«ساعت ۲ بعدازظهر شنبه ۲۵ آبان، یکی از مامورانی که بالای مسجد بردی نشسته بود او را برای کشتن انتخاب و شلیک کرد. گلوله از روبرو به گلوی محمد اصابت کرد و از پشت سرش خارج شد، محمد بلافاصله به زمین افتاد و چند لحظه بعد جان داد. محمد را تکتیراندازها کشتند همانها که آن روز ۵ تن دیگر را هم کشته بودند و محمد، ششمین و آخرین جانباخته روز خونین بهبهان، آخرین هدفگیری موفق آنها بود. هدفگیری و شلیک بهقصد کشتن.»
«پوران حشمدار»، خواهر جانباخته «محمد حشمدار» میگوید خانواده هنوز سوگوار مرگ برادرش هستند. برادری که ۲۵ هرماه برای آنها یادآور روز جانباختن اوست: «داغ مرگش، ۲۵ هرماه برای ما تازه میشود، ۲۵ هرماه روز شهادت محمد است و ما که هنوز به نبودنش خو نکردهایم دوباره داغدار میشویم، چنانکه گویی همین امروز خبر مرگش را به ما دادهاند.»
محمد حشمدار، ۳۳ ساله و متاهل، ششمین نفری بود که ساعت ۲ بعدازظهر روز ۲۵ آبان در جریان سرکوب تظاهرات اعتراضی مردم بهبهان، شهری کوچک در جنوب شرقی خوزستان، هدف نیروهای تکتیرانداز قرارگرفته و جانباخت. تکتیراندازهایی که تصمیم میگرفتند چه کسی کشته شود و چه کسی زنده بماند.
خانم حشمدار میگوید برادرش محمد، صبح شنبه ۲۵ آبان برابر با قرار قبلی برای درست کردن میز تلویزیون یک مشتری بیرون رفته بود: «ما نمیدانستیم شهر شلوغ شده است. بهنام، برادر بزرگترم تماس گرفت و گفت بهتر است بیرون نرویم. من ۱۱:۵۳ دقیقه قبل از ظهر به محمد زنگ زدم و گفتم برگرد خانه، در این شلوغی بلایی سرت میآید. گفت مغازهها اکثرا بسته است، میخواستم وسایل بخرم نشد، برمیگردم، نگران نباشید. این آخرین صحبت من با محمد بود.»
محمد حشمدار، در میان جمعیت معترضی که در خیابان گود چهک، نزدیک جایی که به آن گود بقال گفته میشود، مقابل فروشگاه زنجیرهای افق کوروش تجمع کرده بودند گلوله میخورد. خواهرش میگوید نمیداند برادرش آنجا تنها نظارهگر بوده یا در میان معترضان حضور داشته است: «ما از آن روز نتوانستهایم به آن خیابان برویم. اصلا دلمان طاقت نمیآورد از آنجا رد شویم. مردم در بهبهان از آن روز و گلوله خوردن محمد خیلی فیلم دارند ولی ما تا حالا دلمان نیامده است آن فیلمها را هم ببینیم.»
به گفته خانم حشمدار، بهبهان شهر کوچکی است و مردم خیلی همدیگر را میشناسند و شاید محمد با دیدن دوستان و آشنایانش در میان تجمع به آنها پیوسته باشد: «من واقعا نمیدانم محمد همراه معترضان شده بود یا نه و تنها چون دوستانش را آنجا دیده کنار آنها ایستاده است. محمد، همسرش و مادرم و برادر ۲۵ ساله ما «ضرغام» که سندروم داون دارد، باهم زندگی میکردند و اینقدر فکر و ذکر محمد مشغول مسایل خانواده بود که به این چیزها نمیرسید. من حتی شب قبلش که به او زنگ و گفتم بانک ملی شلوغ شده است، گفت اینقدر سرم شلوغ است که فرصت نکردم بروم و خبر ندارم.»
وقتی محمد گلوله میخورد، یکی از آشناهایش که آن اطراف بوده است، پیکر او را روی موتورش میاندازد و به بیمارستان میبرد: «همه آنجا آشنا بودند. همان کسی که پیکر محمد را برده بود بیمارستان، با همان موتور و لباسهای آغشته به خون محمد آمد دم در خانه مادرم و او را برد بیمارستان. من وقتی آنجا رسیدم، ساعت تقریبا ۳:۳۰ شده بود. محمد را به سردخانه برده بودند.»
خواهر محمد حشمدار میگوید او جرات نکرده است به سردخانه برود تا پیکر برادرش را ببیند: «در سردخانه را بسته بودند و نمیگذاشتند کسی برود و پیکرها را ببیند. برادر بزرگم و دوستانش بهزور در سردخانه را باز کردند و وارد آنجا شدند. برادرم که بیرون آمد گریه میکرد و ضجه میزد که بدن محمد هنوز داغ است.»
خانم حشمدار میگوید بیمارستان در آن ساعات بسیار شلوغ بود و گویی همه مردان بهبهان آنجا جمع شده بودند: «ماموری آنجا نبود و کسی مزاحم مردم نشد. گفتند پیکرها را پس از تائید پزشک قانونی تحویل میدهند و ما در آن وضعیت برای سوگواری به خانه برگشتیم.»
پیکر جانباختههای بهبهان همان شب ۲۵ آبان به اهواز منتقل میشود. همان روزها، یکی از ماموران انتظامی شاغل در بهبهان در گفتوگویی با ایرانوایر انتقال پیکر جانباختهها به اهواز را، برای به گفته او کنترل ناآرامیها، تائید کرد. بنا بر لیستی که ایرانوایر از مشخصات جانباختگان سرکوب اعتراضات آبان ۱۳۹۸ تهیه و منتشر کرده است، روز ۲۵ آبان علاوه بر محمد حشمدار، دستکم ۵ تن دیگر به نامهای «فرزاد انصاریفر، محمدحسین قنواتی، احسان عبداللهنژاد و دو برادر به نامهای مهرداد و محمود دشتی» در جریان سرکوب اعتراضات در بهبهان جانباختهاند.
