: «بازجوها گوشی عبدالناصر را زیرو رو کردهاند و هر شمارهای که در گوشیاش بوده، اگر مربوط به خارج از ایران بوده، ربط دادهاند به گروهکهای مخالف نظام. کسیکه فقط کمی از بلوچستان و اوضاع آن خبر داشته باشد میداند که به خاطر فقر و اوضاع بسیار بد اقتصادی، اینجا خیلیها برای کار و زندگی ناچار میشوند از کشور بروند. برای همین، بسیاری از فامیلهای مردم در کشورهای همسایه مثل افغانستان، پاکستان و کشورهای عربی هستند. حالا شمارههایی که در گوشی عبدالناصر دیدهاند را برایش پرونده کردهاند و گفتهاند با فلان گروه همکاری کردهای. اگر شماره افغانستان بوده، ربط دادهاند به طالبان و اگر شماره پاکستان، گفتهاند با گروههای فعال در بلوچستان همکاری کردهای. از عبدالناصر هیچ کاری بر نمیآید، خدا خودش رحم کند. این اگر ظلم نیست پس چیست؟!»
موضوع همکاری با گروههای معاند نظام و فشار روی شهروندان در استانهای مرزی برای پذیرفتن چنین اتهاماتی، پیش از این نیز سابقه داشته است. در هفتههای اخیر که اعتراضات به قتل حکومتی «مهسا امینی» در شهرهای مختلف کردستان ادامه یافته است، شهروندان بسیاری به سازمانهای حقوقبشری کرد گفتهاند که خود یا عزیزانشان، تحت فشار هستند که بگویند با احزاب کردستان در ارتباط هستند.
پیش از این نیز، «عرفان مرتضایی»، پسرخاله ژینا امینی به «ایرانوایر» گفته بود که خانواده او تحت فشار هستند تا بگویند که دختر ۲۲ سالهشان که تاکنون پایش را از مرزهای ایران آن طرفتر نگذاشته بود، عضو یکی از احزاب کردستان بوده است.
مادر عبدالناصر از شدت ناراحتی نمیتواند راه برود
فرد مطلعی که با «ایرانوایر» گفتوگو کرده میگوید که عبدالناصر برای انجام کارهای شخصی خود به کمک اطرافیانش احتیاج دارد، ولی با اینحال نیروهای امنیتی سعی میکنند اتهاماتی را به او نسبت دهند، که از توان او خارج است. او توضیح میدهد: «قاضی که قرار است قضاوت کند ببیند که وضعیت عبدالناصر چطور است. از وضعیت عبدالناصر مشخص است که چنین کارهایی از او برنمیآید. نمیدانیم چرا چنین کاری را با کسی که توانایی انجام بسیاری از کارهای خودش را هم ندارد، دارند انجام میدهند؟»
او در پایان نیز با اشاره به وضعیت جسمی نامساعد مادر عبدالناصر گرگیج میگوید: «پدر عبدالناصر سالهای پیش فوت کرده. مادرش هم مسن است، و هم حال خوبی ندارد. عبدالناصر بچه آخر خانواده است. مادرش به قدری از نظر روحی و جسمی در وضعیت بدی است که زانوهایش قفل شده و دیگر نمیتواند راه برود. خدا خودش به او و خانوادهاش رحم کند.»
ایران وایر ۱۸ آبان ۱۴۰۱