تلاش خانواده جانباختهها برای تحویل گرفتن پیکر آنها در روزهای یکشنبه و دوشنبه ۲۶ و ۲۷ آبان بینتیجه میماند. روز دوشنبه، خانوادهها برای تایید هویت جانباختهها به اهواز فراخوانده میشوند و روز سهشنبه پیکر ۶ جانباخته بهبهان درحالیکه کفن شده و آماده خاکسپاری بودند به فرمانداری این شهر میرسد.
«پوران حشمدار» میگوید خانوادهها یکبهیک برای تحویل گرفتن پیکرها خبر میشوند: «تحویل پیکرها را از صبح زود شروع کرده بودند. ساعت ۱۰:۳۰ صبح هم به ما زنگ زدند و پیکر محمد را تحویل دادند. پیکر را برای خاکسپاری بردیم. خانواده و آشناهای ما همه بودند، البته ما پیکر محمد را در بهبهان به خاک نسپردیم. محمد را به خواست مادرم در شهر منصوریه، نزدیک بهبهان، کنار قبر خواهرم که در بیستسالگی فوت شده بود به خاک سپردیم.»
به گفته خانم حشمدار در گواهی فوت محمد، علت مرگ او را «آسیب به شریانهای حیاتی و تنفسی درنتیجه برخورد یک شی فلزی (گلوله)» نوشتهاند. این یعنی گواهی پزشک قانونی بهصراحت مرگ براثر اصابت گلوله را تائید کرده است.
در بسیاری از شهرهای ایران که در آبان ۱۳۹۸ شاهد اعتراضات مردمی و جانباختن معترضان بودند، مقامات دولتی و نظامی بهصورت گزینشی به دیدار خانوادههای برخی از جانباختهها رفته و در مواردی از آنها بهعنوان شهید اسم برده و جانباختن آنان را نتیجه شلیک از سوی معترضان یا آشوبگران اعلام کردهاند. خواهر محمد حشمدار میگوید مادر او اجازه نداده است هیچ مقام دولتی به خانه آنها برود: «مقامات برای دیدار مادرم و تسلیت گفتن میخواستند به خانه ما بیایند اما مادرم اجازه نداد و آنها نتوانستند بیایند. کسی هم نیامده به مادرم پیشنهاد بدهد محمد شهید است و یا بنیاد شهیدی است و یا بخواهند دیه بدهند. ما خودمان میگوییم محمد مظلومانه شهید شده است؛ اما نه آن شهیدی که بخواهند به ما اسمی بدهند یا اسمی روی سنگقبرش باشد. محمد بیسلاح و دستخالی شهید شد.»
به گفته خانم حشمدار، مادرش برای یافتن قاتل محمد به خیلی جاها نامهنگاری کرده است اما تا حالا جوابی نگرفته است و شکایتی هم که در دادسرای بهبهان برای همین منظور ثبت کرده است تا حالا بهجایی نرسیده است: «هم مادر من و هم خانواده آن ۵ جانباخته دیگر همه شکایت کردهایم و خواستهایم قاتلان عزیزان ما شناسایی و مجازات شوند. مادر من قصاص میخواهد. هنوز جوابی نگرفتهایم، به ما گفتهاند این شکایت زمان میبرد و باید منتظر بمانید. تنها خدا میداند این شکایت به نتیجه خواهد رسید یا نه.»
هنوز روشن نیست دقیقا چه تعداد از مردم معترض در جریان سرکوب اعتراضات آبان ۱۳۹۸ جانباختهاند. مقامات جمهوری اسلامی همه آمارهای اعلامشده از سوی نهادهای حقوق بشری و رسانههای فارسی یا بینالمللی خارج از کشور را رد کردهاند، اما خود حاضر نشدهاند آمار تعداد دقیق جانباختهها را منتشر کنند.
۱۳ بهمن، «انوشیروان محسنی بندپی»، استاندار تهران اعلام کرده بود که شورای امنیت کشور مقرر کرده است دستگاههای مسوول تعداد جانباختهها را اعلام کنند و خودش تا هفته بعدازآن تعداد جانباختههای استان تهران را اعلام خواهد کرد، وعدهای که با گذشت ۱۲ روز از آن، هنوز عملی نشده است. بنا بر خبری که پیشتر ایرانوایر به صورت اختصاصی منتشر کرد تنها در بندر ماهشهر در استان خوزستان دستکم ۱۴۸ نفر از مردم معترض و ماموران در جریان سرکوب اعتراضات آبان ۱۳۹۸ جانباختهاند.
پوران حشمدار میگوید کشتن برادرش محمد، مادرشان را برای بار دوم داغدار فرزند کرد، داغی که این بار و ۹۰ روز پس از مرگ محمد هنوز نتوانسته است با آن کنار بیاید: «من هرروز پیش مادرم هستم، حال روحیاش داغان است. آتش گرفته و جگرش سوخته است. زندگی همسر جوان محمد هم که تنها ۵ سال از ازدواجش با محمد میگذشت، نابود شد. وضعیت برادرم ضرغام هم که سندروم داون دارد و به بودن محمد در خانه عادت داشت دردناک است. محمد همهجوره پشتیبان و سرپرستش بود. ضرغام فکر میکند محمد به سفر اهواز رفته است و برمیگردد. منتظر است برگردد، چشمبهدر مانده است.»ایران وایر